و من خواب وووا پوتین را دیدم! تجزیه و تحلیل خواب کامل

فهرست مطالب:

تصویری: و من خواب وووا پوتین را دیدم! تجزیه و تحلیل خواب کامل

تصویری: و من خواب وووا پوتین را دیدم! تجزیه و تحلیل خواب کامل
تصویری: خواب های که از گفتن آن به دیگران باید خود داری کنید ! |المفلحون ᴴᴰ 2024, ممکن است
و من خواب وووا پوتین را دیدم! تجزیه و تحلیل خواب کامل
و من خواب وووا پوتین را دیدم! تجزیه و تحلیل خواب کامل
Anonim

در مقاله قبلی ، من کمی در مورد نحوه کار با رویاها صحبت کردم. در اینجا ، من به شما نشان می دهم که چگونه می توانید خواب خود را از بین ببرید و چگونه اطلاعات ارزشمندی در مورد خود بدست آورید.

من آن را آرزو می کردم:

باغ سیب. بوی عسل همه جا را فرا گرفته است. درختان مملو از میوه های قرمز و زرد هستند. اوت حرارت. در پشت باغ ، پسری در حدود شش سالگی به شدت گریه می کند.

"چی شد؟"

او با گریه ، دستش را دراز می کند: "آنجا". و حتی تلخ تر گریه می کند.

من نگاه می کنم ، و آنجا - خاکستر. زمین سوخته ، خانه های ویران شده

"آیا پدر و مادرت زنده هستند؟" من می پرسم. "آنجا!!!" - پسر جواب می دهد و دوباره دست خود را به سمت خانه ویران شده نشان می دهد. پوسته ها شروع به بلند شدن می کنند و زمین می لرزد.

بو ، بو ، بو

دست پسر را می گیرم و می گویم: "با من بیا".

ما را به یک قصر مجلل ، آینه های طلا ، کف پارکت و مبلمان ساخته شده از چوب گران قیمت منتقل می کنند. وزرا پشت یک میز بزرگ نشسته اند - چهره های براق و آراسته.

رئیس هیئت رئیسه عمو پو است. همه چیز با فضای ترس و اطاعت اشباع شده است.

متوجه می شوم که پسر دیگر گریه نمی کند ، به pu نگاه می کند و آرام می پرسد: "عمو ، چرا جنگ را به خانه ما آوردی؟ چرا مامان و بابام رو بردی؟!"

پوتین به وضوح ، انگار کلمه به کلمه تایپ می کند ، می گوید: "من درد تو را درک می کنم ، پسر. اما این من نیستم. این جونتا و باندرا است. و ایالات متحده؟ آیا می دانید که آنها تصمیم گرفتند دو مرد برادر را سر به سر کنند؟ شما کوچک هستید و نمی دانید. اما قبلاً ایالات متحده در عراق و افغانستان وجود داشت. ما نمی توانیم عقب نشینی کنیم. آیا می خواهی ، پسر ، ما تو را در اینجا در فدراسیون روسیه به فرزندی قبول کنیم؟"

در مقابل چشمان من ، پسر تبدیل به یک قزاق با یک گرز می شود. نزد پوتین می آید و سیلی به سرش می زند.

به جای پوتین دیو ظاهر می شود.

"برو ، شیطان!" - فریاد قزاق زد. گرانت دوباره با ضربه چوب به سرش کوبید.

دیو رفته است.

بدن بی جان روی زمین.

اتاق بوی ادرار و مدفوع می دهد. ظاهرا وزرا نتوانستند خود را مهار کنند.

"Pisli sinku" - حتی یک قزاق برای من. "ما هنوز سرزمین ویدبودووواتی هستیم."

پرده.

تجزیه و تحلیل رویاها:

این رویای من است ، بنابراین من آن را همین جا می پذیرم و یک تحلیل روانشناختی از "من" خود را با استفاده از روش - درون نگری (مشاهده خود) انجام می دهم.

یک مرد بالغ ، 36 ساله ، تبدیل به یک نوزاد شش ساله می شود و رویای جادو را در سر می پروراند. در روانشناسی به این پدیده واپس گرایی می گویند. وقتی برای محافظت از خود در برابر یک موقعیت استرس زا ، به دوران کودکی فرار می کنیم ، به واکنش های عادی. آیا زمانی که بزرگسالان به دوران کودکی و کودکی می افتند ملاقات کرده اید؟ بیشتر اوقات این راهی برای محافظت ، فرار از خطر است. و حالا خطر چیست؟ اعزام به ارتش ، کشتن و کشته شدن است. این واقعاً ترسناک است.

در روز ، هنگامی که هوشیاری بیدار است ، تخیلات هنوز از ناخودآگاه بیرون می آیند - همه چیز به خودی خود آرام می شود ، پوتین متوجه اشتباهات می شود و از تروریسم حمایت نمی کند ، نیروهای ما یک حمله رعد و برق را انجام می دهند و فردا مناطق دونتسک و لوهانسک آزاد می شوند.

شما می توانید باور کنید که خوبی بر شر پیروز می شود ، عدالت پیروز می شود ، افراد ضعیف توسط قوی محافظت می شوند. اما وقتی چنین اعتقادی دارید ، ناخواسته به یک کودک تبدیل می شوید.

و در یک رویا ، می توانید جادوی بسیار بیشتری نسبت به واقعیت بپردازید. رویاهای ناخودآگاه تصویری را ترسیم می کنند که پیام می دهد: "همه چیز خوب خواهد بود. به شما و عزیزانتان آسیبی نمی رسد. دیگر مرگ و میر نخواهد بود. " و در همه شما احساسات مثبت را تجربه می کنید - لذت پیروزی ، لذت ، شادی.

قزاق یک تصویر کهن الگویی قدرتمند اوکراینی است. همه و همه پیروز خواهند شد. از طریق آب و آتش عبور خواهد کرد. اما در خواب من نیستم ، بلکه شخص دیگری است. و این دیگری ، در لحظات خواب ، از یک پسر به یک جنگجو تبدیل می شود. بنابراین شاید این جامعه اوکراینی در حال بزرگ شدن است؟ خوشبختانه. اما یک رویا در مورد امید نیز هست!؟

پوتین در یک رویا ، تجسم بد. و هریک از ما یک جنبه سایه داریم. اینها آن خصوصیات یا انگیزه های منفی شخصیتی هستند که تشخیص آنها در خودتان غیرممکن یا دشوار است.

از خودم می پرسم - پوتین چقدر در من است؟ اگر من این را دیدم ، این قسمت درون من نشسته است.زندگی با یک الگو ، کلیشه ، کلیشه - آیا این درباره من است؟ و آیا من نسبت به مخالفان تحمل ندارم و مستعد نابودی هستم؟ من آرزوی جاودانگی دارم و آرزو دارم نام خود را در تاریخ جهان ثبت کنم؟ این را من گله های غیر توسعه یافته می دانم که می توان آنها را با پرونده های فرسوده پر کرد؟ بله ، در من است. اما این بدان معنا نیست که من اجازه می دهم این در واقعیت منعکس شود. تشخیص سایه در خود امکان کنترل آن را می دهد.

با توجه به الگو ، اغلب نتیجه برنامه ریزی شده را دریافت می کنید ، اما با افزودن جرقه ای از خلاقیت به آن ، به سطح کیفی جدیدی می روید. تجاوز را می توان در خود نگه داشت و به ریشه های آن پی برد ، دلیل. به همین دلیل ، تعارض می تواند از مخرب به سازنده منتقل شود. عدم پذیرش دیگری ، اول از همه ، عدم پذیرش خود است. بنابراین ، وقتی کسی به من احساس می کند که این یک ابتدایی کامل است ، فکر می کنم چیزی مشابه من وجود دارد که می تواند من را خیلی اذیت کند.

وقتی آنقدر درد می کشید که دیگر قدرت آن را ندارید ، اعتراف به این ضعف در خودتان دشوار است. طنز و کنایه در پایان خواب دفاع معمول من در برابر موضوعات جدی و هیجان انگیز است. چنین مکانیزمی در کار است - استهلاک ، که به شما امکان می دهد با درد کنار بیایید.

با جمع بندی نتایج تجزیه و تحلیل خواب ، می توانم به سوالات پاسخ دهم:

جنگ در چه زمینه هایی از زندگی من جریان دارد؟

کجا بزرگ شدم ، شخصاً بالغ شدم ، بالغ شدم؟

کجا می توانم استخوان بندی کنم؟

تجلی تفکر اسطوره ای در زندگی من چیست؟

من مسئول چه کاری هستم؟

با پاسخ دادن به این سوالات و نگاه عمیق به خودم ، به خودم فرصت تغییر می دهم. و اگر من تغییر کنم ، اوکراین محبوب من نیز تغییر خواهد کرد.

آندری زلوتنیکوف برای TSN

توصیه شده: