والدین بدترین ناقض مرزهای شخصی شما هستند

فهرست مطالب:

تصویری: والدین بدترین ناقض مرزهای شخصی شما هستند

تصویری: والدین بدترین ناقض مرزهای شخصی شما هستند
تصویری: EN ÇOK GÖRÜLEN 10 SENDROM 2024, آوریل
والدین بدترین ناقض مرزهای شخصی شما هستند
والدین بدترین ناقض مرزهای شخصی شما هستند
Anonim

مرزهای شخصی چیست؟

این ویژگی است که شما ، "من" شما را از بقیه جدا می کند: از والدین ، شوهر ، دوستان. در این خط حلقه هایی وجود دارد که در آن به افراد نزدیک و نه چندان نزدیک خود اجازه می دهید. اما حتی در این محافل نواری وجود دارد که هیچکس نباید از آن عبور کند.

اولین چیزی که در این مرزها ، در تجربه زندگی شخصی من نقض می شود ، زمانی است که نقشی معکوس می شود. پیشاپیش ، اینگونه اتفاق می افتد ، شما (کودک) و والدینتان آنجا هستید. در صورت نقض ، مکان را تغییر می دهید ، مادر و پدر ممکن است از شما بخواهند مشکلات را برای آنها حل کنید ، برخی از سوالات را بپذیرید ، و مسئولیت آنها را بر عهده بگیرید. اگر قدرت رد کردن را دارید ، والدین کودک را بیشتر می کنند ، شروع به شکایت می کنند ، احساس گناه را تحت فشار قرار می دهند.

تسخیر قلمرو خود

اول از همه ، آنچه والدین به آن دست می زنند قلمرو است. شما فضای شخصی ندارید ، حتی اگر جدا از هم زندگی می کنید. مامان و بابا کلید دارند ، آنها می توانند در هر زمان ، بدون تماس یا اخطار ، به شما مراجعه کنند. آنها از اسکان شما دریغ نمی کنند.

برای شروع ، سعی نکنید والدین خود را توجیه کنید ، آنها می گویند ، خوب چه اشکالی دارد. هرکسی حق قلمرو شخصی خود را دارد ، حتی اگر فقط یک تخت و یک میز باشد. این فقط متعلق به شما است و هیچ کس نمی تواند بدون اجازه به وسایل شما دست بزند. این مظهر خودخواهی نیست ، بلکه یک محیط روانی کاملاً عادی است.

برنامه های والدین برای زندگی شما

هر نفر دوم می تواند مثال های زیادی در این زمینه بیان کند. والدین بهتر می دانند که برای تحصیل به کجا بروند ، کجا کار کنند ، با چه کسانی ملاقات و دوست شوند ، چه موقع ازدواج کنند و بچه دار شوند. خطر چنین تداخلی چیست؟ کودکانی که در چنین شرایطی بزرگ می شوند اغلب نمی دانند چه می خواهند. والدین خواهان نوه هستند و شما ممکن است اصلاً بچه نخواهید ، اما به دلیل فشار آنها ، شما حتی متوجه آن نمی شوید. در نتیجه ، شما به کار خود ادامه می دهید ، یک نوزاد متولد می شود و هیچ احساسی برای او ندارید جز تحریک. بنابراین ، وظیفه اصلی شما این است که به وضوح تفکیک کنید که امیدها و خواسته های والدین کجا هستند و شما کجا هستید.

زندگی بدون حق امتناع

من با یک مثال از تمرین خودم شروع می کنم. من یک مشتری دارم ، یک مشاوره وجود دارد و در همین حال تلفن همراه دختر زنگ می زند. او می گوید این مادر است و باید به آن پاسخ داد. من تعجب می کنم که آیا همه چیز خوب است ، اگر چیزی اتفاق افتاده است. و در پاسخ می شنوم که همه چیز عادی است ، فقط اگر بلافاصله جواب ندهید ، مادر با ادعاها و سخنرانی های شما شما را دیوانه می کند.

شما یک فرد بالغ هستید ، امور و دغدغه های خود را دارید. اکنون مشغول هستید ، تا می توانید تماس بگیرید یا حتی تماس نگیرید ، مشکلی نیست. اما والدینی که در هر ساعتی از شبانه روز پاسخ می خواهند ، در تمام طول راه تماس می گیرند ، در صورت عدم پاسخگویی ، احساس گناه را برانگیخته و ناراحت می شوند. شما باید درک کنید که شما این حق را دارید که تلفن را بگیرید یا نگیرید ، با والدین خود صحبت کنید یا تمایل آنها به صحبت را نادیده بگیرید. شما یک فرد زنده هستید ، با برنامه و روحیه خاص خود. نیازی نیست خودتان را مجبور کنید و کاری را که نمی خواهید انجام دهید. باور کنید ، اگر اتفاقی افتاده باشد ، آنها به شما می گویند ، پیامک بنویسید ، با شماره دیگری تماس بگیرید. یا در غیر این صورت ، تلفن را بردارید ، بررسی کنید که آیا همه چیز خوب است یا خیر ، و اگر چنین است ، به من بگویید که در حال حاضر نمی توانید به محض آزادی صحبت کنید و تماس بگیرید. به این ترتیب ، شما دو پرنده را با یک سنگ می کشید ، والدین شما خوشحال می شوند ، به آنها وقت داده اید و وجدان شما صاحب خانه را اذیت نمی کند.

نقض قراردادها

یک مثال کلاسیک وقتی می خواهند روی گردن شما بنشینند. به عنوان مثال ، شما با والدین خود توافق کردید که آنها را به داچا ببرید. همه چیز خوب است ، شما قبلاً وارد شده اید و سپس معلوم می شود که آنها تصمیم گرفتند که به آنها کمک کنید: حصار بگذارید ، یک هکتار سیب زمینی بکارید ، یک گاو را شیر دهید. هر چیزی ، اما شما در مورد آن هشدار نداده اید ، اما فقط یک واقعیت را ارائه کرده اید. امتناع ناخوشایند است ، نه غریبه ها ، اما شما نیز نمی خواهید موافقت کنید ، برنامه های دیگری دارید.چگونه می توان بررسی کرد که در این مورد مرزهای شما نقض شده است؟ اگر فردا با والدین خود ملاقات کردید و هیچ برنامه دیگری را برنامه ریزی نکردید ، زیرا آنها می توانند مجموعه ای از وظایف را برای شما انجام دهند ، آنها نقض می شوند. آنها از کمک و زمان شما قدردانی نمی کنند ، آنها این را در نظر نمی گیرند که شما زندگی ، برنامه ها و خواسته های خود را دارید.

درجه والدین

شما دائماً در مقایسه با دیگران از شما س askedال می شود که چرا این کار را انجام دادید و نه غیر از این. والدین بر همه اتفاقاتی که در زندگی شما رخ می دهد نظارت می کنند: از انتخاب لوازم آرایشی گرفته تا غذاهایی که به خانواده خود می خورید. همه چیز تحت عنوان توصیه نقد می شود. بله ، این نیز امکان پذیر است ، اما بهتر است این کار را انجام دهید. شما به طور منظم به هر دلیلی ارزیابی والدین را دریافت می کنید و در 90 cases موارد منفی است. چگونه در برابر این واکنش نشان ندهیم؟ به کاری که انجام می دهید اطمینان داشته باشید. اگر واقعاً فکر می کنید کار درستی انجام می دهید ، انتقاد شکست می خورد.

فریب

چگونه می توانید بفهمید که والدین شما مرزهای شما را نقض می کنند؟ اگر مرتب به آنها دروغ می گویید ، افسوس که این درست است. اگر دروغ گفتن ، فریب دادن برای شما آسان تر از گفتن حقیقت و سپس گوش دادن به شکایات و سرزنش ها است ، مشکل بدیهی است. در عمل من ، مشتریانی بودند - مردان چهل ساله که به طور مخفیانه از والدین خود سیگار می کشیدند ، زیرا از محکومیت آنها می ترسیدند ، نمی خواستند به خاطر تجربیات خود احساس گناه کنند. والدین این مردان آنها را به عنوان بزرگسالانی که حق چنین اقداماتی را دارند درک نمی کردند.

مهم ترین

اگر بیش از 20 سال سن دارید ، اما همچنان نقش یک کودک را با والدین خود بازی می کنید ، در این صورت با دیگران رفتار مشابهی خواهید داشت. تسلیم دستکاری والدین می شوید؟ در روابط با دوستان ، در محل کار ، زندگی شخصی نیز چنین خواهد بود. شما قادر نخواهید بود از عقیده خود دفاع کرده و با آن مقابله کنید. تقریباً غیرممکن است که با چنین مشکلی کنار بیایید. من اکیداً توصیه می کنم که به متخصصی مراجعه کنید که به شما کمک می کند زندگی خود را بهبود بخشید ، فرمانروایی را به عهده خود شما و نه والدین خود قرار دهید.

من اصرار ندارم که آنها را به سرنوشت خود بسپارم ، فقط از شما می خواهم که زندگی خود را ادامه دهید. در غیر این صورت ، در انتهای مسیر ، به عقب نگاه می کنید و متوجه می شوید که هیچ چیز ندارید و هیچ کس نمی تواند آن را سرزنش کند. افرادی که به موقع از والدین خود جدا نشده اند ، اغلب یک زندگی شخصی ناموفق ، ازدواج های خراب شده ، روابط بد با کودکان است. از آنجا که آنها وقت خود را نداشتند ، با مراقبت از والدین خود زندگی می کردند و هوی و هوس خود را برآورده می کردند. به دنبال طعمه ای نباشید که والدین بتوانند دوباره آموزش ببینند ، این اتفاق نمی افتد. با زندگی شاد و موفق خود به یک "کودک" بزرگسال خوب تبدیل شوید.

توصیه شده: