افسردگی. چگونه می توان از هاندرای تنبل و تنبل تفاوت کرد. علائم

فهرست مطالب:

تصویری: افسردگی. چگونه می توان از هاندرای تنبل و تنبل تفاوت کرد. علائم

تصویری: افسردگی. چگونه می توان از هاندرای تنبل و تنبل تفاوت کرد. علائم
تصویری: افسردگی, اضطراب و استرس از دید روانشناسی: تفاوت ها و علائم 2024, ممکن است
افسردگی. چگونه می توان از هاندرای تنبل و تنبل تفاوت کرد. علائم
افسردگی. چگونه می توان از هاندرای تنبل و تنبل تفاوت کرد. علائم
Anonim

"افسردگی فقط یک روحیه بد است ، برای همه اتفاق می افتد ، فقط خود را جمع کنید!"

اگر تا به حال با علائم افسردگی بالینی روبرو شده اید ، این جمله باعث می شود که حداقل کینه و نارضایتی داشته باشید. به احتمال زیاد ، شما مجبور شده اید با کاهش ارزش تجربیات سخت و دردناک خود کنار بیایید.

و عبارات "نجات مردم" از این نوع: "همه آن را دارند" ، "شما آن را از بیکاری دریافت می کنید" ، "در نهایت دست به کار شوید" ، "بس کنید ، همه چیز خوب خواهد شد" ، واقعاً کمکی نمی کند ، درست؟

مشاوره شخصی ممکن است مناسب نباشد - کلید یک قفل ممکن است در قفل دیگر کار نکند:

"فقط خود را جمع کنید" ، "تحمل کنید" ، "ورزش کنید" ، "کار خود را بالا ببرید" ، "همه آسان نیستند ، این طبیعی است" ، "ویتامین ها / مکمل ها بنوشید" ، "آرامبخش بنوشید ، همه چیز می گذرد"

گاهی اوقات اغماض جاهلانه مشاوران حتی شوکه کننده است ، آنها نمی توانند بفهمند که چیز جدیدی نمی گویند و به احتمال زیاد در هوش از طرف مقابل فراتر نمی روند و خود را باهوش تر از کل حوزه داروهای مبتنی بر شواهد می دانند.

س ofال افسردگی زمانی مطرح می شود که رنج همچنان ادامه دارد ، با وجود تمام تلاش های منطقی برای اصلاح وضعیت به روش های ذکر شده در بالا. مالیخولیا ، درد ، ناامیدی ناامیدکننده ، بی تفاوتی و از دست دادن قدرت با وجود حجم کار ، کار ، ورزش ، ویتامین ها ، سرگرمی ها از بین نمی روند و خوشایند نیستند. و از دست دادن قدرت فقط تشدید می شود - هیچ نیرویی برای انجام هیچ کاری وجود ندارد و اگر بر خود غلبه کنید به نظر نمی رسد.

چنین توصیه هایی فقط شکاف سوء تفاهم را تشدید می کند ، احساس حقارت را برانگیخته و به سمت انزوا سوق می دهد ، که باعث توسعه علائم می شود.

واقعیت این است که درک یک فرد عادی بسیار دشوار است که گاهی اوقات افسردگی یک بیماری تمام عیار با اختلالات فیزیولوژیکی جدی است. یک بیماری که باید درمان شود ، ما اغلب افسردگی بالینی را با یک بلوز معمولی ، تنبلی ، شخصیت ضعیف ، واکنش ترس از مشکلات روزمره ، ناله برای جلب توجه اشتباه می گیریم. بله ، این ویژگی ها زمینه های مناسبی برای پرورش این اختلال هستند ، اما یک مرز نامرئی مشخص وجود دارد. بنابراین ، تعداد کمی از مردم تظاهرات این اختلال را جدی می گیرند. و حتی افرادی که از این بیماری رنج می برند ، به دلیل ناآگاهی خود ، به ندرت به دنبال کمک هستند و انتظار دارند که همه چیز به خودی خود بگذرد. اما این بیماری فقط در حال پیشرفت است. و منجر به عواقب بسیار فاجعه بار می شود.

از نظر پزشکی ، کاملاً آشکار است که افسردگی یک بیماری است ، علاوه بر این ، از نظر آماری توصیف و اثبات شده است ، و به نوبه خود ، با پارامترهای فیزیولوژیکی خاصی مرتبط است. اغلب ، پزشکان به طور کلی این اختلال را تابعی از واکنش بدن می دانند که با اختلالات هورمونی ، اختلالات در عملکرد سیستم عصبی و به ویژه مغز همراه است ، که به نوبه خود فعالیت اکثر اندام های حمایتی را مهار می کند.

افسردگی اغلب منجر به خودکشی می شود.

در عین حال ، در زندگی روزمره اغلب می شنویم که چگونه کلمه "افسردگی" به راست و چپ پراکنده شده است و همه چیز را پشت سر هم می نامد: خلق و خوی بد ، غم و اندوه ، مالیخولیای موقت.

و این دلیل دیگری برای تصور غلط کلی در مورد درک واقعی افسردگی است. در نتیجه ، فردی که در مرز این دو پدیده قرار دارد - بلوز و افسردگی به عنوان یک بیماری ، در درک آنچه برای او اتفاق می افتد ، مشکلات عظیمی را تجربه می کند. و او هیچ ایده ای ندارد که چه کار کند یا کجا اجرا شود.

بنابراین ، بیایید آن را کشف کنیم.

متأسفانه ، باید بلافاصله اعتراف کرد که در برخی موارد تشخیص افسردگی از افسردگی معمولی و خلق و خوی بد برای متخصصان آسان نیست ، به ویژه با توجه به اینکه افسردگی می تواند بسیار متفاوت باشد.

در مورد افسردگی به شکل کلاسیک آن چه می توان گفت؟ اول از همه ، با یک حالت افسرده نشان داده می شود ، که حداقل دو هفته ناامید کننده ادامه می یابد. و حواس پرتی از این حالت بسیار دشوار است ، اگر نگوییم اصلا غیرممکن است. افسردگی واقعی علاوه بر غم ، مالیخولیا و افسردگی ، اغلب اضطراب و اضطراب ، کمتر ترس و تحریک پذیری نیز با سایر احساسات منفی همراه است.

علاوه بر اختلالات خلقی ، افسردگی به شکل های دیگری نیز خود را نشان می دهد. این شامل تغییرات در فرایندهای فکری است. شخص متوجه می شود که در توانایی تمرکز ، به خاطر سپردن و ارائه نوعی افکار مولد کاملاً مشکل دارد. نمی توان گفت که در این زمینه همه چیز کاملاً بد است ، اما تفاوت محسوسی در بهره وری تفکر از حالت معمول آن وجود خواهد داشت. و این به این دلیل نیست که اتفاقی برای تفکر و فرآیندهای شناختی فرد رخ داده است ، بلکه به این دلیل است که ، در واقع ، به دلیل سرکوب کلی فعالیت روان ، فرد به سادگی قادر به تمرکز بر چیزی نیست.

برای افسردگی کلاسیک ، عقب ماندگی حرکتی نیز مشخص است. یک فرد شروع به انجام حرکات کمتر بدن می کند ، او نمی خواهد کاری انجام دهد و به طور کلی تصور یک فرد تنبل ، کاملاً عاری از انرژی حیاتی را ایجاد می کند. یکی از مظاهر معمول افسردگی بی تفاوتی است که دارای درجه بندی خاصی است ، از گزینه های آسان ، زمانی که شروع کار دشوار است ، و با موارد دشواری به پایان می رسد که فرد نمی تواند خود را مجبور به انجام کاری کند.

افسردگی معمولاً با اختلالات روان تنی همراه است و می تواند بسیار متفاوت باشد. اغلب سردردهای غیر قابل توضیح ، تنگی نفس ، احساس سنگینی در سراسر بدن و غیره وجود دارد. خواب و اشتها مختل می شود. و در اینجا باید توجه داشت که هم بی خوابی و هم خواب آلودگی مداوم ، هم از دست دادن اشتها و هم غم و اندوه زیاد و غم و اندوه نقض حالت طبیعی است و علائم افسردگی است.

و اساسی ترین چیزی که با تمام مظاهر این بیماری همراه است ، احساس حقارت ، نقص ، احساس گناه دائمی است. شخص خود را نه تنها برای برخی اقدامات ، بلکه به سادگی به دلیل زنده بودن خود سرزنش می کند. بر این اساس ، نگرش نسبت به ارزش زندگی خود به میزان قابل توجهی کاهش می یابد ، تا خودکشی - از افکار خودکشی منفعلانه ، به برنامه ریزی فعال برای خودکشی و در واقع ، اقدام به خودکشی.

کی زمان زنگ زدن است؟ در چه مرحله ای می توان افسردگی را متمایز از بلوز تشخیص داد؟

در واقع ، افسردگی به نوعی با بلوزهای بیگانگی اجتماعی ، احساس درماندگی ، ناتوانی ، عزت نفس اغراق آمیز هم مرز است ، اما علائم قابل توجهی وجود دارد که یک مفهوم را از مفهوم دیگر متمایز می کند.

بیایید خلاصه کنیم. علائم اصلی افسردگی واقعی چیست؟

- غم و اندوه همه جانبه ، اضطراب ، ترس ، تحریک پذیری ؛

بی تفاوتی ، از دست دادن علاقه به دنیای خارج ؛

- تمایل به خود تظاهر به خود ، ناامنی ؛

- کند شدن فرایندهای فکری ، اختلال در تمرکز ؛

- احساس خستگی مداوم ، که حتی پس از استراحت از بین نمی رود.

- اختلالات خواب و اشتها ؛

- سردرد ، دردهای عضلانی و معده و سایر اختلالات روان تنی.

به طور جداگانه ، برای مدت نسبتاً کوتاهی ، این واکنش ها طبیعی است ، اما اگر چندین مورد از این تظاهرات را در چند هفته متوالی مشاهده کنیم ، این در حال حاضر یک تماس جدی است.می توان گفت که این یک واکنش عادی به تحولات زندگی است ، اما اگر این واکنش به تأخیر بیفتد ، پس از چندین دوره از این قبیل می تواند به افسردگی بالینی تبدیل شود که نیاز به مداخله حرفه ای دارد. لازم است که تشخیص داده شود و فوراً درمان شروع شود. قطعاً ارزش به تأخیر انداختن ندارد ، زیرا پیامدهای عدم تحرک می تواند بسیار وحشتناک باشد.

اگر می خواهید در مورد روش های کمک به خود و عزیزان در حالت افسردگی و سایر جنبه های این اختلال اطلاعاتی کسب کنید ، + را در نظرات بنویسید.

توصیه شده: