جنبه تاریک روشنگری روانی ، یا "شما اینطور نیستید ، آنها را باور نکنید!"

تصویری: جنبه تاریک روشنگری روانی ، یا "شما اینطور نیستید ، آنها را باور نکنید!"

تصویری: جنبه تاریک روشنگری روانی ، یا
تصویری: Visage (версия ps5). Лицо. Прохождение. #2 2024, ممکن است
جنبه تاریک روشنگری روانی ، یا "شما اینطور نیستید ، آنها را باور نکنید!"
جنبه تاریک روشنگری روانی ، یا "شما اینطور نیستید ، آنها را باور نکنید!"
Anonim

بنفشه های ظریف ، مبارزان علیه روانپزشکی تنبیهی ، افرادی که در دنیای اسب های اسبی صورتی زندگی می کنند یا هر چیزی را که در اینترنت می نویسند باور می کنند ، از صفحه نمایش دور کنید (هاها). این یک خواندن طولانی مدت حرفه ای خواهد بود (نسخه تا آنجا که ممکن است مناسب است ، در Patreon نامناسب است). حامی این آتش سوزی همه آن افراد مهربان و دلسوز هستند که پس از خواندن این شبکه های اینترنتی و پست های متداول کننده های روانشناسی ، به فردی با تشخیص روانی می گویند که او اینطور نیست ، همه چیز برای او خوب است و این پزشکان فقط در مزرعه گرفتار می شوند.

بنابراین. بیایید با تعریف حوزه مسئولیت شروع کنیم. برای خودم (بله ، بله) من تشخیص های روانی را به "روانپزشکی بزرگ" (افسردگی ، اختلال دوقطبی ، اسکیزوفرنی ، OCD ، روان پریشی و سایر مواردی که به راحتی با قرص می توان آنها را متوقف کرد) و اختلالات شخصیت تقسیم می کنم. اکنون در مورد اختلالات شخصیت صحبت خواهم کرد. بیش از دوازده مورد از آنها وجود دارد ، و از آنهایی که شنیده می شوند: ضد اجتماعی ، خودشیفته ، مرزی ، اسکیزوئید. از آنجا که این پست تحت بحث BPD قرار گرفت ، من عمدتا در مورد اختلال شخصیت مرزی صحبت می کنم (F60.31).

من جهنمی را که بر خواننده بدشانسی می افتد که سعی کرده هر یک از اختلالات شخصیت را در گوگل جستجو کند ، فهرست نمی کنم. به طور خلاصه ، * با سانسور * قطع می شود: "شخصی که دارای اختلال شخصیت است از منظر فقط یک قبرستان تابوت-تابوت دارد ، این درمان نمی شود ، همه افراد مبتلا به اختلال شخصیت عناصر عمیقاً ضد اجتماعی هستند که باید باشند… بلافاصله جدا شده است. " و بله ، اگر ناگهان متوجه شدید که شخص مورد علاقه شما دارای اختلال شخصیت است - "فوراً بدوید ، کفش های کتانی خود را از دست بدهید ، زیرا شما نیز اجباری و اجتناب ناپذیر هستید * سانسور می شوید ، زیرا اختلالات شخصیت درمان نمی شوند!" تحت تاثیر قرار؟ من هم … خیلی سرخورده بودم. اکنون ما سعی می کنیم آن را با هم بیان کنیم.

اولین. اختلال شخصیت چیست؟ اینها کلیشه های خاصی از رفتار ، تفکر ، نگرش به جهان ، خود و دیگران است که با سازگاری فرد در جامعه تداخل دارد. خیلی سخته؟ خوب ، حتی راحت تر است. شیوه های خاصی که یک فرد رفتار می کند ، واکنش نشان می دهد ، فکر می کند و ارتباط برقرار می کند که هنگام تعامل با دنیای خارج به او صدمه می زند: او مرتباً از کار خود کنار می کشد (اخراج می شود) (و مشکلات مالی دارد). او نمی تواند یک رابطه نزدیک قابل اعتماد ایجاد کند (و از این امر رنج می برد) ؛ او به طور نامناسب با دیگران ارتباط برقرار می کند (به کارگران عادی واکنش های احساسی بیش از حد نشان می دهد یا سخنان دوستانه را بیان می کند ، یا برعکس ، هیچ واکنشی نشان نمی دهد ، عصبانیت ، نارضایتی ، به طور کلی هرگونه احساس را سرکوب می کند) ؛ او دارای عزت نفس ناکافی است ("من یک فرد غیر عادی هستم" ، یا "من معصوم هستم" ، یا یک نوسان از آن)؛ او با تمرکز ، انگیزه ، دستیابی به اهداف (هر کدام) مشکل دارد. اکنون باید توجه داشته باشم (که این به هیچ وجه آسان نیست) که همه اینها می تواند هم ناشی از اختلال شخصیت باشد و هم شرایطی مانند اختلال دوقطبی ، افسردگی ، اضطراب ، OCD ، ADHD (که در بالا مشاهده می شود ، با قرص برطرف می شود)) و از آنجا که من کل دیوار بعدی متن را بر اساس BPD می نویسم (فقط خودشیفتگان "عشق بیشتری" دریافت کردند) ، باید توجه داشته باشم که با BPD بیشتر این مجموعه فوق العاده به بار وصل شده است ، و بسیار دشوار است دریابید کجا کجاست اما ما در حال حاضر در مورد اختلالات شخصیت صحبت می کنیم.

دومین. بله ، اختلال شخصیت با TABLETS درمان نمی شود! اختلالات شخصیتی قطعی است … اگر من در حال حاضر رفلکس بنویسم ، آنها گوجه فرنگی به من می زنند ، اما در واقع این دقیقاً همینطور است: الگوهای خاصی از رفتار به معنای واقعی کلمه در سطح "نخاعی" ثابت شده و تقریباً غیرقابل کنترل هستند (I " من در حال حاضر در مورد سرکوب احساسات صحبت نمی کنم ، اغلب افرادی هستند که فقط با اختلالات شخصیت برابر نیستند). "محرک - واکنش" تقریباً فوراً ، ناخودآگاه رخ می دهد ، و این واکنش پایدار است و به زمینه بستگی ندارد (یا خیلی کمی بستگی دارد). ناگهان ، آره یک فرد مبتلا به اختلال شخصیت تقریباً به اخباری که شریکش در حال ترک اوست و به گفته رئیس "شاخص های عملکرد شما به طور چشمگیری کاهش یافته است" واکنش مشابهی نشان می دهد.

برای سازگاری اجتماعی مناسب نیست ، درست است؟ مشکل اصلی افراد مبتلا به اختلال شخصیت این است که دارای زرادخانه بسیار ناچیزی از راهبردهای مقابله ای (راه های مقابله با موقعیت خاص) است. این مانند یک اسب است که فقط می تواند با یک گالوپ حرکت کند. یا سگی با هر صدایی پارس می کند ، صرف نظر از این که از پنجره خانه بالا می رود یا خودرویی از خیابان بعدی عبور می کند یا دوست شما آمده است. در مورد اختلال شخصیت ، الگو یکسان است: فرد مبتلا به اختلال شخصیت یک یا دو روش را می داند و از آنها در همه جا استفاده می کند. صرف نظر از چهره و شرایط. بازتابی که از دوران کودکی تسلط پیدا کرده است ، کاملاً برای زندگی در محیطی که در ناحیه سر بیمار است ، سازگار است ، اما هرگز با یک محیط معمولی سازگار نشده است. بنابراین ، با وارد شدن به یک محیط کم و بیش آرام ، یک فرد مبتلا به RL ناگهان گم می شود ، استرس می گیرد ("خوب ، باید مقداری گیر بیفتد ، او کجاست؟!") و شروع به نشان دادن واکنشهای رفتاری معمول خود می کند و باعث گیجی و سردرگمی می شود. تمایل به دور شدن از این نوع عجیب …

سوم. درمان اختلال شخصیت با قرص به اندازه آموزش موش صحرایی برای عبور از پیچ و خم قند م effectiveثر است. بدون پیچ و خم. اما با شکر خنده دار؟ نه واقعا ، اما حیاتی است. بنابراین بله ، اختلال شخصیت با قرص (قند) قابل درمان نیست. با استفاده از دارو ، می توانید علائم شرایط همزمان مانند افسردگی ، اختلال دوقطبی ، اضطراب ، OCD ، ADHD و غیره را کاهش دهید ، اما این همه چیز است. اما اختلال شخصیت به خوبی می تواند از طریق روان درمانی اصلاح شود: یک فرد به تدریج زرادخانه راهبردهای مقابله ای خود را به 4 تا 5 افزایش می دهد ، یاد می گیرد آنچه را که با خودش اتفاق می افتد پیگیری کند و قبل از فروپاشی همه چیز را کند کند. بله ، زمان می برد ، بله ، این مستلزم پذیرش آگاهانه شخص توسط این واقعیت است که بله ، من این مشکل را دارم ، باید کاری در مورد آن انجام دهم. تشخیص رسمی BPD (مانند سایر موارد) می تواند گامی باشد که فرد در آن مسیر درستی را طی می کند ، زیرا روان درمانی BPD (مانند هرگونه اختلال شخصیت دیگر) یک امر نسبتاً مشخص است و بدون درک این واقعیت شخص به یک متخصص مناسب یک واقعیت است که آن را به ارمغان بیاورد. اما روان درمانی به سادگی ("من احساس بدی دارم ، نمی دانم چه کار کنم") می تواند (و اغلب معلوم می شود) به دلیل ویژگی های اختلال شخصیت ، م effectiveثرتر باشد. این هنوز م effectiveثر است (حداقل یک شخص یاد می گیرد که خود و دیگران را بشنود ، واقعیت را آزمایش کند ، این همه) ، اما بسیار کند ، زیرا شما باید از طریق بازتاب های "نخاعی" عبور کنید. و به نظرم می آید که از اینجاست که اسطوره های "من 5 سال راه رفتم ، هیچ چیز کمک نکرد!" و آخرین مورد. این ، به خاطر آن همه این جنبش آغاز شد. بدون درک اینکه مشکل او چیست ، یک فرد مبتلا به اختلال شخصیت همچنان از یک حالت دیگر به سوی دیگر می شتابد ، افسردگی ، OCD ، اضطراب و سایر موارد را درمان می کند و نمی فهمد چرا همه اینها کمکی نمی کند. با دلسوزی کمک می کند ، اما علت اصلی - منحنی های راهبرد مقابله و دیدگاه تحریف شده از جهان - به هیچ وجه اصلاح نمی شود و شرایط دردناک بارها و بارها باز می گردد. افراد مبتلا به RL اغلب به شدت به محیط اطراف خود گوش می دهند و به جای "خوب ، فرض کنید من این چیز را دارم ، می توانم با آن چه کار کنم؟" در انکار گیر کنید و "نمی شود ، اینجا یک قبرستان تابوت-تابوت است."به همین دلیل است که همه این "خیرخواهان" که نظرات ارزشمند خود را ارائه می دهند و معتقدند که می توانند از آنچه در واقع اتفاق می افتد واضح تر ببینند ، می توانند به چوب هایی تبدیل شوند که شخص مبتلا به RL از همه بیشتر به آن احتیاج دارد.

در اینجا ، ممکن است فردی با اصرار دوباره فریاد بزند که "اختلالات شخصیت را نمی توان درمان کرد !!!" "بازتاب های ستون فقرات" باقی خواهند ماند ، اما انبوهی از روش های دیگر عمل بر آنها افزوده می شود و فرد دیگر مجبور نیست "تظاهر به طبیعی بودن" کند ، در واقع عادی خواهد بود. او به سادگی کل زرادخانه خود را برای یک زندگی عادی افزایش می دهد ، نه در 5-16 سالگی ، مانند "افراد عادی" ، بلکه در 25+. نه به این دلیل که او یک احمق بیمار است ، بلکه به این دلیل است که این اتفاق به صورت تاریخی رخ داده است. افراد مبتلا به PD اغلب افراد باهوش و باهوش هستند. فقط آنها از بدشانسی برای متولد شدن و بزرگ شدن در محیط ناسالم برخوردار بودند ، ذهن کودک یک روش کار را برای زنده ماندن ابداع کرد و در آن یخ زد ، به عنوان تنها راه تعامل با جهان. و سپس ، هنگامی که این روش در یک محیط "عادی" ناگهان شروع به آوردن درد و رنج می کند ، امتناع از آن ترسناک ، غیرقابل تحمل است ، مانند مرگ است ، زیرا این تنها راه زنده ماندن بود! و همه این فریادها "شما اینطور نیستید ، گوش ندهید" - آنها فقط این امید را تغذیه می کنند "اگر فقط کمی تلاش می کردم ، در حال حاضر دوباره تلاش می کنم و همه چیز درست می شود" … و برای هزارمین بار روی همان چنگک نه به این دلیل که ما می خواهیم ، بلکه به این دلیل که ما این چنگک ها را همه جا با خود حمل می کنیم ، آنها به معنای واقعی کلمه بخش ما هستند و به نظر می رسد "اگر آنها را از دست بدهم ، چگونه و با چه چیزی این همه حیوان خزدار شمالی را از بین می برم؟ !! نه ، این چنگال من است ، من هرگز آن را رها نمی کنم !!! " در این مرحله ، من باید یکبار دیگر تکرار کنم که نگران نباشید ، چنگک عزیز شما از شما به جایی نمی رسد. شما فقط آنها را در یک جعبه مناسب بپیچید ، آنها را آویزان کنید تا زیر پای شما گیج نشوند و به پیشانی شما نخورند ، علاوه بر چنگک ، یک بیل ، چتر ، گاوآهن ، اسب ، تراکتور و هر چیز دیگری دریافت کنید. شما می خواهید ، یاد بگیرید چگونه با این همه خاک کنار بیایید و بذر شادی بکارید. و برای کنار گذاشتن مشکلات پیش آمده ، اگر شمشیر جدید و مسلسل براق را دوست ندارید ، همیشه می توانید چنگک را کشف کنید.

آیا می دانید بیشترین عبارات در مشاوره های من کدام است؟ "و چه ، بنابراین ممکن بود؟" و "اوه ، من هنوز به این قضیه نگاه نکرده ام." آره)

در این یادداشت شاد ، می خواهم پایان دهم. من واقعاً امیدوارم که کسی به پایان این کار برسد و در نگرش خود به "روانپزشکی تنبیهی" ، روان درمانی و تشخیص های ذهنی تجدید نظر کند. و با دوستان و عزیزان شما که سعی می کنند چیزی را در زندگی خود تغییر دهند ، دخالت نمی کند ، حتی اگر این راه از زیرزمین شما به نظر چیزی شبیه به "تابوت-تابوت-گورستان" باشد …

Shl من نمی خواهم در زیر این پست یک جمله بگذارم که "قرص ها کمکی نمی کنند !!!" و غیره. قرص در مورد RL عصا است که به توقف فرآیندهای همراه که در تفکر و عملکرد طبیعی (افسردگی ، اضطراب و غیره) اختلال ایجاد می کند کمک می کند. اما بدون کار با "چنگک" همه چیز خیلی سریع به حالت اول برمی گردد. ZY2 خلاصه ای کوتاه: افرادی را که تشخیص ذهنی دریافت کرده اند ، متوقف نکنید که به تنهایی دریابند که چه چیزی می توانند از آن استفاده کنند. نه ، آنچه در اینترنت نوشته می شود شما را متخصص نمی کند.

توصیه شده: