2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-31 14:10
یکبار از شخصی که بسیار نزدیک من بود در یک امر مهم کمک و مساعدت خواستم. این مرد مرا رد کرد …
اما او فقط امتناع نکرد ، سعی کرد مرا متقاعد کند که من نیز به چیزی که خواسته ام احتیاج ندارم. من طیف وسیعی از احساسات را تجربه کردم و در احساساتی که یک کودک در موقعیت مشابه تجربه کرده بود فرو رفتم. این احساس تنهایی شدید و احساسی بود که در شرایط سخت هیچ کس جز خودم نداشتم که روی آن حساب کنم. کینه تا حلقم پیچید و در توده ای گیر کرد که نمی توان آن را قورت داد.
من از دست دادم و از خودم سوالهایی پرسیدم:
- آیا من حق داشتم روی کمک این شخص حساب کنم؟
- و آیا می توانم الان با او قهر کنم؟
وقتی با این وضعیت کنار آمدم و آن را گذراندم ، چندین درک مهم را برای خودم انجام دادم که می خواهم با شما به اشتراک بگذارم.
1. هر کس حق دارد نیاز داشته باشد و از او کمک بخواهد
اگر در کودکی ، کودکی که از والدین خود چیزی می خواهد ، امتناع و کاهش ارزش خواسته خود را دریافت کند ، تردیدهایی در مورد این حق ایجاد می شود. چیزی شبیه به:
- شما به این نیاز ندارید زیرا من نمی خواهم / نمی توانم آن را انجام دهم. < / p>
- من این را دوست ندارم ، بنابراین شما نیز نباید آن را بخواهید.
در این شرایط ، کودک شروع به تقسیم خواسته های خود به خواسته هایی می کند که نمی تواند. درست و غلط. و او یاد می گیرد که آن خواسته ها و نیازهایی را که توسط محیط قابل تأیید تأیید نشده اند کنار بگذارد. یا اصلاً آنها را رد نمی کند ، اما به نظر می رسد حق درخواست آنها را از دست داده است. از این رو سوالی که از خودم پرسیدم:
- آیا من حق دارم بپرسم؟ آیا من حق دارم روی کمک این شخص (و بطور کلی سایر افراد) حساب کنم؟
باورهایی که کودک با آنها به بلوغ می رسد:
- نپرسید - به هر حال آنها امتناع می کنند ؛
- نیاز به کمک و درخواست چیزی بد است ؛
- اگر من خواستم و رد شدم ، من بد هستم. چون من اشتباه خواستم.یا چون حق ندارم بپرسم ، اما پرسیدم.
شاید به همین دلیل است که بسیاری از مردم از درخواست چیزی از دیگران می ترسند؟
تصمیم بعدی که کودک در این شرایط می گیرد این است" title="تصویر" />
1. هر کس حق دارد نیاز داشته باشد و از او کمک بخواهد
اگر در کودکی ، کودکی که از والدین خود چیزی می خواهد ، امتناع و کاهش ارزش خواسته خود را دریافت کند ، تردیدهایی در مورد این حق ایجاد می شود. چیزی شبیه به:
- شما به این نیاز ندارید زیرا من نمی خواهم / نمی توانم آن را انجام دهم. < / p>
- من این را دوست ندارم ، بنابراین شما نیز نباید آن را بخواهید.
در این شرایط ، کودک شروع به تقسیم خواسته های خود به خواسته هایی می کند که نمی تواند. درست و غلط. و او یاد می گیرد که آن خواسته ها و نیازهایی را که توسط محیط قابل تأیید تأیید نشده اند کنار بگذارد. یا اصلاً آنها را رد نمی کند ، اما به نظر می رسد حق درخواست آنها را از دست داده است. از این رو سوالی که از خودم پرسیدم:
- آیا من حق دارم بپرسم؟ آیا من حق دارم روی کمک این شخص (و بطور کلی سایر افراد) حساب کنم؟
باورهایی که کودک با آنها به بلوغ می رسد:
- نپرسید - به هر حال آنها امتناع می کنند ؛
- نیاز به کمک و درخواست چیزی بد است ؛
- اگر من خواستم و رد شدم ، من بد هستم. چون من اشتباه خواستم.یا چون حق ندارم بپرسم ، اما پرسیدم.
شاید به همین دلیل است که بسیاری از مردم از درخواست چیزی از دیگران می ترسند؟
تصمیم بعدی که کودک در این شرایط می گیرد این است
2. ما حق داریم از کسانی که ارزش های ما را بی ارزش می کنند عصبانی باشیم
عصبانیت واکنشی به نقض مرزهای ما است که به ما انرژی می دهد تا از آنها دفاع کنیم. وقتی کسی به ما می گوید که ما نباید آنچه را که می خواهیم بخواهیم ، این حمله به ارزش ها است و بنابراین نقض مرزها است. خشم در چنین شرایطی یک واکنش بسیار سالم است.
اما اگر ما حق تمایل یا حق درخواست نداریم ، در برابر چنین استهلاک خشم احساس نمی کنیم. سرکوب می شود و بیهوش می شود.
یا خود را به عنوان یک تجاوز خودکار نشان می دهد ، و شخص به خود سرزنش می کند که ، آنها می گویند ، اینطور نیست و چیزی اشتباه می خواهد.
من می خواهم چند کلمه در دفاع از کسی که ارزش خود را کاهش می دهد ، بیان کنم. شخص این کار را نه از روی بدخواهی ، بلکه به طور معمول در دفاع انجام می دهد. برای او دشوار است که امتناع کند ، زیرا در این صورت با احساس گناه خود روبرو می شود. یکی از راههای اجتناب از آن متقاعد کردن شخص درخواست کننده است که او نیز به درخواست او نیازی ندارد. ساده ترین راه برای کاهش ارزش آن است.
3 سایر افراد حق دارند درخواست ما را رد کنند.
روی دیگر سکه" title="تصویر" />
من می خواهم چند کلمه در دفاع از کسی که ارزش خود را کاهش می دهد ، بیان کنم. شخص این کار را نه از روی بدخواهی ، بلکه به طور معمول در دفاع انجام می دهد. برای او دشوار است که امتناع کند ، زیرا در این صورت با احساس گناه خود روبرو می شود. یکی از راههای اجتناب از آن متقاعد کردن شخص درخواست کننده است که او نیز به درخواست او نیازی ندارد. ساده ترین راه برای کاهش ارزش آن است.
3 سایر افراد حق دارند درخواست ما را رد کنند.
روی دیگر سکه
غالباً این ممنوعیت امتناع شامل شخص درخواست کننده می شود ، و حتی می تواند به عنوان استدلالی در دستکاری مطرح شود: "من همیشه به شما کمک می کنم ، و شما …" برای شخصی دشوار است که امتناع کند و او برای موافقت و تجاوز به خود تجاوز می کند. "به دیگری توهین نکن." متأسفانه ، این فداکاری به هر طریقی مستلزم کفاره است.
گاهی اوقات ، برای اینکه به خود اجازه دهید شخصی را نفی کنید ، ابتدا باید این اجازه را در درون خود به دیگران بدهید. گاهی اوقات ، برعکس ، برای اینکه به خود اجازه دهید با درخواست هایی که نمی خواهید آنها را برآورده کنید موافقت نکنید ، باید ببینید که همه افراد این حق را دارند. حتی در مورد نزدیکترین افراد به شما.
در پایان مقاله ، کلماتی را که در نتیجه به خودم گفتم بیان می کنم:
- من به خودم اجازه می دهم که کمک بخواهم ، به خودم این حق را می دهم که به افراد دیگر نیاز داشته باشم و در مورد آن صحبت کنم. و آنها حق دارند از من امتناع کنند.
- امتناع پایان جهان نیست ، من از آن فرو نمی افتم و می توانم در برابر آن مقاومت کنم. اگر یک مکان تکذیب شود ، این پایان همه چیز نیست. اگر مکانها و افراد دیگر می توانند کمک کنند.
- اگر کسی نمی خواهد درخواست من را برآورده کند ، این هیچ چیزی در مورد شخصیت من یا خواسته من نمی گوید.
- بهتر است از شکست در برآوردن خواسته خود غصه بخورید تا این که خود نیاز را در هم کوبید ، از خواسته خود دست بکشید زیرا کسی آن را تأیید نمی کند.
اینها راه حل های جدیدی هستند و نگاهی به وضعیت از دیدگاه بزرگسالان است نه کودکان. این کلمات از من حمایت می کنند ، به من کمک می کنند که در صورت وقوع رد درخواست کنم و قبول کنم. شاید آنها برای شما نیز مفید باشند.
توصیه شده:
آیا من به این مرد نیاز دارم!؟ یا چگونه می توان فهمید که یک احمق بی ارزش نزدیک شماست؟
برای هر زنی ، تشکیل خانواده بالاترین اولویت است. اتفاق می افتد که در پی حلقه ازدواج ، و اخیراً همچنین برای وضعیت "متاهل" در شبکه اجتماعی ، خانم های جوان توجه نمی کنند که آیا انتخاب شده واقعاً برای آنها برای زندگی مناسب است و آیا او واقعاً شوهر با کیفیت باشید بنابراین ، اگر در انتخاب خود شک دارید یا فقط می خواهید بفهمید که می خواهید چه نوع مردی را در کنار خود ببینید ، پس اجازه دهید سوالات زیر را بررسی کنیم.
مرز ها. آیا نیاز به ساخت دارم؟ و چطور؟
مرزها … این کلمه به طور مداوم و در تفاسیر مختلف تکرار می شود: "شما باید مرزهای خود را تعیین کنید." "شما اجازه دادید که مرزهای شما نقض شود" "چگونه مرزها را تعیین می کنید؟ عزیزانم مرتباً آنها را نقض می کنند "
س Toالی که از خود می پرسید: "آیا من آمادگی این را دارم که زندگی خود را کاملاً بازسازی کنم؟"
ما بسیاری از فعالیت های زندگی خود را به عنوان پروژه های کوتاه مدت درک می کنیم. "بهبود زبان انگلیسی". تا تابستان "وزن کم کنید". از برنامه سم زدایی استفاده کنید. با این حال ، به همان اندازه با افعال "خوردن" و "
من نمی دانم چگونه بپرسم
چند سال پیش ، هنگامی که من تازه شروع به مشارکت در مربیگری کرده بودم و به تمرینات باطنی علاقه مند بودم ، تقریباً به طور تصادفی در یک آموزش کوچک در مورد نحوه دستکاری مردان قرار گرفتم ، اوه ، متأسفانه چگونه می توان به درستی از مرد درخواست کرد که زن را انجام دهد خواسته ها (ذهن مردی وجود داشت که شنوندگان با او در ارتباط بودند).
کمک یک روانشناس آیا به آن احتیاج دارم؟ نحوه انتخاب متخصص
بسیاری از ما سعی می کنیم چیزی را در زندگی خود تغییر دهیم - ورزش را از دوشنبه شروع کنیم. قطع رابطه نفرت انگیز ؛ دیگر با یک پسر یا دختر خاص آشنا نشوید. شروع کنید به آنچه می خواهید ، و نه آنچه را که انتظار دارید ؛ پاسخ به انتقادات دیگران و غیره را متوقف کنید با این حال ، یک روز جدید فرا می رسد و ما دوباره زندگی را آنطور که دوست نداریم زندگی می کنیم.