2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
در این مقاله سعی کردم دلیل احتمالی تناقضات و سوءتفاهم افراد محبت آمیز در خانواده و احتمال عبور از بحران در روابط را نشان دهم.
با تولد ، هر فرد در سیستم روابط خانواده خود ، روابط والدین با فرزندان و والدین در رابطه با یکدیگر قرار می گیرد. کودک امن ترین ، با کمبودهای کمتر و استرس کمتر ، در خانواده احساس می کند ، جایی که احساس در سیستم "ما" به اندازه کافی شکل گرفته است. عشق بی قید و شرط ، با وجود محدودیت ها و ممنوعیت ها ، احساس می شود و نیاز به توجه عزیزان برآورده می شود. وقتی هر یک از اعضای خانواده برای دیگری احساس ارزشمندی می کند ، یعنی نارضایتی ها و ادعاها یا اختلافات بسیار کمی وجود دارد ، آنگاه یک سیستم پایدار و کاملاً مشخص از جهان بینی کودک شکل می گیرد. به این ترتیب ، اعضای خانواده زمان کافی را با هم می گذرانند. وقتی با هم باشید ، آن را آسان تر و سرگرم کننده تر! و از این بهترین راه برای "زنده ماندن" است در چنین خانواده ای ، با وجود محدودیت ها و کنترل والدین یا فرزندان بزرگتر ، ایمن و رایگان است.
از آنجا که ، به طور کلی ، هر والدینی راضی هستند (به هر حال ، او همانطور که هست پذیرفته شده است) ، او والدین است ، احساس تنهایی نمی کند ، حمایت و منابع لازم را برای زندگی کودک فراهم می کند. این به او اجازه می دهد تا تغییرات طبیعی کودک را در ارتباط با بزرگ شدن به راحتی درک کند. به این معنا که با استرس کمتر ، میزان آزادی در برابر زمینه ایجاد مسئولیت برای اعمال خود در یک پسر یا دختر افزایش می یابد.
فرد بالغ می شود ، از خانواده فراتر می رود و به دنبال بازسازی سیستم روابط خانوادگی است که به آن عادت کرده و مطلوب است.، یعنی با حداقل ولتاژ و درجه آزادی کافی.
بهترین و مطلوب ترین پیش آگهی برای یک رابطه پایدار در یک زوج جوان ، اگر عاشقان سیستمهای خانوادگی مشابهی را ترک کردند. آنها سیستمی از روابط را بازسازی می کنند که در آن "ما" غالب است. با این حال ، بیشتر اوقات چنین است. به عنوان مثال ، یک مرد جوان ، بر خلاف دختری که در یک خانواده کاملاً دوستانه بزرگ شده است ، می تواند یک پسر باشد که به همراه مادرش از طلاق والدین خود جان سالم به در بردند و تنها برای زندگی با او رها شدند.
تصور وضعیت این زن دشوار نیست. به احتمال زیاد ، او بیش از حد تحت فشار خواهد بود ، احساس تنهایی ، نارضایتی ، ناامیدی ، درد از دست دادن بر او غلبه خواهد کرد. ارتباط با چنین شخصی آسان نیست ، زیرا هر شخصی به طور غیر ارادی تلاش می کند ناراحتی خود را با دیگری در میان بگذارد یا نقایص خود را به هزینه دیگری ، ضعیف تر و وابسته تر ، در این مورد ، به هزینه کودک جبران کند.. از این رو، هم مادر و هم کودک مجبور خواهند بود در حالت "من" قرار بگیرند ، و "ما" در خارج از خانواده جستجو می کنیم. به عنوان مثال ، مادر در کار احساس ثبات می کند و پسر - در جمع همسالان. ارزش هر یک از خانواده به گروه تغییر می کند.
اکنون می توان فرض کرد که همسر جوان با چه نقص هایی در خانواده جدید خود مواجه خواهد شد و با چه ادعاهایی از طرف همسر ، همسر مجبور به تماس خواهد شد. همه چیز به ویژه با ظهور کودک در چنین خانواده ای به وضوح ظاهر می شود.
اعتقاد عمیق من به شرح زیر است: هیچ فردی وجود ندارد که درست یا غلط نباشد ، همه وضعیت را به شکل خاصی می بینند و فقط از منابع موجود در حال حاضر استفاده می کنند. ولی! بهبود وضعیت ممکن است ، و کیفیت روابط خانوادگی نیز همینطور است. و بهترین راه برای انجام این کار این است که قبل از هر چیز خود را بشناسید ، روشهای بقا و تاریخ زندگی نوع خود را بشناسید. این نوع و نه تنها تجربه زندگی شخصی در خانواده والدین است ، بلکه در مورد این ، به نحوی ، زمان دیگری است.
توصیه شده:
مرزهای روابط: چگونه آنها را تعریف و حفظ کنیم؟ و چگونه می توانید رابطه خود را حفظ کنید؟
به نظر من ، هر یک از ما باید به خاطر داشته باشیم که ما با دستورالعمل استفاده به دنیا نیامده ایم ، با آن قدم نمی زنیم ، روی پیشانی حک شده است ، بنابراین سایر افراد برای ما ناراحتی ایجاد می کنند: تماس بگیرید هنگامی که ما در حال حاضر / هنوز در خواب هستیم ؛ آنچه مجاز کردیم را بگیریم ؛ سوالاتی بپرسید که آمادگی پاسخگویی به آنها را نداریم و غیره.
عشق و عشق. آیا تفاوتی وجود دارد؟ فراگیری آگاهانه و الگوهای روابط ناخودآگاه
امروز ، در مشاوره پیش از آخرین در اسکایپ ، اواخر شب ، تقریباً در ساعت 9 ، ما در حال تجزیه و تحلیل الگوریتم های روابط وابسته به مشتری با مشتری بودیم. زن جوانی که داستان خود را تعریف می کرد ، سرگردانی واقعی داشت: تمام تلاش های او برای برقراری روابط با یک مرد محبوب با "
ELK را در خود بکشید یا چگونه تفکر خود را تغییر دهید تا زندگی شما تغییر کند
من معمولاً مقالات آموزنده و تحلیلی می نویسم ، اما امروز می خواهم افکار خود را به اشتراک بگذارم و شما را به بحث دعوت کنم. در طول سال جاری ، من هزاران مقاله "شکایت نکنید ، متشکرم!" و صادقانه بگویم ، من از این بابت بسیار عصبانی هستم.
چگونه از تحقیر و توهین افراد به خود جلوگیری کنیم؟ چگونه عزت نفس خود را بالا ببریم بدون اینکه اجازه دهیم خود را تحقیر کنیم؟
پاسخ این سوال بسیار ساده و کوتاه است - فقط اجازه ندهید! حداقل به نحوی به حملات دیگران واکنش نشان دهید - یک کلمه یا نصف کلمه ، اما یک عبارت پاسخ باید اجباری باشد! عدم وجود هرگونه واکنش در برابر تلاش برای تحقیر شما ، به عنوان یک شخص ، برای توهین به شما چیست؟ اول از همه ، این کاهش سطح عزت نفس است.
هنوز سعی می کنید ذهنیت پول خود را تغییر دهید؟ بیا ، فایده ای نخواهد داشت
وقتی فرد گستاخ بعدی ادعا می کند که شما فقیر هستید زیرا ذهنیت یک مرد فقیر را دارید ، او را باور نکنید. این جریان در اینترنت به شما قول زندگی جادویی روشن و بدون دردسر می دهد. این مربوط است ، بسیار مرتبط است. بنابراین ، این مربیان مشتریان زیادی دارند.