2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
و هر از گاهی ، با هر لایه جدید ، دریایی جدید را در تو می بینم. و من تعجب می کنم: چگونه می توانم فکر کنم که قبلاً شما را دیده ام؟ و - پس من واقعاً چه چیزی دیدم؟ (به طور سنتی: چیزی متفاوت.)
قبلاً ، رابطه ایده آل همزیستی بود - "جهان دوگانه" ، همانطور که آن زمان نامیده بودم. ما دو نفر هستیم و به هیچ کس دیگر احتیاج نداریم. هرگز. ای کاش هیچ وقت من شما را می بینم ، عاشق شما می شوم ، نزدیک می شوید ، حتی نزدیکتر ، نزدیکتر … - نه ، من فقط با شما ادغام می شوم ، ما یک کل هستیم ، ما دوقلوهای سیامی و نیمه های ایده آل هستیم. این نیمه ها هستند که یک کل را تشکیل می دهند. عصای قوی برای یکدیگر. دنیایی هماهنگ و شکوفا که در آن هیچ مشاجره ای وجود ندارد ، که در آن لطافت و تنهایی حاکم است. صلح وجود دارد ، اما هیچ رابطه ای وجود ندارد. برای یک رابطه ، باید شخص دیگری وجود داشته باشد ، اما در ادغام او به سادگی وجود ندارد - قابل مشاهده نیست ، و من نمی خواهم ببینم. من می خواهم اعتقاد داشته باشم که دیگری یک نسخه کامل از من است ، همانطور که من هستم ، علاوه بر این ، او بهتر و باهوش تر است (تحصیلکرده تر ، توسعه یافته تر ، بیشتر درمانی و مراقبه). نوعی "من +". الهام بخش و نشاط آور است. علاوه بر این: کاملا همزمان با تصویر شریک ایده آل که در سر من زندگی می کند. و من همه کارها را انجام خواهم داد تا فرد از زیر فرافکنی من بیرون نیاید.
این رابطه قوی ترین است. عروسی طلایی ، هرگز جدا نشوید ، یک روز بمیرید. بنابراین دیگر از شنیدن سر و صدای قطار که در کنار راه آهن زندگی می کند ، خودداری می کنید. یا صدای دریا ، زندگی طولانی مدت در ساحل. بنابراین شما دیگر شنیدن و دیدن دیگری را متوقف می کنید ، شروع به "تشخیص" می کنید. فقط برای اینکه حداقل نیمی از آن را بدانید ، برای اینکه چیزی را برای دیگری احساس کنید ، باید دور شوید. ابتدا نیم قدم عقب بروید ، سپس یک قدم دیگر. تا سرانجام کسی را ببیند که با او خوابیده و بیدار شده اید. تا او را متفاوت ببیند ، بسیار متفاوت از خودش. تفاوت ها را ببینید. سعی کنید با این تفاوت ها کنار بیایید ، با این واقعیت که او خیلی با شما متفاوت است. به طور جدی. به طور کلی ، همه چیز واقعاً جالب بعد از همین ملاقات اتفاق می افتد (در یک سال ، پنج ، ده - یا ممکن است به هیچ وجه اتفاق نیفتد). اما این سخت و گاهی دردناک است ، بنابراین باید به هر طریقی از آن اجتناب کنید.
با وارد شدن به یک رابطه وابسته ، من آشکار می کنم: مدار انرژی من بسته نشده است ، من هنوز به دنیا نیامده ام و تنها گزینه ممکن این است که پدران و مادرانی را در دیگری پیدا کنم که بتوانند در قالب دیوارها و امور مالی در من امنیت ایجاد کنند. این دنیای خطرناک غیرقابل پیش بینی در غیر این صورت ، بعید است زنده بمانم. در همین حال ، یک وظیفه مهم والدین این است که به کودک بیاموزند که به تدریج بدون والدین عمل کند ، گاهی اوقات این سوء تفاهم می شود. و سپس ما به دنبال دیگری شگفت انگیز می گردیم و این بار گزاف ، این تصویر عاشقانه پیش از عقلانی از والدین ایده آل را بر دوش او می گذاریم. و اکنون همه ما بیش از 20 سال سن داریم ، و حتی والدین خودمان دیگر نمی توانند برای ما "ایده آل" باشند ، چه می توان گفت که با شخص دیگر ، زنده و بالغ ، این غیرممکن است - افسوس ، او نمی تواند یک لایه نرم بین ما و جهان
این مسئله در مورد انتخاب نوزاد ماندن یا ادامه زندگی است. وقتی مدار انرژی من بسته شود ، بسته شود ، می توانم به خودم تکیه کنم ، می توانم از خودم مراقبت کنم (از نظر احساسی ، فکری ، اقتصادی) ، من یک موجود خودمختار هستم و می توانم هر نوع رابطه ای را انتخاب کنم - یعنی شکل سالم آنها - با آگاهی کامل ، با مشارکت و حضور کامل در آنها. در غیر این صورت ، من خود را در گردابی می بینم و هر از گاهی به طور خودکار همان طرح ها را اجرا می کنم. فقط چهره ها تغییر می کنند ، جوهر باقی می ماند. چنین قتل سریالی رویای یک شریک ایده آل ، که حتی نامی نیز دارد - "تک همسری سریالی" (پدیده مدرنیته ، هنگامی که فرد به شرکای خود خیانت نمی کند ، اما اغلب آنها را تغییر می دهد ، از رابطه ای به رابطه دیگر ، از ازدواج با ازدواج).
وسوسه اصلی در همه اینها این است که در وابستگی گرفتار شوید ، در آستانه خانه بمانید ، روی چمدان های قدیمی بنشینید ، واقعاً وارد رابطه نشوید ، هرگز دیگری را نبینید. وسوسه اصلی و آزمون اصلی که باید از آن عبور کرد.در غیر این صورت ، فقط باید تمام عمر خود را در آستانه در اتاق رختکن زندگی کنید ، با این فکر که این خانه است. وقتی شروع به صحبت با یکدیگر می کنیم ، یکدیگر را می بینیم ، از فشار آوردن به آستانه خانه دست می کشیم و می توانیم با هم وارد این فضای دنج شویم ، اما س questionsالات جدیدی در اینجا ایجاد می شود ، و این رابطه را آسان نمی کند ، اما آگاهی و درک بیشتر ، مانند از کنار آمدن ، اعتماد به نفس بیشتر ، صداقت و گرمای بیشتر ، صمیمیت ، لطافت و زیبایی بیشتر.
روابط یکی از چالش برانگیزترین و دگرگون کننده ترین شیوه ها است. حتی در میان این هرج و مرج شگفت انگیز احساسات ، زمینه ها ، چشم اندازها و انرژی هایی که با یکدیگر می رقصند هوشیار باشید.
دیدن اینکه چگونه بعد درونی فردی من - داستان شخصی من از کودکی تا به امروز ، ایده ها ، امیدها و ترسهای من ، ترس از تماس یا جدایی ، انتظار مراقبت و پذیرش - با بعد درونی شما و برخلاف هر چیز دیگری مطابقت دارد. برای در نظر گرفتن فرد خارجی من - بدن فیزیکی من با ویژگی های ذاتی آن ؛ بدن انرژی من با بلوک های آن در بخشهای مختلف ، حفظ آگاهی از بدن من ، توجه به هر قسمت از آن و به طور کلی - و درک ارتباط آن با بدن فیزیکی و انرژی شما. درونی جمعی را در نظر بگیرید - چگونه ما در روابط خود تعامل می کنیم ، چگونه انرژی های زنانه و مردانه ، اروس و آگاپ در آنها ظاهر می شود. چگونه به توافق می رسیم ، چگونه درگیری های خود را حل می کنیم ، چگونه بر بحران ها فائق می آییم و با هم وقت می گذرانیم. برای دیدن زمینه های جمعی بیرونی - چگونه مشارکت ها ، ایده ها در مورد خانواده و ازدواج در جامعه و در زمان توسعه یافته است ، در حال حاضر در جهان و کشور ما چه نگرشی نسبت به این موضوع وجود دارد ، چه چیزی پذیرفته شده و چه چیزی محکوم می شود و چگونه است به عنوان یک زوج در اینجا و اکنون ، در این زمان و این مکان بر ما تأثیر می گذارد.
من می توانم همه این ابعاد را همزمان نگه دارم و همزمان - خالی بودن این اشکال را ببینم و شما را مظهر ویژه روح کامل بدانم. و سپس من دوباره شروع به شنیدن صدای دریا می کنم - صدای دریا ، که در واقع هرگز ناپدید نشد ، و همیشه از ابتدا اینجا بوده است. طعم هر موج را دوباره احساس کنید ، و آگاهی مبتدی را بدست آورید که هرگز از بین نرفته است. و سپس من اجازه می دهم که این بازی وجود داشته باشد ، به همه ویژگی ها و روابط عجیب ما فضا می دهم ، هر لحظه بهترین عمل ممکن را انجام می دهم ، در نتیجه اتحاد الهی ما را دگرگون می کنم و هر لحظه درخشندگی درخشانی را که در صورت و بدن شما جاری می شود ، کشف می کنم ، تبدیل هر قفس ، هر ژست ، هر عمل شما. اگر با دقت بیشتری نگاه کنید ، همان را خواهید دید.
آلنا ناگورنایا ، ویراستار ادبی ، مقاله نویس ، درمانگر گشتالت ، پژوهشگر شیوه های یکپارچه
توصیه شده:
زندگی ادامه دارد و من هنوز منتظر هستم
در مورد اینکه چگونه خوب زندگی کنیم و انتظار نداشته باشیم ، بسیار الهام بخش نوشته شده است! شما انتظار ندارید - توهم نمی سازید ، توهم نمی سازید - ناامید نمی شوید و از آن رنج نمی برید. شما مردم را همانطور که هستند می بینید ، مجذوب نمی شوید ، فریب نمی خورید ، روابط واقعی و پایدار ایجاد می کنید.
صفر کردن به عنوان راهی برای ادامه زندگی یا چگونه از صفر زندگی خود عبور کنید
عبور از صفر به معنای تغییر است ، به این معنی که دوباره متولد شوید ، با دیدگاه ها ، تفکر ، افکار و به طور کلی با شخصیت جدید ، اگرچه بیشتر مردم متقاعد شده اند که تغییر نمی کند. عبور از صفر به این معنی است که برنامه های قدیمی که از آنها استفاده می کردید دیگر کار نمی کنند و برنامه های جدید هنوز در مرحله اتصال هستند.
شما باید کنار دریا زندگی کنید ، مادر یک مونولوگ فوق العاده که در آن می توانید بی پایان الهام بگیرید
- دیگه چی بهت بگم؟ شما باید کنار دریا زندگی کنید ، مامان ، شما باید کاری را که دوست دارید انجام دهید و در صورت امکان ، هیچ چیز را پیچیده نکنید. این فقط یک انتخاب است ، مادر: برای ماه ها خود را بخاطر کارهایی که انجام نشده ، از دست داده و هدر داده اید بخورید - یا تصمیم بگیرید که بقیه عمر شما فقط کافی است تا همه کارها را به موقع انجام دهید و دست به کار شوید.
چگونه می توان از عصبانیت جلوگیری کرد و باعث شنیدن صدای کودک شما شد؟
چرا نمی فهمی؟ صدبار بهت گفتم !!!! چقدر می توانید همان کار را انجام دهید؟ من شما را حرام می کنم…. شما نمی توانید این کار را انجام دهید !!! شما باید … شما مجازات می شوید …. این عبارات معمولاً چیزی به جز ناتوانی خود ما در والدین و خشم یا کینه فرزندان را به دنبال ندارد.
و بعد از طلاق ، زندگی ادامه دارد
اگر شرایط به طلاق رسیده است ، دیگر اشک ریختن دیر است. شما از رنج و نگرانی رهایی نخواهید داشت و آنها برای مدت طولانی شما را آزار خواهند داد. درست است ، نه آنقدر که اکنون به نظر شما می رسد. اگر قلب شما شکسته و روح شما تکه تکه شده است ، حداقل به نحوه چیدمان آنها توجه کنید طلاق روح را پاره می کند و قلب را می شکند ، اعصاب را آشکار می کند ، فرد را از روی همیشگی خود خارج می کند.