محکوم به شکست

تصویری: محکوم به شکست

تصویری: محکوم به شکست
تصویری: چرا طالبان محکوم به شکست هستند؟ 2024, ممکن است
محکوم به شکست
محکوم به شکست
Anonim

و آن روز دختر مست است

سر به سر عاشق مزخرفات دیگران باشید

روی صندلی می نشینم. از سر کار آمد. خسته. همه افکار در مورد اینکه چرا او تماس نمی گیرد. به من زنگ بزن ، زنگ بزن صدا زدن. من به طرف تلفن می دویم نه او ، همسایه. صدای امید و انتظار تبدیل به کسالت و روال می شود. بیا ، از شرکت حمایت کن ، ما مجرد و زیبا داریم - او تماس می گیرد. دارم میام. چرا خودم نمی دانم. نه ، می دانم ، دیگر نمی توانم صبر کنم. حداقل نوعی سرگرمی در انتظار یکنواخت صدا ، قدم ها ، گرما ، لطافت. من به سختی می توانم مکالمه را ادامه دهم و در شرکت هستم. دوباره ، یک دوست با او رسوایی می کند. فریاد ، فریاد. خوب است که من تنها هستم و او را دارم.

-j.webp
-j.webp

نیازی به فریب من نیست ، من خودم خوشحالم که فریب خورده ام - گویی این خطوط از شخصیت اصلی فیلم "گیلاس زمستانی" کپی شده است. در طول فیلم ، صدای درونی من اعتراض می کند و می گوید - اینقدر احمق نباش !!! چرا یک خودشیفته متاهل را به جای یک خواستگار خوش تیپ ، تحصیلکرده و ثروتمند که آماده است شوهر شما شود و فرزند شما را به فرزندی قبول کند ، انتخاب می کنید.

این همان چیزی است که شما باید خود را دوست نداشته باشید تا بتوانید روز به روز به اعتقاد کسی که شما را فریب می دهد اعتقاد داشته باشید. تمسخر پیچیده دیگر خود ، تلاش برای "پذیرش" نامزد 36 ساله ای برای عنوان نامزد علوم است که از دست مادر فرار کرده است. او با چمدان خود زندگی کرد و چهار ساعت بعد فرار کرد. این قدرت احساسات است. اما قهرمان راهی فوق العاده برای اطمینان از بی اهمیتی یا قدرت خود ایجاد کرده است.

شاهزاده ای از یک افسانه به من آمد. در مرسدس ، خارجی ، عاشق شد. خوش تیپ و لاغر اندام. عاشق پسرم است. دعوت به مسکو و سپس خارج از کشور. هدیه می دهد. دوستان می گویند - خوش شانس. و چیزی برای من مناسب نیست شک دارم. آیا می خواهم زندگی ام را تغییر دهم؟ یک گرفتاری وجود دارد ، اما من نمی توانم آن را تشخیص دهم. و من نیز دوست دارم. کسی که احساس خوبی با او داشتم. اگر او به من بازگردد چه می شود؟

1
1

انتخاب بین خانواده ، زندگی سکولار ، ثروتمند و آهنگ هک شده پوگاچوا در صبح ، سفر در وسایل نقلیه عمومی ، ارسال پسر به مهد کودک به مدت پنج روز ، غم و اندوه با دوستان به نفع دومی متمایل است.

آسیب روانی یا فقدان هوش اجتماعی؟

زندگی در تاریکی. هیچ چیز در مورد ارزش های قهرمان مشخص نیست. چه چیزی او را سوق می دهد؟ انگیزه او چیست؟ خواسته های او چیست؟ او برای خودش و خودش چه می خواهد؟ به سمت چه اهدافی حرکت می کند؟ غروب همه چیز برای او تصمیم گرفته شد. سیستم به او کار داد ، جاه طلبی های او با دیگری ارتباط دارد ، نه با خودش. او می خواهد معشوقه اش طلاق گیرد ، با او ازدواج کند و صاحب فرزند شود. این بچه گرایی قهرمان است - او از نگاه به واقعیت در چشم خودداری می کند ، عشق را در جایی که نیست می بیند ، به جادو امیدوار است.

و مزیت ثانویه تنهایی است ، معشوقه خودش. هیچ کس یک کلمه سرزنش نمی کند. هیچ چیز نیازی به مطابقت ندارد. می توانید خودتان باشید و اشک در بالشتان بریزید.

پرده.

بررسی متنی فیلم "گیلاس زمستانی".

توصیه شده: