2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
اکثر پزشکان در روسیه در آغاز قرن گذشته با وجود بی اعتمادی عمومی مردم روسیه به پزشکی ، بیمارستان ها و به ویژه پزشکان ، به عنوان "به هر حال استاد" از عشق و احترام مردم عادی برخوردار بودند. با این وجود ، در نهایت ، اکثر پزشکان ، با چند استثناء غم انگیز ، به طرز ماهرانه ای احترام و حتی محبت مردم را به دست می آورند. زندانیان به ویژه با پزشکان خود گرم هستند. وقتی کسی به بیمارستان رفت ، آنها به سوالات پاسخ دادند: "شما به پدر احتیاج ندارید."
اگرچه قبلاً در "جنایت و مجازات" توسط F. Dostoevsky - دکتر زوسیموف - "یک مرد بلند قد و چاق ، با رنگ پریده پف کرده و بی رنگ ؛ یک صورت تمیز تراشیده ، با موهای بلوند مستقیم ، عینک ، با یک حلقه طلای بزرگ بر روی انگشت متورم شده با چربی ، "و همه اینها در بیست و هفت ،" کند "توصیف می شود ، گویی بی حال و در عین حال عالمانه بی پروا ، با یک ادعا ، با این حال ، به شدت توسط او پنهان شد.
در "برادران کارامازوف" (همان F. Dostoevsky) ، یک پزشک مشهور مسکو که به ایلیا آمده بود شباهت زیادی به پزشکان مدرن دارد. با وجود وضعیت متکدی اطراف ، توصیه "چراغانی" چیست ، "در حال حاضر ، نه کمی تأخیر" ایلیا را به سیراکوزی ، خواهر بیمار به قفقاز و مادرش ، ابتدا نیز به قفقاز ، و سپس "بلافاصله" به پاریس ، به بیمارستان روانپزشک لپلتیر.
در "برادران کارامازوف" ، شیطان ، در گفتگو با ایوان کارامازوف ، در مورد پزشکی صحبت می کند: "آنها می دانند چگونه بیماری را کاملاً تشخیص دهند ، آنها تمام بیماری را مانند انگشتان دست به شما خواهند گفت ، اما نمی توانند درمان کنند. آن "، و شما می میرید ، سپس کاملاً می دانید که از چه بیماری جان خود را از دست داده اید!" دوباره ، این روش ارسال آنها به متخصصان: ما ، آنها می گویند ، فقط تشخیص می دهیم ، اما به چنین متخصصی بروید ، او آن را درمان می کند من به شما می گویم ، پزشک قدیمی که تمام بیماری ها را درمان می کرد ناپدید شده است ، اکنون فقط متخصصان وجود دارند و همه چیز در روزنامه ها چاپ می شود. بینی خود را بیمار کنید ، آنها شما را به پاریس می فرستند: در آنجا ، آنها می گویند ، یک متخصص اروپایی بینی را درمان می کند وقتی به پاریس می آیید ، بینی شما را معاینه می کند: من به شما می گویم ، من فقط می توانم سوراخ بینی راست را درمان کنم ، زیرا من نمی توانم سوراخ بینی سمت چپ را درمان کنم ، این تخصص من نیست ، اما به دنبال من به وین بروید ، جایی که یک متخصص خاص سوراخ بینی چپ شما را التیام می بخشد."
پزشکی مدرن مبتنی بر تخصص است ، که نتیجه طبیعی رشد سریع مترقی برخی از شاخه های پزشکی است ، و از آنجا که آنها نمی دانستند چگونه درمان کنند ، آنها یاد نگرفتند … یکی دوست دارد با کلمات همان داستایوسکی: "اوه ، مراقب افراد مشهور پزشکی باشید! همه آنها از غرور و تکبر دیوانه بودند. تو را خواهد کشت همیشه یک پزشک معمولی ، تعدادی آلمانی معتدل انتخاب کنید ، زیرا قسم می خورم که آلمانی ها به عنوان پزشک بهتر از روس ها هستند ، من به شما شهادت می دهم که من یک اسلاووفیل هستم! "(و من یک پزشک روسی هستم - می خواهم اضافه کنم مال خودم !!!).
به طور کلی ، همان داستایوسکی در نامه خود به گراسیمووا نگرش خود را نسبت به پزشکی بیان کرده است ، جایی که او به او توصیه می کند "خود را برای فعالیت پزشکی آماده کند ، مفیدتر از نقش تاریک و بی اهمیت برخی از پیراپزشکان ، مادربزرگ و دارو:" … شما به دوره های پزشکی محلی عجله می کنید … من به شما توصیه می کنم که در آنها ثبت نام نکنید. کوچکترین آموزشی در آنجا داده نمی شود ، علاوه بر این ، اتفاق بدتری نیز رخ می دهد. و این چه چیزی است که شما روزی مادربزرگ یا دارو خواهید شد؟..
ما افرادی حتی با استعدادهای بزرگ داریم ، برای مثال سچنوف ، در اصل فردی است که تحصیل نکرده و در خارج از موضوع خود اطلاعات کمی دارد. او هیچ نظری در مورد مخالفان خود (فیلسوفان) ندارد و بنابراین با نتیجه گیری های علمی خود ، بیشتر مضر است تا مفید. " داستایوفسکی به گراسیمووا توصیه می کند که تحصیلات خود را در دوره های دانشگاهی در جزیره واسیلیوسکی ادامه دهد. "این فقط آکادمی پزشکی نیست ، شما منتظر حرفه مامایی نیستید ، که می تواند او را بترساند (پدر Gerasimova Yu.) ، کاملا طبیعی است ، مانند اینکه من برای دخترم نیز می ترسم.دوست دارم دخترم تحصیلات خود و فعالیتهای مفید انسانی را ارتقا دهد ، نه تنزل درجه.
در اینجا من با اصرار پدرم و در ادامه سلسله خانواده از آکادمی پزشکی نظامی فارغ التحصیل شدم و بنابراین درمان پزشکان مدرن حتی بیشتر از من دشوار است - نه اضافه و نه تفریق …
بنابراین من تحصیل پزشکی کردم تا بتوانم حداقل کمی در زمینه پزشکی بدانم و شانس بیشتری برای بهبودی داشته باشم.
توصیه شده:
"آنها درباره من چه فکر خواهند کرد؟" ، "آنها درباره من می گویند" - افسانه هایی که شما را از زندگی یا واقعیت باز می دارند؟
"دیگران درباره من چه فکر خواهند کرد؟" "آنها درباره من صحبت می کنند و غیبت می کنند …" ما اغلب چنین عباراتی یا مشابه آن را می شنویم. همچنین می توانید پست های مشابه را در شبکه های اجتماعی مشاهده کنید. اگر در مورد پست ها ، مینی نشریات ، آنها عمدتا از این نوع هستند:
درباره حرص و طمع مردانه و درباره کتهای خز زنانه
آندری زلوتنیکوف برای وبلاگ TSN "شما دوست دارید سوار شوید ، عاشق حمل سورتمه هستید" حکمت عامیانه . "سرش با وجود چشمهای سنگی مرده اش با زیبایی شگفت انگیز برخورد کرد. اما فقط سر او را دیدم الهه باشکوه تمام بدن مرمر خود را در خزهای پهن پیچید و با لرزش ، مانند یک گربه در یک توپ پیچیده نشست.
درباره عشق .. درباره روابط .. درباره ارتباط
عشق به معنای کامل کلمه را تنها می توان در نظر گرفت که به نظر می رسد تجسم ایده آل آن است - یعنی ارتباط با شخص دیگری ، به شرط اینکه تمامیت "من" شخص حفظ شود. همه اشکال دیگر جذب عشق نابالغ هستند ، می توان آنها را رابطه همزیستی ، یعنی رابطه همزیستی نامید.
درباره پول ، درباره اهمیت خدمات پولی
هر از گاهی از من می پرسند: لطفاً رایگان مشورت کنید. به طور رایگان ، من به طور کلی توصیه نمی کنم. به صورت رایگان ، من فقط به س questionsالات سایتها و وبینارهای خود پاسخ می دهم ، این کار را با کارآیی کمتر از زمانی که برای دریافت پول مشورت می کنم انجام می دهم ، اما در عوض این حق را برای خود محفوظ می دارم که یک س questionال و یک پاسخ را منتشر کنم.
آیا از تزریق نمی ترسم؟ ترس از پزشکان
داستان دیگری در مورد دختری 3 ماهه که به دلیل عدم تمایل مادر برای مراجعه به پزشکی رسمی ، به موقع به او کمک نشده است. همه می توانند چند فیلم ترسناک از زندگی به یاد داشته باشند که چگونه "یک عمه به پزشک مراجعه کرد و تقریبا سالم کشته شد"