2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
اغلب مشتریان من ترس خود را در برابر همسر ، رئیس ، فوق العاده ، مقامات ، به شرح زیر توصیف می کنند:
"او فریاد می زند ، اما من می ترسم و نمی دانم چه کنم."
وقتی آنها چنین می گویند: "من نمی دانم چه کنم" ، این بدان معناست که احساسات منجمد می شوند ، بیان نمی شوند ، تجربه نمی شوند.
و بنابراین چنین شخصی نمی تواند تکان بخورد ، نمی تواند مرزها را تعیین کند. او در ترس ابدی از یک شخصیت بزرگ ، قربانی ابدی است.
علاوه بر این ، جنسیت اصلاً مهم نیست: زنان و مردان می ترسند.
من بلافاصله فرض می کنم که چنین فردی در آسیب های دوران کودکی گیر کرده است. کسی او را ترساند ، در دوران کودکی از قدرتش سوء استفاده کرد ، و او ، در کودکی ، ترسیده بود ، انگار در نقطه میخکوب شده بود. و در همان حماقت به حبس ابد محکوم شد. البته مگر اینکه به درمانگر برسد.
من از یکی از مشتریانم خواستم به یاد بیاورند که او را چقدر ترساند. او چندین نفر را به یاد آورد: پدرش ، معلمانش.
پرسیدم چرا از پدرش می ترسد؟ مشتری این صحنه را به یاد آورد: پدر با عصبانیت برادرانش را با کمربند می زند ، آنها از آنها می خواهند که آنها را نزنند ، اما پدر گوش نمی دهد و به خشونت ادامه می دهد.
دختر می ترسد که پدرش نیز او را بزند و از وحشت یخ می زند. او می خواهد برای محافظت از خود بی توجه باشد.
متوجه می شوم که مشتری یخ می زند ، تبدیل به سنگ می شود و در مورد این قسمت صحبت می کند. او در دوران کودکی دچار حماقت می شود.
او تکرار می کند: "من نمی دانم چه کار کنم."
احساسات و کلمات او از ترس یخ زد.
سپس من به جای او می گویم: "بس کن! داری منو می ترسونی! من از تو می ترسم!"
مشتری به حرف من گوش می دهد و شروع به گریه می کند. ترس یخ نمی زند
پس از آن من "از طرف پدرم" می گویم: "من به شدت عصبانی هستم! طاقت خشمم را ندارم! من این قدرت را ندارم که اعتراف کنم من منابع ندارم ، ضعیف هستم و نمی توانم کنار بیایم! اما من نمی توانم آن را به روش دیگری انجام دهم."
اکنون مشتری عصبانی است: "من از شما متنفرم! ازت بدم میاد بخاطر کاری که کردی!"
مدتی او با خشم و ترس ، گریه و عصبانیت زندگی می کند.
سپس از آنجا که احساسات خود را بیان کرده است ، برای او آسان تر می شود.
…. با توجه به این واقعیت که فرد متجاوز احساسات خود را تشخیص نمی دهد ، آنها را ابراز نمی کند ، کودک نیز نمی تواند احساسات خود را تجربه کند. و او در زندگی قربانی می شود ، زیرا خود موقعیت به پایان نمی رسد ، احساسات قرار نمی گیرند ، مرزها مشخص نمی شوند. بنابراین ، آن داستان بسیار قدیمی باید دوباره زنده شود ، بازسازی شود و آنچه از دست رفته است.
متعاقباً ، این امر به این واقعیت منجر می شود که در موارد جدید خشونت یا حمله به مرزها ، قربانی دیگر دچار حماقت نمی شود ، در مورد سوال "من نمی دانم چه کار کنم" ، بلکه تمام احساسات ، از جمله عصبانیت را منعکس می کند. ، زنده. و در نهایت ، او منابع و کلماتی در مورد آنچه مناسب اوست و چه چیزی مناسب نیست ، دارد.
توصیه شده:
احساسات یخ زده
هیچ احساس خوب و بدی وجود ندارد. پس از همه ، احساسات یک واکنش طبیعی انسان است که در فرایند رابطه او با جهان اطراف بوجود می آید. و روابط ، همانطور که می دانیم ، متفاوت است. بر این اساس ، محرک های دنیای خارج و افراد دیگر بسیار متنوع به ما وارد می شوند.
چگونه مادری فرزند خود را به "شوهر روانشناس" تبدیل می کند
هر روانشناس مجبور به مقابله با این پدیده عجیب و غم انگیز شده است. به نظر می رسد مادر پسر خود را به "شوهر روانشناس" تبدیل می کند . یا به قول یونگ ، اروس خود را به پسرش منتقل می کند. این پیچیدگی اغلب زمانی اتفاق می افتد که زنان پسر خود را به تنهایی بزرگ می کنند ، یا هنگامی که او به شدت از شوهر خود ناراضی است و تمام انتظارات خود را به پسرش منتقل می کند.
نورافشانی چگونه نمی توان به قربانی دستکاری تبدیل شد
نورپردازی گاز نوعی خشونت روانی است که باعث می شود به خود ، ارزش و شایستگی خود شک کنید. مردم از آن برای تسلط بر روابط ، ایجاد قدرت و کنترل استفاده می کنند. دستکاری کننده به تدریج تصویر واقعیت را مخدوش می کند و باعث می شود به خودتان شک کنید. نقش یک دستکاری کننده می تواند یک دوست ، دوست یا دوست دختر ، والدین ، همکار ، رئیس باشد.
چگونه می توان از نقش قربانی خارج شد و به فردی با اعتماد به نفس تبدیل شد؟
اگر اغلب مجبور به مواجهه با حملات دیگران ، کاهش ارزش ، شایسته تأیید هستید ، اگر احساس می کنید که نیازهای دیگران را نادیده گرفته اید ، دستکاری ، اگر خودتان آزرده خاطر شده اید و فکر می کنید جهان ناعادلانه است ، اگر عزم و اراده کافی ندارید در امور روزمره ، شما دچار شک و تردیدهای مداوم ، اضطراب هستید ، دفاع از مرزهای شخصی دشوار است ، سپس باید بر قاطعیت رفتار خود کار کنید.
چگونه می توان سال اول زندگی با کودک را به شادی تبدیل کرد که به عشق تبدیل می شود
من مامان هستم نه اچیدنا! اکیدنا موجودی است که ظاهر یک نیمکره را داشت نیمه مارها تقریباً همه شریرترین ها را به دنیا آورده است ضد قهرمانان اساطیر یونان باستان: سگ دو سر اورف ، سربروس سه سر ، هیدرا لرن ، شیر نمنی ، کیمرا ، Sphinx ، Colchis Dragon و Ephon (عقاب زئوس ، که جگر پرومتئوس را خورد).