2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
برای مدت طولانی من نمی توانستم به زبان ساده انسانی فرمول بندی کنم ، این چه نوع جانوری است - مرزهای شخصی؟ چگونه می توان فهمید که آنها نقض شده اند و چگونه می توان از آنها محافظت کرد؟ و سپس یک درک بسیار ساده از راه رسید: اگر آنچه آنها به شما می گویند شما را لمس نمی کند ، پس همه چیز خوب است. اما ، اگر سخنان کسی باعث ناراحتی ، عدم اطمینان ، احساس گناه ، عصبانیت ، ترس ، سردرگمی و غیره شود - آنگاه ALARM !!! مرزهای شما نقض شده است ، و شما نیاز فوری به بازگرداندن آنها و راحتی احساسی خود دارید!
در حال حاضر مطالب زیادی در مورد مرزهای شخصی گفته می شود و صراحتاً واضح ترین تعاریف درباره "خود درونی" ، "حق احساسات خود" و غیره وجود دارد.
اما اکنون ما به این مرزها فقط به این معنا علاقه داریم که توسط افراد نزدیک یا نه چندان نزدیک نقض شوند. اول از همه ، این در مورد دستکاری است.
دستکاری به عنوان یک نوع ارتباط رایج است ، اما برخلاف پرخاشگری مستقیم ، می تواند به شکل "کمک دوستانه" ، "مشاوره خویشاوندی" یا لباسهای دیگر لباس بپوشد. بنابراین ، تشخیص و مقاومت در برابر آن دشوارتر است.
افراد می توانند عمداً یا ناخودآگاه دستکاری کنند. و آنها می توانند در "رویکرد - فاصله" متفاوتی از ما باشند. وقتی مجبورید بیش از حد با چنین فردی تماس بگیرید و ارتباط با او بسیار دشوار می شود ، ما او را "سمی" می نامیم.
میتونه باشه:
- نزدیکترین آنها ("چرا اینطور لباس پوشیدی؟!"
- آشنایان - دوستان - همکاران ("من خیلی احساس بدی دارم ، با من صحبت کن!" ، و زمان آن یک صبح است!)
- کاملاً غریبه ("چرا فرزند شما اینقدر بلند می خندد؟! خوب ، او را آرام کنید!")
احساس این دخالت در مرزهای psi شخصی بسیار ساده است: به محض این که هنگام برقراری ارتباط با فردی احساس ناراحتی احساسی می کنیم (ناراحتی ، احساس گناه ، تحریک پذیری ، بی حوصلگی ، ترس ، کینه و غیره) ، به این معنی است که مرزهای ما محدود بوده است. "حمله کرد" از طرف طرف گفتگو ، و روان به ما اطلاع می دهد.
و شرایطی که تحمل و دفع چنین "تهاجمی" بسیار دشوار است ، بسیار متفاوت است. برخی از مشتریان من سخت ترین مقاومت در برابر دوستان را دارند ، برخی برای مقابله با غریبه ها مشکل هستند ، اما بیشتر اوقات ، مقاومت در برابر افرادی که از نزدیکترین افراد هستند دشوار است: مادران ، پدران ، فرزندان ، شوهران و همسران و غیره.
این چگونه بر کیفیت زندگی تأثیر می گذارد؟ بله ، مانند هرگونه دستکاری - بد است! عزت نفس می افتد. اعتماد به نفس به جایی می رود ، روحیه خراب می شود. شما باید علایق خود را فدا کنید ، خواسته ها و زمان خود را به خاطر دیگران رها کنید. و در عین حال ، تحریک و کینه کسل کننده نسبت به کل جهان به تدریج در داخل رشد می کند. و این کجا ادغام می شود؟ درست است ، کسانی که نمی توانند مبارزه کنند: کودکان ، بستگان امن ، زیردستان و غیره.
تهاجم به مرزهای شخصی (بخوانید: دستکاری) ، اساساً از موقعیت ارتباطی "از بالا" (فشار ، توصیه ، اظهارات) یا "از پایین" (درخواست ، اشک ، چاپلوسی ، باج خواهی) ناشی می شود. بر این اساس ، ما تاکتیک های دفاعی را انتخاب می کنیم. در عین حال ، به یاد داریم که هنگام سرزنش دستکاری کننده ، نباید تجاوز کرد یا برعکس ، بهانه جویی کرد ، عذرخواهی کرد یا از طرف مقابل جلب رضایت کرد.
در صورت "ضربه از بالا" ، در صورت غیرممکن بودن ارسال یک متخلف مرزی به دور و بدون عواقب منفی ، ما در قالب یک واکنش مخالف ایجاد می کنیم: "متشکرم که از من مراقبت می کنید (درباره شهرت من ، در مورد عموم سفارش دهید - لیست را خودتان ادامه دهید) ، اما من خودم / اما تصمیم می گیرم چه کنم. " ما این را آرام ، اما محکم می گوییم.
در مورد "ورودی از پایین" ، ما یاد می گیریم نه بگوییم ، درمی یابیم که این ما نیستیم که شخص را آزرده خاطر کردیم ، بلکه او خود را متهم کرد! و ما مسئول احساسات او نیستیم ، حتی اگر آنها سعی کنند آن را به ما تحمیل کنند.
با این حال ، اگر ما همچنان به طور مستمر سعی می کنیم احساس گناه را تحمیل کنیم ، از این امر خودداری کنیم و محدودیت های خود را حفظ کنیم ، چیزی شبیه به این مونولوگ INNER به ما کمک می کند: "آیا من قصد توهین به این شخص را داشتم؟ اگر بود ،و من واقعاً می خواستم او را ناراحت کنم ، خوب ، هدف محقق شده است! اما اگر من از او امتناع کنم ، قصد توهین به او را ندارم و او سعی می کند برعکس را به من تحمیل کند ، در اینجا دستکاری ، حمله مستقیم به مرزهای من است!"
به یاد داریم که این همان چیزی است که ما به خود و درباره خود می گوییم.
و تقریباً با صدای بلند می توانیم موارد زیر را بگوییم: "می دانید ، من قصد توهین به شما را نداشتم. این من نبودم که شما را آزرده خاطر کردم ، بلکه این شما بودید که آزرده خاطر شدید. اما من نمی توانم شما را مجبور کنم احساسات دیگری را تجربه کنید. این جرم توست ، احساس توست ، و من مسئول این کار نیستم. بنابراین ، من اتهامات شما را نمی پذیرم. " ما نیز این را آرام ، اما محکم می گوییم.
نیازی نیست که این عبارت را به خاطر بسپارید ، آن را برای خود تیز کنید ، تمرین کنید تا از شما نشأت بگیرد و مانند یک قافیه حفظ شده به نظر نرسد. حتی اگر بار اول کار نکرد ، تمرین کنید! مانند هر مهارت ، برای تبدیل شدن به خودکار ، باید 3-4 هفته در روز آموزش داده شود. و سپس ، هنگامی که شروع به کار کرد ، برای من بنویسید و موفقیت های خود را نشان دهید! ج
توصیه شده:
درباره مرزهای شخصی
امروزه درباره مرزها مطالب زیادی گفته شده است. درباره مرزهای ایالت ها. در مورد نقض مرزها ، در مورد حفظ مرزها. به هر حال مرز چیست؟ این برای چیست؟ ویکی پدیا این پاسخ را می دهد: "مرز یک خط یا حصار واقعی یا خیالی است که محدوده هر موضوع یا شی را مشخص می کند و این موضوع یا شی را از دیگران جدا می کند.
از افراد سمی ، از جمله بستگان سمی دور شوید
تصمیم عدم تماس با یکی از اعضای خانواده عمیقا شخصی است. برای برخی از ما ، بهبود زخم مادر تنها از طریق تماس با مادر امکان پذیر است. در این سناریو ، درمان ارتباط جدیدی عمیق تر بین مادر و دختر ایجاد می کند - و این بی نهایت زیبا است. من این اتفاق را دیده ام و واقعاً الهام بخش است.
درباره مرزهای شخصی ما
هر شخص استاد مرزهای خود است ، و فقط مختص خود است. تشخیص ، مطالعه و محافظت از مرزهای دیگران در صلاحیت و توان ما نیست. ما نمی توانیم بدانیم که آیا چارچوب شخص دیگری را نقض کرده ایم یا خیر ، اگر او در مورد آن به ما نگوید . و این مسئولیت اوست نه ما.
درباره ارزش ، ارزش شخصی ، منفعت شخصی و خودخواهی
آیا بین مفاهیم فوق رابطه پیدا می کنید؟ اصلاً چگونه می توانند به هم مرتبط باشند؟ بیایید با کلمه ارزش شروع کنیم … در مورد ارزش اگر فرض کنیم که ارزش معادل ارزش است و همانطور که می دانید ارزش در ماده (بیشتر اوقات فقط در پول) بیان می شود ، می توان ارزش را تعریف کرد.
"اجازه دهید همه وارد شوند ، اجازه ندهید کسی بیرون برود؟" درباره مرزهای شخصی
"اجازه دهید همه وارد شوند ، اجازه ندهید کسی بیرون برود؟" درباره مرزهای شخصی آیا این برای شما اتفاق افتاده است؟ یک دوست (همکار ، خویشاوند) بدون وقفه (درباره خودش ، مشکلات یا موفقیت هایش) صحبت می کند و صحبت می کند و شما دیگر نمی دانید چگونه از شر او خلاص شوید ، آزاردهنده است.