زندگی در دریا ، ادامه شنیدن سر و صدای دریا

تصویری: زندگی در دریا ، ادامه شنیدن سر و صدای دریا

تصویری: زندگی در دریا ، ادامه شنیدن سر و صدای دریا
تصویری: Masih & Arash Ap - Darya I Official Video ( مسیح و آرش ای پی - دریا ) 2024, آوریل
زندگی در دریا ، ادامه شنیدن سر و صدای دریا
زندگی در دریا ، ادامه شنیدن سر و صدای دریا
Anonim

و هر از گاهی ، با هر لایه جدید ، دریایی جدید را در تو می بینم. و من تعجب می کنم: چگونه می توانم فکر کنم که قبلاً شما را دیده ام؟ و - پس من واقعاً چه چیزی دیدم؟ (به طور سنتی: چیزی متفاوت.)

قبلاً ، رابطه ایده آل همزیستی بود - "جهان دوگانه" ، همانطور که آن زمان نامیده بودم. ما دو نفر هستیم و به هیچ کس دیگر احتیاج نداریم. هرگز. ای کاش هیچ وقت من شما را می بینم ، عاشق شما می شوم ، نزدیک می شوید ، حتی نزدیکتر ، نزدیکتر … - نه ، من فقط با شما ادغام می شوم ، ما یک کل هستیم ، ما دوقلوهای سیامی و نیمه های ایده آل هستیم. این نیمه ها هستند که یک کل را تشکیل می دهند. عصای قوی برای یکدیگر. دنیایی هماهنگ و شکوفا که در آن هیچ مشاجره ای وجود ندارد ، که در آن لطافت و تنهایی حاکم است. صلح وجود دارد ، اما هیچ رابطه ای وجود ندارد. برای یک رابطه ، باید شخص دیگری وجود داشته باشد ، اما در ادغام او به سادگی وجود ندارد - قابل مشاهده نیست ، و من نمی خواهم ببینم. من می خواهم اعتقاد داشته باشم که دیگری یک نسخه کامل از من است ، همانطور که من هستم ، علاوه بر این ، او بهتر و باهوش تر است (تحصیلکرده تر ، توسعه یافته تر ، بیشتر درمانی و مراقبه). نوعی "من +". الهام بخش و نشاط آور است. علاوه بر این: کاملا همزمان با تصویر شریک ایده آل که در سر من زندگی می کند. و من همه کارها را انجام خواهم داد تا فرد از زیر فرافکنی من بیرون نیاید.

این رابطه قوی ترین است. عروسی طلایی ، هرگز جدا نشوید ، یک روز بمیرید. بنابراین دیگر از شنیدن سر و صدای قطار که در کنار راه آهن زندگی می کند ، خودداری می کنید. یا صدای دریا ، زندگی طولانی مدت در ساحل. بنابراین شما دیگر شنیدن و دیدن دیگری را متوقف می کنید ، شروع به "تشخیص" می کنید. فقط برای اینکه حداقل نیمی از آن را بدانید ، برای اینکه چیزی را برای دیگری احساس کنید ، باید دور شوید. ابتدا نیم قدم عقب بروید ، سپس یک قدم دیگر. تا سرانجام کسی را ببیند که با او خوابیده و بیدار شده اید. تا او را متفاوت ببیند ، بسیار متفاوت از خودش. تفاوت ها را ببینید. سعی کنید با این تفاوت ها کنار بیایید ، با این واقعیت که او خیلی با شما متفاوت است. به طور جدی. به طور کلی ، همه چیز واقعاً جالب بعد از همین ملاقات اتفاق می افتد (در یک سال ، پنج ، ده - یا ممکن است به هیچ وجه اتفاق نیفتد). اما این سخت و گاهی دردناک است ، بنابراین باید به هر طریقی از آن اجتناب کنید.

با وارد شدن به یک رابطه وابسته ، من آشکار می کنم: مدار انرژی من بسته نشده است ، من هنوز به دنیا نیامده ام و تنها گزینه ممکن این است که پدران و مادرانی را در دیگری پیدا کنم که بتوانند در قالب دیوارها و امور مالی در من امنیت ایجاد کنند. این دنیای خطرناک غیرقابل پیش بینی در غیر این صورت ، بعید است زنده بمانم. در همین حال ، یک وظیفه مهم والدین این است که به کودک بیاموزند که به تدریج بدون والدین عمل کند ، گاهی اوقات این سوء تفاهم می شود. و سپس ما به دنبال دیگری شگفت انگیز می گردیم و این بار گزاف ، این تصویر عاشقانه پیش از عقلانی از والدین ایده آل را بر دوش او می گذاریم. و اکنون همه ما بیش از 20 سال سن داریم ، و حتی والدین خودمان دیگر نمی توانند برای ما "ایده آل" باشند ، چه می توان گفت که با شخص دیگر ، زنده و بالغ ، این غیرممکن است - افسوس ، او نمی تواند یک لایه نرم بین ما و جهان

این مسئله در مورد انتخاب نوزاد ماندن یا ادامه زندگی است. وقتی مدار انرژی من بسته شود ، بسته شود ، می توانم به خودم تکیه کنم ، می توانم از خودم مراقبت کنم (از نظر احساسی ، فکری ، اقتصادی) ، من یک موجود خودمختار هستم و می توانم هر نوع رابطه ای را انتخاب کنم - یعنی شکل سالم آنها - با آگاهی کامل ، با مشارکت و حضور کامل در آنها. در غیر این صورت ، من خود را در گردابی می بینم و هر از گاهی به طور خودکار همان طرح ها را اجرا می کنم. فقط چهره ها تغییر می کنند ، جوهر باقی می ماند. چنین قتل سریالی رویای یک شریک ایده آل ، که حتی نامی نیز دارد - "تک همسری سریالی" (پدیده مدرنیته ، هنگامی که فرد به شرکای خود خیانت نمی کند ، اما اغلب آنها را تغییر می دهد ، از رابطه ای به رابطه دیگر ، از ازدواج با ازدواج).

وسوسه اصلی در همه اینها این است که در وابستگی گرفتار شوید ، در آستانه خانه بمانید ، روی چمدان های قدیمی بنشینید ، واقعاً وارد رابطه نشوید ، هرگز دیگری را نبینید. وسوسه اصلی و آزمون اصلی که باید از آن عبور کرد.در غیر این صورت ، فقط باید تمام عمر خود را در آستانه در اتاق رختکن زندگی کنید ، با این فکر که این خانه است. وقتی شروع به صحبت با یکدیگر می کنیم ، یکدیگر را می بینیم ، از فشار آوردن به آستانه خانه دست می کشیم و می توانیم با هم وارد این فضای دنج شویم ، اما س questionsالات جدیدی در اینجا ایجاد می شود ، و این رابطه را آسان نمی کند ، اما آگاهی و درک بیشتر ، مانند از کنار آمدن ، اعتماد به نفس بیشتر ، صداقت و گرمای بیشتر ، صمیمیت ، لطافت و زیبایی بیشتر.

روابط یکی از چالش برانگیزترین و دگرگون کننده ترین شیوه ها است. حتی در میان این هرج و مرج شگفت انگیز احساسات ، زمینه ها ، چشم اندازها و انرژی هایی که با یکدیگر می رقصند هوشیار باشید.

دیدن اینکه چگونه بعد درونی فردی من - داستان شخصی من از کودکی تا به امروز ، ایده ها ، امیدها و ترسهای من ، ترس از تماس یا جدایی ، انتظار مراقبت و پذیرش - با بعد درونی شما و برخلاف هر چیز دیگری مطابقت دارد. برای در نظر گرفتن فرد خارجی من - بدن فیزیکی من با ویژگی های ذاتی آن ؛ بدن انرژی من با بلوک های آن در بخشهای مختلف ، حفظ آگاهی از بدن من ، توجه به هر قسمت از آن و به طور کلی - و درک ارتباط آن با بدن فیزیکی و انرژی شما. درونی جمعی را در نظر بگیرید - چگونه ما در روابط خود تعامل می کنیم ، چگونه انرژی های زنانه و مردانه ، اروس و آگاپ در آنها ظاهر می شود. چگونه به توافق می رسیم ، چگونه درگیری های خود را حل می کنیم ، چگونه بر بحران ها فائق می آییم و با هم وقت می گذرانیم. برای دیدن زمینه های جمعی بیرونی - چگونه مشارکت ها ، ایده ها در مورد خانواده و ازدواج در جامعه و در زمان توسعه یافته است ، در حال حاضر در جهان و کشور ما چه نگرشی نسبت به این موضوع وجود دارد ، چه چیزی پذیرفته شده و چه چیزی محکوم می شود و چگونه است به عنوان یک زوج در اینجا و اکنون ، در این زمان و این مکان بر ما تأثیر می گذارد.

من می توانم همه این ابعاد را همزمان نگه دارم و همزمان - خالی بودن این اشکال را ببینم و شما را مظهر ویژه روح کامل بدانم. و سپس من دوباره شروع به شنیدن صدای دریا می کنم - صدای دریا ، که در واقع هرگز ناپدید نشد ، و همیشه از ابتدا اینجا بوده است. طعم هر موج را دوباره احساس کنید ، و آگاهی مبتدی را بدست آورید که هرگز از بین نرفته است. و سپس من اجازه می دهم که این بازی وجود داشته باشد ، به همه ویژگی ها و روابط عجیب ما فضا می دهم ، هر لحظه بهترین عمل ممکن را انجام می دهم ، در نتیجه اتحاد الهی ما را دگرگون می کنم و هر لحظه درخشندگی درخشانی را که در صورت و بدن شما جاری می شود ، کشف می کنم ، تبدیل هر قفس ، هر ژست ، هر عمل شما. اگر با دقت بیشتری نگاه کنید ، همان را خواهید دید.

آلنا ناگورنایا ، ویراستار ادبی ، مقاله نویس ، درمانگر گشتالت ، پژوهشگر شیوه های یکپارچه

توصیه شده: