تعادل بین "نیاز" و "نیاز"

تصویری: تعادل بین "نیاز" و "نیاز"

تصویری: تعادل بین
تصویری: چجوری بین ریاضی و فیزیک تعادل برقرار کنیم؟؟؟(قسمت هفتم از مشاوربی نیاز شو) 2024, ممکن است
تعادل بین "نیاز" و "نیاز"
تعادل بین "نیاز" و "نیاز"
Anonim

کجاست میانگین طلایی که بین "خواسته" و "نیاز" من تعادل دارد؟

من خودم مدتها این سوال را از خودم می پرسیدم.

کمک در قالب نظریه تحلیل معاملات اریک برن ارائه شد. تجزیه و تحلیل معاملاتی بر اساس این نظریه است که شخصیت هر شخص دارای سه جنبه متمایز - والدین ، بزرگسالان ، کودکان (کودکان) است. به این جنبه های شخصیتی حالات نفس می گویند. "کودک" - مجموعه ای از رفتار ، افکار و احساسات است که در دوران کودکی شکل گرفته است. او در خواسته ها ، اعمال خود به خودی عمل می کند ، همه چیز را در یک زمان می خواهد. او مترجم خواسته های ماست. "والد" انتقادی و سخت گیر است. او نیاز به پیروی از دستورات خود ، اطاعت ، پایبندی به هنجارها و قوانین دقیق دارد. از این حالت ، ما وظایف خود را تعیین می کنیم ، تصمیم می گیریم. او مترجم تعهدات ماست. "بزرگسال" به عنوان داور بین والدین و کودک عمل می کند. با تجزیه و تحلیل اطلاعات ، بزرگسال تصمیم می گیرد که کدام رفتار برای شرایط معین مناسب تر است ، کدام کلیشه ها را ترجیح می دهم کنار بگذارم و کدام یک را شامل می شود. تعصب به "باید" ما را از انرژی محروم می کند. ما شبیه ربات هایی هستیم که برای نتایج برنامه ریزی شده اند. زندگی پر حادثه است ، اما هیچ رنگ روشن ، لذت ، آرامش در آن وجود ندارد. تعصب نسبت به "خواستن" ما را به شخصیت های کودکانه تکانشی تبدیل می کند که رسیدن به اهداف و برنامه ها برای آنها مشکل است. چکش زدن قسمت کودکان زیر ستون یک کار خطرناک است. اگر کودکی عصیان کند ، بهره وری ما کاهش می یابد. برای مدتی ، ما می توانیم خود را با خواسته ها یا یادآوری یک هدف دور در آینده تقلب کنیم ، اما در حال حاضر دچار فرسودگی شغلی ، خلق افسرده می شویم. وضعیت کودک درونی پایه و اساس عزت نفس ماست. اگر خودمان ، خواسته هایمان را زیر پایه بنویسیم ، به احتمال زیاد ، ما حتی متوجه نمی شویم که دیگران چگونه ما و خواسته های ما را به آنجا می فرستند. متأسفانه ، این هنجار ما است. والدین می توانند در هزینه خود صرفه جویی کنند ، برنامه ریزی کنند ، خواسته های لحظه ای را کنار بگذارند و این بسیار عالی است. تفریح دائمی به لیست خواسته های شما ، کودک گرایی ، بیهودگی است. زندگی در یک روز عبارتی زیبا است ، اما در حقیقت درباره عدم امنیت ، عدم قطعیت در مورد آینده شما ، و انتقال مسئولیت در قبال زندگی بر عهده دیگران است. به عبارت دیگر ، ما باید یاد بگیریم که با خودمان مذاکره کنیم و نیازهای هر حالت نفس را در نظر بگیریم. والدین به کودک وعده می دهند که در آینده ای نزدیک به نحوی کودک را خوشحال می کند. سپس به وعده عمل می کند. کودک درونی آرام است اگر بداند نیازهای او برای مدت طولانی فراموش نخواهد شد. او به داستانی منطقی در مورد وام مسکن دور و غیرقابل درک منجر نخواهد شد. والدین داخلی آرام خواهند بود اگر بدانند قسمت معینی از درآمد صرف پس انداز شده است ، به لطف این امر ، به زودی هدف محقق می شود. وقتی می داند که می تواند قبض ها را پرداخت کند ، سطح امنیت لازم را فراهم کند ، آرام است. من خودم در کاهش هزینه ها به خاطر مشاغل و کارهای بزرگ خوب هستم. این به من پس انداز می کند ، بنابراین من واقعاً به والدین داخلی خود احترام می گذارم و دوست دارم. می توانید به او تکیه کنید. اما کودک داخلی من نیز وجود دارد که نمی فهمد چرا باید لذت و شادی را به بعد موکول کرد. حالا بهش بده حضور او به من انرژی ، علاقه ، سبکی ، رشد ادعاهای مربوط به این جهان را می دهد. با توجه به انرژی او ، من موفق می شوم سریعتر و آسانتر به هدفم برسم تا اینکه فقط به قسمت بزرگسالان تکیه کنم. من نیز واقعاً به این قسمت احترام می گذارم و دوست دارم. و Inner Adult من این دو قسمت را آشتی می دهد. همانطور که می گویند ، می توانم در مسابقات کبریت صرفه جویی کنم ، بدون استراحت برای مدت طولانی ، اگر بدانم که پس از مدتی فرزند درونی من دریا را شنا می کند ، در دیسکو می رقصد ، در هواپیما پرواز می کند. چگونه من می دانم؟ فقط ما همه (پدر و مادر ، کودک ، بزرگسال) در این مورد توافق کردیم

توصیه شده: