تحریفات شناختی (روش+)

تصویری: تحریفات شناختی (روش+)

تصویری: تحریفات شناختی (روش+)
تصویری: جلسه اول کارگاه خطاهای شناختی، دکتر سرگلزایی 2024, ممکن است
تحریفات شناختی (روش+)
تحریفات شناختی (روش+)
Anonim

هر یک از ما واقعیت اطراف را از طریق منشور نگرش ها ، باورها ، باورها ، خواسته ها و ترس های خود درک می کنیم. بنابراین ، یک رویداد یکسان توسط افراد مختلف متفاوت درک می شود. اکنون بسیار رایج است که می گویند "ما واقعیت خود را می سازیم" ، اما این با "درخواست صحیح از جهان" و دیگر عرفان ها ارتباطی ندارد. هیچ جادویی در این مورد وجود ندارد.

ما به اشتباه معتقدیم که شرایط بیرونی احساسات خاصی را در ما برمی انگیزد. اما موضوع شرایط یا افراد دیگر نیست. ما نه به واقعیت پاسخ می دهیم ، بلکه به تفسیرهایمان از آن واقعیت پاسخ می دهیم.

اعتقادات ما ارتباط تنگاتنگی با حالات عاطفی دارد و همچنین فعال کننده اقدامات بعدی است. بدون تغییر تفکر خود ، نمی توانیم شرایط را تغییر دهیم. و ، مهم نیست که چقدر تلاش می کنند ، ما بارها و بارها "روی یک چنگک قدم می گذاریم".

تحریفات شناختی (A. T. Beck، 1989) اغلب مشخصه افرادی است که دارای علائم اضطراب و افسردگی هستند. سوگیری های شناختی عبارتند از:

  1. اغراق (انتظار بدترین نتیجه ، که با این وجود بعید است)
  2. ساده سازی (کاهش اهمیت یک رویداد یا احساس هنگامی که انکار کامل غیرممکن است)
  3. مطلق سازی (تفکر سیاه و سفید ، همه یا هیچ ، همیشه یا هرگز)
  4. تعمیم بیش از حد (برای نتیجه گیری از یک مورد واحد)
  5. بحث های احساسی (این احساسی است که من دارم ، بنابراین واقعیت دارد)
  6. شخصی سازی (مسئولیت پذیری امور خارج از کنترل ما)

تغییر چنین تحریف هایی یکی از وظایف درمان شناختی-رفتاری است.

چنین برداشت هایی مستلزم افکار و باورهای متناظر است. آنها کاملاً فردی هستند ، تنها چیزی که در آنها رایج است این است که مانع از دستیابی به اهداف خود ، توسعه ، تحقق بخشیدن و شادمان شدن می شوند. بیایید نگاهی داشته باشیم به رایج ترین باورهای غیر منطقی که توسط A. Ellis فرموله شده است.

  • برخی شرایط برای من غیرقابل تحمل است.
  • من باید رضایت عزیزانم را جلب کنم ، در غیر این صورت من هیچ ارزشی ندارم.
  • همه نیازهای من باید برآورده شود ، در غیر این صورت زندگی من بی معنی است.
  • جهان باید با من منصف باشد.
  • برخی از افراد بد و اشتباه هستند ، آنها مستحق مجازات هستند.
  • وحشتناک است وقتی اوضاع آنطور که من می خواهم پیش نرود.
  • گذشته من زمان حال را کاملاً مشخص می کند.
  • مردم نمی توانند احساسات خود را کنترل کنند ، شادی توسط شرایط خارجی تعیین می شود.
  • باورهای آموخته شده در دوران کودکی راهنمای کافی برای زندگی بزرگسالان است.
  • من همیشه باید کارآمد و شایسته باشم.

اتفاق می افتد که چنین باورهایی آنقدر آشنا هستند که ما حتی متوجه نمی شویم که چگونه در ذهن ما بوجود می آیند و بر زندگی ما تأثیر می گذارد. بنابراین ، پیشنهاد می کنم قضاوت هایی را که باعث واکنش داخلی می شوند بنویسید و سپس ورق را به دو قسمت تقسیم کنید. در قسمت اول ، بنویسید که در این اعتقاد چه فایده ای برای شخص شما دارد ، در قسمت دوم - چه پیامدهای منفی در خود دارد. این کار را برای هر اعتقادی که انتخاب می کنید انجام دهید. همچنین هنگامی که چنین افکار غیر منطقی خود را نشان داد ، به خاطر سپردن تجربیات زندگی واقعی در زندگی مفید خواهد بود.

در حالی که ما غیرممکن ها را می خواهیم (به عنوان مثال ، به طوری که جهان پیرامون ما همیشه عادلانه و مهربان است ، به طوری که همه چیز آنطور که ما می خواهیم پیش می رود ، تا دیگران همیشه ما را دوست داشته و بپذیرند) ، ما رنج می بریم ، زیرا تمرکز می کنیم توجه ما به آنچه نیست و نمی توانیم آن را کنترل کنیم. ما همچنین این فرصت را می دهیم که بر زندگی ناقص ، اما واقعی خود تأثیر بگذاریم. به دنبال قضاوت های غیرمنطقی ، ما همچنان از خود ، جهان و اطرافیان چیزی می خواهیم ، به جای آنکه مسئولیت را بر عهده بگیریم و بیاموزیم که در واقعیت بدون تحریف زندگی کنیم. اما ما می توانیم آن را تغییر دهیم. انتخاب همیشه با ماست:)