2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
هیچ احساس خوب و بدی وجود ندارد. پس از همه ، احساسات یک واکنش طبیعی انسان است که در فرایند رابطه او با جهان اطراف بوجود می آید. و روابط ، همانطور که می دانیم ، متفاوت است. بر این اساس ، محرک های دنیای خارج و افراد دیگر بسیار متنوع به ما وارد می شوند. اما برخی از احساسات اغلب دارای مفاهیم منفی هستند. به عنوان مثال ، ما می توانیم از والدین یا مراقبان یاد بگیریم که نباید عصبانی شوید ، یا اینکه غم و اندوه بد است و شما باید شادتر باشید. بیایید به یاد بیاوریم که چرا احساسات مورد نیاز است و چه فرایندهایی در پشت برخی از آنها وجود دارد.
خشم یک واکنش طبیعی به نقض مرزهای ما ، نارضایتی از نیازها و خواسته ها است. وقتی ما آنچه را که می خواهیم یا آنچه واقعاً به آن نیاز داشتیم دریافت می کنیم ، JOY را تجربه می کنیم. FEARS احساسی است که در پاسخ به خطر جسمی و احساسی واقعی یا درک شده بوجود می آید. غم و اندوه یک واکنش طبیعی در برابر از دست دادن شخص ، شیء یا رابطه است. احساس شرم سالم ناشی از نقض هنجارهای اجتماعی و شخصی و قوانین عمومی پذیرفته شده است. البته ، این یک لیست کامل نیست و می توان آن را ادامه داد ، اما حتی بر اساس این قسمت کوچک ، می خواهم بگویم که تجربیات حس های کاملاً متفاوت معمولی هستند. همه احساسات به خودی خود ارزش دارند. آنها به ما کمک می کنند تا با شرایط و رویدادهای اطراف خود سازگار شویم.
احساسات ما یاورهای ما هستند: ترس به ما در پیش بینی یک موقعیت خطرناک کمک می کند ، عصبانیت ما را در دفاع از خود کمک می کند ، غم بخش مهمی از فرایند رها کردن و خداحافظی با کسی یا چیزی است ، شرم به ما کمک می کند رفتار خود را در جامعه کنترل کنیم و مشارکت می کند. برای توسعه اخلاق درونی خودمان … برخی از مردم نمی دانند که شاد بودن و شاد بودن کاملاً طبیعی است ، چنین افرادی اغلب به دستاوردهای مداوم و موفقیت های جدید معتاد می شوند. در صورت ممنوعیت داخلی خشم ، برای چنین افرادی دشوار یا غیرممکن است که مرزهای خود را برای دیگران تعیین کنند ، آنها به راحتی موقعیت ها و علایق خود را رها می کنند ، وارد روابط ناخواسته می شوند و توان پرداختن به "نه" را ندارند.
بازیابی حق تجربه همه احساسات و عواطف بدون تقسیم آنها به مثبت و منفی بسیار مهم است. به هر حال ، یک ترفند دیگر با احساسات وجود دارد ، شما نمی توانید تنها یک چیز را در خود متوقف کرده و منجمد کنید. مسدود کردن هر یک از احساسات ، کاهش حساسیت ما به خشم ، به عنوان مثال - ما شدت همه تجربیات را کاهش می دهیم ، نمی توانیم شادی یا عشق را کاملاً احساس کنیم.
به طور مختصر چگونه روان درمانی با احساسات کار می کند. در طول درمان ، مراجعه کننده با طیف وسیعی از احساساتی که تجربه خواهد کرد ، آشنا می شود ، یاد می گیرد که بر احساسات خود تمرکز کند ، به آنها توجه بیشتری می کند ، حق و توانایی احساس احساسات منجمد قبلی را بازیابی می کند. در واقع ، ما احساسات را تجربه می کنیم ، حتی اگر از آن آگاه نباشیم یا آنها را نادیده بگیریم. و احساسات نادیده گرفته شده را می توان جسمانی کرد و در نتیجه انواع علائم و بیماری های جسمی را به دنبال داشت. وقتی دسترسی به احساسات باز می شود ، معلوم می شود که ما اغلب منابع داخلی نداریم تا خودمان احساسات خاصی را تجربه کنیم و به همین دلیل است که آنها مسدود می شوند. روانشناس از حمایت لازم ، فرصتی برای کسب تجربه همدلی و زندگی با شخص دیگر برخوردار می شود و همچنین به مراجعه کننده کمک می کند تا به منابع درونی خود دسترسی پیدا کند. درمان آگاهی را افزایش می دهد ، به شما امکان می دهد تا بیشتر و گسترده تر ببینید ، آنچه را که قبلاً نمی دانستیم یا حدس زده بودیم درک کنید. و آنچه را که می بینیم ، می توانیم تغییر دهیم.
توصیه شده:
ماهیت روان درمانی کوتاه و مختصر است - کار شایسته با احساسات و احساسات
در این مقاله من دیدگاه خود را در مورد چگونگی کار سریع و کارآمد با حوزه عاطفی فرد به اشتراک می گذارم. من قبلاً مقاله ای در مورد احساسات ، احساسات آنها ، آنچه برای درک نحوه مدیریت حوزه عاطفی خود نیاز دارید ، نوشته ام. در اینجا من می خواهم این موضوع را از طرف دیگر لمس کنم ، یعنی درک روشن و بدون ابهام از احساساتی که مسئول چه چیزهایی هستند ، چرا بوجود می آیند و چه کارهایی باید با آنها انجام شود.
زندگی یخ زده
اطلاعیه: این مقاله بر روی مشتریانی تمرکز می کند که در اصطلاح بالینی معمولاً اسکیزوئید نامیده می شوند. من درباره آنها با استفاده از استعاره یخ زدگی به عنوان شکلی از مرگ روانی خواهم نوشت. برای توصیف و تجزیه و تحلیل چنین مشتریانی ، من به افسانه روسی "
بی نهایت یخ زده
"من خیلی می ترسم که به موقع نباشم حداقل چیزی که به موقع باشد … " زمفیرا این هست من اغلب در کار با مشتریان "می ترسم از به موقع نرسیدن" می شنوم . وقت داشتن برای "عاشق شدن ، زمان ازدواج ، وقت برای پول نقد ، زمان … برای رنج کشیدن"
معدن زنگ زده نامحرم. تکنیک های کمک
امروز ما در مورد آنچه معمولاً صحبت از آن مرسوم نیست ، حتی با دوستان نزدیک ، با شما صحبت خواهیم کرد. بسیاری از مردم برای مدت طولانی ، انگار این را به خاطر نمی آورند ، زیرا محارم آزمایشی بسیار دشوار برای روان است ، بنابراین اغلب حافظه رویدادهایی را مسدود می کند که مغز کودک شکننده نمی تواند آنها را ارزیابی کند.
چگونه احساسات یخ زده ما را به قربانی تبدیل می کند
اغلب مشتریان من ترس خود را در برابر همسر ، رئیس ، فوق العاده ، مقامات ، به شرح زیر توصیف می کنند: "او فریاد می زند ، اما من می ترسم و نمی دانم چه کنم." وقتی آنها چنین می گویند: "من نمی دانم چه کنم" ، این بدان معناست که احساسات منجمد می شوند ، بیان نمی شوند ، تجربه نمی شوند.