2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
هر شخص استاد مرزهای خود است ، و فقط مختص خود است. تشخیص ، مطالعه و محافظت از مرزهای دیگران در صلاحیت و توان ما نیست. ما نمی توانیم بدانیم که آیا چارچوب شخص دیگری را نقض کرده ایم یا خیر ، اگر او در مورد آن به ما نگوید. و این مسئولیت اوست نه ما. باز هم ، کار ما حفظ مرزهای خودمان است.
به عنوان مثال ، آشنایان یا دوستان خود را در نظر بگیرید - ما متوجه می شویم که می توانیم با چه کسانی ترفند بزنیم و با چه کسانی نمی توانیم شوخی کنیم ، زیرا با مقاومت و تجاوز روبرو خواهیم شد. شخصی می تواند "روی گردن او بنشیند" ، و حتی پاهای خود را همزمان تکان دهد ، اما در مقابل کسی می ترسید که صدایتان را بلند کنید. اینها همه مرزهایی است که افراد دیگر برای شما ایجاد کرده اند.
درست است که همیشه در روابط با اقوام ، عزیزان و به ویژه کودکان اینطور نیست. نقض مداوم مرزهای شخصی در خانواده باعث درگیری ها و نارضایتی های مکرر می شود. در مورد کودکان کوچک ، وظیفه بزرگسالان این است که به ایجاد مرزهای کودکان و محافظت از آنها کمک کنند. در عین حال ، شکل گیری دومی باید مناسب باشد ، زیرا کودکان یاد می گیرند هم خود و هم اطرافیان خود را احساس کنند.
هنگامی که والدین دائماً کودک را خوشحال می کنند ، در اولین درخواست ، تمام خواسته های او برآورده می شود و شیرین توضیح می دهد "خوب ، این یک کودک است …" درک خود شما. در حالت اول ، همه چیز برای او امکان پذیر است ، در حالت دوم ، همه چیز برای دیگران امکان پذیر است و برای کودک ، هیچ چیز.
یکی از ویژگیهای مهم روابط انسانی این است که همه ما ، به هر میزان ، در تلاش هستیم تا مرزهای دیگران را احساس کنیم
در ابتدا ، هنگام برقراری ارتباط با فردی ناآشنا ، با احتیاط و خویشتنداری رفتار می کنیم ، و سپس سعی می کنیم مرزهای او را "محدود کنیم": چه می توانیم و چه چیزی نمی توانیم. اگر شخصی نسبت به آنچه در مورد او به خود اجازه می دهیم واکنش نشان ندهد ، ما بیشتر و بیشتر به خود اجازه می دهیم.
بیایید سعی کنیم آن را با یک مثال بیان کنیم: در خانواده ، شوهر عادت دارد با عصبانیت بر سر همسر خود فریاد بزند. اگر او هیچ کاری برای متوقف کردن این نگرش نسبت به خودش انجام ندهد ، شوهر ، به مرور ، رفتار او را بدیهی می داند. پس از انطباق با چنین الگویی از رفتار ، در طغیان بعدی عصبانیت ، فقط فریاد زدن برای او کافی نخواهد بود ، زیرا او ، همانطور که گفته شد ، تمام جدیت احساسی خود را درک نمی کند. او می تواند به او توهین کلامی کند ، او را تحقیر کند. اگر زن نیز این را تحمل کند ، بدون اعلام مرزهای خود ، شوهر فراتر می رود. او شروع به کشیدن لباس می کند و بدون دیدن واکنش ، به سادگی ضربه می زند.
اگر زن نیز چنین نگرش شوهرش را نسبت به او پنهان کند و از او محافظت کند ، او بیشتر و بیشتر به مرزهای او می پردازد و علاوه بر این ، به طور فزاینده ای. به یک معنا ، این هیجان است ، "چقدر می توانم پیش بروم؟ تا چقدر می توانی هزینه کنی؟ " در عین حال ، وقتی شخصی شروع به آزردگی ، عصبانیت می کند ، به این معنی است که او مرزهای خود را برای شما ایجاد می کند.
چگونه می توانیم تشخیص دهیم که مرزهای ما نقض شده است؟
این ناراحتی احساسی است. آنچه احساس می کنیم. در واقع ، ردیابی احساسات خود یکی از شاخص ها است. فردی که به مرزهایش حمله می شود احساس ترس ، عصبانیت ، ناامیدی می کند ، سعی می کند از ارتباط بیشتر فرار کند.
مرز یکسان برای افراد مختلف متفاوت است. آنچه را که برای برخی مجاز می دانیم ، برای برخی دیگر مجاز نمی دانیم. این هم با فضای فیزیکی ما و هم با جنبه های روانی است. ممکن است افراد ما را در آغوش بگیرند ، اما ما هرگز اجازه نمی دهیم دیگران این کار را انجام دهند. در زمینه روانشناسی نیز همین امر صادق است. ما در هر موقعیت خاص ، با هر شخص خاص ، از مرزهای خود محافظت می کنیم.
"صف بندی" به چه معناست؟
به صورت شفاهی یا غیر شفاهی ، مشخص کنید که این کار را دوست ندارید و انجام نمی دهید. ما می توانیم این را هم با کلمات و هم با "ظاهر" خود بگوییم: احساسات ، حالات چهره ، لحن.
واکنش محیط نیز می تواند متفاوت باشد.کسی شما را درک می کند و درخواست بخشش می کند. کسی نادیده می گیرد و دوباره سعی می کند مرزهای تعیین شده را نقض کند (در این صورت مهم است که با اصرار بر خواسته خود محکم بمانید).
اگر شخصی به نقض مرزهای شما ادامه می دهد ، علیرغم این که از او خواسته اید این کار را انجام ندهد ، این را به او یادآوری کنید و در مورد عواقب آن هشدار دهید. به عنوان مثال: "من عادت ندارم که مرا فریاد بزنند. اگر لحن خود را تغییر ندهید ، من می روم! " و غیره. و در اینجا مهم است که به قول خود پایبند باشید. در غیر این صورت ، حریف متوجه خواهد شد که مرزهای شما مانند گذشته گسترده شده است و برای رسیدن به هدف خود ، باید کمی "فشار" را بر شما وارد کنید.
درخواست احترام به مرزهای خود با احترام به خود ، احترام به نیازها و خواسته های شما شروع می شود. مرزهای ما آسایش ، هماهنگی با خود و امنیت ماست. این فضایی است که به ما امکان می دهد "من" خود را حفظ کنیم.
مرزهای ما مستقل است! بنابراین ، شما باید آنها را احساس کنید ، از آنها شکل بگیرید و از آنها دفاع کنید.
توصیه شده:
درباره مرزهای شخصی
امروزه درباره مرزها مطالب زیادی گفته شده است. درباره مرزهای ایالت ها. در مورد نقض مرزها ، در مورد حفظ مرزها. به هر حال مرز چیست؟ این برای چیست؟ ویکی پدیا این پاسخ را می دهد: "مرز یک خط یا حصار واقعی یا خیالی است که محدوده هر موضوع یا شی را مشخص می کند و این موضوع یا شی را از دیگران جدا می کند.
درباره عشق .. درباره روابط .. درباره ارتباط
عشق به معنای کامل کلمه را تنها می توان در نظر گرفت که به نظر می رسد تجسم ایده آل آن است - یعنی ارتباط با شخص دیگری ، به شرط اینکه تمامیت "من" شخص حفظ شود. همه اشکال دیگر جذب عشق نابالغ هستند ، می توان آنها را رابطه همزیستی ، یعنی رابطه همزیستی نامید.
درباره ارزش ، ارزش شخصی ، منفعت شخصی و خودخواهی
آیا بین مفاهیم فوق رابطه پیدا می کنید؟ اصلاً چگونه می توانند به هم مرتبط باشند؟ بیایید با کلمه ارزش شروع کنیم … در مورد ارزش اگر فرض کنیم که ارزش معادل ارزش است و همانطور که می دانید ارزش در ماده (بیشتر اوقات فقط در پول) بیان می شود ، می توان ارزش را تعریف کرد.
"اجازه دهید همه وارد شوند ، اجازه ندهید کسی بیرون برود؟" درباره مرزهای شخصی
"اجازه دهید همه وارد شوند ، اجازه ندهید کسی بیرون برود؟" درباره مرزهای شخصی آیا این برای شما اتفاق افتاده است؟ یک دوست (همکار ، خویشاوند) بدون وقفه (درباره خودش ، مشکلات یا موفقیت هایش) صحبت می کند و صحبت می کند و شما دیگر نمی دانید چگونه از شر او خلاص شوید ، آزاردهنده است.
درباره افراد "سمی" و مرزهای شخصی
برای مدت طولانی من نمی توانستم به زبان ساده انسانی فرمول بندی کنم ، این چه نوع جانوری است - مرزهای شخصی؟ چگونه می توان فهمید که آنها نقض شده اند و چگونه می توان از آنها محافظت کرد؟ و سپس یک درک بسیار ساده از راه رسید: اگر آنچه آنها به شما می گویند شما را لمس نمی کند ، پس همه چیز خوب است.