"مغز شما یک حرامزاده تنبل است" یا نحوه جلوگیری از یخ زدگی و تخریب ذهن

فهرست مطالب:

تصویری: "مغز شما یک حرامزاده تنبل است" یا نحوه جلوگیری از یخ زدگی و تخریب ذهن

تصویری:
تصویری: زندگی فاجعه بار saiki K قسمت 1 -13 دوبله انگلیسی HD 2024, آوریل
"مغز شما یک حرامزاده تنبل است" یا نحوه جلوگیری از یخ زدگی و تخریب ذهن
"مغز شما یک حرامزاده تنبل است" یا نحوه جلوگیری از یخ زدگی و تخریب ذهن
Anonim

آیا توجه کرده اید که هر چه سن بالاتر می رود ، تمایل کمتری برای انجام مشاغلی که برای شما ناآشنا است یا شامل تمرکز زیاد توجه و تسلط بر مهارت های ناآشنا است ، ندارید؟

بگذارید یک راز کوچک به شما بگویم. خواندن روزنامه های مورد علاقه خود (نویسندگان) ، کار در یک تخصص معروف ، استفاده از زبان مادری شما و برقراری ارتباط با دوستانی که شما را خوب درک می کنند ، بازدید از رستوران مورد علاقه خود ، تماشای سریال های تلویزیونی مورد علاقه خود … - همه اینها ، بسیار محبوب همه از ما ، منجر به تخریب مغز می شود.

مغز شما یک حرومزاده تنبل است (مانند شما) ، و بنابراین به دنبال کاهش مصرف انرژی برای این یا آن فعالیت با ایجاد نوعی "ماکرو" است - برنامه هایی که طبق الگوها اجرا می کنید.

ریچارد سیمون ، زیست شناس ، در آغاز قرن نوزدهم ، این برنامه ها را "اینگرام" نامید - یک عادت فیزیکی یا اثری از حافظه که در اثر تماس مکرر با یک محرک باقی می ماند. Engrams را می توان مسیرهایی دانست که نورون ها در مغز شما "قدم می گذارند" و همان عمل را انجام می دهند. هرچه بیشتر این کار را انجام دهیم ، مغز ما انرژی کمتری را صرف آن می کند.

گاهی اوقات این مسیرها به جاده ها و سپس حتی به اتوبان ها تبدیل می شوند.

از یک سو ، این یک ابرقدرت عالی است - واقعاً ، چرا انرژی اضافی را برای انجام همان نوع اقدامات هدر می دهید؟ با این حال ، جنبه دیگر این توانایی کاهش پلاستیسیته مغز ما است.

واقعیت این است که هرچه بیشتر از اینگرام استفاده کنیم ، گانگلیون های پایه در کار مغز ما کمتر است. عملکرد اصلی آنها تولید ناقل عصبی استیل کولین است که به نورون ها کمک می کند تا مسیرهای جدیدی را در بین سر و صدای اطلاعات در مغز ما "طی کنند" (تقریباً این اتفاق می افتد ، پس از خواندن این جمله).

به راه کار یا دانشگاه خود فکر کنید. اگر بیش از شش ماه در یک مسیر حرکت کنید ، اقدامات شما آنقدر خودکار می شود که به موازات آن می توانید اقدامات دیگری را انجام دهید - بخوانید ، به موسیقی گوش دهید ، به نامه پاسخ دهید. در رستوران مورد علاقه خود ، مجبور نیستید استیل کولین را از خودتان بیرون بیاورید و به این فکر کنید که برای ناهار چه چیزی بخورید ، شما از قبل تمام منو را به صورت قلبی می دانید. در پشت لبخند جعلی یک دوست ، بلافاصله اضطراب را تشخیص می دهید و برای رمزگشایی این سیگنالهای ارتباطی نیازی به فشار نخواهید داشت.

به نظر می رسد ، چرا همه اینها را تغییر دهید؟ و سپس ، این که زندگی ما منبع مداوم تغییرات خارج از کنترل ما است. ما باید با اکثر آنها سازگار شویم و در این "مسابقه آفتاب پرست" کسی زنده می ماند که سریعتر از دیگران رنگ خود را تغییر می دهد تا با رنگ محیط مطابقت داشته باشد و بتواند با حشره ای مخفی شود (که تعداد آنها کمتر و کمتر می شود. بحران)

شما می توانید اخراج شوید (به عنوان مثال ، اخیراً این کار با هزاران پزشک انجام شده است). ممکن است وظایف دپارتمان شما تغییر کند و از شما خواسته می شود که مهارت های جدیدی را فرا بگیرید (و در صورت عدم موفقیت ، دوباره ، شما اخراج خواهید شد) ؛ شما عاشق یک زن چینی خواهید شد و می خواهید زبان دانگان را که نزدیکانش صحبت می کنند یاد بگیرید و غیره.

بنابراین ، انعطاف پذیری مغز باید دائماً حفظ و آموزش داده شود. تصور کنید مغز شما بتنی است ، که با گذشت زمان منجمد می شود.

اگر به اکثریت افراد 70 ساله که قادر به تسلط بر زمان سنج بر روی مایکروویو نیستند نگاه کنید ، با همه چیز جدید دشمنی کنید و برای سالهای متمادی همان کار را انجام دهید ، تصویر مغزهای "سخت شده" برای شما واضح تر می شود. (یا الگوهای فکری را بازتولید کنید). این "مسیرها" در سر آنها به سوراخ ها و تونل هایی در سنگ ها تبدیل شد و تقریباً غیرممکن است که "گذری" به داخل غار مجاور انجام شود.

وظیفه شما این است که دائماً این "مخلوط فکری" را هم بزنید تا از سفت شدن آن جلوگیری شود. به محض اینکه استراحت می کنیم و شروع به استفاده از اینگرام می کنیم ، قسمتی از مغز ما سفت می شود و حتی متوجه آن نمی شویم.

برای جلوگیری از تخریب مغز چه باید کرد

من ده تا از ساده ترین ، اما کاملاً م ،ثرترین تکنیک ها را شناسایی کرده ام:

مراقب خودت باش. اگر به طور ناگهانی از این که چیزی اشتباه است احساس ناراحتی می کنید (برای مثال ، سایت مورد علاقه شما طرح خود را تغییر داده یا ماست مورد علاقه شما در فروشگاه ناپدید شده است) ، این احساس را از دم گرفته و شروع به "چرخاندن" آن کنید. چرا همه ماست ها را امتحان نکنید ، یا حتی شروع به تهیه خود نکنید؟

کتابهایی را که قبلاً خوانده اید دوباره نخوانید. فیلم هایی را که قبلاً تماشا کرده اید دوباره تماشا نکنید. بله ، این یک احساس روانشناختی بسیار دلپذیر است - فرو رفتن در آن دنیای کوچک دنج ، در زندگی شخصیت های آشنا ، بدون هیچ شگفتی ، شما در حال حاضر پایان را می دانید و می توانید از چیزهای کوچکی که برای اولین بار متوجه آن نشده اید لذت ببرید. زمان ، بلع کتاب در یک ساعت (یا تماشای یک فصل در آخر هفته). اما در عین حال ، این فرصت را از کتاب ها و فیلم های جدید می گیرید که چیز جدیدی را برای شما کشف می کنند ، و مغز خود را از شکل گیری ارتباطات عصبی جایگزین محروم می کنید.

به دنبال مسیرهای جدید باشید. سعی کنید مسیرهای معمول خانه و بازگشت را جستجو کنید ، مغازه های جایگزین ، سینما و دیگر نقاط زیرساختی را روی نقشه زندگی خود بیابید. این می تواند زمان بیشتری را صرف کند ، اما می تواند پاداش های خوبی نیز به همراه داشته باشد - به عنوان مثال ، قیمت کمتر در فروشگاه ها یا افراد کمتری در سینما.

به دنبال موسیقی جدید باشید. اگر عاشق موسیقی هستید ، آی پاد شما ده ها هزار آهنگ دارد و به نظر می رسد که طعم شما بسیار غنی و متنوع است ، من عجله می کنم شما را ناامید کنم - اغلب ما به 50-100 آهنگ آشنا گوش می دهیم ، خوشایند همه ما به دلایل مشابه - ما با آنها سازگار شده ایم و مغز ما نیازی به صرف منابع اضافی برای پردازش و درک آنها ندارد.

چند صد هزار ایستگاه رادیویی اینترنتی در جهان وجود دارد و حتی اگر هر روز به ایستگاه جدیدی تغییر دهیم ، زندگی ما برای شنیدن همه آنها کافی نخواهد بود.

به دنبال دوستان و آشنایان جدید باشید. بله ، مطمئناً داشتن دوستانی که ملاقات با آنها در هر جمعه و بحث در مورد فوتبال یا لباس جدید بیانسه بسیار خوشایند است. از نظر روانشناسی راحت تر است.

اما به هر حال ، اکثر ما در شهرهای بزرگ زندگی می کنیم ، چرا دایره خود را به 4-5 نفر محدود می کنیم ، علاوه بر این ، اغلب ما انتخاب نمی کنیم ، اما توسط شرایط "تحمیل" می شویم - مدرسه ، موسسه ، کار؟

ابزارهای اجتماعی ذاتی ما بر طرز تفکر ما تأثیر زیادی می گذارد و گاهی اوقات پیش می آید که ما تحت تأثیر برخی دوستان ، دیدگاه خود ، مجموعه ای از علایق و حتی گاهی شغل خود را تغییر دهیم.

بچه دار شوید. کودکان منبع دائمی آشوب و عدم اطمینان در زندگی شما هستند. آنها "مخلوط کن های بتنی" را در سر شما زنده می کنند ، تمام الگوها را از بین می برند و مسیرهای تعیین شده شما را به روشی جدید ترسیم می کنند.

من سه پسر در سنین مختلف دارم که هر روز چیز جدیدی با س questionsالات ، رفتار ، کنجکاوی ذهن و آزمایش های مداوم با همه چیز در اطراف خود به ارمغان می آورند. شما خود متوجه نمی شوید که چگونه تفکر شما آزاد می شود و شروع به تفکر متفاوت می کنید.

اگر هنوز نمی توانید بچه دار شوید ، می توانید با یک سگ شروع کنید. اول از همه ، به پیاده روی نیاز دارد (و هوای تازه برای مغز مفید است). ثانیاً ، شما را در ارتباط غیر ارادی با سایر صاحبان سگ ها قرار می دهد. و ثالثاً ، می تواند منبع هرج و مرج شود (به عنوان مثال ، وقتی مگس ها را تعقیب می کنم ، به موانعی که در سر راهش ایجاد می شود توجه خاصی نمی کنم).

دست از انتقاد بردارید. "چه طراحی وحشتناکی"! ، نشانگر مقاومت در برابر تغییراتی است که ناگهان در زندگی به وجود آمده است. تغییراتی که بیشتر اوقات نمی توانید تغییر دهید. یا می توانید ، اما با تلاش زیاد که ارزشش را ندارد. موافقید ، در واقع فعالیتهای جالب تری از درخواست کتاب شکایات در رستوران و نوشتن تهمت در پیشخدمت خشن وجود دارد؟

پذیرش این تغییرات و ایجاد انگیزه در مغز برای ادامه زندگی در واقعیت جدید ، برای پیشرفت شما بسیار مفیدتر خواهد بود.

دیالوگ های شما باید چیزی شبیه به "منوی جدید؟ عالی است ، زیرا ظروف قدیمی در حال حاضر خسته کننده هستند! "،" تعمیرات جاده های جدید ، آیا باید به دنبال یک مسیر منحرف باشید؟ عالی است ، بنابراین تا یک ماه دیگر چنین چاله هایی در اینجا وجود نخواهد داشت ، اما در حالی که تعمیرات در حال انجام است ، من چیزهای جدیدی در مورد این منطقه می آموزم! "،" سیستم عامل جدید؟ فوق العاده! حالا من یک سرگرمی جدید دارم - کنترل پنل را پیدا کنید!"

برچسب زدن به افراد را متوقف کنید … بسیار راحت است - به جای درک شخصی ، فکر کردن در مورد دلیل این کار ، تسلیم شدن در ضعف و سادگی "با انگشت نگاری" با پیوستن او به یک روانگردان دیگر. به شوهرش خیانت کرده؟ فاحشه! مشروب خوردن با دوستان؟ الکلی! تماشای باران؟ بلولنتوکنیک!

هر یک از ما تحت تأثیر ، شاید ، حتی بیشتر از شرایط زندگی ، از همان رودیون راسکولنیکوف قرار داریم ، با این حال ، بسیاری افکار او را که توسط داستایوفسکی توصیف شده ، جالب و همسایگان مطلقه اش با دو فرزند جالب می دانند - چیزی مبتذل و شایسته آن نیست توجه

با رایحه ها آزمایش کنید. علیرغم این واقعیت که تکامل گیرنده های بویایی ما را در پس زمینه جایگزین کرده است ، بوها هنوز تأثیر زیادی بر ما دارند. و اگر ادو توالت مورد علاقه ای دارید که سالهاست آن را تغییر نداده اید ، زمان تغییر آن فرا رسیده است. و این کار را در فواصل منظم انجام دهید.

زبانهای خارجی را بیاموزید. و برای این لازم نیست که عاشق یک زن چینی شوید ، می توانید انگیزه های دیگری را نیز پیدا کنید ، به عنوان مثال ، با علایق حرفه ای یا سرگرمی. کلمات خارجی و زمینه های معنایی مرتبط با آنها غالباً با زبان مادری شما متفاوت است و یادگیری آنها شاید م mostثرترین ابزار برای آموزش انعطاف پذیری مغز باشد (به ویژه اگر از واژگان گردشگری دورتر شده و به ویژگی های فرهنگی بپردازید).

همچنین نباید فراموش کرد که مغز ما بسیار پیچیده تر از آن چیزی است که بسیاری از مردم فکر می کنند. تلگرام های مرتبط با گوش دادن به یک موسیقی بر نحوه ارتباط ما با دوستان تأثیر می گذارد. احساسات غیر منتظره از بوی غذا در یک رستوران جدید می تواند در شما این تمایل را ایجاد کند که کلمات و اعمال مورد علاقه خود را (برای درک و بخشش) بیش از حد ارزیابی کنید. پیاده روی بعد از کار در خیابانی ناآشنا به شما این ایده را می دهد که چگونه می توانید راه حلی مناسب برای مشکلی که در محل کار ایجاد شده است پیدا کنید. بنابراین ، هک های زندگی فوق به بهترین وجه ترکیب می شوند.

و شاید یک روز خوب ، حدود 30 سال بعد ، وقتی نوه شما ابزار جدید خود را که ابری از نانو روبات ها است برای شما بیاورد ، نخواهید گفت "خدای من ، این مزخرف وزوز را از من دور کن!" با عبارت "عجب!" و بلافاصله بپرسید "چگونه کار می کند و از کجا می توان آن را خرید؟"

توصیه شده: