2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
لیوان های صورتی.
یا شاید زردها؟ یا آبی؟
بله ، هر کدام!
هر لیوانی از واقعیت من
هرچی دوست داری
هرکسی که به صورت داخلی پاسخ دهد.
هر شخص واقعیت خاص خود را دارد. کسی این جهان را پاسخگو ، مهربان می داند ، جایی که فرصت ها و چیزهای جالب زیادی وجود دارد ، در حالی که کسی همیشه منتظر فریب ، خیانت است که ظلم و طمع زیادی در این جهان وجود دارد. بنابراین چرا ما به ظاهر یک واقعیت را اینقدر متفاوت می بینیم؟
و پاسخ غیر ممکن است ساده است.
یک فرد جهان را از منشور اعتقادات خود می بیند ، آن دسته از اعتقادات جامعه ، که او در آن اعتقاد داشت. و اگر فردی از کودکی در خانواده ای رشد می کند که درآمد زیاد معمول است ، این باور که درآمد زیاد غیرممکن است ؛ در واقعیت او نبود بر این اساس ، اگر والدین فعال باشند و در همه چیز در زندگی فرصت ببینند ، نه در بن بست ، آنگاه کودک این باور را می آموزد که فرصت ها در همه جا وجود دارد.
باورها از کجا می آیند؟ اول ، از خانواده والدین یا افرادی که بیشتر از همه بر جهان بینی کودک تأثیر گذاشته اند. علاوه بر این ، این چیزی است که او می شنود ، از افرادی که او را احاطه کرده اند می بیند. نگاهی اجمالی به یک عبارت از مادربزرگ ، "با این پسر دوست نباش ، او چیزهای بد به تو خواهد آموخت" ، می تواند این باور را ایجاد کند که دوستی همیشه خوب نیست ، و پس از آن یک فرد در بزرگسالی ممکن است در برقراری روابط دوستانه با مشکل مواجه شود. مخاطب.
علاوه بر این ، شخص واقعیت خود را در رابطه با اعتقادات خود می سازد. هر چیزی که او برای منع خود انتخاب کرده است برای او حرام خواهد بود ، هر آنچه او به خودش اجازه می دهد برای او امکان پذیر است. در بیشتر موارد ، باورها ناخودآگاه هستند ، و اغلب عمیقا پنهان هستند ، تا زمانی که شخص شروع به کار در تغییر باورهای خود نکند ، عملاً فرصتی برای دیدن باورهای پنهان خود ندارد.
نکته اصلی که باید به خاطر داشته باشید این است که وقتی دیگر بچه نیستیم ، می توانیم هر یک از باورهای خود را که در زندگی شاد دخالت می کند تغییر دهیم. بله ، تلاش می طلبد ، روان همیشه در برابر چیز جدیدی مقاومت می کند ، بیشتر آنکه آن را از محدوده راحتی خارج می کند ، زیرا در این صورت شما نیز باید زندگی کنید ، تا طبق باورهای جدید درباره خود ، جهان و مردم عمل کنید.
اکنون مرز بین افرادی با واقعیتهای کاملاً متضاد به وضوح بیشتر آشکار می شود. افرادی که معتقدند همه چیز خریداری شده است ، شکستن در "مردم" دشوار است ، فریب و بی عدالتی در همه جا وجود دارد و افرادی که در همه چیز فرصتی می بینند ، معتقدند که شاد بودن ، سالم ، موفق و طبیعی بودن طبیعی است. ثروتمند.
اگر عینک واقعیت شما را شادتر ، ثروتمندتر و سالم تر می کند ، چه فرقی می کند رنگ آنها چیست ، اگر اعتقادات شما به بهبود زندگی شما کمک می کند ، به احتمال زیاد آنها مناسب شما هستند.
من مطلقاً به شانس ، به بیماری مشابه آن ، اعتقاد ندارم ، زیرا ژنتیک (ژنتیک در سر شما ، نه در خون شما). و بر اساس آخرین داده های علمی ، DNA در طول زندگی فرد تغییر می کند و خود او می تواند بر DNA وی تأثیر بگذارد. من می دانم که روز ، سلامتی و وضعیت مالی من به وضعیت درونی من بستگی دارد. من می دانم که جهان شبیه آینه است ، آنچه در درون من است را منعکس می کند (گناه مستلزم مجازات است ، کینه مجرم را مجسم می کند ، غرور در فضا به ستمگری می دهد ، حرص ، جریانات مادی را کند می کند ، و ارزش آن را دارد که با لبخند ، شادی به اشتراک گذاشته شود ، روحیه خوب ، و نه فقط چیزهای مادی و غیره)
نتیجه گیری:
1. واقعیت ما نتیجه اعتقادات ما در مورد خود ، جهان و سایر افراد است.
2. هر اعتقادی را می توان تغییر داد.
3. هر شخصی این حق را دارد که باورهای خود را انتخاب کند ، انتخاب کند که در مورد خود ، در مورد جهان چگونه فکر می کند و چه نوع روابطی را با افرادی می خواهد که در واقعیت خود می بیند.
توصیه شده:
"آنها درباره من چه فکر خواهند کرد؟" ، "آنها درباره من می گویند" - افسانه هایی که شما را از زندگی یا واقعیت باز می دارند؟
"دیگران درباره من چه فکر خواهند کرد؟" "آنها درباره من صحبت می کنند و غیبت می کنند …" ما اغلب چنین عباراتی یا مشابه آن را می شنویم. همچنین می توانید پست های مشابه را در شبکه های اجتماعی مشاهده کنید. اگر در مورد پست ها ، مینی نشریات ، آنها عمدتا از این نوع هستند:
مکانیسم های حمایتی روان یا نحوه برخورد با واقعیت
ما مجموعه ای از نشریات را آغاز می کنیم که به موضوعی گسترده مانند مکانیسم های دفاعی روان اختصاص داده شده است. در این مقاله مروری ، ما در مورد مفهوم مکانیسم های دفاعی ، نوع و عملکرد آنها صحبت خواهیم کرد. در نشریات بعدی ، ما به طور مفصل در مورد دفاع های خاص صحبت خواهیم کرد و هدف و نمایندگی آنها را در زندگی ذهنی یک فرد با جزئیات بیشتر توضیح می دهیم.
شش سال درمان. انتظارات و واقعیت
من کاملاً سالم ، ایده آل زیبا ، ثروتمند و موفق نشدم ، با شاهزاده کامل ازدواج نکردم ، والدین من کامل نشدند. زندگی من عادی مانده است. اما آیا من در این زندگی معمولی خوشحال شده ام؟ آره! این 6 اوت سال درمان. درمانگران مختلف. در جهات مختلف کار کنید.
مقابله با اعتیاد احساسی. "ما توهمات را برطرف می کنیم. عینک گل رز خود را بردارید. " یک تمرین
در حین فراق با عشق (هرچند سمی یا نارس داخلی) شریک یک فرد باید سخت زندگی کند مسیر جدایی - انزوا ، تجدید ساختار ، غلبه بر اشتیاق "مواد مخدر" به گذشته . در تمرین کار با اعتیاد به الکل (و اعتیاد احساسی مشابه اعتیاد به مواد مخدر ، اعتیاد به الکل است) ، مرحله مهمی از درمان وجود دارد:
عینک
درک احساسی از یک فرد ، رویداد ، موقعیت از ترکیب ایده های بصری ، شنوایی ، حرکتی (طعم ، بو ، گرما ، سرما و غیره) در مورد این شخص ، موقعیت ، رویداد شکل می گیرد. بلافاصله مرا "روشن" کرد! همینطور ، در حال حرکت! با شوخی ، با شام مشترک … نه