درباره افراد "سمی" و مرزهای شخصی

تصویری: درباره افراد "سمی" و مرزهای شخصی

تصویری: درباره افراد
تصویری: پنج ادم سمی و خطرناک که به هر قیمتی باید از آنها دوری کنید 2024, ممکن است
درباره افراد "سمی" و مرزهای شخصی
درباره افراد "سمی" و مرزهای شخصی
Anonim

برای مدت طولانی من نمی توانستم به زبان ساده انسانی فرمول بندی کنم ، این چه نوع جانوری است - مرزهای شخصی؟ چگونه می توان فهمید که آنها نقض شده اند و چگونه می توان از آنها محافظت کرد؟ و سپس یک درک بسیار ساده از راه رسید: اگر آنچه آنها به شما می گویند شما را لمس نمی کند ، پس همه چیز خوب است. اما ، اگر سخنان کسی باعث ناراحتی ، عدم اطمینان ، احساس گناه ، عصبانیت ، ترس ، سردرگمی و غیره شود - آنگاه ALARM !!! مرزهای شما نقض شده است ، و شما نیاز فوری به بازگرداندن آنها و راحتی احساسی خود دارید!

در حال حاضر مطالب زیادی در مورد مرزهای شخصی گفته می شود و صراحتاً واضح ترین تعاریف درباره "خود درونی" ، "حق احساسات خود" و غیره وجود دارد.

اما اکنون ما به این مرزها فقط به این معنا علاقه داریم که توسط افراد نزدیک یا نه چندان نزدیک نقض شوند. اول از همه ، این در مورد دستکاری است.

دستکاری به عنوان یک نوع ارتباط رایج است ، اما برخلاف پرخاشگری مستقیم ، می تواند به شکل "کمک دوستانه" ، "مشاوره خویشاوندی" یا لباسهای دیگر لباس بپوشد. بنابراین ، تشخیص و مقاومت در برابر آن دشوارتر است.

افراد می توانند عمداً یا ناخودآگاه دستکاری کنند. و آنها می توانند در "رویکرد - فاصله" متفاوتی از ما باشند. وقتی مجبورید بیش از حد با چنین فردی تماس بگیرید و ارتباط با او بسیار دشوار می شود ، ما او را "سمی" می نامیم.

میتونه باشه:

  1. نزدیکترین آنها ("چرا اینطور لباس پوشیدی؟!"
  2. آشنایان - دوستان - همکاران ("من خیلی احساس بدی دارم ، با من صحبت کن!" ، و زمان آن یک صبح است!)
  3. کاملاً غریبه ("چرا فرزند شما اینقدر بلند می خندد؟! خوب ، او را آرام کنید!")

احساس این دخالت در مرزهای psi شخصی بسیار ساده است: به محض این که هنگام برقراری ارتباط با فردی احساس ناراحتی احساسی می کنیم (ناراحتی ، احساس گناه ، تحریک پذیری ، بی حوصلگی ، ترس ، کینه و غیره) ، به این معنی است که مرزهای ما محدود بوده است. "حمله کرد" از طرف طرف گفتگو ، و روان به ما اطلاع می دهد.

و شرایطی که تحمل و دفع چنین "تهاجمی" بسیار دشوار است ، بسیار متفاوت است. برخی از مشتریان من سخت ترین مقاومت در برابر دوستان را دارند ، برخی برای مقابله با غریبه ها مشکل هستند ، اما بیشتر اوقات ، مقاومت در برابر افرادی که از نزدیکترین افراد هستند دشوار است: مادران ، پدران ، فرزندان ، شوهران و همسران و غیره.

این چگونه بر کیفیت زندگی تأثیر می گذارد؟ بله ، مانند هرگونه دستکاری - بد است! عزت نفس می افتد. اعتماد به نفس به جایی می رود ، روحیه خراب می شود. شما باید علایق خود را فدا کنید ، خواسته ها و زمان خود را به خاطر دیگران رها کنید. و در عین حال ، تحریک و کینه کسل کننده نسبت به کل جهان به تدریج در داخل رشد می کند. و این کجا ادغام می شود؟ درست است ، کسانی که نمی توانند مبارزه کنند: کودکان ، بستگان امن ، زیردستان و غیره.

تهاجم به مرزهای شخصی (بخوانید: دستکاری) ، اساساً از موقعیت ارتباطی "از بالا" (فشار ، توصیه ، اظهارات) یا "از پایین" (درخواست ، اشک ، چاپلوسی ، باج خواهی) ناشی می شود. بر این اساس ، ما تاکتیک های دفاعی را انتخاب می کنیم. در عین حال ، به یاد داریم که هنگام سرزنش دستکاری کننده ، نباید تجاوز کرد یا برعکس ، بهانه جویی کرد ، عذرخواهی کرد یا از طرف مقابل جلب رضایت کرد.

در صورت "ضربه از بالا" ، در صورت غیرممکن بودن ارسال یک متخلف مرزی به دور و بدون عواقب منفی ، ما در قالب یک واکنش مخالف ایجاد می کنیم: "متشکرم که از من مراقبت می کنید (درباره شهرت من ، در مورد عموم سفارش دهید - لیست را خودتان ادامه دهید) ، اما من خودم / اما تصمیم می گیرم چه کنم. " ما این را آرام ، اما محکم می گوییم.

در مورد "ورودی از پایین" ، ما یاد می گیریم نه بگوییم ، درمی یابیم که این ما نیستیم که شخص را آزرده خاطر کردیم ، بلکه او خود را متهم کرد! و ما مسئول احساسات او نیستیم ، حتی اگر آنها سعی کنند آن را به ما تحمیل کنند.

با این حال ، اگر ما همچنان به طور مستمر سعی می کنیم احساس گناه را تحمیل کنیم ، از این امر خودداری کنیم و محدودیت های خود را حفظ کنیم ، چیزی شبیه به این مونولوگ INNER به ما کمک می کند: "آیا من قصد توهین به این شخص را داشتم؟ اگر بود ،و من واقعاً می خواستم او را ناراحت کنم ، خوب ، هدف محقق شده است! اما اگر من از او امتناع کنم ، قصد توهین به او را ندارم و او سعی می کند برعکس را به من تحمیل کند ، در اینجا دستکاری ، حمله مستقیم به مرزهای من است!"

به یاد داریم که این همان چیزی است که ما به خود و درباره خود می گوییم.

و تقریباً با صدای بلند می توانیم موارد زیر را بگوییم: "می دانید ، من قصد توهین به شما را نداشتم. این من نبودم که شما را آزرده خاطر کردم ، بلکه این شما بودید که آزرده خاطر شدید. اما من نمی توانم شما را مجبور کنم احساسات دیگری را تجربه کنید. این جرم توست ، احساس توست ، و من مسئول این کار نیستم. بنابراین ، من اتهامات شما را نمی پذیرم. " ما نیز این را آرام ، اما محکم می گوییم.

نیازی نیست که این عبارت را به خاطر بسپارید ، آن را برای خود تیز کنید ، تمرین کنید تا از شما نشأت بگیرد و مانند یک قافیه حفظ شده به نظر نرسد. حتی اگر بار اول کار نکرد ، تمرین کنید! مانند هر مهارت ، برای تبدیل شدن به خودکار ، باید 3-4 هفته در روز آموزش داده شود. و سپس ، هنگامی که شروع به کار کرد ، برای من بنویسید و موفقیت های خود را نشان دهید! ج

توصیه شده: