چگونه یک پلیبوی را رام کنیم؟

تصویری: چگونه یک پلیبوی را رام کنیم؟

تصویری: چگونه یک پلیبوی را رام کنیم؟
تصویری: آموزش رام و دستی کردن عروس هلندی ( کامل و مرحله به مرحله ) 2024, ممکن است
چگونه یک پلیبوی را رام کنیم؟
چگونه یک پلیبوی را رام کنیم؟
Anonim

همین داستان هر بار تکرار می شود. و هر بار او امیدوار است که پسر را دوباره آموزش دهد و از او به عنوان یک خانواده وفادار بسازد. او برای حل این مشکل مانند ماهی روی یخ تلاش می کند. و در همین حال ، برای سومین سال ، آندری مثبت ، محکم و قابل اعتماد ، مانند میز چوب ماهون ، بی سر و صدا از هر طرف روی آن خشک می شود.

- هیچ جرقه ای در آن وجود ندارد یا چیزی! او بی روح است ، با او خسته کننده است. - ایرینا شانه بالا می اندازد و رویایی عبارتی بی معنی را بیان می کند: - حالا ، اگر روما اینطور شده بود …

از روما ، جرقه می زند به طوری که یک اتصال کوتاه به طور دوره ای برای او اتفاق می افتد. وقتی دختری نام او را می شنود ، چشمان او مانند یک زامبی در کارتون شیشه ای می شود.

- شما نوعی برنامه توسعه باطل دارید! - می گوید دوستش - شما باید نظر خود را تغییر دهید.

- بله میدانم! - ایرینا آموزش دیده ناامیدی را تقلید می کند و با امید به تلفن نگاه می کند. به محض تنها ماندن او ، اولین کاری که می کند این است که با روما تماس بگیرد تا صدای شاد او را بشنود و با سبکی غیرقابل دستیابی برای او صدا می زند.

- مازوخیست! - همه کسانی که این سریال را دنبال می کنند درباره او حکم می گیرند.

و او تنها نیست. خوب ، این سرگرمی بین المللی زنان است - عاشق یک پلیبوی ، از قبل بدانید که هیچ چیز خوبی از این رابطه به دست نخواهد آمد و رنج ببرید ، و بپرسید که چرا او چنین است.

کازانووا همیشه بوده ، هست و خواهد بود.

- این شما خانم ها هستید که ما را چنین می کنید! - زن زن آشنا می گوید. - یک کلاسیک دیگر گفت: هرچه کمتر ما یک زن را دوست داشته باشیم ، او بیشتر ما را دوست دارد.

فقط در اینجا خانمها عاشق پلی باوی هستند زیرا آنها بیش از حد خانمها را دوست دارند. فقط نه یک ، بلکه همه در یک زمان.

در دانشگاه من یک همکلاسی لشکا داشتم ، خوب ، چنین زن زن ، من قدرت ندارم. دختران دائماً تلفن او را قطع می کردند و به تلفن گریه می کردند. و در یک زمان آنها عادت کردند که با بخش تماس بگیرند ، بنابراین روش شناس نمی دانست چه باید بکند. او این "گوسفندان" را پند داد و لشکا را تهدید به رئیس کرد ، و او فقط خندید و پرسید چه کسی تماس گرفت ، چه می گوید و چه س questionsالاتی درباره او پرسیده شد. بله ، او با علاقه پرسید. او همچنین در مورد هر تماس گیرنده اظهار نظر کرد.

زنان ابتدا خود را بر افرادی مانند لشکا آویزان می کنند ، و سپس در هر گوشه ای به آنها اعلام جنگ صلیبی می کنند.

- این حرامزاده به من خیانت کرد! او یک حرامزاده است ، او یک مرد نیست ، او یک منحرف است ، او حتی یک دامن را از دست نخواهد داد …

و آنها یک روانکاوی پیچیده از شرور را در یک لیوان قهوه دهم با یک دوست دختر خسته آغاز می کنند.

چرا زنان عاشق بابنیکی هستند؟

1. زیرا او دارای جادوی "عبارت گرفتن" است. حتی اگر او از تمجید غافل نشود ، همیشه در همان ابتدا چیزی دلپذیر و غیرمعمول می گوید. هدف هر زن زن جلب رضایت است. حتی اگر شیء مناسب او نباشد. این مد خودشیفته است. میل به جلب رضایت در خون اوست. در طول سالها ، او مهارت تعارفات ظریف و به یاد ماندنی را تقویت می کند. این چاپلوسی فاحش نیست و "کارتون" انتخابی نیست. او از علاقه و همدردی طبیعی ناشی می شود.

2. زنان زن می دانند چگونه از صمیم قلب گوش دهند و س questionsالات درستی را مطرح کنند که پاسخ به آنها جالب باشد. در غیر این صورت ، چگونه می توان اطلاعات مورد علاقه را جمع آوری کرد؟ و در عین حال دوست داشتن آن ، البته!

3. جذابیت جنسی ناشی از پلیبوی باعث می شود هر پیرزن شل و ول با چوبدستی به یاد بیاورد که زمانی زن بوده است. و اگر سینیورینا در اوج شکوفایی خود است ، فقط وقتی چشم هایش در رستورانی با این "نوع گستاخ" به هم می رسند ، شانه هایش به طور خودکار صاف می شوند ، چانه او بلافاصله کمی به سمت بالا متمایل می شود و مژه هایش بلند می شوند.

4. آنها می گویند که در هر زنی غریزه "آموزش مجدد پلیبوی و هدایت او در مسیر درست" در بالها منتظر است. این نگرش بدیهی است که دارای کمی مسائل مربوط به عزت نفس است. بسیار تمسخرآمیز است که فکر کنم او به خاطر من زنان دیگر را فراموش کرده است. این شیوه ای برای تأیید خود است. و همچنین ، به احتمال زیاد ، نمایش برخی از شخصیت های مهم والدین بر روی موضوعی غیرقابل دسترسی.

پنجخوب ، روانکاوها ، که بسیار عمیق هستند ، استدلال می کنند که اشتیاق به زنان زن در دخترانی اتفاق می افتد که پدر در زمانی عشق ، محبت ، لطافت ، تعریف و تمجید از پدرش را نشان نمی داد ، به طور نامنظم ظاهر می شد یا به طور کلی یک درخت بلوط سرد و بدون احساس بود. و سپس وسوسه کننده موذی برای آنها تبدیل به یک شخصیت پدری دیگر می شود که دائماً در آستانه انقراض است و دوست دارند عشقش را بیشتر از همه به دست آورند. این اعتیاد مطلق به عشق یک دختر کوچک است ، نه یک زن بالغ. و بنابراین ، حتی اگر playboy به او پاسخ دهد ، او تمام رنج را احساس نمی کند و به دنبال کسی خواهد بود که به او اجازه می دهد طیف کامل ناتوانی و درد را تجربه کند.

چه نوع بازیکنانی برای علوم شناخته شده اند

- اگر مرد هستید ، پس کازانووا هستید! - یکی از آشنایان در حالی که یک شوهر و رفیق وفادار است ، بحث می کند. - آیا در آن آهنگ به خاطر دارید: او زن زن نیست که هرگز زن ندیده است.

بله ، پدر من نیز همیشه به مادرم وفادار بود ، این بخشی از کد افتخار او بود. حتی به یاد دارم که می خواستم صورت دهقانی را پر کنم ، او نامه ای به مجله "کرستیانکا" نوشت که همه دهقانان حداقل یکبار به همسرش خیانت کرده بودند. اما در عین حال ، او همیشه آشکارا زنان دیگر را تحسین می کرد. دوستان مامان از نگاه او هیجان زده شده و به او حسادت می کردند. او همیشه در یک مهمانی از نوعی "کازانووا" شلوغ تقلید می کرد. مامان خروپف کرد ، به الهه عشق روی آورد و به طور شهودی می دانست که هرگز واقعاً طرف را نمی گیرد. این نوع مردان وجود دارد - زنهای روانی. آنها در مورد موضوعات بیهوده بسیار بیشتر از موضوعات واقعی صحبت می کنند. آنها همه زنان را دوست دارند ، اما اصول اخلاقی قوی دارند تا بین دامن ها عجله کنند. بنابراین ، آنها یکی از زیباترین ها را انتخاب می کنند و به بقیه فقط با لذت از نظر زیبایی شناختی نگاه می کنند. این یک زیرگونه از خانمهای گپ گیر است.

زنان زن واقعی به دو نوع تقسیم می شوند - طبیعی و آسیب شناختی. تفاوت این است که در یک زن زن معمولی ، زنان به نوبت عمل می کنند ، در حالی که در یک زن آسیب شناس چندین نفر از آنها به طور همزمان وجود دارد. به هر حال ، اگر مردی با وضعیت هورمونی خود خوب است ، پس به احتمال 95 he او حتی یک دوره بسیار کوتاه از "من زن زن هستم ، این ساعت عاشق تو هستم" در زندگی داشته است. و برای بسیاری ، این دوره تنها به عنوان راهی برای روان درمانی پس از یک داستان عاشقانه چشمگیر عمل می کرد.

برای بازیگوش بودن ، درجه ازدواج مهم نیست. همانطور که تمرین نشان می دهد ، اگر مردی به عنوان زن زن شناخته شود ، هیچ چیز نمی تواند او را متوقف کند. چه مخفیانه ، صریح ، اما او خود را می فهمد ، عزیز.

و بعد چه خواهد شد؟

آیا BABNIKI تجربه کرده اند؟

هر پلیبوی ، به ویژه یک آسیب شناسی ، سرنوشت فرصتی برای آرام شدن می دهد. چند داستان از چنین ماچوی پرشور (برخی از آنها در حال حاضر بازنشسته شده اند) شنیده ام! و همیشه در هر نوبت یک نوبت وجود داشت - او روزی با زن جادویی خود ملاقات می کند. اما به دلیل عادتی که در طول سالها ایجاد شده است ، او را دست کم می گیرد. بله ، او را دوست دارد. و او را دوست دارد. فقط یک روز ، با بی تدبیری اش ، آن را از دست می دهد. و تنها در این صورت است که می فهمد این عشق اصلی تمام زندگی بوده است. یکی از دوستان پلیبوی ، که رنج می برد ، در رفتار خود تجدید نظر کرد و اکنون او عاشقانه جدیدی دارد ، که در آن دختر بلوند قطعاً خوش شانس بود. از آنجا که او ذرات گرد و غبار را از او دور می کند ، او را به دریا می برد ، لباس می دهد و به خانم های دیگر نگاه نمی کند ، فقط برای دوستان قدیمی اتفاق می افتد ، به سبک قدیمی شوخی می کند و نسبت به سوء استفاده های گذشته نوستالژیک است. و عکس دیگری از بلوند خود را در یک قاب نقره ای قرار می دهد. کازانووا دیگر ، پس از از دست دادن معشوقش ، ابتدا همسر خود را ترک کرد ، یک سال زندگی کرد ، توبه کرد ، و سپس بازگشت و یک مرد خانواده واقعی شد.

- من ، - می گوید ، - مستقر شدم.

- زود باش ، تازه بزرگ شدی! - همکلاسی اش شوخی می کند.

و من فکر می کنم او فقط چنین دردی را تجربه کرد که تمام تمایل کوپیدها برطرف شد.

اما آیا امکان آموزش مجدد زن زن برای دختری خاص وجود دارد؟ حالا ، اگر تو جادو باشی ، او را رها کن ، و او آرام می شود ، ای حرامزاده. فقط به طور ناگهانی با شما سفید کرکی نخواهد بود. و از طرف دیگر!

بنابراین ، به نظر من ، این تقریباً غیرممکن است. شخص می تواند چیزی را درک کند که خود برای آن آماده باشد. و با وجود اینکه همه گوشهایش از حقایق رایج وزوز می زند ، او نمی شنود.

همکار من کاترینا از یک تحریریه اخیراً طلاق گرفت. شوهرش اولگ ، قبل از ازدواج آنها ، رعد و برق روزنامه نگاران و خوانندگان مشتاق بود ، که در ستون نویسنده اش با آنها مصاحبه کرد. زیبا ، چشم ها آتش هستند. اما معلوم نیست که او با ظاهر بلندپروازانه و مدل ، خانمهای جوان هدفمند ، که چنین فضولی مانند گل و لای در اطراف خود دارند ، بسیار خاص بود؟ برخی حتی آماده بودند که به طور موقت صحنه ، حرفه یا حامی ثروتمند را برای او ترک کنند. و او ناگهان با یک دانش آموز عالی و بی سر و صدا عاشق کاتیا با دم اسبی و یک مجله علمی در زیر بغل او ازدواج کرد ، که او یک بار در یک مهمانی شرکتی سال نو او را بی سر و صدا اغوا کرد.

- خوب ، من منتظر ماندم ، نشستم خوشحالی ام! - آنها در دفتر بعدی بدگویی کردند. - آیا می دانید ، او مدام در ورودی منتظر او بود و روی پله های جلوی در نشسته بود ، و اگر با نوعی اشتیاق او را ملاقات می کرد ، به سادگی می پرسید: "کی آزاد می شوی؟"

اما احتمالاً این اولگ تصمیم گرفت که همیشه اینطور باشد. روی قابلیت اطمینان و ثبات احساسات کاتیا شرط می بندم. و او همچنان به قصه گویی ادامه داد "مقاومت در برابر زیبایی غیر زمینی شما غیرممکن است." اگرچه کاترینا می جنگید ، و قلب به قلب صحبت می کرد ، و در جوراب ساق بلند می رقصید ، و زیبا بود ، موهای خود را تغییر داد ، بهترین بورچ دنیا را طبخ کرد ، و نزد روانشناسان و عوضی ها و آموزش های ماساژ ماهیچه های صمیمی رفت. تمام تمشکهای ریخته شده ، نه زندگی. و هنگامی که او ناگهان رفت ، او همراه با همه تعداد احساساتش بی زبان ماند. او اکنون به شدت تلاش می کند تا او را پس بگیرد. در تمام مدت آشنایی نزدیک آنها ، او یک دسته گل نداد ، و اکنون غرفه گل روی آن غنی شده است. کاتیا هنوز غیرقابل دسترس است.

- تو جام حوصله و عشق بخشنده من را تا انتها نوشید. قطره ای باقی نمانده است. او می گوید

اولگ اخطار داده شد. من باور نمی کردم و او هنوز باور نمی کند اما او به زنان دیگر نگاه نمی کند ، فقط شاید برای مشورت. و اکنون او تمام جدیدترین "ترفندهای" خود را منحصراً در مورد او امتحان می کند. حالا او باید "بنشیند" و به آن برسد ، اینگونه است که کارما نمایان شد. به نظر من فرصتی وجود دارد.

توصیه شده: