سطوح تصمیم گیری یا نحوه برنامه ریزی فرد

فهرست مطالب:

تصویری: سطوح تصمیم گیری یا نحوه برنامه ریزی فرد

تصویری: سطوح تصمیم گیری یا نحوه برنامه ریزی فرد
تصویری: سطوح استراتژی وسبکهای تصمیم گیری: 2024, آوریل
سطوح تصمیم گیری یا نحوه برنامه ریزی فرد
سطوح تصمیم گیری یا نحوه برنامه ریزی فرد
Anonim

سطوح تصمیم گیری یا نحوه برنامه ریزی یک فرد

من پیشنهاد می کنم کل روان انسان را به عنوان یک عروسک تودرتو در نظر بگیرم.

بنابراین ، عمیق ترین سطح درونی روان است سطح غریزه … غرایز اساسی بقا و تولید مثل است. در هنگام خطر برای زندگی ، غرایز زیر تحریک می شوند: فرار کنید ، پنهان شوید ، یخ بزنید یا حمله کنید. کودک از چه روشی در شرایط استرس زا استفاده می کند ، ابتدا از اجداد و بزرگسالان اطراف خود استفاده می کند. اما این نسخه نهایی نیست. در زمان استرس شدید احساسی که با خطر برای زندگی همراه است ، کار نیمکره منطقی چپ مغز توسط قوی ترین احساس ناشی از نیمکره راست مهار می شود. و سپس غریزه به چشم می خورد - فرار ، پنهان شدن ، حمله یا یخ زدن. اگر به عنوان مثال با فرار از خطر زندگی جلوگیری کردید ، در لحظه رهایی از خطر ، مقدار زیادی اندورفین به جریان خون می ریزد و این قوی ترین داروی طبیعی است! این دارو بلافاصله باعث ایجاد یک احساس مثبت قوی می شود و فرد برای کار انجام شده "هویج" دریافت می کند - فرار. در آینده ، با هر گونه خطری در حال ظهور ، این شخص ناخودآگاه برای فرار ، و فرار از مشکل تلاش می کند.

هر یک از ما غریزه اساسی خود را داریم. اگر به نظر می رسد که در طول یک خطر شدید ، پاهای شما بی حس می شوند و شما به سادگی نمی توانید حرکت کنید ، غریزه اصلی شما انجماد است. اگر برعکس ، هیجان شدید وجود دارد و می خواهید جایی فرار کنید ، غریزه شما فرار است. اگر می خواهید بنشینید و با دستان خود را بپوشانید ، غریزه اصلی شما این است که پنهان شوید. اگر تجاوز ظاهر شد ، غریزه شما حمله و دفاع است. من متوجه شدم که افراد مغز چپ معمولاً غریزه ای برای دویدن و حمله دارند و افراد راست مغز تمایل به پنهان شدن و یخ زدن دارند.

هنگامی که تغییر رفتار فرد ضروری می شود ، با سطح غرایز کار خواهیم کرد. به عنوان مثال ، اگر شخصی از مشکلات "پنهان" شود ، آنها را حل نکند ، باید غریزه "پنهان کردن" را در هیپنوتیزم عمیق به عکس تغییر داد - نه برای پنهان کردن ، بلکه برای حل مشکلات خود.

سطح بعدی روان- سطح تفکر ناخودآگاه این عروسک تودرتو کوچکترین عروسک تودرتو را "غریزه" می پوشاند و از آن محافظت می کند. در این سطح ، برنامه های نصب که بقا و تولید مثل را تضمین می کند ، جمع آوری و ثابت می شوند. در واقع ، نتیجه گیری در مورد نحوه رفتار در چه شرایط حیاتی ذخیره می شود. این تجربه از رشد داخل رحمی شروع به تجمع می کند و در طول زندگی تجمع می یابد. برای کارهای بیشتر ، درک نحوه شکل گیری و ذخیره اطلاعات دریافتی در این سطح و همچنین اینکه چرا یک اطلاعات برای استفاده بیشتر به ذخیره سازی ارسال می شود ، و دیگری خیر ، مهم است.

بنابراین ، برای اینکه اطلاعاتی که از بیرون می آیند در این سطح ثابت شوند ، لازم است که توسط "نگهبان هوشیاری" - نیمکره بحرانی چپ مغز ، به ذخیره منتقل شود. هرچه کودک کوچکتر باشد ، برنامه های انتقادی "درست و غلط" کمتر است ، بنابراین اطلاعات به سادگی به ناخودآگاه می لغزد. به همین دلیل است که چنین سطح بالایی از یادگیری در دوران کودکی ، و بنابراین برنامه های اساسی رفتاری که ما در دوران کودکی به دست می آوریم (همانطور که توسط زیگموند فروید ثابت شد). با افزایش سن ، افراد بیشتری با استفاده از دانش به دست آمده در روند زندگی تجزیه و تحلیل می کنند. بیشتر و بیشتر ، چپ ، تجزیه و تحلیل و انتقاد از نیمکره ، کار آن را تقویت می کند. بنابراین ، با افزایش سن ، بدست آوردن اطلاعات جدید در ذخیره ناخودآگاه دشوارتر می شود.در نهایت ، تنها راه ممکن برای ورود به حالت خلسه است ، هنگامی که نیمکره چپ برای مدتی کار خود را خاموش می کند.

تمام اطلاعاتی که به مخزن برنامه های ناخودآگاه وارد شده است توسط ما بر اساس اصل "چوب" و "هویج" مشخص شده است. یعنی ما ناخودآگاه شیوه هایی از عمل را انتخاب می کنیم که یا ما را به "هویج" نزدیک می کند - بقا و تولید مثل ، یا ما را از "چوب" - مرگ و بی فرزندی دور می کند.

… و اگر همه برنامه های مفید نصب ناخودآگاه وارد شوند همه چیز خوب خواهد بود. مشکل این است که هر چیزی می تواند به آنجا برسد. و می شود …

اولین ، نگرش منفی ، یک فرد می تواند حتی در طول رشد داخل رحمی و زایمان دریافت کند. شایع ترین مشکل گرفتگی بند ناف با خفگی است. به نظر می رسد که در لحظات مبارزه برای زندگی ، غرایز به شدت فعال می شوند و برانگیختگی جنسی بسیار قوی در مبارزه برای زندگی رخ می دهد. اولین برنامه منفی در ناخودآگاه گذاشته می شود: برای تحریک جنسی قوی ، باید خود را خفه کرد (و اینگونه است که یک مازوخیست "متولد می شود") یا دیگری (ارتباط خود با هدف خفه شدن ایجاد می شود - این مسیر سادیست است). سخت ترین گزینه تمایل ناخودآگاه به دار آویختن یا آویختن است …

خوب ، در اینجا فردی متولد شد و شروع به جذب تمام اطلاعات دریافتی از خارج می کند. کودک نحوه رفتار در جامعه را از والدین خود و افرادی که او را احاطه کرده اند می آموزد. کودکان به معنای واقعی کلمه رفتار بزرگسالان را تقلید می کنند. و همه چیز را بی رویه کپی می کنند - هم عادات خوب و هم عادت های بد. اطلاعات کپی شده مستقیماً به ناخودآگاه ارسال می شوند و به برنامه اصلی رفتار تبدیل می شوند. نه تنها رفتار خارجی مشاهده شده بزرگسالان کپی می شود ، بلکه آنچه بزرگسالان در مورد خود کودک می گویند و نحوه واکنش آنها در مورد او نیز کپی می شود. اگر مادر دائماً به پسرش تکرار کند که او بهترین ، دوست داشتنی ترین است ، در آینده برنامه ای برای پسرش ایجاد می کند تا افرادی را برای ارتباط نزدیک انتخاب کند که او را دوست داشته باشند. در غیر این صورت ، با برنامه پیشنهادی "شما بد هستید ، من شما را دوست ندارم" ، پسر ناخودآگاه افرادی را به عنوان همسر انتخاب می کند که او را بی اهمیت می دانند ، او را دوست نخواهند داشت ، بلکه فقط از او استفاده خواهند کرد.

علاوه بر برنامه های دریافتی از والدین ، اغلب برنامه های منفی در زمان استرس شدید احساسی ، در مواقع خطر برای زندگی دریافت می شوند. این شرایط است که باعث فوبیا ، ترس ، حملات وحشت ، روان رنجوری می شود. بیایید مکانیسم وقوع آنها را در نظر بگیریم.

مثال. دختری دیروقت به خانه می رود ، وارد ورودی شد. ناگهان ، به طور غیر منتظره ، یک شخص ناشناس از پشت به او حمله می کند ، او را بی حرکت می کند و به او تجاوز می کند … دختر زنده ماند ، اما … در اینجا نسخه های منفی احتمالی برنامه نصب حاصله آمده است:

  1. ترس از تاریکی - هر بار ، تنها بودن در مکانی تاریک ، ترس وحشتناک بی دلیل وجود دارد.
  2. اختلالات روانی جنسی ، مختلف - از سرماخوردگی تا هیجان فقط در خشونت علیه خود.
  3. به دلیل ناتوانی در درک دلایل اتفاق افتاده ، "عدم هضم" وضعیت ، ممکن است مشکلاتی در دستگاه گوارش وجود داشته باشد - دستگاه گوارش (سایکوسوماتیک)
  4. شاید ظاهر یک فوبیا - ترس از یک فضای بسته - کلاستروفوبیا (اگر در یک اتاق کوچک تجاوز شود) ، یا ترس از فضای باز - آگار هراسی (در صورت تجاوز در یک فضای باز). اگر به عنوان مثال مردی که تجاوز می کرد طاس بود ، ممکن است ترس از همه مردان طاس ظاهر شود …

می توانید برنامه های منفی احتمالی و پیامدهای این وضعیت را ادامه دهید. درک مکانیسم نصب بسیار مهم است. در زمان استرس شدید احساسی که با خطر برای زندگی همراه است ، کار نیمکره منطقی چپ مغز توسط قوی ترین احساس ناشی از نیمکره راست مهار می شود. و سپس دسترسی مستقیم به ناخودآگاه باز می شود.همه چیز دیده ، شنیده و احساس می شود ، به علاوه راه حل این وضعیت (غریزه استفاده شده) در همان لحظه برای ذخیره به ناخودآگاه ارسال می شود. از آنجا که شما توانستید در این شرایط تهدید کننده زندگی زنده بمانید ، این تجربه برای شما ارزشمند می شود. در آینده ، اگر موقعیتی برای شما اتفاق بیفتد که تا حدودی یادآور آنچه قبلاً تجربه کرده اید باشد ، ناخودآگاه شما بلافاصله ، فوراً ، بدون تردید ، به شما تصمیم آماده ای در مورد نحوه رفتار و چکار می دهد.

ناخودآگاه ما را می توان با یک بانک اطلاعات شخصی مقایسه کرد که چگونه بدون هیچ تردیدی در شرایط مختلف زندگی برای زنده ماندن و تولید مثل رفتار می کنیم.

سطح سوم است سطح هوشیاری … این میزان تعامل با جهان خارج است. چگونه واقعیت را درک می کنیم؟ آگاهی از طریق خواندن اطلاعات از طریق حواس ، و سپس مقایسه آن با لحظات تجربه شده قبلی انجام می شود. در حالی که هیچ چیز زندگی و رفاه را تهدید نمی کند ، روان طبق معمول (حالت معمول هوشیاری) عمل می کند. اما به محض بروز یک وضعیت تهدیدکننده زندگی ، با سرعت در حال تغییر هوشیاری به حالت خلسه با قابلیت استفاده از تمام منابع موجود در سطح ناخودآگاه روان است. در این لحظه ، انسداد نیمکره تفکر و استدلال چپ به دلیل پاشیدن احساسات قوی از نیمکره راست رخ می دهد.

نتیجه گیری: رفتار انسان تحت سطوح تصمیم گیری زیر اداره می شود

  • سطح غریزی

  • سطح ناخودآگاه

  • سطح آگاهانه

توصیه شده: