زندگی شما تحت تأثیر نحوه به دنیا آمدن شما است و آیا می توان از این تأثیر خارج شد؟

فهرست مطالب:

تصویری: زندگی شما تحت تأثیر نحوه به دنیا آمدن شما است و آیا می توان از این تأثیر خارج شد؟

تصویری: زندگی شما تحت تأثیر نحوه به دنیا آمدن شما است و آیا می توان از این تأثیر خارج شد؟
تصویری: فراماسونری و چشم مشیت ویدیوی کامل - آیا غده صنوبری شما (چشم سوم) تبدیل به سنگ شده؟ روش فعال کردن آن 2024, ممکن است
زندگی شما تحت تأثیر نحوه به دنیا آمدن شما است و آیا می توان از این تأثیر خارج شد؟
زندگی شما تحت تأثیر نحوه به دنیا آمدن شما است و آیا می توان از این تأثیر خارج شد؟
Anonim

تولد

تقدیم به همه ما ، نوزادان شگفت انگیز)))

من همیشه از قلبم پیروی کرده ام ، حتی در علم. بنابراین ، هنگامی که من تحت تأثیر کشفیات استانیسلاو گروف قرار گرفتم ، مجبور شدم با واکنش های مختلف مردم در برابر این اطلاعات روبرو شوم. به یاد دارم که در حالی که برخی از معلمان دانشگاه کنجکاو بودند که مقاله ترم را در مورد "ماتریس های پریناتال" او بخوانند ، برخی دیگر بسیار منفی نگر بودند.

اما سالها گذشت … و امروز من به هر شخصی که با این کشفیات روبرو می شود پیشنهاد می کنم - برای آشنایی با این مطالب ، یک رویکرد واقعاً علمی بیابید. و این بدان معناست که - شک و تردید را کنار بگذارید ، زیرا این گشاده رویی جدید ، قبلاً ناشناخته و در کل ، رد یافته های کشف شده قبلی است - موتور علم پیشرفت همه بشریت.

زمین مسطح نیست ، اینطور نیست؟

خوب ، آیا شکاک شما قبلاً راه خود را برای یک محقق واقعی باز کرده است؟

بعد گوش کن …

1) هنگامی که بیماران در حالت تغییر هوشیاری غوطه ور می شدند ، همه آنها کوچکترین جزئیات تولد خود را به یاد می آوردند ، از لقاح گرفته تا مکیدن سینه و مادر و سایر جزئیات تجربه نوزاد.

2) همه بیماران دارای حافظه تقریباً یکسانی بودند که می توان آنها را به 4 مرحله اصلی تقسیم کرد: رشد داخل رحمی ، لحظه شروع انقباضات (شروع زایمان) ، روند حرکت نوزاد به خارج از طریق کانال تولد مادر و لحظه ورود به جهان ، و آنها را ماتریس های پری ناتال نامیدند.

3) ایده خاصی درباره اینکه ماتریس های طبیعی یک زایمان سالم خوب چگونه است وجود دارد

4) و از آنجا که در زایمان انحرافاتی از ماتریس های "صحیح" وجود داشت ، پس در افرادی که این انحرافات را داشتند ، ارتباط باور نکردنی با رفتار بزرگسالان و پاسخ به موقعیت های زندگی پیدا شد. به زبان ساده - همانطور که متولد شده اید ، بنابراین زندگی می کنید! از جمله انحراف از "ماتریس های معمولی" - شما با همان انحرافات در واکنش های بزرگسالان مغز خود به رویدادهای زندگی زندگی می کنید. در این مورد به تفصیل در زیر خواهم نوشت …

5) نتیجه گیری اصلی این است: هنگامی که ما در بدن مادر متولد می شویم ، 9 ماه در آنجا می مانیم و هنگام زایمان بیرون می رویم ، اولین تجربه و اولین خاطرات را به عنوان ماتریسی از بقای موفق در مغز ما می بینیم (هر چند خود رفتار همیشه موفق نیست و گاهی حتی مخرب است). اما از آنجا که شما زنده ماندید ، رفتار رمزگذاری شده مغز شما اکنون در همه موقعیت های مشابه اعمال می شود. در واقع ، نه تنها موقعیت های مشابه زیادی وجود دارد ، بلکه در واقع کل زندگی ما فقط از این 4 ماتریس (مرحله) تشکیل شده است. همچنین بعداً در این مورد بیشتر به شما خواهم گفت. و شما حتی با شکاک خود نیز با من موافق خواهید بود.

و اکنون من حجاب آنچه را که این ماتریس ها نامیده می شوند و زایمان طبیعی چیست برای شما آشکار می کنم.

به هر حال ، من از چنین کلماتی استفاده خواهم کرد: عادی ، خوب ، بد ، انحراف از هنجار ، کلمات سالم ، ناسالم و سایر کلمات که برای توصیف مطالب برای من مناسب است. و فکر می کنم درک آن برای شما نیز آسان تر خواهد بود. همه چیز مبتکرانه ساده است ، و حتی خود گروف تولد "صحیح" را نوشت … و به هر حال او اوج نگرفت. با توجه به اینکه در جامعه شوروی او تقریباً برای چنین کشفیاتی خورده بود ، سپس … چه چیزهای کوچکی - که کسی کلمه "خوب" را دوست نداشت)))) به نحوی آنها در نظرات وبلاگ من به من نوشتند ، و من سپاسگزارم برای این بازخورد … من درک می کنم که شاید کسی اصطلاحات علمی می خواهد ، اما باور کنید ، همه از خواندن اصطلاحات مستمر در زمینه روان درمانی ، فلسفه ، روانشناسی خوشحال نخواهند شد. اگر علاقه زیادی به بررسی آن دارید … من یک بار به دخترانم توصیه کردم که با آنها به عنوان مربی کار کرده ام ، یکی از بهترین کتابهای مربوط به روابط سالم را بخوانند ، اما این کتاب توسط روان درمانگر برای روان درمانگران نوشته شده است.پس چی؟ آنها نمی توانند آن را به گونه ای بخوانند که تمام مطالب را عمیقا درک کنند. و جالب ترین چیز در مورد روابط سالم و ماتریس های دوران بارداری مدتها پیش ، 30-40 سال پیش کشف شد. اما … تعداد کمی از مردم از آن خبر دارند …

بنابراین تولد خوب:

1 ماتریس - PARADISE (از زمان لقاح ، نوزاد 9 ماه در رحم است)

2 ماتریس - ADA (انقباضات شروع شده است ، اما کودک هنوز از 2 تا 36 ساعت در رحم است)

3 ماتریس - نبرد (بچه شروع به ناامیدی برای زندگی کرد و در امتداد کانال باریک تولد خزید)

4 ماتریس - عشق و آزادی (نوزاد از کانال زایمان بیرون می رود ، از مادر جدا می شود ، روند زایمان به پایان رسیده است ، مادر در این نزدیکی هست و به او شیر می دهد ، او عشق دریافت می کند ، اما در حال حاضر به صورت رایگان در سطح فیزیکی است فضا ، متفاوت از رحم تنگ شده)

من این ماتریس ها را با جزئیات بیشتری شرح خواهم داد ، و شما خواهید فهمید که چگونه این ماتریس ها شرایط زندگی ما را با شما منعکس می کنند و چرا ما مطابق اولین تجربه به آنها واکنش متفاوتی نشان می دهیم.

در عین حال ، من انحرافات احتمالی در زایمان را لیست می کنم:

1 ماتریس:

مادر باردار می خواست سقط کند ،

مادر ، باردار بود ، دائماً تحت استرس بود ،

مامان الکل می نوشید ، سیگار می کشید ، مواد مخدر استفاده می کرد ،

مامان غصه را پشت سر گذاشت

مامان با مواد سمی کار می کرد (دیوارها را رنگ می کرد)

مادر باردار یکبار یا به طور منظم خشونت را تجربه کرده است… و غیره.

2 ماتریس:

انقباضات شروع نمی شود

مایع آمنیوتیک را سوراخ کنید

دوره انقباضات به تأخیر می افتد … و دیگران.

ماتریس 3:

آبها زودتر رفته و کودک "خشک" به دنیا می آید ،

کودک را با انبر بیرون می کشند

عوارضی در هنگام زایمان مانند گرفتگی با بند ناف ،

ارائه بریچ

4 ماتریس:

کودک بلافاصله از مادر دور می شود ،

عوارض بعد از زایمان

نارس بودن

مادر در حال از دست دادن شیر است - تغذیه مصنوعی ،

مادر اغلب کودک را برای مدت طولانی تنها می گذارد ،

کودک در تخت خواب دراز می کشد و گریه می کند ، اما او را در آغوش نمی گیرند و غیره.

همچنین:

تولد دوقلوها

سزارین ،

استفاده از داروها برای یک زن در حال کار و یک کودک و غیره

من دقیقاً به شما خواهم گفت که چگونه همه جزئیات تولد ، از جمله مواردی که از هنجار خارج شده اند ، در زندگی بعدی یک فرد ظاهر می شود ، اما فعلاً - با مادر خود تماس بگیرید و از او بپرسید چگونه متولد شده اید …

در مورد تمام مراحل تولد از او به طور دقیق بپرسید.

راستش را بخواهید ، من مدت زیادی در این مبحث غرق شده ام که قبلاً به بخشی از زندگی من تبدیل شده است ، مانند راه رفتن یا صحبت کردن - تا حد خودکاری در رفتار من. درست است ، من اغلب هنگام تولد خود را به یاد می آورم وقتی که خود را در این یا آن ماتریس زندگی می بینم.

من فکر می کنم این اطلاعات در مورد چگونگی تأثیر تولد ما بر ما امروز - ممکن است برای شما مفید باشد ، خوانندگان عزیز ، من همچنین روشهای تغییر ماتریس تولد خود را برای شما فاش می کنم. و من معتقدم که شما می توانید زندگی خود را با دانش جدید در مورد خود و آموزش رفتارهای جدید تغییر دهید! یک بار من ، دیگران این کار را کردند ، به این معنی که شما نیز می توانید انجام دهید)))

ماتریس بهشت

و بنابراین ، لقاح رخ می دهد ، نوزاد 9 ماه قبل از اولین انقباضات در رحم است.

این دوره ماتریس بهشت نامیده می شود. چرا؟ احتمالاً قبلاً حدس زده اید …

نوزاد تحت حمایت مادر است ، او عشق ، غذا دریافت می کند. و نیازی به دادن چیزی در ازای آن ندارد. او با محبت بی قید و شرط احاطه شده است. او در یک کیهان بی سر و صدا و در آرامشی تزلزل ناپذیر زندگی می کند.

به نظر می رسد که این فقط یک سلول است ، سپس دو … چگونه می توان چیزی را در حافظه کودکی که موجودی تک سلولی است ذخیره کرد؟

اما در اینجا اکتشافات متناقض توسط Grof انجام شده است.

همه کسانی که تجربه داخل رحمی خود را به خاطر می آورند با چنین احساسات و تصاویری مانند پرواز با سرعت بالا ، گویی در یک لوله فضایی بی پایان … یک سلول اسپرم …

مانند … اقامت در اقیانوس ابدی کیهانی ،

… تجربه عرفانی ملاقات با موجودات بسیار معنوی و قدرت برتر ، مراقبه غوطه ور در خود ، رقص دعا ، سعادت ابدی روح و بدن ، رقص جهانی روح ، سرودهای معبد ، احساس بودن در آغوش خدا و سایر تجربیات عرفانی….بسیاری از این تجربه به عنوان بودن در بهشت یاد کردند.

همه آنها یکسان بودند. و با چنین توصیف مشابهی در بین افراد مختلف از نظر ادیان ، شخصیت ها و ارزش ها ، مشکوک به حقیقت حقایق مربوط به زندگی درونی جنین است که توسط علم کشف شده است.

باید بگویم ، کسی حتی زندگی خود را قبل از … زندگی در رحم …

من فکر می کنم شکاک شما قبلاً گوش های او را تیز کرده است. آیا با من موافق هستید ، اگرچه من خودم واقعاً چنین گفتگوهایی در مورد تناسخ را دوست ندارم ، که هنوز هیچ مدرکی مبنی بر عدم وجود چنین پدیده ای مانند زندگی پس از مرگ ، زندگی قبل از تولد و تولد دوباره روح در بدنهای جدید یافت نشده است؟

و از آنجا که این شواهد یافت نشده است ، تا زمانی که ما ، به عنوان یک دانشمند بی طرف ، مهم نیست که نتایج این مطالعات چقدر ترسناک به نظر برسد ، ابتدا فقط به توصیف رشد صدها نفر در داخل رحم توجه داشته باشیم. و هزاران نفر در سراسر جهان که همان تجربه را به خاطر دارند. و ما می توانیم اعتراف کنیم که این امکان پذیر است ، زیرا عکس آن ثابت نشده است.

غذا از طریق بند ناف جریان می یابد و محصولات پوسیدگی دفع می شوند ، ضربان یکنواخت مداوم یک قلب بزرگ به طور مداوم در نزدیکی شنیده می شود ، ضربان قلب همه چیز را با خود پر می کند. نیازی به نفس کشیدن ندارید. شما حتی مجبور نیستید حرکت کنید ، مگر اینکه با انگشتان خود بازی کنید ، آنها را بمکید یا برای لذت خود در رقص کامل شنا کنید. و بیشتر اوقات در ساماتا هستید ، یک رویای عمیق مراقبه ، که در آن تصاویر الهی با زیبایی باورنکردنی به سراغ شما می آیند. تنها کاری که باید انجام دهید این است که احساس کنید یک بودای بزرگ هستید یا با عیسی گفتگوی خاموش دارید.

سعادت تمام سلول های شما را پر می کند. و شما هیچ کاری برای انجام این دنیا ندارید و برای همیشه شما را دوست دارم. فقط برای حضور در بهشت به اصطلاح ابدی …

اینگونه است که مردم زن خوب را توصیف می کنند.

بیایید اکنون به بمب بد نگاه کنیم.

اگر مادر از مواد مخدر ، الکل ، بسیاری از داروها ، بخارات سمی دودی یا استنشاقی استفاده می کرد ، بیماران در ماتریس اول احساس خفگی ، رحم سمی ، یک فضای بسته بد و سمی داشتند. نقاشی ها نه با تصاویری از حیوانات دریایی مسالمت آمیز ، مانند یک تجربه سالم ، بلکه با کوسه های مرگبار ، مارها و آبهای مسموم همراه شده اند. میل به فوریت ترک این جهان ، فرار از رحم وجود داشت ، و دیگر در مورد سعادت بحثی وجود نداشت.

اگر مادر می خواست سقط جنین کند ، در مورد آن فکر کرد یا برای سقط جنین رفت ، اما نظر خود را تغییر داد یا سقط جنین کرد ، اما موفق نشد ، در این صورت احساس واضحی از اجتناب ناپذیری مرگ در حافظه او بوجود می آید. رحم به عنوان یک هیولا خطرناک و وهم آور در نظر گرفته می شود که آماده خوردن است. این چشم اندازها با ترس از مرگ ، وحشت ، وحشت ، درماندگی همراه است. مادر هیتلر ، اگر به خاطر داشته باشید ، می خواست سقط کند.

همچنین مادرانی که استرس ، رسوایی های مزمن ، شوک ، خشونت ، تحقیر و سایر انواع استرس روانی را تجربه کرده بودند ، رحم بدی را به یاد آوردند ، سپس نوزاد در زمینه بهشت احساس ناراحتی کرد. یک احساس اضطراب بی حد و حصر و غیرقابل توضیح با سفر داخل رحمی او همراه شد. بچه نمی تواند احساس آرامش و عشق کامل کند ، به نظر می رسید که اتفاق وحشتناکی در حال رخ دادن است ، اما او نمی فهمید که نمی تواند بر آن تأثیر بگذارد.

برخی از این توصیفات به ما نشان می دهد که اولین ماتریس می تواند حافظه یک نوزاد هنوز ناخودآگاه ، متولد نشده ، اما کاملاً زنده را با خاطرات مختلف پر کند.

این خاطرات اولین خاطرات هستند و در ناخودآگاه ما رفتار ناخودآگاه ما در زندگی امروز نهفته است.

بیایید نحوه رفتار افراد را مطابق با اولین تجربه در رحم مادر بررسی کنیم.

اول ، مرحله PARADISE در 5 سال اول زندگی یک کودک قرار می گیرد. او همه چیز را بدست می آورد. او هنوز نیازی به دادن هیچ چیزی در مقابل ندارد. او را می پوشند ، به او غذا می دهند ، او را می شویند. مراقب او باشید ، داماد باشید و گرامی داشته باشید. اما س questionال این است: آیا والدین شما قبل از پنج سالگی شما چنین دنیای بهشتی را برای شما ایجاد کرده اند؟ نه همیشه ، بلکه اغلب - درست برعکس ، یک رحم بد توسط همان والدینی ایجاد می شود که رحم داخل رحمی بدی به فرزند خود داده اند …

هر چهار ماتریس در زندگی بزرگسالان ما نیز منعکس می شود. بیایید اکنون به نحوه رفتارمان هنگام ورود به 1 ماتریس فکر کنیم. شرایطی وجود دارد که ما در حالت استراحت ، آرامش هستیم ، نیازی به دویدن در جایی نداریم ، همه چیز را به صورت رایگان دریافت می کنیم. از دریافت لذت می بریم! به عنوان مثال ، ما موفق بودیم ، به ماه عسل رفتیم ، دیپلم یا موقعیت آرزویی دریافت کردیم ، به آپارتمان خود نقل مکان کردیم. ما عصرها از محل کار برای استراحت به خانه برگشتیم ، یا تعطیلاتی در زندگی ما آمده است.

آیا می دانید چگونه استراحت کنید و لذت ببرید؟ آیا شما به عشق جهان و خدا اعتقاد دارید؟ آیا باور دارید که خوش شانس و خوش شانس هستید؟ شما فقط می توانید بدون اینکه زحمت بیندازید و در دامان یکی از عزیزان خود احساس شادی فوق العاده کنید ، بدون این که به این فکر کنید که آیا یک تار مو به صورت مطلوب صورت شما را می پوشاند و آیا باعث ناراحتی شریک زندگی خود می شوید؟ آیا می توانید تسلیم عشق شوید و بدون هیچ گونه تردیدی در چشمان شریک زندگی خود نگاه کنید که شایسته دوست داشتن هستید و فقط این عشق را دریافت می کنید؟ آیا اعتماد دارید؟ تو حسودی؟ آیا می دانید چگونه هدیه دریافت کنید ، کمک بخواهید یا درخواست کنید ، یا در اعماق وجود خود باور ندارید که آنچه را که نیاز دارید دریافت خواهید کرد؟ و آیا می توانید از دستاوردها لذت ببرید یا طعم پیروزی بلافاصله سمی شود ، پس از دریافت آن و می خواهید بلافاصله برای پیروزی جدید تلاش کنید.

وقتی به رختخواب می روید چگونه می خوابید؟ آیا بدن شما بلافاصله آرام می شود و آیا به راحتی به خواب می روید یا دچار تنش هستید و نمی توانید به مدت طولانی بخوابید؟

بر اساس تحقیقات خود ، گروف اطلاعات خاصی را جمع آوری کرد و آنها را در یک جدول قرار داد. اگر برخی از ماتریس ها از هنجار خارج شوند ، آن را در ماتریس گیر کرده می نامند. به نظر می رسد که شما در مرحله خاصی گیر کرده اید و با شرایطی که طبیعت برای حل چنین موقعیت هایی تصمیم گرفته است کنار نمی آیید.

خطر گیر افتادن در ماتریس اول چقدر است؟ شما نمی توانید آرام باشید. شما باورنکردنی و حسود هستید. شما متمرکز بر دستاوردها هستید ، اما آنها لذت بخش نیستند. شما نمی توانید با حل شدن در خلسه کاملاً دوست داشته باشید. شما معتاد به کار هستید گاهی درباره چنین افرادی گفته می شود که آنها عاشق IBD (تقلید از فعالیت های خشونت آمیز) هستند. چنین افرادی همیشه در تنش هستند. در تعطیلات ، آنها همه را اذیت می کنند. آنها اجازه نمی دهند شریک زندگی خود نیز آرام شود. آنها در محل کار از نظر احساسی می سوزند. آنها مستعد حمله قلبی و سکته مغزی هستند. وقتی زمان استراحت فرا می رسد ، احساس اضطراب آنها را رها نمی کند.

اگر ناخواسته بودید ، آیا اغلب اتفاق نمی افتد که حتی در حال حاضر در زمان اشتباه آمده باشید؟ آیا اغلب خوش آمدید؟ آیا این احساس را دارید که بیهوده به دنیا آمده اید ، جهان از شما خوشحال نیست و شما نباید به دنیا می آمدید؟ یعنی کسی به تو احتیاج نداره؟ یعنی هیچکس دوستت نداره؟ نه احساسات موقعیتی ، بلکه احساس واضح و ثابت شده از بی فایده بودن شما در زندگی؟

همچنین ، گرایش به وابستگی شیمیایی - همراه با رحم سمی. هوس بی دلیل برای مواد مخدر ، الکل ، داروهای مداوم. برخی از بیمارانی که در این مطالعات شرکت کردند حتی بوی خاصی مانند رنگ را به یاد می آورند. و پس از صحبت با مادرشان ، آنها به حقیقت خاطرات خود متقاعد شدند. مادر تأیید کرد که در مرحله خاصی از بارداری ، دیوارها را نقاشی کرده است.

یکی از دخترانی که من می شناسم ، در آزمایش ، در اولین ماتریس ، یک احساس خفه کننده غیرقابل مقاومت برای فرار از رحم را احساس کرد. پس از صحبت با مادرش ، متوجه شد که او بچه خوش آمدی است ، مادر سقط نمی کند و با رنگ روبرو نیست. بعداً ، در عکسهای خانوادگی ، او عکسی از مادری را پیدا کرد که در حال کشیدن سیگار است. از تاریخ در عکس مشخص شد که مادر در آن زمان باردار بوده است. اگرچه مادر هرگونه اثرات سمی بر جنین را انکار کرد ، اما از احساسات و تمایلات خود برای خروج از رحم و دلیل خفگی او آگاه شد. او همچنین متوجه ارتباط بین این احساسات و اعتیاد شخصی خود به نیکوتین شد.

اغلب اوقات ، والدین از بدو تولد تا 5 سالگی یک رحم نامناسب را برای فرزند خود تکرار می کنند. آنها سیگار می کشند و به مسمومیت بدن کودک ادامه می دهند.آنها از این واقعیت که کودک مدام با آنها مداخله می کند ، ناراحت می شوند و آنها را از مسائل مهم منحرف می کند. آنها به کودک اجازه نمی دهند که استراحت کند ، از آن لذت ببرد و از زندگی لذت ببرد و سعی می کند او را با اخلاق ، کار ، سفتی در رفتار وادار کند ، سعی کند او را از خودانگیختگی و احساس اعتماد به جهان محروم کند. آنها عشق بی قید و شرط را به او متوقف می کنند و مدام در مقابل رفتار خاصی را طلب می کنند. و آنها بدون تعارف او را از افکار خود بیرون می آورند (به نوعی مراقبه) ، و او را مجبور می کنند که فوراً سر میز برود یا دندان هایش را مسواک بزند و بخوابد …

متاسفانه…

این امر بیشتر واکنش و رفتار ناسازگار "بد" عادی را که در زیر قشر مغز در سطح سلولی ثبت شده است ، تقویت می کند. چرا بد است ، فکر می کنم واضح است. اشتیاق به اعتیاد به مواد شیمیایی ، افسردگی مزمن ، فقدان خاک معنوی در ساختار شخصیت ما - در آینده نه تنها می تواند منجر به بیماری های بدن شود ، بلکه منجر به اقدام به خودکشی می شود.

وقتی در مورد اولین م ofدس بهشت می خوانید ، چه احساسی در شما برانگیخته می شود ، در حالی که تصاویری از خوابیدن نوزاد در رحم در تخیل شما ظاهر می شود؟ از آنچه خواندید چه پاسخی به شما داد؟ اگر احساسات منفی را تجربه کرده اید ، ممکن است درباره خود خوانده باشید و حافظه شما به موقعیت های آشنا به شیوه ای آشنا واکنش نشان دهد. حالا با داده های بدست آمده از تولد خود چه کنیم؟ بعدا بهت میگم …

برای شروع ، مهم است که علت اصلی رفتار غیر مفید خود را بفهمید. با تولد شما تعیین می شود. در شرایط زندگی مشابه ماتریس بهشت ، شما همان احساساتی را تجربه می کنید که در دوران کودکی تجربه کرده اید. همه چیز از مدت ها پیش آغاز شده است … والدین شما در آن زمان حتی نمی توانستند از چنین مطالعاتی مطلع باشند. و حتی ایجاد شرایط مناسب برای بارداری و بلوغ جنین چقدر مهم است. در جامعه ما اتحاد جماهیر شوروی ، والدین آموزش دیده اند تا بر خلاف قوانین طبیعت عمل کنند. بیایید به یاد بیاوریم که چگونه الگوهای مذهبی و معنوی به طور کلی تکذیب شد.

اما در حقیقت ، در فرهنگ بشری بسیار آسان است که قیاس را با تصاویر تجربیات داخل رحمی ترسیم کنیم. تجربیات عرفانی ، جریانات معنوی ، شیوه های شمنی ، تجربیات روشنگری ، سفرهای هیپنوتیزمی به زندگی گذشته - آیا این خاطرات مردم از تجربیات اصلی بهشتی آنها و میل به تجربه مکرر این تجربه باورنکردنی و غیرقابل توصیف نیست؟

درک این نکته مهم است که اگر شما اینگونه واکنش نشان دهید ، این شخصیت شما نیست ، این فقط تقلید از والدین شما نیست ، این فقط یک رفتار غیرقابل توضیح نیست. این شگفت انگیزترین چیزی است که در مخازن حافظه شما یافت می شود - اولین تجربه ، پایه ای که کودک درونی شما بر اساس آن کل جهان خود را بنا می کند. و بنابراین می توان آن را تغییر داد. رفتار ناسازگارانه شما را می توان دوباره کدگذاری کرد. پس از توصیف هر 4 ماتریس ، به شما خواهم گفت که چگونه می توان این کار را انجام داد.

ماتریس جهنمی

تصور کنید در جهان زیبای خود در گرما ، سعادت ، آسایش نشسته اید و با عشق تا لبه در آغوش گرفته اید. این جهان وعده می دهد که جاودانه خواهد بود. و ناگهان…

اولین علائم هشدار دهنده ظاهر می شود. احساس می کنید اتفاقی برای دنیای شما می افتد. چند سیگنال هشدار دهنده (هورمون های منتقل کننده این اضطراب قبلاً شروع به ورود به جریان خون کرده اند) و جهان شما شروع به فروپاشی می کند. یا بهتر بگوییم این نیست که در حال فروپاشی است ، بلکه بدن شکننده شماست ، که تحت هجوم فولادی آن قرار دارد. آسمان ، دریا ، خورشید و زمین شما مانند یک کونزکامرا یا شکم نهنگ عظیم شما را تحت فشار قرار می دهد …

سپس ، در حالی که هنوز سعی می کنید بفهمید - چه اتفاقی می افتد و چرا ناگهان جهان شما شروع به کشتن شما می کند یا فقط شما را مجازات می کند؟ هنوز متوجه نشده اید ، اما بعد … همه چیز دوباره آرام می شود. جهان شما دوباره آرام آرام شما را در آغوش می گیرد ، به شما غذا می دهد ، هرچند شاید به اندازه قبل رضایت بخش نباشد. به نظر می رسد مدتی استراحت می کنید ، اما احساس اضطراب از بین نمی رود.

و صلح کاملاً موجه در روح شما وارد نمی شود ، زیرا بعد از زمان معینی همه چیز دوباره تکرار می شود. ریتم خاصی از صلح و خطر ، عشق و طرد شدن شکل می گیرد.آیا جهان شما دیگر شما را دوست ندارد یا شما را به خاطر چیزی مجازات می کند؟ متوقف می شود یا خیر؟ این ریتم تشدید می شود و در حال حاضر استخوان های شما تحت فشار ماهیچه های آهنی این شکم نهنگ بزرگ شروع به خرد شدن می کنند ، همانطور که معلوم شد ، جایی که قبلاً رحم آسمانی خدایی را دوست داشتید.

شکنجه بارها و بارها ، قوی تر و قوی تر ادامه می یابد. جهان شما بی تفاوت-بی رحم-بی رحمانه می شود. او می خواهد شما را خرد کند ، نابود کند. شما را پودر کنید ، مانند یک تخم مرغ پخته نرم بخورید. شما هنوز امیدوارید که جهان شما را نجات دهد ، شما را ببخشد و همه چیز متوقف شود ، اما شما مخفیانه قبلاً حدس زده اید که بعید هستید …

چه احساسی دارید؟ ترس ، وحشت ، درد وحشتناک ، یأس ، وحشت ، اضطراب ، افسردگی ، بن بست ، تنهایی ، طرد شدن ، نابودی و اندوه و اندوه بزرگ کیهانی.

نوزاد بزرگ تمام احساسات انسانی را برای اولین بار در مقیاس عظیم تجربه می کند و پس از آن هرگز چنین احساساتی را در زندگی خود تجربه نخواهد کرد - مردم وضعیت ماتریس دوم را توصیف کردند.

کودک نفس مرگ را احساس می کند … چگونه فکر می کنید ، ما در زمینی که زندگی می کنیم ، چقدر احساسات در حال مرگ و افکار مضطرب در مورد مرگ را احساس می کنیم؟ چرا به نظر ما می رسد که پس از مرگ همه ارواح به زندگی خود ادامه می دهند و به جایی می روند؟ ما قبلاً یکبار مرده ایم! ما در اولین جهان خود مردیم ، زیرا دیگر برای همیشه در آنجا نیستیم ، اینطور نیست؟

امیدوارم قبلاً حدس زده باشید - افسانه های کتاب مقدس در مورد اخراج از بهشت در تاریخ از کجا آمده است … بشریت در مورد اولین استثناء خود تجدید نظر می کند ، از تجربیات خود و احساسات نامفهوم که روح را تحریک می کند ، استعاره زیبایی از تناسبات عظیم ، از جمله آن را در ناخودآگاه جمعی ، افسانه ای که در همه فرهنگ های جهان منعکس شده است … شرح جهنم ، آتش سوزی ، دیگ های بخار با مایع جوشان - همه چیز نشان دهنده غم و اندوه جسمانی نوزاد است که از رحم عذاب می کشد … مجازات ابدی … ابدی عذاب جهنم … رودخانه مرگ… به هیچ وجه با ساعت ما برابر نیست و برای او این 2-36 ساعت برای میلیون ها سال طول می کشد - میلیاردها سال ، که به طور موجه به نظر می رسد یک ابدیت است …

صحنه هایی از اخراج از بهشت ، شکنجه کونزکامرا ، هیولاهای بلعنده عظیم توسط مردم ارائه می شود و در خاطرات تولد آنها غوطه ور می شود. تصاویری از شیطان ، شیاطین تاریک که می خواهند نابود کنند ، لوسیفر و رزمندگانش ، مار که همه چیز را محکم تر گرفته است ، گناه اصلی ، سقوط آدم و حوا.

و بنابراین ، قبل از شروع مرحله جدیدی از زندگی ، میلی متر در میلی متر ، شروع به باز شدن می کند … دهانه رحم رحم داخل رحمی …

و از طریق ضخامت بدن مادر ، در امتداد کانال تولد … یک نوار باریک از نور شروع به ظهور می کند. در دنیای تاریکی که ما را می کشد (و این چنین است - اگر نوزاد به موقع بیرون نیاید ، او می میرد) ، چیزی عجیب ، ناشناخته زود ، اما مبهم جذاب و امیدوارکننده نجات در حال رخ دادن است.

آیا امیدوارم شنیده باشید که چگونه افرادی که از مرگ بالینی جان سالم به در برده اند در مورد یک تونل باریک صحبت می کردند که در انتهای آن چراغ وجود داشت؟ به خاطر دارید بیمارانی که پس از مرگ به دنیای ما بازگشتند چگونه این تجربه را توصیف کردند؟ چگونه روح آنها به سرعت در امتداد تونل تاریک ، به سمت نقطه نجات بخش سفید روشن شتافت …

آنچه در کنار ما اتفاق می افتد ، پس از سپیده دم در جهان موازی دنیای داخل رحمی نوزاد ، در مقاله بعدی به شما خواهم گفت …

جهان برای ما دوگانه است ، زندگی ما شامل فراز و نشیب است. در زندگی ما دوره هایی از دست دادن وجود دارد ، زمانی که چیزی که برای ما عزیز و دوست داشتنی است متوقف می شود ، زمانی که آنها دیگر به ما عشق نمی ورزند ، وقتی از کار بیکار می شویم ، هنگامی که جنگی در محل زندگی ما شروع می شود و ما مجبور به مهاجرت می شویم. منطقه ناآشنا ، وقتی مجبور شدیم به ناشناخته حرکت کنیم. ماه عسل تازه عروس ها به پایان می رسد. وقتی همه چیز در حال حاضر فاجعه بار وحشتناک به نظر می رسد ، اما هنوز راهی برای خروج وجود ندارد. ما نمی دانیم بعد چه اتفاقی می افتد … اما می فهمیم که به احتمال زیاد همه چیز تغییر خواهد کرد و هرگز ، هرگز مانند قبل نخواهد شد …

احساس ما ، نحوه واکنش ما به این وضعیت ، نحوه رفتار ما - اولین تجربه منحصر به فرد خود را در زندگی ما کاملاً تکرار می کند.

به یاد دارید که در چنین نقاط عطف زندگی که توسط سرنوشت به سمت شما پرتاب می شود چگونه رفتار می کنید؟

گیر افتادن در ماتریس دوم مملو از این واقعیت است که نوزاد برای مدت طولانی متولد نشده است ، دهانه رحم به مدت طولانی باز نشده یا هیچ انقباضی وجود ندارد. یا انقباضات بسیار طولانی به طول انجامید. و هنگامی که زنی به خانه بازگشت و چند روز بعد دوباره برای زایمان آمد ، انقباضات وقفه ای رخ داد - مورد مادربزرگم. و گزینه های دیگر برای انحرافات استثنایی از روند سالم زایمان.

رفتار معمولی گیر کرده در ماتریس 2. فردی که در زایمان تند و سریع متولد می شود (2 ساعت) خیلی سریع سعی می کند مسیر زندگی خود را طی کند ، او همیشه عجله دارد ، وقت زنده ماندن ندارد ، هر قسمت از کیک زندگی را می جوید. او بدون جویدن بلع می کند و هیچ گونه انتظار ، طعم و مزه ای را احساس نمی کند. این کسی است که زمان کافی برای درک و جذب تجربیات زندگی برای حمایت کامل از زندگی خود را ندارد. این فردی است که از نظر روانی نمی تواند هیچ گونه سختی را در زندگی تحمل کند. این در رابطه او منعکس می شود ، در اهداف و انتخابهای او منعکس می شود. برای او دشوار است که اهداف بلندمدت را تعیین کند و به سمت آنها حرکت کند و به طور سیستماتیک بر مشکلات غلبه کند.

اما کسی که مدت طولانی در رحم مادر نشسته است نیز از "نشستن" خود در شرایط سخت بحران رنج می برد. اگر مادر با یک حباب آمنیوتیک سوراخ شد ، یک کودک بزرگسال نمی تواند هدفی را تعیین کند و معنی را ببیند ، چراغ آخرین نتیجه فریبنده حرکت او در شرایط دردناک است. یک فرد منتظر باز شدن و نشان دادن آن است! آنها به شما نشان می دهند کجا بروید ، چرا دقیقا آنجا؟ و در اصل ، بسته به روند بیشتر زایمان ، ممکن است شخص در مواقع دشواری به هیچ وجه حرکت نکند ، اما دروغ بگوید ، من را ببخشید ، مانند یک کیسه … غیرفعال ، و احتمالاً برای بسیاری از افراد در این مرحله از ADA گیر کرده است ، سالهای زیادی از زندگی او … زنانی را به خاطر بسپارید که از این که شوهرانشان روی مبل دراز کشیده اند ، ناراضی هستند ، شغلی پیدا نمی کنند ، پس از اخراج ، زیاد نوشیدن می کنند ، اما برای نجات خود هیچ کاری انجام نمی دهند ، حتی اگر به آنها داده شود یک دست یاریگر؟

و با این وجود - این یک فرد قربانی است ، او عاشق رنج بردن شیرین است. با افتادن در چنین خط شکست ، برای او بسیار دشوار است که از آن خارج شود ، زیرا او صلیب شهید را بر دوش می کشد ، که برای مدت طولانی در انقباض بافتهای فیبرهای عضلانی گیر کرده است ، مانند تورنیکت ها ، اما معمولاً فشار می دهد از هر طرف جهانش

اگر به مادران دوزهای زیادی از داروها ، مسکن ها داده شود ، در آن زمان ، اشتیاق به وابستگی شیمیایی نیز ممکن است اضافه شود.

این دوره چگونه از 5-7 سال به 10-12 سال می رسد؟ این زمانی است که کودک تحت فشار خواسته ها و مسئولیت ها قرار می گیرد. از نظر خوب ، ماتریس جهنم در دوران کودکی فرض می کند که ما نزدیک هستیم ، ما همچنان به فرزندمان عشق می ورزیم ، ایمان داریم ، او را تحسین می کنیم و به آن افتخار می کنیم. به طوری که ما با او صحبت کنیم ، در مورد عشق صحبت کنیم ، عشق را ابراز کنیم ، درست مانند یک مادر پیشرفته هنگام به دنیا آوردن فرزند. او همچنان با او در ارتباط است. او ، علیرغم دردش ، با او صحبت می کند ، شکمش را نوازش می کند و کلمات عاشقانه ای را بیان می کند تا او بفهمد: همه اینها می گذرد ، مادر نزدیک است ، او می تواند بر این غلبه کند ، راه حلی پیدا می کند و کنار می آید.

در بدترین حالت ، والدین خواستار اطاعت بی چون و چرا هستند ، دست از نوازش و تمسخر کودک بر نمی دارند ، استقلال می طلبند ، فرزند دوم به دنیا می آورند ، یوغ مسئولیت یک مرد (برادر ، خواهر) او ، که فقط یک بزرگسال است را بر دوش او می اندازند. طبق قانون نیز) می تواند انجام دهد ، و کودک خود را کاملاً رها شده احساس می کند ، در تاریکی ناامید کننده جهان که او را فرا گرفته و او را رها کرده است. به نظر می رسد ، بله ، او دیگر دوست داشتنی نیست. داستانهای کسانی را که از دوران ابتدایی در مدرسه جان سالم به در برده اند بشنوید ، چگونه والدینشان بر سر او فریاد کشیدند ، او را به دلیل ضرب و شتم کتک زدند ، چگونه ابتدا او را به پیاده روی رها کردند (یا او را رها نکردند) و سپس او را در حبس خانگی قرار دادند. به خاطر تاخیر داشتن.

من این داستانها را زیاد شنیده ام …

والدین به تجربه خود در تربیت فرزندان - تجربه تولد و احساسات خود در آن …

در پایان مبحث ، من به شما می گویم که چگونه می توانید وضعیت "گیر افتادن" خود را در ماتریس دوم دقیقاً تغییر دهید تا بتوانید در زندگی بزرگسالی خود رفتار کنید و از تجربه اولیه واکنش دور شوید …

ماتریس مبارزه

وقتی کودک قبلاً به طور قطع می فهمد که مرگ اجتناب ناپذیر است (در هر صورت تغییرات برگشت ناپذیر و در صورت غیرفعال شدن مرگ) ، نبردی در قلب او وجود دارد و آدرنالین در خون او ، چه چیزی دارد؟ دری به پوچی و عدم قطعیت ، ورودی غار با قطر مشت او ، از جایی که نور ضعیفی از دور وارد می شود. و در اصل ، هنگامی که او اولین حرکت تند و سریع را انجام می دهد ، بلافاصله با سر خود در یک جهان گیر می کند ، و بدنش در جهان دیگر ، در گردن توسط حلقه رحم محکم می شود.

فشار رحم در زمان تلاش حدود 50 کیلوگرم در بدن 2-3 کیلوگرم نوزاد است. و همانطور که می دانیم ، با یک بدن کوچک ، کودک در حال حرکت از طریق کانال تولد ، حتی می تواند استخوان های لگن مادر را فشار دهد.

و بنابراین او مجبور است یک حرکت تند و سریع انجام دهد و میلی متر بر میلی متر این لوله کیهانی بی پایان را خزیده ، و علاوه بر این ، ندانستن چه چیزی در انتظار او در آنجا است ، در دنیایی دیگر ، جایی که او در حال حرکت است. اما شاید او پیش بینی تیره ای داشته باشد که نجات در آنجا در انتظار اوست. اگر صدای مادر هنوز نزدیک است ، متوجه می شود که زمان مبارزه برای زندگی فرا رسیده است و جهان از او در این امر حمایت می کند.

این اولین تجربه مبارزه است و در فرایند این تجربه ، کودک طیف وسیعی از قدرت باورنکردنی احساسات را تجربه می کند - پرخاشگری ، عصبانیت ، خشم ، ناامیدی ، قدرت و اولین تجربیات شدید جنسی هنگامی که پوست به رحم مادر دست می زند.

این راه خروج از رحم مادر است. مردم با به یاد آوردن این مرحله از تولد خود چه تصاویری را دیدند؟ نبردهای بزرگ ، نبردهای تیتان ها ، لوله فضایی ، عیاشی ها و رقص های شیطانی ، رقص های شمانی ، شکار. هر چیزی که با حرکت به سمت هدف و غلبه بر خود همراه است. هرگونه کلیشه فرهنگی با آگاهی اولیه بیگانه است ، دیدگاه های ناخودآگاه جمعی مبنای اساسی (جستجوی راه تکراری و پیروزی) را به دست می آورند ، در بسیاری از شرکت کنندگان در تحقیق یکسان هستند.

به طور طبیعی ، کودک به سمت خارج از پشت مایع آمنیوتیک ، در طرفین - عضلات کانال تولد ، که در هنگام هل دادن منقبض می شوند ، رانده می شود. همه اینها احساس یک شاهکار مقدس ، مسیر مقدس قهرمان را ایجاد می کند. کودک می فهمد که جهان انعطاف پذیر است ، او از او حمایت می کند و تا اندازه ای از اراده و قدرت او اطاعت می کند. طعم شیرین پیروزی و عظمت خودش را تا حدی احساس می کند.

حال بیایید ببینیم چگونه می توان این تجربه را هنگام گیر افتادن در ماتریکس 3 ثبت کرد.

درهم تنیدگی بند ناف - بیماران شرکت کننده در این مطالعه را به تلاش برای آوردن تجربه نوعی خفگی ، افکار خودکشی از طریق خفه شدن ، انواع آزمایشات روی بدن ، در زندگی بزرگسالان خود ، کشاند. کودک در رحم مادر بود ، شاید قبلاً احساس کرده بود که چگونه حرکات او بر فشرده شدن گردن توسط بند ناف تأثیر می گذارد. اما هنگامی که او در امتداد کانال زایمان رفت ، یک حلقه را در اطراف گردن خود محکم کرد ، یک رباط شفاف در سر داشت که بقا و نجات ناگزیر با سفت شدن طناب دور گردن او همراه بود. این حافظه بدنی بسیار قوی است. اگر این برای شما آشنا به نظر می رسد ، به شما نشان خواهم داد که چگونه می توانید آن را در آینده تغییر دهید.

تولد خشک - آبها زودتر دور شدند - انقلابیون و مبارزان را به جهان ما آورد! این کودکان به طور مستقل متولد شده و راه خود را از طریق کانال تولد طی می کنند و اولین تجربه بقا ، پیروزی ، عشق و تجربیات جنسی آنها با مبارزه ای ناامیدکننده همراه است ، که چنین توهمی را ایجاد می کند که تنها راه واقعی بقا مبارزه است برای زندگی ، اما برای مرگ به محض اینکه مبارزه متوقف می شود ، زندگی به طور خودکار در ذهن آنها متوقف می شود. فقط با یک بغل قوی احساس عشق می کنند. انعطاف پذیری برای آنها یک استراتژی کشنده است. شما می توانید با چنین افراد خشکی ملاقات کنید - در صف ، حفظ نظم ، برقراری عدالت ، رسوایی های غیرعادی. دیپلماسی سهم آنها نیست.

هنگامی که نوزاد جنین بزرگی است ، رحم را ترک نمی کند ، در کانال تولد گیر می کند یا در خروجی از رحم یا در خروج از حلقه واژن گیر می کند ، می توان آن را با کمک دستگاه های مخصوص بیرون آورد. این با این واقعیت همراه است که فرد به توانایی خود در جنگ اعتقاد ندارد. او درک می کند که زندگی گاهی اوقات ما را ملزم به جنگ می کند ، اما او همچنین به وضوح در مورد خود می داند که یک مبارز نیست. او همیشه منتظر بیرون کشیدن اوست.

آنها عمویم را با فورسپس بیرون کشیدند ، وزن او حدود 5 کیلوگرم بود و مردی بود که نمی توانست برای زندگی ، آزادی و عشق به خودش بجنگد. بعداً ، من به شما می گویم که چگونه تغییر رفتار او پس از این که داستان زندگی او را با تولد او مرتبط کردیم ، رخ داد.

کسانی که با سزارین متولد شده اند فاقد 2 یا 2 و 3 ماتریس هستند. این افراد تجربه جنگیدن را ندارند. اگرچه کسی تصور می کند که بیرون آوردن نوزاد از شکم مادر را می توان ماتریس 3 در نظر گرفت. اما نمونه هایی از نوزادانی را دیده ایم که با سزارین متولد شده اند و توانایی مبارزه و غلبه بر موانع و مشکلات را ندارند. پس از کار با این کودکان (بعداً آنچه را که ما انجام دادیم تقدیس می کنم) ، رفتار این کودکان به طور قابل توجهی تغییر کرد. اگر قبل از آن ، آنها تمایل داشتند که دچار هیستریک شوند و منتظر بمانند تا مشکلاتشان برای آنها حل شود. سپس پس از تغییر در حافظه ماتریس های تولد ، این کودکان شروع به حرکت به سمت استقلال در مراحل خرد کردند ، آنها همراه با این تجربه - ایمان به خود ، به توانایی خود در مبارزه و پیروزی در نهایت رشد کردند.

چگونه می توان بازتاب این ماتریس را از طریق آگاهی مردم در تاریخ بشریت پیدا کرد؟ اینها نبردها و نبردهایی هستند که در هر جایی که امکان انجام این عمل وجود دارد ، این راه غلبه بر خود است (به عنوان مثال ، در اساطیر هندو ، پارادایم و بازتاب در سنت ها) ، راه مبارزه و پیروزی کل ملت ها است. در اساطیر ، اینها داستانهای مقدسی هستند ، اینها افسانه های معنوی در مورد نبردهای خدایان ، پیروزیها و تحولات معنوی هستند ، این آغاز ، این آغاز ، گذر از راه و تولد دوباره است.

در یک تجربه شخصی ، این شرایطی است که فرد تصمیم می گیرد و اقدام می کند. او کار را برای دیگری ترک می کند ، رنج خود را متوقف می کند ، وارد یک مکالمه باز می شود (یا بسته به ویژگی های فردی ماتریس باز نمی شود) ، شروع به تغییر فعال وضعیت یا زندگی خود به طور کلی می کند. اینها شرایطی است که ما پس از یک راه طولانی برای غلبه بر موانع پیروز می شویم. اینها شرایطی است که ما تحمل و تسلیم شدن را متوقف می کنیم و مستقیماً به سمت هدف رهایی از رنج و ناراحتی پیش می رویم. این زمانی است که ما طلاق می گیریم یا شروع به ایجاد روابط جدید در ازدواج می کنیم. این در حال بزرگ شدن و ترک ، جدایی از والدین است.

این دوران نوجوانی است. از 12 تا 15-17 سال. این حداکثر گرایی است ، رد همه چیز قدیمی ، مبارزه برای استقلال. رد ارزشهای والدین ، جستجوی خود ، جستجوی معنای وجود ، نبردهای فکری با نسل قدیمی و اغلب نبرد با همسالان. این یک انقلاب جنسی است. کودک در حال مبارزه با خانواده است ، زمانی که او برای او مادر بود ، او را پرورش داد و بزرگ کرد ، اما اکنون برای او تنگ شده است. این مبارزه ذاتی خود مادر طبیعت است. اگر او نجنگد ، پس چگونه روح ، شعور و بدن او در نهایت زنده می ماند ، زیرا زمان آن رسیده است که برای باروری به بلوغ برسد؟ بدن او باید جستجویی طولانی را برای یافتن شریک خود آغاز کند و اولین تجربه جنسی را دریافت کند - لمس دستها ، بوسیدن ، در اولین گامهای ترسو ، و در سنین بالاتر ، و اولین تجربه صمیمی روابط جنسی به طور کامل. خود او اکنون خارج از خانواده هدایت می شود. از این گذشته ، تجربه جنسی قرار است خارج از خانواده به دست آید ، اینطور نیست؟

و از همه مهمتر ، آدرنالین ، آزمایش با بدن ، عدم حساسیت به درد ، تمایل به تجربه درد مکرر - همه اینها ماتریس 3 ما را نشان می دهد. بهترین چیزی که والدین می توانند در این دوران به فرزند خود بدهند: درک ریشه های این رفتار ، پذیرش ، عشق ، حمایت و گسترش محدودیت هایی است که ما در سنین اولیه شکل داده ایم. و حتی تا حدی در بخش کمک می کند.

برای درک قدرت تأثیر تولد ما بر زندگی ما ، کافی است به خاطر بسپاریم که برخی از افراد سالهاست که در ماتریس "مبارزه" گیر کرده اند. رفتار آنها به طور مبهم یا واضح ما را به یاد رفتار نوجوانانی می اندازد که نسبت به جهان نیهیلیست هستند … و ما این را فقط یک شخصیت غیرقابل تحمل می دانیم. تصور کنید فرهنگ اگر از پرورش ویژگی های شخصیتی مختلف قهرمانان دست بردارد و در عوض منشا چنین رفتارهای مخرب و دگرگونی های شگفت انگیز این شخصیت ها را نشان دهد چگونه تغییر می کند؟ به هر حال ، شما همیشه می توانید مبارزه را در درون خود هدایت کنید ، در مسیر دگرگونی معنوی قدم بگذارید و با اژدهای سه سر درونی مبارزه کنید ، و سوزن جاودانگی کوشچی درونی را بدست آورید؟ اما خشکسالان غافل از این هستند که راهی برای حرکت انعطاف پذیر به سوی هدف نیز وجود دارد …

بعداً در مورد اینکه چگونه یک انقلابی می تواند دیپلماسی را بیاموزد صحبت خواهم کرد. شما می پرسید چرا چنین تنوعی از جهان را تغییر می دهید؟ اما از او خواهید فهمید که آیا از مبارزه ابدی و تخلیه نیروها و منابع خسته شده است ، جایی که می تواند راهی آسان تر و دلپذیرتر را طی کند و فقط ماتریس حافظه تولد خود را تغییر دهد. در واقع ، او برنده است ، اما جمع آوری زخم بر بدن و روح او. و بدترین چیز احتمالاً برای او است که توهم یک فاتح ابدی آزادی را دارد که برده ماتریس تولد خود است. که خوشبختانه با ارزشها و درک عمیق او از زندگی قابل تغییر است ، بدون از دست دادن هسته شخصیت قبل از تولد …

و اینکه چگونه می توان گیر کرده در این و سایر ماتریس ها را در حافظه بدن و ناخودآگاه تغییر داد ، بیشتر توضیح خواهم داد …

ماتریس عشق و آزادی

بیایید تصور کنیم که شما باید به مدت N در غار تقریباً بی پایان خزید. قطر آن برابر با اندازه مشت شماست. اما دیوارها تا حدی تسلیم فشار شما بر آنها می شوند. در حالی که شما در حال حرکت به جلو هستید ، بیش از یک لحظه است که قدرت شما تمام می شود ، لوله بدن خسته شده را با نیروی زیادی فشرده می کند و شما هیچ ایده ای ندارید که این مدت چقدر طول خواهد کشید.

سپس احساس می کنید که مسیر دوباره پاک شده است ، حلقه اسپاسم باز نشده است. اما … مقداری ماده (مایع آمنیوتیک) شما را از پشت هل می دهد و این باعث می شود روزی آزاد شود …

زمان در پارامترهای دیگر درک می شود. نه 5 دقیقه ، نه یک ساعت ، بلکه 5 میلیون سال … این را بازماندگان تولد دوباره توصیف کردند.

و اکنون به خروجی از تونل می رسید. سر شما از طریق یک حلقه تقریبا سفت و محکم فشرده می شود. دوباره گردنش را فشار می دهد. وقتی از قبل به نجات ، به جایزه و پیروزی امیدوار هستید ، می فهمید که پایان شما فرا رسیده است … فقط استعفا دهید - لحظه بعد که از تسلیم شدن امتناع می کنید … آخرین قطره سرزندگی را از عمیق ترین قدم بیرون می آورید ، یک جهش … و شما آزاد! فریاد پیروزی تمام جهان را اعلام می کند … اوه ، من همه را به شما نشان می دهم !!! من تازه چی تجربه کردم! ؟؟ »بدن هنوز تحت فشار است ، به طور غریزی به خزیدن خود ادامه می دهد. و درست ترین چیزی که می تواند اتفاق بیفتد این است که شما روی یک سطح نرم گذاشته شده ، در آغوش گرفته و پوشانده شده اید. دهان با حرص جریانهای مایع تغذیه کننده گرم را از سینه مادر می گیرد.

این ماتریس نهایی زایمان "ماتریس عشق و آزادی" است. شما دوباره توسط این جهان دوست دارید ، اما رایگان نیز هستید! جدایی از مادر منجر به از دست دادن عشق مادر نمی شود ، بلکه منجر به چند برابر شدن خوبی هایی می شود که می توانید در وجود خود داشته باشید. کودک فردی جداگانه است. او یک شخص جداگانه است او پیروزی خود را احساس می کند ، قدرت خود را احساس می کند. آنچه از کودکان متولد شده با سزارین محروم هستند

در یک تولد ایده آل ، کودک باید به آرامی وارد یک بعد جدید شود. مهار نور ، تولد در آب ، صداهای آرام ، قطع بند ناف در زمان معین ، دستان بستگان. عدم انجام مراحل پزشکی و واکسیناسیون. و پس از مدتی ، نوزاد در حال حاضر به نزدیکی مادر نیاز دارد ، که به او امکان می دهد حالت عشق رایگان را تجربه کند.

اما این همیشه ممکن نیست.بنابراین ، می تواند به یک ماتریس بد تبدیل شود - اگر کودک بلافاصله از مادر دور شود (به ویژه بدون اتصال آن به سینه) ، بسیاری از اقدامات پزشکی انجام می شود ، در صورت وجود صدمات هنگام تولد ، نارس ، عدم شیردهی ، عدم وجود مادر عشق (به عنوان مثال ، مادر افسردگی پس از زایمان دارد ، او کودک را در آغوش شما نمی گیرد) و موقعیت های دیگر.

نزدیکی وجود دارد - آزادی وجود دارد. نه صمیمیت - نه آزادی شیرین. تنها رها کردن و رها کردن ، ناامیدی و از دست دادن دیوانه کننده در دنیایی با مبلمان غول پیکر و غول هایی که از منشور سطوح مختلف ذهن آنها به شما نگاه می کنند. کسی به آن به عنوان یک معجزه نگاه می کند و کسی به عنوان یک تکه گوشت مزاحم ، که فقط می تواند برای سرگرمی خود به سطل زباله انداخته شود …

عواقب آن چیست - فرد از آزادی می ترسد ، در وابستگی پاتولوژیک ابدی به کسی (تا 100 سال) ، یا برعکس - از صمیمیت می ترسد. برای او دشوار است که در موقعیت تنهایی قرار بگیرد. او سعی می کند از آسیب تنهایی و رها شدن اجتناب کند - با اجتناب از صمیمیت با مردم. امیدوارم اینجا همه چیز روشن باشد.

بیایید نگاهی به نحوه بروز این موقعیت ها در زندگی روزمره خود بیندازیم. این مرحله ای است که ما از شخصی جدا می شویم. وقتی خانه والدین را ترک می کنیم ، هنگامی که در نهایت رابطه شادی در آینده نداریم. وقتی به یک شغل جدید شگفت انگیز روی آوردیم. وقتی صبح در تعطیلات از خواب بیدار شدیم ، شاد ، سرشار از قدرت و آماده دویدن - برای انجام کارهای بزرگ! همه شرایطی که به نتیجه ، پیروزی ، هدف نهایی رسیده ایم و از این حالت لذت می بریم. ما سرخوش هستیم.

سعی کنید نحوه واکنش شما به چنین رویدادهایی را به خاطر بسپارید. شما چگونه رفتار می کنید؟ چه احساساتی را تجربه می کنید؟ اضطراب ، وحشت ، وابستگی به داروهای شیمیایی یا الکلی (آیا می توانید از زندگی لذت ببرید و بدون الکل جشن بگیرید؟) - کسانی که در ماتریس 4 گیر کرده اند ، تجربه می کنند. ترس از پیروزی ، ترس از موفقیت ، ترس از تنهایی - اگر به پیروزی برسید. برنده جایزه که مقام های اول را در عرصه سرنوشت ها می گیرد همیشه تنها است. او در معرض حسادت ، عصبانیت محیط است. آشنا بنظر رسیدن؟ من نیز … یا شاید به این دلیل است که ما بلافاصله از مادرانمان دور شده ایم ، در الاغ کتک زده ایم ، با انواع پماد آغشته شده ایم ، بلافاصله واکسینه شده و به مدت 3-7 روز در میان پنجاه توده فریاد دیگر در یکی از آنها قرار داده شده است. جعبه های فلزی روی چرخ ، که هیچ ربطی به گهواره برای خوابیدن ندارد؟ و همچنین ، آنچه مادرم به من گفت - وقتی به دنیا آمدم ، رسم بود که کودک را ساعت به ساعت تغذیه کنم. و اگر نوزاد درمانده گریه می کرد ، و قلب مادر نمی توانست در برابر این تماس ، که از اولین هضم و سرما رنج می برد ، مقاومت کند ، مادر از خانه خارج شد تا آن را نشنود. آیا می دانید که کودکان در سن 6 تا 12 ماهگی به مهدکودک فرستاده شده اند؟

مرد کوچک عادت دارد در آغوش گرم رحم مادر زیر یک قلب عاشق باشد. و ناگهان معلوم می شود … من یک نوزاد برهنه را روی پوشش یخی باز قطب شمال می بینم که مورد حمله خرس های هار قرار گرفته است. (اگرچه در طبیعت اغلب حیوانات با موجودات کوچک مهربان هستند ، اما می توانند تغذیه و پرورش دهند) …

اجازه دهید 5 مرحله پذیرفتن موارد اجتناب ناپذیر را نیز به یاد آوریم - انکار ، عصیان ، چانه زنی ، غم و اندوه ، پذیرش. من ماتریس چهارم را به عنوان آخرین مرحله پذیرفتن اجتناب ناپذیر - یک احساس روشن دگرگونی معنوی - درک می کنم. شما یک تجربه شگفت انگیز دارید ، پر از شادی ، درد ، رنج ، مبارزه و پایان یافت. غم و اندوه سپری شد ، احساس روشن معناداری مسیر من وجود دارد. می فهمید که بیهوده نبود. او ذات اصلی است …

بنابراین در مورد رابطه عشق و آزادی در ازدواج چه می گویید؟ وقتی کسی کسی را کنترل نمی کند؟ آیا همه مسئول احساسات ، زندگی ، رفتار خود هستند؟ چه زمانی به همه اعضای خانواده اجازه داده می شود که خودش باشند و نظر متفاوتی داشته باشند؟ در ابتدا احترام به همه از نظر اولویت کجاست؟ و عشق بی قید و شرط … جایی که همه چیز آشکارا مورد بحث قرار می گیرد ، مشکلات حل می شوند و به طور کلی ، هیچ کس به کسی فشار نمی آورد ، اما هنوز در نوعی ارتباط معنوی وجود دارد؟ هیچ زنجیری وجود ندارد ، اما گرما وجود دارد …

در دوران کودکی ، ما این مرحله را از 15-16 تا 20-21 سال می گذرانیم. ما با خانواده دعوا نمی کنیم.آزاد می شویم. ما می دانیم که عاشق هستیم. ما دگرگونی روحی و جسمی خود را احساس می کنیم ، جدایی نهایی از خانواده. ما درک می کنیم که می توانیم در انتخاب و مسئولیت خود آزاد باشیم. ما طعم شیرین پیروزی را می چشیم! انفجار قدرتمند انرژی ، سرخوشی. افزایش جریان آدرنالین و اندورفین. ما در همه چیز آزاد هستیم. اما هنوز نه چندان دور - در کنار ما رفتارهای والدینی هستند که اغلب از آنها تقلید می کنیم. ما در حال حاضر جنگ با پدران خود را متوقف کرده ایم و به دنبال راه هایی برای همزیستی مسالمت آمیز هستیم. ما روی سینه مادرمان هستیم … اما می توانیم آزادانه دست ها و پاهای خود را در هوا بچرخانیم.

اما بعداً ، در سن 33 سالگی ، ما قبلاً با سناریوهایی روبرو خواهیم شد که برای تاریخ شخصی ما نامناسب بود. اما در مقاله ای دیگر در این مورد صحبت خواهم کرد …

روزی روزگاری آموزش "تولد دوباره" را گذراندم. من در مورد این و نحوه درمان ماتریس های بد شما به زودی صحبت خواهم کرد. در ضمن ، من شعری را که بعد از "تولد دوم" خود سروده ام ، به اشتراک می گذارم

راه انسان

(تقدیم به تولد همه نوزادان)

غل و زنجیر نکنید ، فشار نیاورید ،

روح شکنجه شده را خراب نکنید.

در غیر این صورت ناامیدی من باید تجربه شود.

بله ، می بینید که من مدت زیادی در تبعید رنج می برم ،

تا نفس دوم باز شود

و من تولد دوباره خود را نمی دانم.

و بر روی زمین غروب و شب و تاریکی است.

اما نگاه ، تقویت شده در عذاب ، نشانه خوبی می بیند.

گلوم طلوع بی سابقه ای را آغاز کرد.

ماندن یا صعود به صلیب خونین -

برای من ، برای آن مرد ، حق وجود داشت ،

و قدرتی که مرا نابود می کند در جهان نیست.

صاف ، فشرده و محکم.

خداوندا ، این هنوز آغاز است

اما از آنجا که من اینجا هستم ، به این معنی است که من آماده هستم.

من می روم ، می خزم ، حتی اگر به سختی بتوانم زندگی کنم ،

با تشخیص یک نوار نور در تاریکی ،

من همه در حرکت هستم و هیچ کلمه ای در ذهنم باقی نمی ماند.

خروج نزدیک است ، خدا را شکر ،

جاده خاردار سخت است -

من فقط زنجیرها را دوباره زنجیر می شکنم ،

اما من جاودانه هستم ، محکم می فهمم:

زندگی های زیادی دارم

به سختی می میرم ، دوباره بلند می شوم.

آخرین خط فاصله انفجار درخشندگی است.

ناله ها فروکش کرده اند ، سکوت حاکم است.

و قلب من در راهپیمایی پیروزی می تپد.

من یک مرد هستم و راهی طولانی برای رنج کشیدن -

فقط یک لحظه کوتاه از شناسایی فرزند.

بلند می شوم و خوشحال می شوم. در سرزمین بومی سپیده دم است.

(به گفته استانیسلاو گروف ، تجربیات و تجربیات بدست آمده در بدو تولد قوی ترین هستند و ما هرگز قادر نخواهیم بود بیشتر از این در زندگی زنده بمانیم: نه شادی وجودی ، نه وحشت ، نه رنج ، نه مبارزه برای زندگی با این قدرت)

ماتریس های تولد را تغییر دهید - کل زندگی خود را تغییر دهید … آیا ممکن است؟

برای شروع ، هیچ کاری برای شکاکان در اینجا وجود ندارد. اگر به دنبال بهانه ای برای فرار از مسئولیت در قبال زندگی خود هستید و سرنوشت و رفتار خود را بدون تغییر نگه می دارید ، از آنچه من خواهم نوشت اصلاً خوشتان نخواهد آمد.

بنابراین - همچنان به سرنوشت اعتقاد داشته باشید ، همه و همه چیز را سرزنش کنید. و اگر آنچه را که در بالا توضیح دادم متفکرانه نخوانده اید ، اما فقط خطوط اول را مرور کرده اید ، این فقط می تواند یک معنی داشته باشد - شما گیر کرده اید ، اما هیچ قدرت ذهنی و فکری برای انجام کاری در این زمینه ندارید. و ممکن است برای شما مفید نباشد که بخوانید چگونه می توانید سرنوشت خود را تغییر دهید ، زیرا برای زدودن نقاب از شخصیت واقعی و قوی ، که در قلب خود هستید ، خیلی زود است. شاید شما هنوز باید در "انکار" باشید ، و نه من ، بلکه روح خود - برای تصمیم گیری در مورد کدام راه. اما وقتی بالغ می شوید ، یکی از برنده ترین تجربیات زندگی شما خواهد بود - بیرون آمدن از ماتریس و درک اینکه واقعاً آزاد هستید.

اگر شرح گروف در مورد ماتریس های پری ناتال را به دقت مطالعه کرده اید مراحل زیر مفید خواهد بود. و برای افرادی که در حال حاضر در لبه هستند ، چگونه می خواهند موش معمولی را که در چرخ سامسارا کار می کند تغییر دهند و آزاد شوند.

بنابراین ، شما از قبل می دانید که تولد شما چگونه اتفاق افتاده است. و شما قبلاً قطعاً درک کرده اید که در کدام ماتریس تولد گیر کرده اید. کار بعدی چیه؟

در اینجا طرح پیشنهادی من برای خارج شدن از گیر افتادن در ماتریس آمده است:

شما اعتراف می کنید که دیگر نمی توانید اینطور زندگی کنید.

این قدرت را پیدا می کنید که باور کنید همه چیز ممکن است تغییر کند.

شما عمیقاً در حال بررسی تولد خود هستید.

شما یک الگوی تولد سالم ایجاد می کنید ، پیوند گم شده خود را پر کنید.

شما آن را تمرین کنید

شما به طور سیستماتیک عادت های سالم تولد جدید را در رفتار خود وارد می کنید.

شما برای خود یک جشن تولد جدید ترتیب دهید.

مرحله 1 از خود سوال بپرسید؟ چگونه شما را ناراحت می کند که شما ، به عنوان مثال ، یک قربانی ابدی (2 ماتریس) هستید؟ چگونه شما را ناراحت می کند که با همه می جنگید و دوستان ، خانواده و شغل واقعی خود را از دست می دهید؟ چگونه این مانع از این می شود که شما قدرت حرکت به سمت هدف خود را ندارید و بهترین فرصت های زندگی را از دست داده اید؟ چقدر حاضرید تغییر کنید؟ اگر همه چیز را همانطور که هست بگذارید و رفتار خود را تغییر ندهید چه فایده ای دارد؟

مثلا،

هنگامی که نزاع می کنید ، می جنگید ، شورش می کنید ، می جنگید ، انتقاد می کنید ، از قدرت (در واقع دروغین) لذت می برید.

شما یک قربانی هستید و آنها به شما ترحم می کنند ، از شما مراقبت می کنند ، به شما توجه می کنند.

شما مدت زیادی در ماتریس دوم رنج می نشینید ، عذاب خود را تحمل می کنید و همه شما را مقدس می دانند… و غیره.

خوب ، همه آنها واقعاً توهم هستند ، نه تنها مورد دوم. از آنجا که مزایا و رفتار ما در دوران کودکی شکل گرفت ، هیچ منطقی در اینجا وجود ندارد. تفکر منطقی در سن 7 سالگی شکل می گیرد. و این رفتارها از لحظه تولد و در دوران پیش دبستانی به دست می آید. و مدلهای فرزندان ما نمی توانند شامل چنین درکی از نحوه موفقیت ، سلامت و داشتن محیطی سالم باشند که شما را دوست داشته باشد ، فقط به این دلیل که می داند چگونه دوست داشته باشد ، چگونه می داند چگونه افراد موفق را دوست داشته باشد. این مدل ها نمی توانند شامل این درک شوند که ضربان به معنای عشق نیست. و همانطور که در دوران کودکی ، بچه می تواند حساب کند ، زیرا می داند چگونه مبارزه کند ، اکنون همه او را دوست خواهند داشت و به او احترام خواهند گذاشت. اما اگر از او بپرسید که آیا شخصی قوی تر از او وجود دارد یا خیر ، او پاسخ منفی خواهد داد ، اگرچه ما می دانیم که از والدینش شروع کرده و از بزرگسالان و کسانی که کمی بزرگتر هستند ادامه می دهیم - جهان پر از کسانی است که از به او! و در نظر گرفتن پیروزی او در یک مبارزه به عنوان یک پیروزی کامل بر تمام جهان و کل زندگی او یک باور غیر منطقی بسیار محدود است. اگر جهان فقط توسط مبارزان به طور کامل کنترل می شد ، ما اکنون با شما صحبت نمی کردیم. این بدان معناست که همه تحت شورش ، مبارزه و بی رحمی نیستند. بله ، آنها حضور دارند و کارهای زیادی انجام داده اند ، اما … مدلهای دیگری از رفتار نیز در این دنیا وجود دارد که آرامش را حفظ می کند!

چرا می خواهید رفتار خود را تغییر دهید؟ برای این کار حاضرید چکار کنید؟ ضررها چیست؟ به عنوان مثال - برای گذراندن وقت خود ، برخی از ارزشهای خود را تغییر دهید ، و شاید با برخی از افراد در زندگی خود مشارکت کنید …

به طور کلی ، اگر شما یک موازی روشن بین تولد خود و رفتار خود در حال حاضر مشاهده کرده اید و می خواهید برخی از لحظات را واقعا تغییر دهید ، سپس دریابید که چقدر برای شما مهم است …

گام 2. ببینیم بشریت امروز چه دارد؟ هزاران سال تمرین معنوی ، همراه با توانایی های شگفت انگیز - روزه داری ، راه رفتن روی ذغال سنگ ، سرما بدون لباس و موارد دیگر. و اگر شما به ارتفاع اعتقاد ندارید (و من خودم آن را نمی بینم ، من آن را باور ندارم) ، پس من به این موارد اعتقاد دارم ، زیرا خودم نیز چنین چیزی را تجربه کرده ام. و این و سایر شیوه ها افراد را به تغییرات شخصیتی فوق العاده ای سوق داده است. حتی به عنوان مثال ، من به شما می گویم که تجزیه و تحلیل نویسندگان مشهور (به عنوان مثال ، یکی از آنها ، داستایوفسکی) انجام شد ، که در نتیجه خلق آثار خود ، متحول معنوی شدند - و به طور قابل توجهی تغییر کرد برای اطرافیان روشهای متفاوتی برای کار بر روی خود وجود دارد. اگر می توانید روی اجاق گاز بنشینید و در حالی که بهترین سالهای زندگی شما سپری می شود ، بر روی اجاق بنشینید و به شدت از تولد ناراضی خود گریه کنید ، هیچ فایده ای نخواهد داشت.

چندین جهت در روانشناسی وجود دارد که کنترل های جدیدی را بر ما می گذارد که من بر آنها تکیه می کنم.

فراشخصی آن چیزی است که من درباره آن می نویسم (تغییر وضعیت هوشیاری ، تجربه مذهبی ، همه چیز فراتر از تجربیات سنتی ، یک شخص به عنوان یک موجود کیهانی و ماتریس های تولد در دوران بارداری).

ادغام ارائه می دهد که یک فرد را نه به عنوان حامل جداگانه بدن و مغز با عملکردهای آن ، بلکه به عنوان یک ریزگرد در کلان عالم درک کنیم. یک فرد ، جهان درونی او ، به عنوان یک بخش مستقیم فعال از کل جهان زنده ، به عنوان یک سلول در بدن ما ، و ما در جهان. همه چیز به هم متصل است و بر خود تأثیر می گذارد - ما بر کل جهان تأثیر می گذاریم.

وجودی - او مشکلاتی مانند زندگی ، مرگ ، تنهایی ، عشق ، معنای وجود ، انتخاب ، آزادی ، مسئولیت را مطالعه می کند. روانشناسی وجودی هر تجربه را منحصر به فرد می داند. و همچنین روانشناسی وجودی معتقد است که یک فرد بالغ و کامل قادر است به شیوه ای سالم به استرس و فراز و نشیب سرنوشت پاسخ دهد ، و یک فرد نابالغ قادر نیست به طور مناسب و بهینه در لحظات مختلف زندگی رفتار کند.

و … رفتار درمانی که من آن را دوست دارم. امیدوارم شما خواننده ، اکتشافات پاولوف و بخترف - در مورد بازتاب های شرطی و بدون قید و شرط - را بر اساس است. که قبلاً بارها و بارها ثابت شده است. در تفسیر مدرن - مغز یک فرد بالغ - آموزش می دهیم !!! هر رفتاری قابل تغییر است. خوب ، البته به طور داوطلبانه))) فقط باید عادت های قدیمی را تقویت کرد و عادات جدیدی را در رفتار آنها ایجاد کرد.

همچنین نظریه خودسازی شخصیت در روانشناسی وجود دارد. چه چیزی را پیشنهاد می کند؟ شخصیتی که برای عالی ترین تلاش می کند. شخص چه چیزهایی دارد:

تبدیل شدن چیزی است که قبلاً در آن شکل گرفته است و امکان تغییر وجود دارد ،

تشکیل - یک تصویر ایده آل (بالاتر) وجود دارد ، به وضوح فرموله شده است ،

و دگرگونی عبارت است از خودسازی ، غلبه اساسی بر روش تثبیت شده زندگی مطابق با نظام ارزشها (موجود یا جدید) و معانی بودن (موجود یا ظاهر شدن در فرایند خود بودن).

دومی در روسیه بیشتر توسعه یافت ، اما اکنون روانشناسان خارجی به آن توجه زیادی می کنند. این امر با روشهای عملی عملی جهانی مانند آموزش ، مربیگری ، ذات اینها - در تغییر مستقل خود شخصیت تقویت می شود. هر مربی و مربی حرفه ای همیشه تأکید می کند که ابزارهایی را با مسئولیت کارهای بعدی بر روی خود ارائه می دهد.

آیا من موفق شدم شما را حداقل کمی در مورد تغییر ماتریس خود متقاعد کنم؟ خوب ، پس - این به شما بستگی دارد.

مرحله 3 چگونه داستان تولد خود را جمع آوری کنیم؟

با مادر خود صحبت کنید ، همه چیز را با جزئیات مرحله به مرحله بپرسید.

رفتار خود را در شرایط توصیف شده در بالا تجزیه و تحلیل کنید (در شرایط مشابه ماتریس های مادرزادی - شما قربانی یا انقلابی هستید ، آیا تا به حال اقدام به خودکشی کرده اید و غیره). همچنین این فرض وجود دارد که دوقلوها که در دنیا متولد می شوند نیز توسط ماتریس 3 ، 4 آسیب می بینند. اولین متولد شده احساس گناه را برای اولین نفر بودن به همراه دارد و دومی با کینه ای نسبت به تمام دنیا متولد می شود و به طور مزمن مورد آزردگی قرار می گیرد. اگر کودکی با باسن به جلو متولد شد ، به نظر می رسد که او مانند بقیه نیست و حتی بیشتر "اشتباه" است. تجزیه و تحلیل منطقی امکان پذیر است.

از روشهای روانشناسی با متخصصان استفاده کنید - هیپنوتیزم ، NLP ، سایکودرما ، مدیتیشن ، تجسم با ویژگی های موسیقی هر مرحله - برای غوطه ور شدن در خاطرات ناخودآگاه و تجربه احساسات اولیه خود ، برای مشاهده تصاویر تولد خود.

گروه درمانی "تولد دوباره" - جایی که خروجی است ، ورودی وجود دارد. این روش هم برای درمان و هم برای تحقیقات مناسب است. چگونه متولد شدم - در یک آموزش مشابه فهمیدم. ما به همان شکل خزیدیم ، ما همچنین در رحم مادر نشسته ایم ، همه چیز مانند زندگی است. مردان به اندازه هالک - در کانال تولد دراز کشیده بودند و اگر هنگام تولد بیرون کشیده می شدند ، حرکت نمی کردند. یعنی کل طرح تکرار شد. و در واقع ، مربی ما سپس گفت که این همان چیزی است که اتفاق می افتد - در این آموزش همه چیز تکرار می شود. و پس از آموزش و تحقیق در مورد تولد شما ، درمان شروع می شود. و چگونه - در زیر به شما می گویم …

نقاشی ، افسانه درمانی - به عنوان یک روش (هنر درمانی) ، اما شما می توانید آن را خودتان انجام دهید - داستان تولد خود را با استفاده از روش طراحی رایگان یا نوشتن رایگان ، یا بهتر ، هر دو ترسیم یا بنویسید.بهتر است با دست چپ بکشید. برای اعتبار. و سپس ، با مشاهده این آثار ، می توانید چیزی را درک کنید.

بنابراین ، در مورد عمویم … وقتی خواهرش ، یعنی مادرم ، روانشناس ، با او در مورد چگونگی تولد و تأثیر آن بر زندگی اش صحبت کرد ، تا حدودی بلافاصله رفتار خود را تغییر داد. او شروع به واکنش آگاهانه متفاوت کرد. برای او کافی بود که در مرحله ای داستان تولد خود را با توجه به تأثیر آن بر زندگی او مورد بحث قرار دهد.

مرحله 4 در اینجا من فکر می کنم همه چیز روشن است. شما از نزدیک مطالعه می کنید که چگونه یک زایمان سالم پیش می رود. شما درک می کنید که بزرگسالان وقتی درست متولد می شوند چگونه رفتار می کنند. این را قبلاً در مقالات قبلی توضیح داده ام. موقعیت های زندگی خود را در نظر بگیرید و به این فکر کنید که چگونه فردی که در ماتریس اولیه پریناتال 3 گیر نکرده بود ، مانند آنها در آنها عمل می کرد … به چنین افرادی توجه کنید ، به محیط خود نگاه کنید یا شروع به پر کردن این محیط با چنین افرادی کنید. فرض کنید شما یک انقلابی هستید و در کنار شما فردی است که همیشه همه چیز را به صورت دیپلماتیک و مسالمت آمیز تصمیم می گیرد. قبلاً ، شما از چنین افرادی عصبانی می شدید ، اما اکنون رفتار آنها را دقیق تر ببینید.

از دست دادن نوزاد خشک چه چیزی را از دست می دهد؟ من افسانه درخت را به بچه ها گفتم. تنه یک درخت قوی بدون خم شدن زیر بارش برف یا باد شدید می شکند و تنه انعطاف پذیر خم می شود ، اما نمی شکند. و برای بزرگسالان … خوب ، البته ، من فکر می کنم شما قبلاً در مورد اصل اسپرم شنیده اید؟ همه آقایان به دیدار خانم تخم مرغ می شتابند. آنها با موهایی که در مسیر خود بلند می شوند مبارزه می کنند ، فشار می آورند و در طول راه - خسته می شوند. اما یکی ، تنبل ترین و انعطاف پذیرترین حالت موها را دور می زند ، ترجیح می دهد انرژی خود را برای مبارزه با رقبا هدر ندهد. او آنها را نجات می دهد. و وقتی همه به او نزدیک می شوند ، او بیشترین قدرت را دارد و جسورانه به سمت او می شتابد ، در اینجا کمی انعطاف پذیری و صبر بیشتر است … و او قلبش را باز می کند. رقبای متخاصم او کجا ماندند؟ هیچ کس هرگز آنها را به خاطر نخواهد آورد.

نتیجه گیری کنید ، آیا چنین شرایطی وجود داشت که هنگام مبارزه - شکست خوردید؟ و قصد دارید در آینده چه کاری انجام دهید؟

به طور کلی ، من توصیه می کنم یک الگوی رفتار سالم هنگام تولد را تجویز کنید. طرح هایی برای خروج از شرایطی که در آن گیر می کنید. اگر قربانی هستید یا مادرتان حبابی سوراخ کرده است ، باید برنامه خود را وارد کنید - راه هایی که به کمک آنها نور را برای خود باز می کنید (حباب را سوراخ می کنید) یا با یک سیستم پشتیبانی قدرتمند که اطراف را باز می کند احاطه می کنید. حباب برای شما (نور - کجا بروید ، هدف شما انگیزه دادن به شما) ، دیدن نحوه نشستن و تحمل … چگونه به آنها سیگنال می دهید یا خودتان متوجه خواهید شد که خیلی دیر شده اید. چه دوره زمانی است. به عنوان مثال ، شما در چاه می نشینید … (در ماتریس دوم ، متاسفم) به مدت 3 روز ، نه بیشتر. و پس از آن ، باستا - اگر می خواهید - نمی خواهید ، اما می روید … خوب ، به طور کلی ، اگر همه چیز با اصلاح طرح تولد مشخص نباشد - بنویسید. بیایید سعی کنیم با هم بفهمیم …

یک مثال در مورد یک پسر kesarenka ، همانطور که وعده داده شده بود:

یک پسر 6 ساله در یک گروه آماده سازی پیش دبستانی مشغول بود. ما در همین نزدیکی آموزش برگزار کردیم. بچه را با شکایت نزد ما آوردند. او هیستریک رفتار می کند ، در کوچکترین مشکل روی زمین می افتد ، لگد می زند و فریاد می زند. نسبت به سنش بسیار به مادرش وابسته است. مشکلات تربیتی چیست؟ خوب. پس چرا انجام یک تمرین با او برای ما هزینه داشت ، رفتار او در همان روز کاملاً تغییر کرد؟

و بنابراین ، ما ماهیگیران و ماهی بازی کردیم. بچه ها در دو ردیف روی زمین ایستاده بودند و با دستان متقابل رو به روی هم قرار گرفته بودند و چمباتمه زده بودند. اینها شبکه های ماهیگیران بودند. به نوبه خود ، هر یک باید در این تونل می خزیدند ، زیرا در نقش "ماهی" بودند. وقتی نوبتش رسید ترسید. و باید بگویم که او کسرن است. و ما طبق اصل آموزش تولد دوباره بزرگسالان از او حمایت کردیم. ما به او اطمینان دادیم که موفق خواهد شد. علاوه بر این ، او دید که چگونه کودکان دیگر با موفقیت از طریق تونل می خزند. و تصمیم خود را گرفت و خزید. ما او را تشویق کردیم ، اما کمک نکردیم. او با پیروزی از تور بیرون رفت.

وقتی مادرش آمد ، ما گفتیم که چگونه پسرش کمی تجربه تولد داشته است. از آن زمان به بعد ، پسر تغییر کرده است انگار با جادو.اول ، در همان روز ، هنگام پیاده روی ، او به تنهایی وارد گروه شد تا با همکلاسی خود تماس بگیرد ، که معلمانش فک خود را به آنجا انداختند.

ثانیاً ، از آن روز به بعد ، او زمین خوردن را متوقف کرد ، هیستری کرد و لگد زد و شروع به حل مشکلات خود کرد. و سوم ، مادرش چند روز بعد گفت که خودش به فروشگاه رفته است. و او مدتها بود که رفته بود. مامان که به عدم استقلال خود عادت کرده بود ، ترسید و به دنبالش دوید. از پنجره که به بیرون نگاه می کرد ، او را دید که فقط پشت پیشخوان ایستاده بود و به اطرافیان نگاه می کرد. شاید او از پیروزی و آزادی خود لذت می برد؟ به هر حال ، او در ضرر نبود. او منتظر او بود و سپس آنها با هم به خانه رفتند. قدردانی و شادی او حد و مرزی نداشت. و اگر برای من اتفاق نمی افتاد هرگز این داستان را باور نمی کردم.

من همچنین می خواهم در مورد چند مورد از بچه هایی که خشک به دنیا آمده اند به شما بگویم. فرزندان من به این ترتیب متولد شدند و رفتار آنها با آن مطابقت داشت. در چهار سالگی ، دخترم برای قدم زدن در حیاط رفت. پس از مدتی ، او با یک دوست دختر جدید بازگشت. او گفت که چگونه یکی از بچه ها بلافاصله به دخترم حمله کرد و او را با مشت به او پس داد تا اکنون تمام دادگاه به او احترام بگذارد. من به نوبه خود فهمیدم که مهم است که به او انعطاف پذیری را آموزش دهم. در صورت لزوم ضربه قاطع).

من به سرعت این رفتار را به دختر و پسر آموختم. به یاد دارم - دخترم زیر پنجره بالکن فریاد زد که چگونه خود را مهار کرده و به دلیل پرخاشگری به دختر ضربه نزده است. خوب ، من به شما می گویم ، او قدرت خود را از دست نداد. او یاد گرفت که آن را ذخیره کند. این در شخصیت او در چنین شرایطی بسیار مشهود است: هنگامی که فردی با وضعیت شروع به گفتن چیزهای نادرست به او می کند-اوه اوه … با معلمان قسم می خورم که … من با چشم خودم دیدم که چگونه فک کارگردان افتاده است به مدت 10 ثانیه خاموش شد. و سپس او اصلاً نمی توانست چیز دیگری بگوید. در سکوت ، او مدارک را به ما داد. بله ، او مدارک دخترم را نگرفت ، خوب ، خدا را شکر ، من فکر می کنم اکنون … و بنابراین ، درمان امکان پذیر است.

مرحله 5 وقتی فهمیدید که در کدام ماتریس از حالت عادی خارج شده اید ، متوجه می شوید که باید روی چه چیزی کار کنید. من در این مورد مفصل نوشتم. اگر خشک به دنیا آمده اید - باید انعطاف پذیری و عشق را از طریق مبارزه یاد بگیرید ، اگر در ماتریس دوم گیر کرده اید - از قربانی خارج شوید ، یاد می گیرد سریعتر عمل کند ، وقتی شرایط شما را تحت فشار قرار دهد ، تحمل نمی کند. اگر سزارین هستید ، باید در مبارزه تجربه کسب کنید و پس از خواندن این مطالب ، می فهمید که مراحل دستیابی به هدف چگونه باید طی شود. اگر در 1 ماتریس گیر کرده اید ، باید اعتماد ، آرامش را بیاموزید ، به تجربه یک رحم خوب در زندگی خود بپردازید و آن را بدست آورید. اگر دوقلو هستید ، یا با احساس گناه کار کنید یا با کینه. در صورت ارائه بریک ، چشم انداز خروج صحیح در زایمان به شما کمک می کند و نگرش نسبت به خود را تغییر می دهد. یعنی برای تولد درست زندگی کنیم. به درستی خارج شوید. دیگر چه چیزی برایمان باقی مانده است؟ گرفتگی بند ناف. لازم است تجربه غلبه بر مشکلات را بدون اتصال به سر با افکار خودکشی زندگی کنید. و همچنین ممکن است تقریباً همه ما نیاز به پر کردن خلاء ماتریس 4 داشته باشیم - در تولد صحیح ، مادر ، فرد عاشق نزدیک است و در عین حال می توانیم آزادانه حرکت کنیم ، هیچ فشار خفه کننده ای وجود ندارد.

اما اکنون که الگوی صحیح را مشاهده کرده اید ، باید این تجربه را به زندگی خود منتقل کنید. ابتدا ، می توانید دوباره تولد دوباره و احتمالاً کمی رفتار جدید را تجربه کنید (حداقل می توانید 4 ماتریس از افراد دوست داشتنی و در آغوش گرفتن را سازماندهی کنید).

آموزش تولد دوباره

روشهای مختلف روان درمانی - هنر درمانی ، افسانه درمانی ، NLP ، هیپنوتیزم ، سایکودراما و سایر موارد. اما مراقب باشید. مربی را نیاورید - فتوکپی نمایندگان که زایمان بد را برای شما ترتیب داده اند. اگر من در مورد تمایل به درمان ماتریس های دوران بارداری خود صحبت می کردم و با سوء تفاهم مواجه می شدم ، بلافاصله از چنین روانشناسی فرار می کردم.خوب ، به طور کلی ، شما من را درک می کنید …

چنین جهتی برای Rebirthing وجود دارد که ویژگی های تولد شما را بررسی می کند و تأییدهایی را ارائه می دهد که با استفاده منظم می تواند بر سطح ناخودآگاه شما تأثیر بگذارد.

ایجاد موقعیت مشابه در زندگی

من با مثال خود به شما می گویم. من آموزش روابط عمومی را گذراندم. معلوم شد که در ماتریس دوم گیر کرده است (البته ، معلوم شد که من مدتها در مورد این موضوع می دانستم). به طور کلی ، من مدت طولانی می نشینم و تحمل می کنم ، تا زمانی که به من نشان دهند کجا باید حرکت کنم ، چراغ را باز می کنند (آنها حباب را برای مادرم باز کردند) ، و سپس مانند یک گلوله بیرون می روم. این امر در آموزش نیز خود را نشان داد. من نشستم تا اینکه آنها تقریباً شروع به کوبیدن سر من روی زمین کردند (در وضعیت جنینی که با یک پتو پوشانده شده است - مانند رحم) … خوب ، سپس من مانند یک دختر کوچک و باریک خزیدم که بدنهای بزرگ مردانه را در کانال زایمان هل می دهد. افراد - ماهیچه های کانال تولد.

اگرچه قبل از آن ، همان مردان 100 کیلویی در تونلی از بدنهای شکننده عمدتا زن گیر کرده بودند و بدون حرکت دراز کشیده بودند. آنها از ناتوانی جنسی گریه می کردند نه از روی خوشحالی. زیرا ما همانطور که به دنیا آمده ایم متولد می شویم. اما مربی خوب کار می کرد. او آنها را مانند دوران نوزادی دریافت نکرد. بنابراین ، با تشویق ، آنها با این وجود به روشنایی روز رسیدند. و من فکر می کنم - آنها اکنون با خوشحالی زندگی می کنند …

خوب ، از آنجا که من در مورد خودم صحبت می کنم … به من توصیه شد - اکنون در زندگی این شرایط و واکنش های آنها را زیر نظر داشته باشم و زودتر "متولد" شوم - نه "در رحم" بنشینم !!! از آن زمان شروع به تلاش کردم. آن روز را به یاد می آورم که در اتوبوس نشسته بودم و یک مست شروع به آزردن من کرد. قبلاً ، من بلافاصله فلج شده بودم و نمی توانستم این رفتار را برای مدت طولانی متوقف کنم. اما سپس Fury در من بیدار شد! متوجه شدم که می توانم قوی باشم ، برخلاف انتظار درماندگی از خودم در گذشته. و من خشمگین شدم و قلدر را به جای او گذاشتم. خیلی به خودم افتخار می کردم. این رفتار جدیدی بود یک تجربه فوق العاده جدید از آگاهی شفا یافته من. البته ، در ابتدا ، من مرزها را ایجاد کردم و "نمی توانستم برای مدت طولانی آن را تحمل کنم" ناشیانه ، تند و تهاجمی ، اما این را آموختم و هنوز هم گاهی اوقات یاد می گیرم که همه چیز را با آرامش و آرامش بیشتری انجام دهم. اگرچه بعداً همه مرا تحسین کردند که من بسیار درست هستم و می دانم چگونه مرزها را ایجاد کنم ، اما آنها نمی دانستند چگونه به این نتیجه رسیدم … و علاوه بر این وضعیت ، در 15 سال اخیر در بسیاری از لحظات زندگی سعی می کنم خودم یک دفعه - آیا من خیلی دیر شده ام ، آیا قربانی نیستم ، آیا زمان تولد من فرا رسیده است؟ و حتی اگر به نظرم برسد که شاید هنوز وقت آن نرسیده است؟ من هنوز سعی می کنم به سرعت نور را بیابم و از موقعیت خارج شوم و مرا به سمت تولد هل می دهد. از درون نخواهد آمد عمدا کنترلش کردم اما … بعداً ، وقتی به مرحله بعدی می روید …

6 مرحله. من قبلاً در مورد نظریه پاولوف صحبت کرده ام. هر عادتی می تواند در 21 روز شکل بگیرد. و اگر شروع به نظارت بر رفتار خود کنید ، مطابق با BPM (ماتریس) ، هر بار که به شیوه ای آگاهانه عمل می کنید ، اگرچه بدن شما از شما می خواهد که این کار را متفاوت انجام دهید. به عنوان مثال ، هنگام عصبانیت ضربه نزنید و فریاد نزنید. در طول 21 روز ، با استفاده از تکنیک های تغییر حالت یا تأیید که در بالا در مورد آنها نوشتم (اگر یکی از دوقلوها هستید) ، با احساس گناه کار کنید.

نکته اصلی این است که در همه جا و همیشه برخلاف برنامه تعیین شده به شیوه جدیدی عمل می کنید. تلاش خواهد برد. این می تواند ترسناک باشد. می تواند شما را عصبانی کند. اما پس از 21 روز ، رفتار شما پابرجا می شود و شما از قبل شروع به انجام کارهای خودکار می کنید. شاید مجبور باشیم دوباره به این موضوع برگردیم. یا پس از 10 سال رفتار صحیح - قدیمی ها را به یاد خواهید آورد ، زیرا در دوره خاصی از زندگی خود قرار گرفته اید. هیچ چیز ، شما همیشه می توانید کار درمانی را ادامه دهید. و مطمئناً شادتر خواهید بود. و همچنین محیط شما ، که در آن زمان نیز ممکن است تغییر کند.

و به هر حال ، چگونه می توان گیر کرده در ماتریس 4 را درمان کرد؟ خود را با افرادی مهربان و دوست داشتنی احاطه کنید که بدون قید و شرط شما را می پذیرند. یک کودک برهنه بدون قضاوت و پذیرش باید برای هر فرد سالم یک حلقه حمایت چند نفره داشته باشد. و اگر شما متولد شده اید بدون اینکه در ماتریس 4 گیر کرده باشید ، احتمالاً آن را دارید …

7 مرحله وقتی چند بار دیگر در تمرینات به دنیا آمدم - همیشه بعداً در خانه روز تولدی را برای خودم ترتیب می دادم! و این عمل تصادفی نیست. قبلاً ، در یکی از قبایل هندی ، به نظر می رسد ، هنگامی که پسران به خانه بازگشتند ، با شروع کار ، والدین آنها کل روستا را برای تعطیلات جمع آوری کردند. سپس ، هم در ذهن قهرمان و هم خانواده اش و هم the اطرافیانش ، چیزی کلیک کرد و فهمید که مرحله جدیدی در زندگی آغاز شده است - شخص قبلاً متفاوت بود! آنها با او رفتار متفاوتی داشتند و از رفتار جدید او حمایت کردند. آیامنظور من را می فهمی؟ شما به این کلیک نیاز دارید. و من می گویم اطراف شما. کسانی را که بتوانند این را درک کنند جمع آوری کنید و جشن بگیرید ، حداقل برای این که برخی تغییرات را در خود علامت گذاری و اعلام کنید. به عنوان مثال - انعطاف پذیری ، اراده یا چیز دیگری که برای شما مهم است. به همه بگویید که این مانند تولد دوم شما است ، اگر نمی خواهید توضیح دهید ، توضیح ندهید. از این گذشته ، پسران نیز توضیح ندادند: آنچه ناگوال به آنها آموخت …

توصیه شده: