2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
ما بسیار دیوانه تر از آن چیزی هستیم که تصور می کنیم. مفهوم هنجار در شایعات بی پایان در مورد عادی بودن فرایند تعیین هنجار ذهنی در یک فرآیند ذهنی ناپایدار توسعه غرق شده است. آیا می توان در محیطی زنده بود که به ما اجازه می داد فقط یک بازمانده یک خردکن ذهنی باشیم ، کل جوهر آنچه در یک لحظه اتفاق می افتد را بجویم و ما را به بردگان نسبیت ثبات ادراک درک کنیم؟ " عادی "بیننده؟ یک روانشناس معمولی؟ نه ، نکرده اید. روانشناس غیرطبیعی؟ و خوب ، بله ، من به نوعی با چنین چیز خاصی همراه بودم ، روی مجتمع هایم کار کردم ، پول را گرفتم و او را ترک کردم.
نظرات ، نظرات ، اختلاف با وسعت ذهن در حال گسترش است ، فضای زندگی را با محصولات نیمه تمام پلاستیکی خود پر می کند ، که از رحم استمنای بزرگ خارج می شود ، خود را به جنون خود ستایی می کشاند ، و به تشنگی ما برای دانش خودارضایی می کند. از حقارت درونی خود اضطراب ، ترس ، افکار پارانوئید ، توهم ، شیدایی ، افسردگی در یک دیگ ادغام می شوند ، با سنت های مدرن خودشیفتگی رقیق شده ، با نظرات وام گرفته شده غیرقابل درک ، با چاشنی فلفل شرقی هند (به طور طبیعی گیاهی!) ، پخته شده و بر حساسیت ضعیف شورها پخته می شود. و voila ، مخلوط با وحشت ، انجام شد ، شما "معمولی" هستید. ما ظرف را در فضای خوب زندگی سرو می کنیم ، در اینستاگرام عکس می گیریم ، لبخند می زنیم ، نفس نمی کشیم ، کمی بیشتر ، همه چیز آماده است ، همه می دانند که شما عادی هستید. شما می توانید مست شوید و در حالی که در رختخواب هستید با کسی که شبیه یکی از والدین من است در رختخواب قرار بگیرید ، اما چه کسی ، اوه ، خوب ، مهم نیست.
من عادی هستم و شما عادی ، ما عادی هستیم ، همه چیز عادی است. گاهی اوقات ، من دیوانه هستم ، اما این هم اشکالی ندارد. اگر فکر می کنید من دیوانه هستم ، این تصور شما از عقده های ناخودآگاه شما بر من است ، بسیار خالص و بی عیب و نقص ، از هر طرف و سوراخ ها پمپاژ شده ، تنظیم شده ، برای موفقیت آمیزترین موفقیت ، مانند من سرد و نامحسوس ، کالیبره شده است. و شما ، بله ، شما خودتان حداقل حداقل می دانید چه هستید ، چه می گویید ، من چه هستم؟ چه؟ میدونی؟ اوه خوب
یک روانشناس معمولی در فاصله کمی از خانه ، به طور مطلوب ارزان ، اما به منظور اینکه از ارزان بودن آن شرمنده نباشد ، در غیر این صورت ممکن است پیچیدگی هایی بوجود بیاید ، طبیعتاً مانند من ، به طوری که بتوانم او را در فروش هر بازی از طریق اینترنت کنترل کنم. ، با یک دسته دیپلم روی دیوار ، که هرگز به آنها نگاه نمی کنم ، و تا آنجا که ممکن است شبیه پدر یا مادرم باشد ، اما من دوست ندارم در این مورد صحبت کنم. این روانشناس معمولی چند جلسه با من می گذراند و من را واقعا سرحال می کند ، زیرا خونسردی او به من منتقل می شود یا او تمام خنکای من را از بین می برد ، مرا از گندم خلاص می کند ، من فوق العاده می شوم ، و من او را با لبخند بگذارید ، و همه چیز برای من خوب خواهد بود (موسیقی قهرمانانه پخش می شود در حالی که قهرمان با قدم های بلند در راهرو قدم می زند و پیام "فاکت … … دیگر به تو احتیاج ندارم" را تایپ می کند).
اوه ، این روانشناس معمولی در این دنیای عادی با این مشتریان عادی. و از این گذشته ، همه چیز بسیار عادی است ، همه چیز بسیار شگفت انگیز است ، در حال حاضر نفس گیر است ، قهوه در لیوان یخ می زند ، کوکی روی نعلبکی قدیمی می شود ، حوله روی رادیاتور خشک می شود. لعنتی ، اشکالی نداره! خلق و خوی شادی آور است ، مانند مدل تلفن جدید ، مخمل برق در پرتوهای خورشید روشنایی در اشرام در راه آسگارد می درخشد ، من برای انجام قدم بعدی تزلزل ناپذیر می شوم ، همانطور که استفان کاوی ، مربی محبوبم وصیت کرد ، چشمان من از پیش بینی ها پاک است ، روح من با پاکی می درخشد و از آرامش تنفس می کند ، من تغییرات را که در بدن من اتفاق می افتد با دقت مشاهده می کنم ، من زیبا و باهوش غیر واقعی هستم ، همچنین با خودم و دیگران آزاد و صادق هستم. و این تا حد ناهنجاری طبیعی است.
توصیه شده:
چگونه می توان رابطه را نجات داد وقتی همه چیز خوب است. سرد شدن در روابط
اغلب ، مشتریان با سردرگمی ، خستگی ناشی از روابطی که دیگر شادی را به همراه ندارند ، وارد می شوند. به سختی می توان آن زمان را به یاد آورد که نمی خواستید از هم جدا شوید ، با یکدیگر سبک ، شاد و دلپذیر بود. چرا شادی ترک می کند؟ دلایل زیادی برای این وجود دارد ، من در مورد مهمترین آنها - از دست دادن صمیمیت به شما می گویم .
همه چیز درد می کند. هیچ چیز کمک نمی کند! یا چرا کار روی خود نتیجه ای نمی دهد
اغلب ، مشتریانی به من مراجعه می کنند که قبلاً تمام روشهای ممکن برای کار با خود را امتحان کرده اند ، کتابهای زیادی خوانده اند ، تمرینات زیادی انجام داده اند و تعداد زیادی از سمینارها شرکت کرده اند. آنها خیلی چیزها را می دانند ، خودشان می توانند به هر روانشناسی بگویند که مشکل آنها چیست و دلایل مشکلات آنها چیست.
چرا در خانواده هایی که همه چیز خوب است ، بعضی چیزها با کودکان خوب نیست
یک یادداشت کوچک در مورد این موضوع ، زیرا اغلب اخیراً خانواده های دوستانه و شاد ارتباط برقرار کرده اند ، و البته ، از یک سو ، خوشحال است که چنین خانواده هایی وجود دارند ، اما به دلایلی اتفاقی در حال رخ دادن با کودکان در این خانواده ها ، اما نه به عنوان مثال ، کودکان به طور خشونت آمیز بین خود دعوا می کنند ، یا کودکان علائم درازمدت معمولی ندارند - لکنت زبان ، شب ادراری ، عصبانیت ، وزن زیاد و غیره.
چرا برای من اینقدر بد است ، حتی اگر همه چیز خوب به نظر برسد
یکی از درخواستهای نه چندان نادر یک مراجعه کننده در جلسه با روانشناس ممکن است اینگونه به نظر برسد: "به نظر می رسد همه چیز خوب است ، اما چیزی واقعاً برای من مضحک است." این فرمول کاملاً داستایوسکی به نظر می رسد ، اما روح مرموز روسی هیچ ارتباطی با آن ندارد.
وقتی همه چیز در زندگی خوب است می ترسم
من به ندرت با چنین درخواستی به درمان می آیم ، اما در حین کار اغلب به عنوان یک اشکال خارش دار ظاهر می شود که مشاهده آن چندان آسان نیست. این اضطراب به دو دلیل است: 1) نیاز به توسعه توانایی زندگی ، بقا ، مبارزه ، مقابله. هنگامی که مجبور هستید در حالت استرس زندگی کنید و سالها با شرایط نامساعد دست و پنجه نرم کنید ، فرد به آن عادت می کند ، سازگار می شود.