لحظه ای از درون نگری. چه چیزی مهمتر است: وضعیت یا ایده های مربوط به آن؟

تصویری: لحظه ای از درون نگری. چه چیزی مهمتر است: وضعیت یا ایده های مربوط به آن؟

تصویری: لحظه ای از درون نگری. چه چیزی مهمتر است: وضعیت یا ایده های مربوط به آن؟
تصویری: تیم هارفورد: آزمون، خطا و توهم حقانیت 2024, ممکن است
لحظه ای از درون نگری. چه چیزی مهمتر است: وضعیت یا ایده های مربوط به آن؟
لحظه ای از درون نگری. چه چیزی مهمتر است: وضعیت یا ایده های مربوط به آن؟
Anonim

هر چند وقت یکبار از موقعیت های خاصی ناراحت می شویم و احساس نارضایتی یا عصبانیت آنقدر رنگ های قوی به خود می گیرد که در انجام برنامه ریزی شده دخالت می کند. آیا تا به حال به این واقعیت فکر کرده اید که اغلب اوقات آنچه ما را ناراحت می کند نه خود موقعیت ، بلکه ایده های ما در مورد آن است؟!

به عنوان مثال ، از مجموعه: "آن شخص آنقدر با دقت به من نگاه می کرد که به وضوح چیزی در من اشتباه بود". و سپس تخیل و اضطراب می تواند مجموعه ای از مفروضات و احساسات ناخوشایند مختلف را ایجاد کند ، تا یک روحیه خراب در کل روز. این مثال بسیار سطحی است ، اما چیزی جدی تر و قابل توجه تر را تصور کنید! با تمرکز بر احساسات منفی خود ، بدون تلاش برای درک ، شفاف سازی و تجزیه و تحلیل آنها ، می توانید روابط قابل توجهی را بدتر کنید و خود را به حالات افسردگی سوق دهید.

برای کمک به خود در این زمینه چه کاری می توانید انجام دهید؟! اگر برخی از احساسات منفی پس از این وضعیت ایجاد شده اند و امکان بازگشت به حالت اول وجود ندارد ، منطقی است که این مشکل را زیر ذره بین در نظر بگیرید:

1. به خودتان گوش دهید و سعی کنید احساس / احساس خود را تشخیص دهید. مهم است! زیرا گاهی اوقات احساس همان تحریک ، به عنوان مثال ، می تواند هم عصبانیت و هم ناامیدی را پنهان کند.

2. پس از شناسایی احساسات ، باید نحوه ارتباط آن با شما را تشخیص دهید ، نه فقط با خود موقعیت یا سایر شرکت کنندگان در آن. "I-statement" داخلی می تواند به این روند کمک کند ، به عنوان مثال: "هنگامی که این اتفاق افتاد … من احساس کردم / a … زیرا … و من آن را دوست دارم … و سپس …"

معمولاً این تاکتیک ارتباطی برای ایجاد روابط سازنده تر توصیه می شود. این سطح تنش را کاهش می دهد ، وضعیت عاطفی را تنظیم می کند و باعث می شود نارضایتی خود را به طور م expressثر از موقعیت ، و نه با شخص خاصی ابراز کنید. اما اگر او در گفت و گو با شخصی بسیار خوب است ، نباید توانایی های او را دست کم بگیرید و از او به عنوان یک گفتگوی داخلی با خود استفاده کنید. در واقع ، گاهی اوقات ، درک دیگری آسان تر از خود است.

3. "طوفان فکری" انجام دهید - انواع گزینه ها (حتی بعید) را بریزید ، چرا شرکت کننده دیگر / و می تواند اینطور ظاهر شود. به عنوان مثال ، ادامه همان مثال نگاه. می توان فرض کرد که فرد به دلیل: تحسین شده خیره شده بود. در تدبیر تفاوت ندارد ؛ او به کسی در این نزدیکی نگاه کرد یا حتی از طریق آن به بیرون نگاه کرد ، "خود را کنار کشید." و در اینجا دلیل و ضعف حامی این است که این فرض "بدیهی است که در من اشتباه است" ظاهر شد - س aboutالی در مورد او ، درباره او و البته از او.

فقط با پرسیدن چنین س questionsالاتی از خود ، نباید فراموش کرد که آنها قصد ندارند مسئولیت یک وضعیت ناخوشایند را به طور کامل یا جزئی بر اساس "samdurakvinovat یا samaduravinovat" بر عهده بگیرند ، بلکه به منظور بررسی احساسات شما هستند. به منظور کمک به خود برای مقابله با آنها!

برای درک خود ، گرفتن افکار خودکار به این معناست که نگرش ها ، باورها را بشناسید ، تا بعداً بتوانید عکس العمل خود را ارزیابی کرده و آن را برای "مناسب بودن" موقعیت بررسی کنید ، و نه به این دلیل که خود را در آن سرزنش کنید. با بررسی این "مناسب بودن" ، می توانید به تعادل در واکنش آنها نزدیک شوید: گاهی اوقات باید از خود دفاع کنید ، و گاهی اوقات نباید به دلیل محرک های خود به دیگران حمله کنید.

خوب ، اگر نمی توانید چنین سوالاتی را از خود بپرسید و به تنهایی به دنبال پاسخ باشید ، کمک روانشناس به شما کمک می کند تا این روند را آغاز کنید تا تعادل و هماهنگی بیشتری در زندگی شما ظاهر شود.

توصیه شده: