دختران و پدران آنها. در مورد ضربه های احساسی

فهرست مطالب:

تصویری: دختران و پدران آنها. در مورد ضربه های احساسی

تصویری: دختران و پدران آنها. در مورد ضربه های احساسی
تصویری: تأثیر رابطه پدر و دختر 2024, آوریل
دختران و پدران آنها. در مورد ضربه های احساسی
دختران و پدران آنها. در مورد ضربه های احساسی
Anonim

من برای نوشتن این مقاله از کتاب اخیراً خوانده شده "ضربه زنان احساسی" توسط لیندا اس لئونارد ، مشتریان و تجربه شخصی زندگی ام الهام گرفتم. امیدوارم این مقاله دشوار به بسیاری از دختران و زنان کمک کند تا اولین گام را در جهت تغییر زندگی خود بردارند

در زندگی هر دختر ، دختر ، زن یک پدر وجود دارد. متأسفانه ، همانطور که تجربه تمرین من نشان می دهد ، تجربه همکاران ، دوست دختران ، آشنایان و حتی اقوام ، رابطه خوب با پدرم نادر است. فقط در چند مورد با پدری ملاقات کرده ام که فردی قوی ، متعادل ، قابل اعتماد ، محکم ، فعال ، اما در عین حال از نظر احساسی فردی گرم ، دوست داشتنی ، مهربان ، ملایم ، دلسوز و ملاحظه کار بود.

پدر هرچه باشد ، می تواند بر تمام زندگی دخترش تأثیر بگذارد. حتی اگر او هرگز او را ندیده باشد ، یا از مادرش جدا شده باشد ، یا در زندگی یک دختر تا سن خاصی ، یا او فوت کرده باشد. مرگ پایان زندگی است ، اما پایان یک رابطه نیست ، و گاهی اوقات روابطی که برای دخترانی که پدرانشان در قید حیات نیست ادامه می یابد ، مشکلات بیشتری را در زمینه های مختلف زندگی تجربه می کنند: احساسی ، حرفه ای و شخصی. این دختران فاقد توصیه های پدر برای غلبه بر آنها هستند. مشکلات در زندگی ، یا فقط فردی که در شکل گیری خود به یک پشتیبان و پشتیبان تبدیل خواهد شد. برخی از دخترانی که در رابطه پدر و دختر آسیب دیده اند ، مردی با تفاوت سن زیادی (از 8 تا 10 سال) را به عنوان شریک زندگی خود انتخاب می کنند که در سطح ناخودآگاه جانشین پدرشان است ، اما شبیه او نیست ، زیرا از ویژگیهای ذاتی مورد دوم اجتناب می شود و با شرم ، خشم و گاهی نفرت همراه است.

در اینجا یک داستان وجود دارد: "من احساس دوست نداشتن و عدم تمایل به برقراری ارتباط با پدرم را دارم. او برای من غریبه است. هرگونه شباهت جوانان به پدرم مرا می ترساند و اگر در آنها شباهت و عادتی مشاهده کنم ، این رابطه را پایان می دهم. " متأسفانه همه این احساسات منفی نسبت به پدر به ما اجازه نمی دهد که به دو چیز بسیار مهم پی ببریم. اول این که پدر ، فردی ضعیف ، بی روح ، ناامن ، یا سخت گیر ، سرد و از نظر احساسی جدا شده ، یک بار ضربه روحی (به عنوان مثال از پدرش) دریافت کرده و از آن رنج می برد. مورد دوم به احساسات خود دختر مربوط می شود. او با رد پدر ، نه تنها از ویژگیهای منفی او بلکه از همه ویژگیهای مثبت او صرف نظر می کند و در نتیجه نه تنها پدرش ، بلکه همه مردان را رد می کند. در شرمندگی از پدرش ، که به عنوان مثال ، مشروب خورده یا شغل دائمی نداشته است ، او در تصور خود تصویری از فرد ایده آل را ایجاد می کند که در زندگی به دنبالش خواهد بود. به احتمال زیاد روابط او با مردان ، به ویژه در زمینه جنسی ، مختل می شود.

در بالا ، من به طور معمول ویژگیها و ویژگیهای یک پدر را ذکر کردم ، که به لطف آنها می توان یک دختر را مجروح کرد. اکنون زمان شکستن آنها است. رایج ترین و رایج ترین واکنش به یک پدر غیرمسئول ، تمایل به انجام کارهایی است که در حوزه اجتماعی و حرفه ای انجام نداده و به آن نرسیده است. چنین دخترانی ، به طور معمول ، در زندگی ، بزرگان ، رهبران شرکت ها فعال هستند ، در مدرسه مدال طلا ، دیپلم قرمز در دانشگاه دریافت می کنند و در آینده زنان موفق تجاری می شوند. این اتفاق می افتد زیرا دختر پدر خود را رد می کند ، ضعف او را نمی پذیرد و نقش یک زن شجاع ، هدفمند ، مسئول و قوی را بر عهده می گیرد. در این مورد ، دختر با پدرش مبارزه می کند.

چنین دخترانی به اصل پایبند هستند - انجام دهید یا بمیرید. آنها فقط زنان را به فراموشی می سپارند و زنانگی خود را فراموش می کنند و آن را مظهر ضعف می دانند. بنابراین ، آنها از ارتباط با زندگی محروم هستند تا نیاز به قدرت را برآورده کنند ، که از طریق دفاع از خود متوجه می شوند ، و خود را از همه چیز محافظت می کنند. نمی تواند کنترل کند

از جمله واکنش هایی که نسبت به پدری سرد و مستبد از نظر احساسی وجود دارد ، می توان به موارد زیر اشاره کرد: عدم تحرک و کینه منفعل. مجموعه ای از انجام وظیفه نسبت به پدر ، که بر دختر تسلط دارد. وابستگی به مردان ؛ بندگی بیش از حد در نقش همسر و / یا مادر. "پدر من یک نظامی است. و ، احتمالاً ، این همه چیز را می گوید. تا 23 سالگی ، من ساعت 10 به خانه می آمدم ، به عنوان یک دختر کوچک ، گزارش می دادم که کجا و با چه کسی هستم. اولین باری که در حال بزرگ شدن بودم ، او اجازه نداد که با کسی ملاقات کنم ، زیرا معتقد بود که "هنوز آماده نیستم". من از او بخاطر تحصیلات خوبش ، خرید ماشین سپاسگزارم ، اما متأسفانه هیچ وقت گرمی و صداقت در اقدامات او مشاهده نشد. همیشه دلم برایش تنگ شده بود. من از راه او پیروی کردم ، به تحصیلات تکمیلی رفتم ، در شغلی که برای من پیدا کرد کار کردم. گاهی اوقات به نظر می رسد که من نمی توانم در زندگی به دلیل چنین رابطه ای با او تصمیم بگیرم. برقراری روابط با جوانان برای من دشوار است ، به نظر می رسید که من هرگز در روابط عاشق نبودم ، بلکه فقط در آنها بودم ، از جوانان اطاعت می کردم ، خواسته های واقعی را احساس نمی کردم و آنچه واقعاً از این روابط می خواهم. " ده ها داستان از این قبیل وجود دارد … به احتمال زیاد ، دختر در چنین رابطه ای توسط پدرش به عنوان یک پسر پرورش یافته است ، و او ، بنابراین ، سعی کرده است فرصت های تحقق نیافته خود را جبران کند. پدری سرسخت ، سرد و گاهی کاملاً بی تفاوت دخترش را به زور و با قدرت نگرش خودکامه به بردگی می گیرد. چنین پدرانی اطاعت ، وظیفه و عقلانیت را در اولویت قرار می دهند. از آنجایی که چنین زنانی از جانب پدر خود که قادر به تشخیص و آشکارسازی زنانگی آنها نبود ، برخورد خشن و بی ادبانه ای را تجربه کردند ، در زندگی بعدی ، احتمالاً با خود و دیگران به همان شیوه رفتار می کنند. اگر شما نیز در موقعیت مشابهی هستید ، تمرینات زیر را انجام دهید. این س yourselfال را از خود بپرسید: "چرا من هنوز به پدری نیاز دارم که بر من مسلط باشد ، برای من تصمیم بگیرد و از پیشرفت من به عنوان یک زن و شخص جلوگیری کند؟" سعی کنید بفهمید چه چیزی برای شما مهم و جالب است. خواسته ها و اهداف پدر را از خواسته های خود جدا کنید. در نظر بگیرید که چگونه می توانید بدون اتکا به نظر و کنترل پدر ، تصمیم بگیرید و مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرید.

من این فرض را دارم که برخی از دختران و زنانی که احساسات مختلطی نسبت به پدران خود ندارند و در واقع هرگونه احساس منفی به طور کلی ، قادر به جدا شدن از آنها (جدا شدن) و ایجاد یک رابطه بالغ در زندگی با یک مرد نخواهند بود. این مورد زیر نشان می دهد: "پدر من همیشه فردی ضعیف بود. مادرم همیشه بر خانواده تسلط داشت و تصمیم می گرفت. او بر او فرمانروایی کرد و او را سرکوب کرد و او با این امر مخالفت نکرد. وقتی به سن شروع رابطه بزرگ شدم ، برایم سخت شد. من با جوانان رابطه برقرار کردم و متوجه شدم که به آنها اعتماد ندارم ، در کنار آنها احساس امنیت نمی کنم و در مورد صمیمیت نمی توانم آرامش داشته باشم. من خود را بسته ام ، گویی در پوسته درد روحی خودم ، … و سپس از آنها جدا شدم ، رنج می بردم ، عصبانی می شدم و پدرم را با همه چیز سرزنش می کردم … ".

در میان واکنش های احساسی به پدری غیرمسئول ، ضعیف و گاه سرسخت و مستبد ، موارد زیر قابل تشخیص است: خشم (عصبانیت) ، اشک و درد در مرز یاس. خشم می تواند نتیجه احساسات ترک شده ، خیانت و طرد شدن از یک دختر باشد که می تواند دختری را به رابطه با پدرش بازگرداند و بارها و بارها در رابطه ای که برای او معنی دار است بوجود می آید. غالباً خشم با احساس حسادت و انتقام آمیخته می شود ، که به اندازه کافی قدرتمند هستند و می توانند هرگونه رابطه و توانایی زن در دوست داشتن و احترام گذاشتن خود را از بین ببرند.

نگرش بسیار خوب نسبت به پدر همچنین می تواند از ایجاد رابطه با یک زن یا دختر با مردان واقعی جلوگیری کند و اغلب به او اجازه نمی دهد که به توانایی های حرفه ای خود و خود به عنوان یک شخص پی ببرد ، زیرا تصویر یک پدر ایده آل در نظر آنها بسیار ایده آل است. آنها نمی توانند ارزش و سهم خود را در جهان خارج ببینند.برای رهایی پدر در درون خود ، باید جنبه منفی او را بپذیرید و پدر خود را به عنوان یک فرد معمولی درک کنید.

ابراز احساسات به پدر همیشه دردناک است ، مهم نیست که چه هستند. برای بسیاری ، این سطل زباله ای است که در اتاق زیر شیروانی هوشیاری دفن شده است ، کسی که نمی خواهد آن را از گرد و غبار تمیز کند و به شکل مناسب خود درآورد. برای برخی ، این یک زخم تازه در قلب و روح است ، که نمی خواهند روی آن نمک بپاشند. برای برخی ، این بی تفاوتی است ، که در پشت نقاب آن احتمالاً شکرگزاری ، ترحم ، و عصبانیت ، و گناه ، و شرمندگی و عشق وجود دارد …

برای پدرت نامه بنویس در آن نگرش خود را نسبت به او ، احساساتی که دارید ، آنچه می خواهید در مورد آن صحبت کنید بیان کنید. چه موفقیت هایی را باید به رخ کشید ، چه شکست ها و دستاوردهایی؟

هر آنچه به ذهنتان می رسد بنویسید ، آنچه را که می خواهید بنویسید از قبل تحلیل نکنید. در مورد احساسات خود نسبت به او با خود صادق باشید. در نامه ای به او بگویید که چه چیزی از او گرفته اید و هرگز نمی خواهید از او داشته باشید ، اما با این وجود ، این در شما است. در رابطه با پدرتان چه کرده اید یا نکرده اید؟ او چه ویژگی های مثبتی دارد و به خاطر چه چیزی از او سپاسگزار هستید؟ چگونه می توانید رابطه خود را تغییر دهید و اگر پدر شما مدتهاست مرده است ، چگونه می توانید نگرش خود را نسبت به او تغییر دهید؟

یافتن رابطه جدید با پدر یک مشکل مهم برای هر زنی است که رابطه خود را با پدرش قطع کرده است. آزادی "پدر درونی" می تواند شامل "تغییر خیال" در مورد اینکه پدر باید چه باشد و چه کاری باید انجام دهد ، من در این راه برای شما آرزوی موفقیت می کنم!

توصیه شده: