امتناع از آموزش ضرری ندارد وقایع نگاری روان درمانی

فهرست مطالب:

تصویری: امتناع از آموزش ضرری ندارد وقایع نگاری روان درمانی

تصویری: امتناع از آموزش ضرری ندارد وقایع نگاری روان درمانی
تصویری: جلسه روان درمانی دکتر فردریک پرلز با گلوریا (زیرنویس فارسی) 2024, آوریل
امتناع از آموزش ضرری ندارد وقایع نگاری روان درمانی
امتناع از آموزش ضرری ندارد وقایع نگاری روان درمانی
Anonim

- می بینید ، من یک مشکل بسیار جدی دارم

- می فهمم ، آنها با افراد بی پروا به سراغ من نمی آیند.

- من بچه نمی خواهم.

اینجا تعجب کردم. با چنین س questionsالاتی ، مردان معمولاً 30-35 ساله می آیند ، و او در حال حاضر بیش از 40 سال سن دارد. در این سن ، این س themselvesال را از خود می پرسند - من بچه می خواهم ، نه با چه کسی. من هنوز تنها هستم ، ترسناک است که اینگونه به پایان برسد. بی سر و صدا منتظر ادامه آن بودم.

- ما در حال حاضر شش نفر داریم ، کوچکترین آنها 8 ساله است ، همسر هفتمین را می خواهد. اما من نه. بله ، ما به طور کلی بیش از 10 سال است که نخوابیده ایم و با هم زندگی نمی کنیم

من همیشه با نمره شفاهی عالی بودم ، اما در اینجا چیزی پیش نیامد. باید منتظر پیچیدگی های بیشتر بود ، اما با این وجود من با دقت پرسیدم - شما مدت زیادی است که تنها زندگی می کنید ، دیگر بچه نمی خواهید ، مشکل چیست؟

می بینید ، من دوست ندارم همسرم را ناراحت کنم. او در واقع یک فرد خوب ، مادر فرزندان من است و او واقعاً فرزند می خواهد. من او را کاملاً درک می کنم ، او بچه ها را خیلی دوست دارد. می ترسم که او من را متقاعد کند که دوباره به IVF بروم (خوب ، حداقل او با حساب بهتر شد). آیا می توانید به من بیاموزید که چگونه رد شود تا او آسیب نبیند؟

- نه ، برای اینکه درد نکند ، نمی توانم ، - آه سنگینی کشیدم. همانطور که من او را درک کردم ، برای من نیز دشوار است که به فردی بگویم که مشکلات او به طرز جادویی حل نمی شود و به رضایت همگان می رسد.

چنین مشتریانی به ندرت به من مراجعه می کنند - آنها "مال من" نیستند ، اگرچه در دنیای اطراف من آنها را بیشتر و بیشتر می بینم. اغلب آنها را برای یادگیری زبان مردانه به یک درمانگر مرد می فرستم. چگونه می توانید قاطعانه و بدون انفجار امتناع کنید؟ چگونه زمان را محدود کنم؟ چگونه می گویید "اکنون نیست"؟

مردانی هستند که ارتباط خوبی با زنان دارند ، اما مردانگی یا حیوانات لنگ هستند. یا به دلایلی توسعه نیافته است ، یا تماس با آن مسدود شده است.

معمولاً این افراد ظریف ، گرم ، مراقب هستند ، به راحتی ارتباط عاطفی برقرار می کنند و از همه نظر خوشایند هستند. غالباً بسیار خلاق (پدر شش کودک طراح مستقل خوبی بود) ، اغلب نمایندگان مشاغل کمک کننده - روان درمانگران ، پزشکان ، معلمان ، متخصصان طب جایگزین.

آنها نسبت به طرف مقابل احساس خوبی دارند و همیشه آماده کمک هستند. اغلب این امر به ضرر خود و دیگران نیز اتفاق می افتد ، زیرا آنها نمی دانند چگونه مرزها را تعیین کنند ، تقسیم کنند ، نه بگویند ، تماس را قطع کنند ، مهلت ها را رعایت کنند و در نتیجه خود را زیر انبوهی از تعهدات منحصر به فرد مدفون شده و قراردادهای غیرممکن - رسمی و غیر رسمی. گفتگوی بیشتر با V. نشان داد که دو کودک کوچک فقط به این دلیل متولد شده اند که "نمی خواست همسرش را ناراحت کند".

با وجود تمام تلاشهایشان برای "غمگین نکردن" مدافعان خود ، خدا فقط می داند کدامیک از آنها. چنین افرادی با شرایطی که لازم است "به جنگ بروند" ، سازگار نیستند. آنها برای درگیری ها کاملاً آماده نیستند ، حتی اگر چیزی مهم یا گران قیمت نیاز به محافظت داشته باشد. آنها تعارضات را به طرز ماهرانه ای ترک می کنند و شما را گیج می کنند - زیرا وضعیت حل نشده است و به نظر می رسد چیزی برای درک وجود ندارد.

آنها مهارت مسئولیت پذیری ، اقتدار را ندارند. سلسله مراتب ادراک خنده دار است که این افراد نمی دانند چگونه آگاهانه "صادقانه" اطاعت کنند. آنها اطاعت نمی کنند ، اما "هدایت" می شوند. به عبارت دیگر ، آنها آگاهانه تصمیم نمی گیرند که در موقعیتی خاص اقتدار کسی را به رسمیت بشناسند ، اما توسط برخی نیروهای ناشناخته به آنچه در حال رخ دادن است کشانده می شوند. آنها اغلب به یک شکل به روابط کشانده می شوند. جای تعجب نیست که این رفتار "میدان" نامیده می شود ، در مقابل "ارادی" - آگاهانه.

هیچ ساختار و چارچوب مشخصی وجود ندارد. بنابراین ، اولویت ها نیز بد هستند. و از اینجا با توافق و رعایت مهلت ها مشکل است. قراردادها و قوانین بازی در حال بازنگری هستند و آنها خودشان متوجه این موضوع نمی شوند. تقریباً مطابق قرارداد عمل کنید. به عنوان مثال ، ارسال شغل نه در 30 ژانویه ، بلکه در 15 فوریه در حال حاضر یک قرارداد متفاوت است ، اما برای آنها یکسان است. حداقل ، آنها در این لحظه دقیق ثبت نمی شوند.این افراد اغلب دارای استعداد و سخت کوش هستند ، اما به دلیل عدم تعهد و عدم توانایی در رعایت مهلت ها ، بهترین مشتریان یا کارفرمایان خود را از دست می دهند.

آنها اصلا نمی دانند چگونه عصبانی شوند - این یک درگیری است. اما اگر آنها عصبانی هستند ، خشم آنها بسیار ناخوشایند است. اینها مردانی هستند که شروع به شکستن می کنند ، ناکافی فریاد می کشند ، صدای خود را بلند می کنند. از ضعف. توانایی عصبانی شدن ، شناختن و مدیریت خشم یکی از مفیدترین مهارتها است - انرژی زیادی در عصبانیت وجود دارد و بسیار مهم است که بتوانید از آن استفاده کنید.

احساس مالک ، مالک ، بیش از همه سرنوشت خود ، برای آنها نیز مشخص نیست. این بیش از حد مسئولانه ، قطعاً و البته تهاجمی است.

منشأ مردانه چگونه و چه زمانی ظاهر می شود؟

در ابتدا ، همه ما در دامان مادر بزرگ رشد می کنیم. البته این خیمه آسمانی ما قبل از سقوط است. این شادی نه تنها 9 ماه ، بلکه مدتی پس از خروج از رحم نیز طول می کشد. در این جهان ، همه چیز فراوان است ، همه چیز بی نهایت است ، هیچ محدودیتی وجود ندارد و ضمنی نیست. تو منی ، من تو هستم.

اما به تدریج جهان در حال تغییر است. تغییر با ظهور مرزها آغاز می شود. بین من و مادرم ، که معلوم می شود می تواند با اختیار خود من را ترک کند ، او دست یا پای من نیست ، او چیزی جدا از هم است ، که به اراده خودش مجهز شده است. بین خوب و بد ، بین آسمان و زمین ، بین خدا و انسان. ما یک لقمه سیب (اگرچه برخی معتقدند این موز بود) می خوریم و وارد دنیای پدرمان می شویم. در این دنیا سلسله مراتب ، اقتدار ، تقسیم به دوستان و دشمنان ، آغاز و پایان وجود دارد.

در اینجا مبارزه و رقابت به وجود می آید که با پرخاشگری و توانایی کنترل آن پیوند نزدیک دارد. از دست دادن تماس با قسمت داخلی نر (animus) مانع توسعه این مهارت می شود. قلمرو تجاوز توسعه نیافته است. جنگل کامل بنابراین ، به عنوان مثال ، یک فرد می تواند مدت طولانی و بی سر و صدا دوام بیاورد ، و سپس کائاک فرار می کند. این حالت پرخاشگری را به شکل ناکافی نشان می دهد ، و نه به این دلیل که این لحظه خاص دردناک ترین زمان بود ، بلکه به این دلیل که از جام پر شد.

به هر حال ، فقدان یک انیموس توسعه یافته به طور مشابه در مردان و زنان ظاهر می شود. اینها افرادی هستند که درباره آنها "بدون پادشاه در سر" صحبت می کنیم.

کمبود یک انسان درونی از کجا ناشی می شود؟

ساده ترین دلیل عدم حضور شخصیت مرد در تربیت و در نتیجه مرحله پدرسالارانه رشد شخصیت است. گزینه ها می توانند هر کدام باشند - پدر آنجا نبود ، او غالباً غایب بود ، در تربیت شرکت نکرد ، او خودش از جانور ثروتمند نبود (به همان دلایل). این به هیچ وجه به این معنا نیست که کودکی بدون پدر محکوم به توسعه نیافتگی آنیموس است. چهره های مردانه به شیوه های مختلف ، در مراحل مختلف و برای زمان خاص خود در زندگی ما ظاهر می شوند. این می تواند پدربزرگ ، عمو ، آشنا ، مربی ، معلم ، دوست …

مهم است که مادر در چنین شرایطی نیز بفهمد که تا حدی خود او باید هم نقش یک شخصیت احساسی و محافظ را بازی کند و هم یک شخصیت با اراده قوی و محدود کننده. آن ها بتواند بشدت بغل کند و بپرسد. همچنین مهم است که به موقع و صادقانه مسئولیتی را که می تواند به کودک تحمیل کند به کودک بسپاریم ، نه اینکه او را در غنچه "نه" سرکوب کنیم ، "من متفاوت خواهم بود!" در عین حال ، مهم نیست که او را در معرض مقاومت طبیعی والدین قرار دهید و او را به نزاع بیاموزید. بحث و جدل را بیاموزید.

من نمی دانم حقیقت چیست ، اما انسان درونی ما بله ، در اختلافات و درگیری ها متولد شده و معتدل است. همانطور که زن درونی در حال آشتی است.

توصیه شده: