محدودیت های زندگی و روان درمانی چیست و چرا؟

تصویری: محدودیت های زندگی و روان درمانی چیست و چرا؟

تصویری: محدودیت های زندگی و روان درمانی چیست و چرا؟
تصویری: روان درمانی - افسردگی خود را درمان کنید 2024, ممکن است
محدودیت های زندگی و روان درمانی چیست و چرا؟
محدودیت های زندگی و روان درمانی چیست و چرا؟
Anonim

مرزهای روانی چیست؟

عبارت معروف "آزادی من آنجا پایان می یابد که آزادی دیگری آغاز می شود" به پاسخ کوتاه این سال کمک می کند.

بیایید نگاه دقیق تری به آن داشته باشیم.

ساده ترین و قابل فهم ترین نمونه های نقض مرزها برای اکثر مردم زمانی است که شخصی وسایل شخص دیگری را می گیرد یا مکاتبات شخص دیگری را بدون اجازه می خواند. لمس کردن دیگری بدون درخواست رضایت وی ، توصیه ای که درخواست نشده است ، اظهار نظری در مورد زندگی افراد دیگر که در مورد آنها س askedال نشده است.

به احتمال زیاد شما با بسیاری از موارد (اگر نه همه) از مواردی که در بالا توضیح داده شد برخورد کرده اید. مرز یک خط است ، یک حد ، هنوز می توان به آن رسید ، فراتر از آن دیگر امکان پذیر نیست. سعی کنید آن را احساس کنید. این خط متعارف می تواند در افراد مختلف متفاوت باشد ، به عنوان مثال ، آنچه برای همسر ممکن است برای یک غریبه در خیابان امکان پذیر نیست و ، اگرچه مرزها در روابط نزدیک انعطاف پذیرتر از افراد غریبه است ، اما آنها نیز بدون محدودیت در آنجا هستند ، روابط با ادغام جایگزین می شوند ، در حال حاضر غیرقابل درک است که من کجا هستم ، طرف دیگر کجا و هیچ تماسی وجود ندارد. فقط توهمات و تخیلات خودشان در مورد این که دیگری کیست و (a) چه می خواهد یا نمی خواهد. همچنین ، افراد مختلف مرزهای متفاوتی دارند ، آنچه برای شما خوب است ، ممکن است دیگران آن را دوست نداشته باشند و این مهم است که باید در نظر گرفته شود. با مشخص کردن مرزها ، ما یکدیگر را بهتر می شناسیم ، نزدیک می شویم و با هم رشد می کنیم.

در جامعه ما ، تقریباً هرکسی که به طور خاص با این کار نکرده است ، با احساس مرزهای خود مشکل دارد. از کودکی ، ما فاقد فضای شخصی بودیم ، چند نفر از شما از 3 سالگی اتاق خصوصی خود را داشته اید؟ والدین ، مربیان ، معلمان مرزهای ما را بشدت نقض کردند ، نظرات خود را تحمیل کردند ، گرفتند ، خراب کردند ، چیزهای ما را بدون پرسش بیرون انداختند ، چمدان ها را چک کردند ، خاطرات صمیمی و نامه نگاری ها را خواندند ، تصمیم گرفتند با چه کسی با ما ارتباط برقرار کنند و با چه کسی نه. خوب است اگر اکنون می توانید لبخند بزنید و صادقانه بگویید: "برای من متفاوت بود ، در کودکی با احترام به مرزها و نیازهایم با من رفتار می شد." اکثر همشهریان بزرگسال ما نمی توانند این را بگویند.

همچنین موارد شدیدتری از نقض مرزها وجود دارد ، این خشونت ، جسمی یا جنسی است. بدرفتاری فیزیکی ضرب و شتم ، اپیزودیک یا منظم است ؛ متأسفانه ، بسیاری این را در دوران کودکی تجربه کرده اند. یا نه در دوران کودکی ، مورد حمله سارقان در خیابان ، دعوا در مدرسه و قلدری قرار بگیرید. همه اینها اعتماد به نفس ما ، تماس با بدن و نیازهای آن را تضعیف می کند ، مرزها را از بین می برد و منجر به کابوس ، اضطراب ، ترس و احساس دائمی می شود "در این جهان من در امنیت نیستم".

تجاوز جنسی. هر سوم زن در جامعه ما و برخی مردان حداقل یکبار در زندگی خود با خشونت جنسی روبرو شده اند. این نفوذ آشکار در مرزهای شخصی باعث احساسات شدید ، گاه غیرقابل تحمل گناه ، شرم ، درماندگی ، تحقیر ، انزجار ، پلیدی و ترس زیاد می شود. آزار و اذیت غریبه ها در حمل و نقل ، آزار و اذیت خیابانی (این زمانی است که مردان ناآشنا در خیابان کلمات ناپسند و تعارفات مشکوک را برای یک زن فریاد می زنند) ، آزار و اذیت دختران و پسران کوچک ، نوجوانان (معلم مدرسه ، همسایگان ، ناپدری ، اقوام ، غریبه ها آزار می دهند) ، تجاوز به خود ، همه اینها هر روز در اوکراین اتفاق می افتد. این بدبختی در دختران و زنان جوان در هر سنی اتفاق نمی افتد. در شرایط مسالمت آمیز چه برسد به منطقه جنگی.

هر دو سوءاستفاده جسمی و جنسی ضربه های شوکی هستند ، پس از آن زندگی به "قبل و بعد" از رویداد تقسیم می شود ، و اثری عمیق بر خودآگاهی قربانی می گذارد. بازیابی توانایی لذت بردن از زندگی ، شاد بودن (ها) به زمان زیادی ، تمرین منظم و کمک متخصصان نیاز دارد.

فردی که اغلب مرزهایش نقض و نقض می شود آنها را احساس نمی کند و همچنین به مرزهای افراد دیگر حمله می کند. مشکل مثل گلوله برفی در حال بزرگ شدن است!

با همه اینها چه باید کرد؟

شما باید طبق معمول از خودتان شروع کنید.احساس مرزهای خود و مراقبت از مرزهای دیگران احساسی است که می توانید به تدریج در درون خود رشد کنید. و سپس یک انتخاب آگاهانه وجود دارد که آیا به شخص نزدیک می شویم ، آیا در موقعیت خاصی می مانیم ، این تفاهم وجود دارد که کجا تلاش وجود دارد ، و کجا خشونت ، زیرا اغلب به خاطر یک هدف روشن ما مجبور و مجبور می کنیم خودمان ، و نتیجه چیست؟ درد ، پوچی ، افسردگی ، رنج. آیا آن چیزی نیست که شما دوست دارید؟

این راه با مراقبت از خود و شجاعت گفتن "نمی خواهم" ، "نمی خواهم" ، "خیلی دوست ندارم" ، "توقف" برای دیگران ، حتی برای والدین ، حتی آغاز می شود. به خویشاوندان ، حتی به روسا ، بدون ذکر کسانی که ناآشنا و ناآشنا هستند.

مقالات و کتاب ها می توانند به نوعی در این مسیر کمک کنند ، توجه را به مشکل جلب کنند ، اما مهمترین و عمیق ترین کار با کمک متخصص امکان پذیر است. و روانشناسان با موضوع مرزها کار زیادی می کنند و به مشتریان کمک می کنند تا خودشان بشنوند.

هنگام انجام روان درمانی ، مرزهای خاصی وجود دارد ، در ابتدای کار با درمانگر در مورد زمان و مدت جلسات ، هزینه آنها ، روش های پرداخت ، ارتباط با او (یا او) ، در مورد موقعیت های مختلف پیش بینی نشده (تاخیر ، حذف) و غیره و این بخش مهمی از روند درمان است ، برای بسیاری از مراجعین این اولین تماس است ، اولین رابطه با مرزهای مشخص ، اولین تجربه ای است که تعامل ایمن با افراد دیگر را آموزش می دهد.

شما به صبر ، زمان نیاز خواهید داشت و سپس به تدریج ، گام به گام ، می توانید مرزهای سالم و منعطف خود را افزایش داده و شادتر شوید.

توصیه شده: