خوشبختی کافی است

فهرست مطالب:

تصویری: خوشبختی کافی است

تصویری: خوشبختی کافی است
تصویری: خوشبختی همواره و همیشه با ما نخواهد بود - ویژه دکتر شکوری 2024, ممکن است
خوشبختی کافی است
خوشبختی کافی است
Anonim

کافی کلمه جادویی است

کافی - این آزادی از اعتیاد ، ترس ، اضطراب ، وسواس ، حسادت ، مقایسه بیهوده خود با دیگران ، کمال گرایی و ناراحتی است.

کافی - این پذیرش لحظه حال است ، رضایت از زندگی با آنچه اکنون دارید.

کافی - این آرامش و تعادل شما بین خواسته ، می تواند و باید است.

و در همان زمان " کافی »به این معنا نیست که اهداف و برنامه های خود را کنار گذاشته اید ، مانعی بر سر راه شما نخواهد بود. برعکس ، "به اندازه کافی" امروز به شما این فرصت را می دهد که تمرکز کرده و در مورد اینکه می خواهید چه کسی باشید ، چه چیزی می خواهید بدست آورید و فردا چگونه آن را انجام خواهید داد فکر کنید.

وقتی صحبت می کنم " کافی"منظور من همه حوزه های وجود شماست: احساسات ، خواسته ها ، دانش ، مهارت ها ، سرگرمی ، کار ، پول ، مراقبت ، عزیزان ، دوستان …

وقتی صحبت می کنم " کافی"، منظور من به اندازه کافی امروز ، اکنون ، در این شرایط است. فردا یا جاهای دیگر ممکن است دیگر کافی باشد. اما فردا خواهد بود. و فردا شما تمام قدرت و انرژی خود را برای دستیابی به یک "به اندازه کافی" جدید هدایت خواهید کرد. خوب ، اگر نه فردا ، پس فردا.

وقتی کمبود دارید چه اتفاقی می افتد؟ شما فقط روی او تمرکز کنید شما به او وابسته هستید جهان بینی و جهان بینی شما تا حدود کمبود محدود شده است. شما نمی توانید به چیز دیگری فکر کنید. و هرچه بیشتر به خواسته خود نرسید ، محرومیت شما قوی تر است ، بیشتر آسیب می بینید ، اضطراب بیشتر است. دسترسی به ایده های جدید را قطع می کند و شما را مجبور می کند که به دنبال محافظت باشید.

و هرچه زودتر کمتر دریافت کنید ، تراژدی وجود شما وحشتناک تر خواهد بود.

من یک داستان ترسناک برای شما تعریف می کنم. اما این اوست که کاملاً نشان می دهد این احساس از کجا ناشی می شود که شما همیشه چیزی را از دست می دهید.

دیوانه وار Chikatilo را به خاطر دارید؟ او ده سال جان ده ها زن و کودک را خراب کرد. وقتی او را گرفتند و معاینه کردند ، او عاقل اعلام شد. اگرچه بسیاری از کارشناسان چنین تصور نمی کردند. یک معاینه اضافی در موسسه روانشناسی عملی مسکو انجام شد. دیوانه وار موفق شد سرعت خود را تا سن یک سالگی کاهش دهد. نتیجه یکسان است: ما عاقل هستیم. و فقط مکالمه با مادرم همه چیز را سر جایش گذاشت.

این یک کودک ناخواسته برای او بود. به احتمال زیاد ، به دلیل بی سوادی ، او بارداری خود را خیلی دیر دیده و زایمان کرده است. شش ماه او بچه را در آغوش نگرفت. در گهواره از بطری تغذیه می کند و از او روی بر می گرداند. با گذشت زمان ، او به این ایده عادت کرد که صاحب یک پسر است ، احساساتش برطرف شد ، اما دیگر دیر شده بود: شخصیت دیوانه شکل گرفت.

در قربانیان خود ، زنان ، چیکاتیلو پلک فوقانی را قطع کرد و نوک سینه ها را گاز گرفت. در هر یک از آنها مادرش را دید و به نظر می رسید: "چشم خود را به من معطوف کنید. من را به سینه ات محکم کن. " فقدان عشق آنقدر زیاد بود ، آنقدر غیرقابل جایگزین بود که دیگر نمی توانست آنها را زنده بگذارد: او می خواست این زنان فقط متعلق به او باشند.

و عشق هرگز به وفور یافت نمی شود. و هرچه بیشتر آن را بدهید ، مخصوصاً به یک مورد بسیار کوچک مرد هرچه او احساس امنیت بیشتری کند ، این احتمال وجود دارد که او زودتر یاد بگیرد که معنی آن را درک کند. کافی و او مجبور نیست عشق را با جایگزین های آن جبران کند: غذا ، شیرینی ، دارو ، الکل ، چیزها ، عاشقان ، صدها آشنا ، پول ، جواهرات ، آپارتمان …

2
2

شما بزرگ شده اید و کاملاً می توانید تعیین کنید که آیا همه چیز برای شما کافی است یا خیر. اما شما فرصتی عالی برای عشق ورزیدن به فرزند خود دارید تا در جستجوی آن در زندگی دچار مشکل نشود و در رشد روانی خود در سطح شش ماهگی منجمد نشود.

به اندازه کافی خویشتن داری نیست. این درک است که اکنون می توانید با این مجموعه از چیزهای ضروری و مطلوب زندگی کنید

حفظ آسایش درونی شما و رهایی از فشار "باید ، باید ، باید" کافی است

توصیه شده: