ملاقات با یک کولی

تصویری: ملاقات با یک کولی

تصویری: ملاقات با یک کولی
تصویری: من در پختن این غذا اتفاقی نمی افتم، فوراً بخورید! تربوها / تریپ در اجاق پمپئی. غذای خیابانی 2024, ممکن است
ملاقات با یک کولی
ملاقات با یک کولی
Anonim

من می خواهم تجربه خود را در ارتباط با زنان دوست داشتنی خون کولی به اشتراک بگذارم ، که ممکن است برای شما مفید باشد اگر ناگهان این س haveال برای شما پیش آید که چگونه قربانی کولی ها نشوید. من با مقدمه سنتی شروع می کنم: خیلی خوب بود …

در یک عصر تابستانی ، نسبتاً آرام و نسبتاً گرم ، پس از مشاوره به خانه بازگشتم. با گذر از پارکینگ ، پسری حدود هفت ساله را دیدم ، او در پیاده رو نشسته بود ، یک کلاه در آن نزدیکی بود (البته روسری یک جمله قوی است و در آن زمان هدف آن متفاوت بود). دستم را در جیبم گذاشتم و چند سکه بیرون آوردم و به او دادم. رویدادهای بعدی به شرح زیر توسعه یافت. ناگهان ، از هیچ جا ، یک خانم ظاهر شد ، که در داستان پاول باراباش "NLP ، هیپنوتیزم ، کولی" بسیار خوب توصیف شده است.

آغاز مونولوگ او سنتی بود و بنابراین حتی کمی خسته کننده بود. وقتی به من گفت که چقدر خوب هستم ، در واقع بدون او می دانستم که زندگی من متفاوت است ، من (مانند بسیاری از جوانان از نظر جسمی و از نظر روانی سالم) اولین عشقم را داشتم ، گاهی اوقات با افراد خوبی ملاقات می کردم و گاهی اوقات با افراد نادرست (چه کسی فکر می کرد؟ بلیط از بانک روسیه. اکنون به معنای واقعی کلمه او را به خاطر نمی آورم ، اما اصل همه چیز او این بود که می تواند اطلاعاتی در مورد گذشته ، حال و آینده من به من بفروشد. وقتی متوجه شد که پیشنهاد او برای من جالب نیست ، کار بعدی که انجام داد توسط من به عنوان تهدیدهای مخفیانه برای سلامتی من ، سلامتی خانواده و دوستانم ارزیابی شد و این در حال حاضر یک اضافه وزن آشکار بود. در آن لحظه ، من مجدداً از سرنوشت تشکر کردم که به من فرصتی خوشحال کرد تا از نزدیک با NLP آشنا شوم ، کف دست راستم را به سمت جلو کشیدم ، طوری که معلوم شد پنجاه سانتی متر از چشم بانوی همه بینا فاصله دارد و با اشاره به انگشت دست چپم را در کف دراز کرده ، با صدای بلند ، ناگهانی گفت:

- شما می گویید که سرنوشت را می بینید ، سرنوشت را می خوانید ، بنابراین به این علائم نگاه کنید ، آنها باید به شما بگویند که من خودم یک جادوگر در نسل سوم هستم. اگر دهان خود را دوباره باز کنید و همین یک ساعت کلمات خود را پس نگیرید ، آنگاه همه آنچه گفته شد برای شما اتفاق می افتد.

NLP واقعاً یک معجزه است ، قبل از اینکه وقت داشته باشم ، همانطور که می گویند ، برای پلک زدن چشم ، گفتگوی اخیر من از میدان دید من ناپدید شد.

توصیه شده: