"مزایای ثانویه" از این بیماری به چه معناست و چگونه می توان از شر آن خلاص شد؟

فهرست مطالب:

تصویری: "مزایای ثانویه" از این بیماری به چه معناست و چگونه می توان از شر آن خلاص شد؟

تصویری:
تصویری: آیا می توانید از مزایای VA برای GERD بهره مند شوید؟ | دریابید! 2024, آوریل
"مزایای ثانویه" از این بیماری به چه معناست و چگونه می توان از شر آن خلاص شد؟
"مزایای ثانویه" از این بیماری به چه معناست و چگونه می توان از شر آن خلاص شد؟
Anonim

هر بار که ما در مورد معنی علائم روان تنی صحبت می کنیم ، به نحوی موضوع "مزیت ثانویه" بیماری را لمس می کنیم. با این حال ، نه تنها خود این واژه باعث مقاومت مشتریان می شود ، بلکه س questionsالات متداول "چرا به بیماری خود نیاز دارید" یا "چرا این علامت را انتخاب می کنید" و غیره نیز باعث می شود. من مدتهاست چنین س questionsالاتی را از مشتریان نمی پرسم ، زیرا از یک سو آنها اطلاعاتی ندارند ، زیرا اگر فردی "علت" بیماری خود را بداند ، در جستجوی علل روان پریشی خود نزد روان درمانگر نمی آمد. در عین حال ، این درک که فرد می تواند از بیماری برای مقاصدی استفاده کند ، چه برسد به منفعت ، طیف وسیعی از احساسات را از خشم آشکار گرفته تا محافظت و مقاومت روانی برانگیخته است. بیایید برخی از سوالات را مستقیماً بررسی کنیم ، به شرح زیر است:

"یعنی ، به گفته شما ، من عمداً حمله قلبی گرفتم و برای خودم ایجاد کردم ، درست است؟"

اغلب ، وقتی صحبت از مزایای ثانویه می شود ، مشتری این را به هیچ وجه به غیر از سرزنش نمی فهمد که خود عامل بیماری او است. در عین حال ، هیچ یک از ما آن را دوست نداریم وقتی مستقیم یا غیر مستقیم به چیزی متهم می شویم. این چیزی است که در پشت سوال "چرا یا چگونه بیماری خود را انتخاب می کنید" خوانده می شود. نه چرا و نه به هیچ وجه - در واقع ، بیش از یک پاسخ کافی ، زیرا ماهیت ظهور روان تنی اولیه (هنگامی که عوامل روانی برای شروع بیماری تعیین کننده می شوند) همیشه ناخودآگاه است. گاهی اوقات آسیب شناسی به طور کلی به ژنتیک ما مربوط می شود ، که به هیچ وجه نمی توانیم با اراده یا تأیید بر آن تأثیر بگذاریم.

در همان زمان تحت سود این بدان معناست که واقعیت متعالی سازی روانشناختی به بدن نوعی مکانیسم دفاعی است. با تجربه یک درگیری شدید بین فردی ، مغز بین دو شر یکی را انتخاب می کند - در یک درگیری گیر کرده و مانند یک فرد مبتلا به اسکیزوفرنی شخصیت خود را از هم جدا کند ، یا تظاهر کند که هیچ اتفاقی نیفتاده است ، و همه احساسات ناامید کننده را سرکوب ، پنهان و سرکوب کند. اما دقیقاً همه چیز سرکوب ، سرکوب و نادیده گرفته می شود که شیمی مغز را مختل می کند ، منابع بدن را کاهش می دهد و منجر به ایجاد آسیب شناسی جسمی می شود. در عین حال ، سرکوب سود بیشتری دارد ، اگر مغز از مالک بخواهد که اسکیزوفرنی یا ورم معده را انتخاب کند ، او دومی را ترجیح می دهد (اگرچه اولین مورد نیز اتفاق می افتد).

مادر شوهرم صد درصد سود می برد ، اما نمی خواهد آن را ببیند. »

با این حال ، مزایا متفاوت است. در مفهوم "سود ثانویه" ما اشتراک داریم پارانوسیک (اولیه) همانطور که در مثال بالا توضیح داده شد ، به عنوان مثال وقتی ماهیت سرکوب ناخودآگاه است و اپینوزیک (ثانویه) - هنگامی که ، در زمینه بیماری یا علامتی که از قبل موجود است ، بیمار شروع به استفاده از آن آگاهانه ، تا تشدید (اغراق در شدت علائم) یا شبیه سازی کند. در عین حال ، باز هم ، فردی که دارای مزایای اپینزیک است همیشه یک دستکاری کننده مخرب نیست. گاهی اوقات چنین داستانهای خانوادگی واقعاً به روابط وابسته تبدیل می شوند ، گاهی اوقات ما از این فرصت استفاده می کنیم و حداقل در مواردی که اتفاق افتاده است (در شکستن پا - تعطیلات با حقوق ، که چندین سال است از آن استفاده نکرده ایم) مثبت می بینیم. هنگامی که مزایای ثانویه مشخص است ، فرد می تواند تصمیم بگیرد که علائم خود را حفظ کرده و بیمار شود ، یا رها شود و خوب شود.

در عین حال ، شایع ترین علت "عدم بهبود طولانی مدت" شکل متفاوتی از مزایا است. هنگامی که در ابتدا آسیب شناسی در پس زمینه یک درگیری سرکوب شده ایجاد شد ، اما موقعیتی که فرد در آن بیمار شد برای او راحت می شود. در این مورد ، روان درمانی با تجزیه و تحلیل مزایای سطحی آغاز می شود ، اما هدف اصلی یافتن تضاد اولیه است.

و به نظر شما چه فایده ای دارد که سالها در کنار دیوار قدم بزنیم و هزاران نفر را برای درمان بی اثر رها کنیم؟

در حالت مزایای ثانویه مختلط است که فرد بیشترین آسیب پذیری را دارد. از یک طرف ، او واقعاً بیماری خود را انتخاب نکرد و نمی خواست این اتفاق بیفتد. از سوی دیگر ، او عادت داشتن زندگی با این بیماری مانع از بازگشت او به حالت سالم می شود. همانطور که بسیاری از مردم مفهوم "منطقه راحتی" را به صورت کاهش آن به چیزی مثبت تفسیر می کنند ، بنابراین در این مورد تفسیر سود ثانویه به عنوان لذت یا چیز خوب اشتباه است. در این مورد ، ما همچنین در مورد این واقعیت صحبت می کنیم که فرد علائم را "به خاطر اینکه دوست دارد" نگه می دارد ، اما به دلیل اینکه با آن آشنا و قابل پیش بینی است ، او موقعیت را کنترل می کند.

درمان شما طلاق دیگری است ، من فکر می کردم حداقل به من کمک می کنید ، اما شما از دیگران بهتر نیستید

و در آن لحظه ، وقتی به نظر می رسید که متوجه شدیم هر شخصی که از مزایای ثانویه استفاده می کند ، دستکاری کننده نیست ، ما با این مورد روبرو می شویم که دستکاری کننده ظاهر یک شکل مختلط را ایجاد می کند. او که یکبار علائم یک بیماری خاص را تجربه کرد ، با یادگیری و حفظ جزئیات آن ، شروع به ارائه آنها به شکل اختلالات روان تنی می کند (هنگامی که معاینه آسیب شناسی را نشان نمی دهد). یک اختلال واقعی با یک اختلال فرق می کند در مورد دوم ، فرد فقط تظاهر می کند که درمان را قبول می کند - او توصیه ها را دنبال می کند ، بدون اینکه چیزی را به پایان برساند. او از یک روانشناس به یک روانشناس می رود و به محض این که متخصص به این نتیجه رسید که مراجعه کننده علائم مزایای اپینزیک را نشان می دهد ، درمان را کنار می گذارد. متاسفانه از آنجا که با "بازی" با بیمار ، خود او شروع به اعتقاد به بیماری خود می کند و با گذشت زمان به یک آسیب شناسی واقعی تبدیل می شود ، اما نه جسمانی ، بلکه روانی ، زیرا. در بالا نوشته شده بود ، اگر ما تعارض را از طریق بدن تسلیم نکنیم ، راهی را برای تجزیه روان انتخاب می کنیم (سعی می کند خود را کافی نگه دارد ، او ناخودآگاه خود را از علائم "غیرقابل علاج" جدا می کند). منصفانه است که بگوییم مردم نه از زندگی خسته کننده ، بلکه از روشهای آموزشی تحریف شده دستکاری می شوند. و فقط تحقق این امر و تصمیم برای کار بر روی رابطه آنها با جهان خارج ، و نه علامتی ، فرد را به بهبودی می رساند.

در حال حاضر چه اتفاقی می افتد ، اگر ناخودآگاه تصمیم گرفته باشد که برای من مفید است ، من اکنون در تمام زندگی خود از این مشکل رنج می برم؟

تا زمانی که مزایا پارانوئید باقی می ماند - اولیه و ناشناخته ، ممکن است فرد حتی متوجه نشود که بیماری او دارای برخی عوامل روانی است. او بدن را شفا می دهد و در این بین شرایط زندگی می تواند به گونه ای تغییر کند که درگیری اخیر بین فردی اخیر ، تحت تأثیر عوامل خارجی ، به خودی خود برطرف شود. وقتی به درک فواید بیماری می پردازیم ، می توانیم همه آن علائم ناراحت کننده و رفتارهای مشکل ساز مرتبط با آنها را در یک ستون بنویسیم و در مقابل هریک از آنها بنویسیم که چه فایده ای برای ما دارد. پس از آن ، مشتریان همیشه چیز خاصی را در توصیف خود نمی بینند ، اما به محض افزودن ستون سوم - هزینه ای که برای چنین رفتاری پرداخت می کنیم ، اغلب شروع به تعجب می کنند که آیا واقعا مفید ، مفید و بی ضرر است. اگر مزایایی که برای ما ذکر شده است بسیار مهم است ، می توانید به سادگی ستون 4 را اضافه کنید و در آن بنویسید که چگونه می توانید بدون استفاده از علائم یا رفتارهای مشکوک به این "مزایا" برسید. برای فعال ترین ها ، ستون 5 اضافی نخواهد بود ، که در آن برای هر اقدام می توانید برنامه ، ابزارها و تاریخهای اجرا را مشخص کنید.

در عین حال ، اگر به نظر می رسد که هزینه اختلال ما حداقل است و فایده آن بسیار بیشتر است ، مهم است که پیگیری کنیم که ما آن را در چه جهتی به سمت آسیب شناسی جسمی یا روانی سوق می دهیم. با این حال ، در هر صورت ، انتخاب با ماست؛)

توصیه شده: