عشق را در خانواده حفظ کنید ، آگاهانه تغییر دهید ، بدون اینکه خود را قربانی کنید

تصویری: عشق را در خانواده حفظ کنید ، آگاهانه تغییر دهید ، بدون اینکه خود را قربانی کنید

تصویری: عشق را در خانواده حفظ کنید ، آگاهانه تغییر دهید ، بدون اینکه خود را قربانی کنید
تصویری: چطور میشه از انتخاب درست برای ازدواج اطمینان داشت؟ با رابطه جنسی یا هم خانه شدن؟ 2024, آوریل
عشق را در خانواده حفظ کنید ، آگاهانه تغییر دهید ، بدون اینکه خود را قربانی کنید
عشق را در خانواده حفظ کنید ، آگاهانه تغییر دهید ، بدون اینکه خود را قربانی کنید
Anonim

در این مقاله سعی کردم دلیل احتمالی تناقضات و سوءتفاهم افراد محبت آمیز در خانواده و احتمال عبور از بحران در روابط را نشان دهم.

با تولد ، هر فرد در سیستم روابط خانواده خود ، روابط والدین با فرزندان و والدین در رابطه با یکدیگر قرار می گیرد. کودک امن ترین ، با کمبودهای کمتر و استرس کمتر ، در خانواده احساس می کند ، جایی که احساس در سیستم "ما" به اندازه کافی شکل گرفته است. عشق بی قید و شرط ، با وجود محدودیت ها و ممنوعیت ها ، احساس می شود و نیاز به توجه عزیزان برآورده می شود. وقتی هر یک از اعضای خانواده برای دیگری احساس ارزشمندی می کند ، یعنی نارضایتی ها و ادعاها یا اختلافات بسیار کمی وجود دارد ، آنگاه یک سیستم پایدار و کاملاً مشخص از جهان بینی کودک شکل می گیرد. به این ترتیب ، اعضای خانواده زمان کافی را با هم می گذرانند. وقتی با هم باشید ، آن را آسان تر و سرگرم کننده تر! و از این بهترین راه برای "زنده ماندن" است در چنین خانواده ای ، با وجود محدودیت ها و کنترل والدین یا فرزندان بزرگتر ، ایمن و رایگان است.

از آنجا که ، به طور کلی ، هر والدینی راضی هستند (به هر حال ، او همانطور که هست پذیرفته شده است) ، او والدین است ، احساس تنهایی نمی کند ، حمایت و منابع لازم را برای زندگی کودک فراهم می کند. این به او اجازه می دهد تا تغییرات طبیعی کودک را در ارتباط با بزرگ شدن به راحتی درک کند. به این معنا که با استرس کمتر ، میزان آزادی در برابر زمینه ایجاد مسئولیت برای اعمال خود در یک پسر یا دختر افزایش می یابد.

فرد بالغ می شود ، از خانواده فراتر می رود و به دنبال بازسازی سیستم روابط خانوادگی است که به آن عادت کرده و مطلوب است.، یعنی با حداقل ولتاژ و درجه آزادی کافی.

بهترین و مطلوب ترین پیش آگهی برای یک رابطه پایدار در یک زوج جوان ، اگر عاشقان سیستمهای خانوادگی مشابهی را ترک کردند. آنها سیستمی از روابط را بازسازی می کنند که در آن "ما" غالب است. با این حال ، بیشتر اوقات چنین است. به عنوان مثال ، یک مرد جوان ، بر خلاف دختری که در یک خانواده کاملاً دوستانه بزرگ شده است ، می تواند یک پسر باشد که به همراه مادرش از طلاق والدین خود جان سالم به در بردند و تنها برای زندگی با او رها شدند.

تصور وضعیت این زن دشوار نیست. به احتمال زیاد ، او بیش از حد تحت فشار خواهد بود ، احساس تنهایی ، نارضایتی ، ناامیدی ، درد از دست دادن بر او غلبه خواهد کرد. ارتباط با چنین شخصی آسان نیست ، زیرا هر شخصی به طور غیر ارادی تلاش می کند ناراحتی خود را با دیگری در میان بگذارد یا نقایص خود را به هزینه دیگری ، ضعیف تر و وابسته تر ، در این مورد ، به هزینه کودک جبران کند.. از این رو، هم مادر و هم کودک مجبور خواهند بود در حالت "من" قرار بگیرند ، و "ما" در خارج از خانواده جستجو می کنیم. به عنوان مثال ، مادر در کار احساس ثبات می کند و پسر - در جمع همسالان. ارزش هر یک از خانواده به گروه تغییر می کند.

اکنون می توان فرض کرد که همسر جوان با چه نقص هایی در خانواده جدید خود مواجه خواهد شد و با چه ادعاهایی از طرف همسر ، همسر مجبور به تماس خواهد شد. همه چیز به ویژه با ظهور کودک در چنین خانواده ای به وضوح ظاهر می شود.

اعتقاد عمیق من به شرح زیر است: هیچ فردی وجود ندارد که درست یا غلط نباشد ، همه وضعیت را به شکل خاصی می بینند و فقط از منابع موجود در حال حاضر استفاده می کنند. ولی! بهبود وضعیت ممکن است ، و کیفیت روابط خانوادگی نیز همینطور است. و بهترین راه برای انجام این کار این است که قبل از هر چیز خود را بشناسید ، روشهای بقا و تاریخ زندگی نوع خود را بشناسید. این نوع و نه تنها تجربه زندگی شخصی در خانواده والدین است ، بلکه در مورد این ، به نحوی ، زمان دیگری است.

توصیه شده: