2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
پس از مشاهده فینال مسابقه Voice-Children 2 ، متوجه شدم که هر دو فینالیست بسیار خوب خوانده اند. اما من آهنگی را که برنده خوانده بود حداقل دو روز دیگر گوش دادم. مدام توی سرم می چرخید …
دیوانه (دیوانه شدن - Aerosmith)
من شروع به فکر کردم: رای گیری برای اولین بار با استفاده از رای گیری پیامکی از طرف خدا انجام می شود ، مردم می دانند چه افرادی …
یعنی دختران نمی توانند روی این تأثیر بگذارند. بلکه فقط یک جور می توانستند بخوانند !!!
با یادآوری این آواز پیروز ، من احساس کردم که آلینا به سادگی "به مرحله" خوانندگی خود رسید … او حتی نمی خواند ، او این آهنگ را با تمام بدن خود ، با تمام تارهای صدای خود زندگی می کرد و از این واقعیت لذت می برد فقط آواز می خواند و به نظرم رسید که او این کار را خیلی راحت انجام داد.
من درباره نحوه تأثیر این روش عملکرد بر موفقیت در آنچه انجام می دهید فکر کردم و تصمیم گرفتم فرضیه ام را آزمایش کنم. من شروع به تماشای چنین مسابقاتی ، فینال کردم ، جایی که برنده توسط حلقه زیادی از تماشاگران تعیین می شود ، که کنترل آن دشوار است ، که فقط می تواند تحت تأثیر خود شخص و سهم او در این عمل باشد. و به نظر من برندگان با سبکی باورنکردنی ، عدم وجود افکار مزاحم در مورد شکست و توانایی تسلیم تمام وجود خود به آنچه انجام می دهید ، متمایز شدند.
فقط خدا می داند که مردم چگونه برای آموزش جمع می شوند … به هر حال ، این منطقه ای است که ما کنترل چندانی بر آن نداریم ، به ویژه هنگامی که شما تازه سفر خود را آغاز می کنید. بسیاری از مردم قول می دهند ، اما گاهی اوقات همه به آموزش نمی پردازند. البته ، روانشناسان امیدوارم بفهمند که گاهی اوقات این گونه است که مشتریان مقاومت ها را انجام می دهند ، یا اینکه ممکن است مربی در حال حاضر در حالت مدبر نباشد ، یا ستاره ها در آن لحظه به پا نیامدند.
به خاطر آوردم که چگونه اولین گروه رشد شخصی خود را جمع آوری کردم ، با چه مشکلی به دنبال مشتری بودم. و به نوعی او همه کارها را با تنش انجام داد ، با تلاش ، ترس از ناشناخته ها ، بی تجربگی. و آن زمان گروه ملاقات نکرد.
و بعد از مدتی ، هنگامی که با تمام الیاف روحم احساس کردم که واقعاً می خواهم چنین گروهی را جمع آوری و رهبری کنم. با احساس قدرت در خودم که می توانم این کار را انجام دهم و واقعاً می خواهم به کسانی که به آن نیاز دارند و آماده کار هستند کمک کنم ، همه چیز به خودی خود اتفاق افتاد. من به راحتی با مشتریان تماس گرفتم ، لیست های پستی تهیه کردم ، با اشتیاق به دوستانم گفتم. و گروه دور هم جمع شدند بلکه من به راحتی یک گروه را جمع کردم.
پس چه چیزی پشت این سهولت است؟ قدرت زیاد. من نمی ترسم بگویم این عشق به کاری است که شما انجام می دهید. کسب و کار شما کاری است که دوست دارید انجام دهید. شغلی که برای آن آماده مطالعه زیاد هستید ، کار می کنید ، دوباره سقوط می کنید ، دوباره رشد می کنید ، ریسک می کنید ، به دنبال مخاطبان ، مشتریان ، مشتریان خود می گردید …
وقتی سیر و حتی سرشار هستید و اگر به اشتراک نمی گذارید ، ندهید ، آنگاه به سادگی با پری خود "پاره پاره" خواهید شد.
و برای اینکه منفجر نشوم ، ترانه "آهنگ من" را می خوانم …
توصیه شده:
"Rag" و "henpecked": چگونه مردی را به "مرد" برگردانیم
البته ، مردانی هستند که از خانواده والدین خود الگویی به عنوان پدری که دائماً روی کاناپه دراز کشیده است ، برداشته اند ، یا مدل رفتاری مردانه آنها به دلیل تربیت بیش از حد اقتدارگرا از مادر و مادربزرگ نتوانسته است شکل بگیرد ، یا شاید به دلیل محافظت بیش از حد آنها از او … اما حتی چنین مردانی در ابتدای رابطه با یک زن سرشار از میل به "
این آهنگ برای شما چیست؟
بیایید یک عاشقانه قدیمی شهری را به خاطر بیاوریم؟ این کوتاه ، زیبا توسط ژانا بیچفسکایا تنظیم شده است ، بنابراین حتماً گوش دهید! برای من او نه در مورد عشق ، بلکه در مورد وابستگی به مردی که نسبت به او بی تفاوت است در مورد ناامیدی درباره شجاعت ظاهری یک زن مستأصل او به عنوان همسر ، خواهر یا غریبه به او نیاز ندارد - مرد به هیچ وجه به این زن نیاز ندارد
آهنگ درباره من
"همه دروغ می گویند! گفت دکتر هاوس ، شخصیت محبوب فیلم من. این عبارت برای همه اعصار برای همه روانشناسان جهان است. مردم به ما مراجعه می کنند ، پول زیادی می پردازند و … انواع داستان ها و افسانه ها را اختراع می کنند تا به نوعی از خود محافظت کنند.
موضوعات ابدی "عشق" و "پول": چگونه سایه "Curmudgeon" توانایی "کار ، خلق و عشق" را محدود می کند
مدتی است که من به طور فعال با موضوع "کهن الگوها و سایه ها" هم در درخواست مشتری و هم در مورد خودم کار می کنم. برخی تحولات شروع به ظهور کردند. من می خواهم به اشتراک بگذارم. شاید برای خود چیز جالبی پیدا کنید. در اولین جلسه ، من Curmudgeon را فقط به عنوان یک "
تنهایی زن: افسانه و واقعیت یا آهنگ غم انگیز درباره آمار
"دختران ایستاده اند ، کنار دست ایستاده اند و دستمال را در دستان خود می کشند." تحت این کلمات ناامید کننده ، بیش از یک نسل از زنان شوروی و پسا شوروی بزرگ شده اند. و بسیاری دیگر باید با کلمات اشک آور و آرامش بخش مسموم شوند: "… زیرا برای ده دختر ، طبق آمار ، نه پسر …"