اراده و حدود

فهرست مطالب:

تصویری: اراده و حدود

تصویری: اراده و حدود
تصویری: المسار الجبلي (ارادة بلا حدود) 2024, ممکن است
اراده و حدود
اراده و حدود
Anonim

منبع:

مرزهای شخصیت تقریباً شبیه غشای سلولی است

هنگامی که یک سلول با چیزی مفید روبرو می شود ، گیرنده های غشایی آن را تشخیص داده و باعث نفوذپذیری غشا می شوند و مرزها را باز می کنند. هنگامی که یک سلول با چیزی مضر روبرو می شود ، مرزهای آن بسته می شود و سفت می شود

با تعادل پویا ، افراد مرزها را برای یکدیگر باز می کنند ، از نزدیکی یکدیگر آب می شوند و ذوب می شوند ، یکدیگر را تغییر می دهند ، به یکدیگر نفوذ می کنند. آنها مانند سلولهایی هستند که خود را تغذیه و تغذیه می کنند. با عدم تعادل ، مرزهای اضافی غیرقابل نفوذ می شوند و منفی همچنان نرم تر می شود و قوی تر و قوی تر ذوب می شود ، به معنای واقعی کلمه حل می شود و به زودی یکپارچگی خود را از دست می دهد. بعلاوه ، سردتر و سخت تر می شود ، منهای نرم تر و پلاستیکی تر.

به زودی ، منفی آنقدر نرم می شود که مانند چسب شروع به چسبیدن می کند.

معمولاً افرادی که دارای مرزهای بسیار سفت و محکم هستند ، هسته قوی ندارند ، درون آنها ژله وجود دارد ، بنابراین از از دست دادن خود و یخ زدگی می ترسند ، به هیچکس علاقه نشان نمی دهند ، حصار کشیده و خود را در خود می بندند. از انجماد و خودمحوری ، درون آنها ضعیف تر می شود ، زیرا آنها با هیچ چیز تعامل ندارند ، اما گیاهان را پوشش می دهند. با ذوب شدن چنین شخصی از بیرون ، یعنی با نرم کردن مرزهای آن ، می توانید انحلال سریع آن را مشاهده کنید. (خود را یخ می زند ، از داخل ، میله را پمپ می کند).

افرادی که هسته آنها جامد است ، مرزها منجمد نشده ، پلاستیک ، باز هستند. هرچه مرزها انعطاف پذیرتر باشند ، قدرت بیشتری در دسترس است و یکپارچگی و امنیت داخلی توسط یک هسته محکم تضمین می شود.

سوالی که اغلب پرسیده می شود این است: چگونه وارد قلمرو منفی نشویم؟ اما لازم است: چگونه می توان تعادل پویایی را حفظ کرد در حالی که دیگری منهای شما است. شما هر دو یکدیگر را یکسان دوست دارید.

برای انجام این کار ، شما فقط به چیزی نیاز دارید - یک میله قوی. او خود تعادل را در رابطه حفظ می کند. اما اگر محوری وجود نداشته باشد ، هنگامی که فرد به عدد plus می رود ، باید خودسرانه مرزها را ببندید (از شما بسته می شود ، دور می شود) و وقتی شخص به منفی می رود (برای شما باز می شود ، نزدیک می شود) مرزها را باز کنید.

خبرهای خوبی برای کسانی که از هسته اصلی خود مطمئن نیستند: اگر مرزها بسته و باز شوند ، هسته به سرعت شکل می گیرد. در واقع ، عملکرد اصلی آن باز و بسته کردن مرزها ، کنترل توجه است (دومین عملکرد اصلی فعال سازی است). بنابراین ، اگر شروع به کنترل خودسرانه مرزهای خود کنید ، از درون قوی می شوید. این ماهیچه روانی همانند ماهیچه های اسکلت - از عضلات قوی - رشد می کند. خم می شوید و خم می شوید ، فشار می آورید و آرام می شوید و به تدریج وزن را افزایش می دهید. پمپ این میله به این صورت است.

حالا من دو تمرین را به شما می گویم که می توانید درست در روند ایجاد رابطه از آنها استفاده کنید. از طریق این تمرینات ، قدرت رشد می کند و روابط بهبود می یابد.

این تمرینات برای کسانی است که به تازگی رابطه خود را شروع کرده اند ، برای افرادی که مدت ها رابطه داشته اند ، تمرینات دیگری مورد نیاز است ، بعداً به آنها می گویم.

1. شما باید یاد بگیرید که هنگام تماس با شخص ، مرزها را باز کرده و به محض پایان تماس آنها را ببندید.

زمان ارتباط در شبکه را محدود کنید ، آن را چند ساعت طولانی نکنید. چندین ساعت با خونسردی صحبت می کنید ، از یکدیگر خسته می شوید و اگر ساعت ها خیلی داغ با هم ارتباط برقرار کنید ، از درون خود را بیش از حد نرم می کنید ، به ویژه بدون تماس فیزیکی ، یعنی بازخورد کافی. بنابراین ، برای مدت کوتاهی (نیم ساعت ، یک ساعت ، حداقل دو) ارتباط برقرار کنید ، اما سعی کنید بسیار احساسی ، سخاوتمند ، فعال ، جنسی (اگر صمیمیت کافی است) باشید.

پس از آن ، به موارد فوری مراجعه کنید ، حتماً با گرمی خداحافظی کنید ، برای زمان ارتباط قدردانی کنید و امیدوار باشید که دوباره صحبت کنید (یا به زودی در زندگی واقعی ملاقات کنید). پس از آن ، آفلاین شده و توجه خود را جلب کنید. دیالوگ را بی وقفه در ذهن خود مرور نکنید ، هر کلمه را تحلیل نکنید ، خیال پردازی نکنید ، خودارضایی نکنید و به آنچه در آینده اتفاق می افتد فکر نکنید. فقط کافی است اینجا را قطع کرده و به چیز دیگری متصل شوید.مرزهای این فرد را برای زمان عدم ارتباط با او ببندید. اگر نمی توانید ببندید حداقل آن را بپوشانید.

وقتی در زندگی واقعی ملاقات می کنید ، همین کار را انجام دهید: هنگام تماس قوی تر باز شوید ، هنگام پایان تماس بسته شوید. (و اگر شریک زندگی شما قبلاً خسته شده است و شما گیر کرده اید ، جلسه را خیلی طولانی نکنید.

از طریق درهای باز خارج از تماس ، انرژی زیادی را هدر می دهید. کسانی که عادت دارند انرژی زیادی را در خارج از تماس از دست بدهند ، با خستگی ، گرسنگی ، انتظار غذا ، فورسپس و شکایت ، یا بیش از حد خسته ، عصبی تماس می گیرند ، زیرا در تمام این مدت آنها با توهم و صداها در ارتباط بودند. سر خود را غرق کرده و خود را غرق کرده است.

2. سعی کنید پیگیری کنید که باز کردن و بستن مرزها در پاسخ به اقدامات شریک زندگی برای شما چقدر مشکل است.

به محض اینکه او کاری ناخوشایند انجام داد یا گفت (بی ارزش جلوه دادن شما ، دافعه) ، عقب نشینی کنید ، مرزها را ببندید. شما فقط می توانید سکوت کنید ، می توانید متفکر شوید ، مکث بخواهید (متأسفانه ، من مکالمه تلفنی دارم) و پس از مدتی به ارتباط عادی بازگردید. اما این تنها در صورتی است که آنچه گفته یا انجام می شود ، گرچه ناخوشایند است ، اما ناچیز است. اگر طرد شدید یا تحقیر شدید ، سعی کنید مودبانه خداحافظی کنید و بروید. نکشید ، خود را متقاعد نکنید ، به توهم متوسل نشوید ، انبرها را نگیرید و توضیحات را بیرون بیاورید ، با وردنه نزنید ، فقط (مودبانه) بگویید که می خواهید در حال حاضر بروید و ترک کردن. حتی می توانید برای ترک عذرخواهی کنید. وارد توضیحات نشوید ، اینها نیز گیره هستند. فقط راه برو

خروج حتی در صورت عذرخواهی شدید بسیار مهم است. هدف شما بستن است ، نه باز شدن عذرخواهی او. گوش ندهید ، چه برسد به اخاذی "من تصادفاً زمزمه کردم ، صبر کنید". قول دهید فردا تماس بگیرید و با روحیه عادی تماس بگیرید (اگر شخص عذرخواهی کرده است) ، اما فوراً نظر خود را تغییر ندهید. اگر عذرخواهی کردید ببخشید ، اما فوراً این مهم نیست! برای تقویت منفی کار بد وقت بگذارید. و به خودتان این فرصت را بدهید که یاد بگیرید چگونه از خود محافظت کنید ، نه اینکه تخلیه کنید.

شخص باید ببیند که شما واقعاً در پاسخ به عمل بد او ، مرزها را بستید ، آنها را به طور کامل بستید ، و با عذرخواهی آنها فوراً باز نمی شوند ، زمان می برد. شما باید عقب نشینی کنید ، آرام باشید ، فکر کنید. روز دوم ، مدتی اگر منتظر عذرخواهی هستید و خوشحالید که بلافاصله می بخشید ، شخص احساس می کند که شما هیچ محدودیتی را نبسته اید ، بلکه به سادگی تظاهر کرده اید که او را وادار به پرش کرده است. او احساس می کند که شما به خودتان احترام نمی گذارید ، بلکه برعکس ، بیش از حد به او وابسته هستید. او ممکن است آن را تجزیه و تحلیل نکند ، اما احساس خواهد کرد. و اگر شما در کنار او ماندید ، فقط ترش و ناراضی شدید ، بدبخت ، این نیز بد است ، او مجبور است به شما در جذاب ترین شکل شما نگاه کند و شما را به این شکل به خاطر بسپارد. بهتره خداحافظی کنید و برید.

اما مطمئن شوید که هر بار که به شما گفته می شود یا کاری بسیار لذت بخش انجام می دهید ، مرزها را زیر پا بگذارید. یک روال گرم را حفظ کنید و در پاسخ به توپ ها ، باز شده و سخاوتمندانه پاسخ دهید. حتی اگر روحیه بدی دارید ، حتی اگر کاری برای انجام ندارید ، مطمئن شوید که زمانی که شخصی که به او علاقه دارید (و حتی خیلی علاقه ای ندارید) کاری واقعاً برای شما دلپذیر و ضروری انجام دهد ، مرزها را باز کنید.

توجه کنید که چرا هنگام ناراحت شدن یا رانده شدن ، بستن مرزها برای شما مشکل است. شما نمی خواهید بیرون بیایید ، راحت تر می توانید به خودتان دروغ بگویید که همه اینها توهین آمیز نیست و معنای دیگری دارد ، اینکه یک شخص فقط چنین شخصیتی دارد یا روز بدی دارد. به خود دروغ نگویید ، خود را دریابید که اراده شما چقدر ضعیف و بی حال است. این عملکرد خود را انجام نمی دهد ، اطمینان حاصل نمی کند که مرزهای شما فقط به سمت مفید باز می شود ، اما هنگام تماس با مضر بسته می شود. بنابراین شما هیچ هسته ای نخواهید داشت ، اما ژله مایع وجود خواهد داشت. و هرکسی می تواند شما را از طریق نی بنوشد. و آن را تف کنید یا در گودالی تخلیه شود.

اراده خود را تربیت کنید ، به خودتان بیاموزید که تصمیمات ارادی مفیدی اتخاذ کند.

اگر آمادگی بستن چشمان خود را دارید ، گوش خود را ناشنوا کنید ، نادیده بگیرید ، سعی نکنید این کار را انجام دهید. مودب ، سخاوتمند ، منصف باشید ، اما با شما بدرفتاری نشود.

به افراط دیگر نروید ، سختگیر و سخت گیر نشوید ، در مورد چیزهای کوچک یخ نزنید. بیشتر نرم و باز باشید ، و فقط در پاسخ به آنچه تحقیر و غفلت از شماست ، نزدیک شوید. و ببینید آیا شخص حاضر است شما را از شر آن خلاص کند یا خیر. اگر او آماده نیست ، بلکه فقط به دور خود می چرخد و منتظر می ماند تا شما از ساختن یک فرد قوی از خودتان خسته شوید و شما مانند یک پارچه با تمام شرایط او موافقت کنید ، موافق نیستید. از خود محافظت کنید ، هیچ کس جز شما این کار را انجام نمی دهد.

مقاوم باش. اراده شما ارزشمندترین چیزی است که دارید ، آن را به کسی ندهید. اما بیش از حد مطالبه نکنید ، آنقدر که نیاز دارید برای احساس عادی و احترام به خود مطالبه کنید. اگر شخص آمادگی ارائه آن را ندارد ، از او برای ارتباط تشکر کنید ، درک کنید و او را رها کنید. برای انجام این کار ، شما همچنین نیاز به اراده دارید ، اما قبلاً آن را دارید. ویل بلافاصله ظاهر می شود ، به محض اینکه روی آن تمرکز کنید و توجه خود را حفظ کنید.

آیا تمرینات بسیار مشکل هستند یا بیشتر یا کمتر؟

آیا تا به حال چنین چیزی را امتحان کرده اید؟ اوضاع چطور است؟ به طور کلی با اراده چطور هستید؟

توصیه شده: