2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
احتمالاً همه در زندگی لحظاتی دارند که "توقف" ، ارزیابی مجدد ارزشها و زمانی وجود دارد که نیاز به جستجوی معنا به شدت احساس می شود.
شخصی شروع به پرسیدن سوال "من کیستم؟" ، "کجا می روم؟" ، "برای چه چیزی؟" ، "واقعاً چه می خواهم؟" و غیره.
گاهی اوقات چنین نوع بحران رشد فردی در سطح پنهان و نامرئی رخ می دهد و ممکن است فرد حتی آن را برطرف نکند ، اما آن را به عنوان نوعی اضطراب احساس کند. و اگر او تمایلی به درون نگری ندارد و عموماً ترجیح می دهد با جریان پیش برود ، این بحران ، به طور کامل خود را نشان نداده است ، برای یک فرد به عنوان نقطه اتکایی نخواهد بود ، آن انگیزه ای که امکان تغییر چیزی در زندگی یا تغییر آن را ممکن می سازد. به سطح جدیدی از توسعه
این تجربیات ، جستجوی معنا ، طرح چنین س questionsالاتی و جستجوی پاسخ به آنها ، احساس انگیزه برای تغییر ، اگر چنین مواردی توسط شخصی در زندگی ضروری تعریف شود ، می تواند به عنوان یک سکوی پرش در زندگی باشد. راهی برای زندگی جدید ، به سوی خود جدید
دلیل این انگیزه ، انگیزه می تواند شرایط یا موقعیت خاصی از زندگی باشد ، اما دلیل این امر همیشه یک استعداد درونی و آمادگی فرد برای توسعه ، میل داخلی قوی برای تغییر چیزی خواهد بود.
و این دقیقاً در شرایطی است که فرد تصمیم داخلی را برای پیشروی می گیرد ، حتی زمانی که مقصد به طور کامل مشخص نشده است ، وقتی شخص این واقعیت را درک می کند و می پذیرد که هیچ عقبگردی وجود ندارد ، خود را در "نقطه انشعاب" می بیند.”از زندگی و پیشرفت شخصی او.
"نقطه انشعاب" اصطلاحی از فیزیک است که نشان دهنده تغییر روش معمول کار سیستم است. این وضعیت بسیار بحرانی است که در آن سیستم حتی با کوچکترین انحراف از روش معمول بسیار ناپایدار است.
در عین حال ، عدم قطعیت بوجود می آید: در آینده این سیستم چه خواهد شد؟
دو گزینه امکان پذیر است: سیستم آشفته می شود یا به مرتبه ای جدیدتر ، متمایزتر و بالاتر می رود.
شما می توانید این را به سطح شخصیت به عنوان یک سیستم خود سازماندهی ترجمه کنید و این حالت را به زبان روانشناسی توصیف کنید.
بنابراین ، "نقطه انشعاب" در زندگی و توسعه فردی هنوز هم می تواند به عنوان "نقطه بی بازگشت" توصیف شود. از آنجا که در این دوره از بینش عمیق ، تصمیم گیری ، تغییر شیوه زندگی معمول ، شخص متوجه می شود که اگر برگردد ، متفاوت ، تازه و دوباره برمی گردد و دیگر نمی تواند زندگی ، روابطی مطابق با الگوهای قدیمی قدیمی
"نقطه انشعاب" به این معنی است که شخصی مدتی در یک دوره انتقالی در وضعیت عدم قطعیت شدید بوده است و دقیقاً نمی داند در آینده چه اتفاقی می افتد و همه چیز چگونه پیش خواهد رفت. او ممکن است برنامه ها ، ایده هایی داشته باشد ، اما اغلب آنها فقط به عنوان راهنمایی عمل می کنند تا حداکثر این نقطه را پشت سر بگذارند و همچنان به سطح بالاتری از پیشرفت خود برسند.
این لحظه عدم قطعیت به شیوه ای بسیار پرتنش و دشوار تجربه می شود.
اگر بتوانید از تمام منابع ممکن خود استفاده کنید و این لحظه حقیقت را در مقابل خود تحمل کنید ، تجربیات پیچیده و اکتشافات جدید را در خود ملاقات کرده و زندگی کنید ، سپس گذار به تمایز جدیدتر ، سطح بالاتر و فضای جدید رخ می دهد. ، فرصت های جدیدی برای فرد باز می شود و زندگی رضایت بخش تر و معنادارتر می شود.
اما اگر نیروی کافی یا میل کافی وجود نداشته باشد ، اگر شخص به سادگی بترسد ، او در یک وضعیت آشوب قرار می گیرد ، که در نتیجه بسیاری از گرایش های مخرب را ایجاد کرده و منجر به خود ویرانی می شود. این امر هم در مرگ جسمی یک فرد و هم در شکل انقراض او به عنوان یک شخص نمایان می شود.
اما مرگ به عنوان استعاره نیز در نسخه گذار به سطح جدید رخ خواهد داد.به هر حال ، به نظر می رسد که یک شخص به عنوان یک شخص متولد می شود ، و در این فرایند چیزی باید بمیرد ، پژمرده شود و چیزی باید دوباره متولد شود.
چگونه با این تنش عدم قطعیت کنار می آیید؟
اولا ، در این دوره شما باید بسیار مراقب باشید و نسبت به خودتان حساس باشید. سعی کنید تا آنجا که ممکن است به احساسات ، خواسته ها ، نیازهای خود گوش دهید و یاد بگیرید که اولین نشانه هایی را که "اکنون مشکلی در من وجود دارد" دریافت کنید ، و سپس آنچه را که اشتباه است ، و این احساس از کجا نشات گرفته و تجزیه و تحلیل کنید. وقتی دلیل روشن شد ، آن را حذف کنید.
ثانیاً ، ردیابی و یادگیری تمام مکانیسم های مخرب فعالیت ذهنی که ممکن و ذاتی در ما هستند. آنها را می توان در دوران کودکی آموخت ، یا به عنوان شبه محافظ در فرآیند هستی زایی ، یعنی در حال حاضر در روند زندگی و شرایط آن ، توسعه داد. ردیابی و از بین بردن هرگونه احتمال بروز آنها شما باید بر شفافیت تفکر تمرکز کنید و از تمام قدرت و منابع خود که برای ایجاد گذار لازم است استفاده کنید.
سوم ، بسیار منطقی و حیاتی است که توانایی ها و منابع خود را تعریف کنید. اگر این احساس وجود دارد که آنها کافی نیستند ، ارزیابی منطقی محیط بیرونی در مورد اینکه چه کسی می تواند در صورت لزوم با چه چیزی و چگونه حمایت کند ، منطقی و حیاتی است.
و اگر بتوانیم این تنش عدم قطعیت را تحمل کنیم ، گذار اتفاق می افتد! و آنجا!…
اما این داستان دیگری است…
توصیه شده:
چگونه می توان از خروج معشوقه جان سالم به در برد: نامه ای از یک شوهر متقلب
چگونه می توان از خروج معشوقه جان سالم به در برد: نامه ای از یک شوهر متقلب. از طریق رسانه های اجتماعی و ایمیل ، من روزانه نقد کتاب ها و مشورت های خود را دریافت می کنم. برخی از نامه ها آنقدر جالب به نظر می رسند که (البته با رضایت نویسندگان آنها) باید توسط بسیاری از مردان و زنان خوانده شود.
چگونه می توان از طلاق جان سالم به در برد؟
"چگونه می توان از طلاق جان سالم به در برد؟" - مشکل حاد و بسیار دردناک است. این قبلاً اتفاق افتاده است ، و ما بحث نمی کنیم که چه کسی درست است و چه کسی اشتباه است. هنگام طلاق ، نباید به نحوه زندگی ما فکر کنید ، بلکه به نحوه زندگی در آینده و اکنون فکر کنید.
کسی که دوستش داشت: چگونه می توان رها کرد و از جدایی جان سالم به در برد؟
جدا شدن از یکی از عزیزان دوره سختی است. همیشه به راحتی نمی توان پذیرفت که رابطه به پایان رسیده است ، عزیز خود را رها کرده و تغییرات ناشی از آن را در زندگی خود پذیرفته اید. افراد مختلف به طرق مختلف از هم جدا می شوند: از اندوه خفیف تا دل درد و یأس ، از ناامیدی تا عصبانیت و کینه طاقت فرسا ، از اشتیاق تا تنهایی و ویرانی.
"اگر یک دوست ناگهان معلوم شد که " چگونه می توان از خیانت جان سالم به در برد؟
این یک موضوع دشوار و پیش دشوار است! بیایید آن را درک کنیم! خیانت تحمیل شده یک روان روانی جدی است که نیاز به مطالعه قابل توجه دارد. تحمل یک خیانت دشوار است ، اما زنده ماندن از آن بدون "زخم" تقریبا غیرممکن است! پس از همه ، زخم در آسیب پذیرترین آسیب ها وارد می شود - باز به فضاهای دیگر و کسانی که از آنها انتظار ندارید.
طلاق چگونه می توان از طلاق جان سالم به در برد؟
طلاق چیست؟ برخلاف تصورات روزمره مردم ، طلاق اصلاً مترادف کلمات "جدایی" ، "جدایی" یا "جدایی" نیست. بین کلمات "جدا شده" و "مطلقه" فاصله معنایی عظیمی وجود دارد. طلاق عبارت است از خاتمه پیوند زناشویی بین زن و مرد که رسماً توسط دولت به رسمیت شناخته شده است.