2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
راه اندازی کوتاه فیلم. به نقل از ویکی پدیا
"سه رنگ" (فرانسوی "Trois Couleurs" ، لهستانی "Trzy kolory") سه گانه ای است که در سالهای 1993-1994 توسط کارگردان لهستانی کریستف کیشلوفسکی فیلمبرداری شده است: "سه رنگ: آبی" ، "سه رنگ: سفید" ، "سه رنگ: قرمز""
آبی ، سفید و قرمز رنگهای پرچم فرانسه (از چپ به راست) هستند و داستان هر فیلم به نوعی بر اساس یکی از شعارهای جمهوری فرانسه است: "آزادی ، برابری ، برادری".
بنابراین ، فیلم س questionsالات برابری را مطرح می کند - روانشناختی ، و شاید حتی معنوی -کارمی … سوال مشکل ساز! بریم سراغ طرح داستان …
آغاز فیلم. کراوات. / قضاوتهای روانشناختی
شخصیت اصلی (آرایشگر لهستانی کارول) به دادگاه می رود ، جایی که مراحل طلاق با همسر محبوب ، اما مطلقه اش ، زن زیبای دومینیک فرانسوی ، برنامه ریزی شده است.
در راه دادگاه (فکر می کنم این نمادگرایی کارگردان تصادفی نیست) کارول به فضله کبوتر می افتد ، پرنده ای بر فراز او پرواز می کند.
یعنی از همان دقایق اولیه طرح ، بیننده یک قهرمان بدبخت و مردود را مشاهده می کند. که در نتیجه طلاق ، نه تنها زن مورد علاقه خود را از دست می دهد ، بلکه اسناد ، مسکن …
زندگی سابق در فرانسه غیرممکن است …
قهرمان ما پس از شستشو به عنوان یک رانده شده اجتماعی ، به طور غیرقانونی ، اما با موفقیت به سرزمین خود ، به لهستان باز می گردد.
اما نظر شما چیست؟ در چمدان …
من تصور می کنم این نمادگرایی کارگردانی نیز به طور تصادفی مجاز نبود … آرایشگری که زمانی موفق و با استعداد بود ، به اراده سرنوشت شرور ، مانند یک چیز خسته کننده و غیر ضروری ، به حاشیه زندگی او پرتاب شد … یک چیز ، او به لهستان منتقل شد … یک رفیق غیر منتظره ، هموطن ، دوست آینده …
ادامه طرح. اوج. / تحلیل های بعدی
کارول که نمی تواند عشق همسر سابق خود را متوقف کند ، تصمیم می گیرد ثروتمند شود تا ارزش خود را به دومینیک زیبا ثابت کند (و این چیزی است که همسرش بیشتر از همه در دادگاه به آن اعتقاد دارد - من معتقدم ، نه تنها مستقیم ، بلکه همچنین به معنای مجازی یک کلمه خاص.
و در مدت نسبتاً کوتاهی ، کارول ثروتمند می شود (به روشی غیرقانونی ، اما م effectiveثر). بعدش چی؟
قهرمان موارد زیر را تصور کرد: او به طور ساختگی دفن می شود (دفن می شود) ، و همسر سابق او ، با اراده ، تمام ثروت خود را (در حال حاضر چشمگیر) دریافت می کند. کارول می خواهد به دومینیک ثابت کند که چقدر او را دوست دارد … دیگر چه؟ دیدن زنی که برای قلب او ارزشمند است (به هر حال ، در صورت مرگ او ، او می آید تا با او خداحافظی کند).
تمام زندگی او بر معشوق او متمرکز است - تمام افکار او فقط در مورد دومینیک است … و امیدهای ضعیف ، چیزی که در قلب او تغییر می کند …
تخلیه طرح / نتیجه گیری
کارول به صورت خیالی دفن شده است. دومینیک به مراسم تشییع آمد. او روی قبر می ایستد و برای همسر سابق خود عزاداری می کند. با احترام ، با اشتیاق … کارول از مخفی شدن معشوق خود مراقبت می کند و با بازگشت دومینیک به خانه برادرش ، به روی او باز می شود …
زیبایی که از دست دادن جان سالم به در برد ، از قیام همسر از دست رفته اش بی نهایت خوشحال است. عاشقان سابق از دست داده اند ، آنها دوباره عاشق شده اند. پیش روی آنها شبی سرشار از شور است. اما صبح (با توجه به شرایط موجود) کارول دوباره ناپدید می شود - از نظر قانونی چنین نیست ، او باید موقعیت جدید خود را مشاهده کند و مجبور به "تبخیر" می شود.
دومینیک در ناامیدی است - فقط در حال حاضر او متوجه شد که همسر از دست رفته خود را دوست دارد ، فقط در حال حاضر او کاملاً درک کرد که چقدر او را دوست دارد.
او به شدت ترک خود را تجربه می کند ، مانند تجربه ای که قبلاً ترک خود را تجربه کرده بود ، شوهرش نیز توسط او رها شده بود.
موقعیت دومینیک جبران ناپذیر و ویرانگر است! به قیاس با شرایط اخیر همسر خیانت شده اش.
علاوه بر این ، دومینیک محاکمات تحقیر ناعادلانه ای را در پیش دارد ، از نظر قدرت برابر کارول …
وقتی بدون سقف بالای سر ، بدون اسناد ، بدون کار و غذا ، کارول بدبخت ، التماس می کرد ، در معابر مترو سرگردان می شد - مردود ، تحقیر شده ، هتک حرمت …
و یا این قسمت از انتقام مردان ، یا بومرنگ سخت ترین سرنوشت ، اما پلیس دومینیک را ملاقات می کند و او را متهم به احتمال قتل عمدی برای به دست آوردن ارث قابل توجه می کند. زن زندانی است …
طرح در صحنه سوراخ بعدی به پایان می رسد. کارول زیر پنجره های سیاه چال همسر سابقش ایستاده است. دومینیک از او برای نشانه ها کمک می خواهد و او را از قصد خود برای ازدواج مجدد با معشوق خود مطلع می کند. کارول اشک می ریزد و به معنای واقعی کلمه عشق را بیرون می کشد …
با توجه به این نکته قابل توجه ، فیلم قطع می شود … چشم انداز قهرمانان دردناک و غم انگیز است ، اما چقدر درک های داخلی ، دستاوردها ، آتش در قلب هر دو جا گرفت …
آغاز فیلمی در مورد شکستگی داخلی و فروپاشی خارجی. وسط در مورد دگرگونی درونی و بیرونی قهرمان به نام عشق بزرگ است. پایان طرح درباره دگرگونی های شگفت انگیز احساسات ، روح ، روح است.
عشق پیروز شده است ، به این معنی که امید وجود دارد - برای چرخش احتمالی برای بهتر شدن …
حال به اصل ذاتی طرح می پردازیم … فیلمی درباره برابری - شرایط داخلی ، زندگی ، تجربه معنوی. برابری تجربه قهرمانان را برابر می کند ، ارائه راه جدیدی برای آینده آنها ، دور بعدی روابط …
توصیه شده:
تجزیه و تحلیل رویاها طرح: مرگ عزیزان
از نظر روانشناسی یونگی ، رویاها زبان ناخودآگاه ما هستند. بنابراین ، چه چیزی در رویاهای ما پنهان است و چگونه می توانیم یاد بگیریم که زبان رویاها را درک کنیم؟ در این مقاله ، من می خواهم بر تجزیه و تحلیل رویاهای وحشتناک ، کابوس های مرتبط با مرگ ، مرگ و قتل متمرکز شوم.
در تجزیه و تحلیل روانی زنانگی ودیک
می ترسم که مجبور نباشم آنچه در خطر است را توضیح دهم. اخیراً انواع دوره ها و آموزش های "نحوه ایجاد زندگی خانوادگی با توجه به وداها" ، "نحوه بیدار کردن زنانگی" و غیره با همین روحیه بسیار رایج شده است. همه این آشوب ها عمدتا به زنان اختصاص دارد و در اصل آن ، در بازخوانی مختصر ، موارد زیر خلاصه می شود:
تجزیه و تحلیل شخصیت SWOT: دستورالعمل های گام به گام برای تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف شما
تجزیه و تحلیل SWOT روشی است که معمولاً توسط مشاغل و شرکتها برای ارزیابی نقاط قوت و ضعف آنها و عوامل خارجی که ممکن است بر توسعه تأثیر بگذارند ، استفاده می شود. در واقع ، از این ویژگیها است که مخفف عبارت است از: نقاط قوت (نقاط قوت) ، نقاط ضعف (ضعف) ، فرصتها (فرصتها) و تهدیدها (تهدیدها).
اصول تجزیه و تحلیل بالینی و روانی اختلالات روانی
این اصول توسط ویگوتسکی تدوین شد. اصل اول: عملکردهای ذهنی بالاتر در شرایط in vivo شکل می گیرند ، آنها از نظر اجتماعی تعیین شده ، در ساختار خود نمادین هستند ، در عملکرد آنها واسطه و دلخواه هستند از نظر روانشناسی روسیه ، طبیعی یا غیر طبیعی بودن عملکرد مهم نیست.
و رنگ "رنگ شب" چیست؟
آخر هفته من یک دقیقه رایگان داشتم و تصمیم گرفتم چند فیلم مورد علاقه و شناخته شده را تماشا کنم. این انتخاب بر روی "رنگ شب" قرار گرفت ، صد و پنجاه بار قبلاً دیده شده ، اما هنوز جذاب است. خنده دار است که او در سال 1994 در صفحه ظاهر شد و ذهن روان درمانگران را هیجان زده می کند و نه تنها تا به امروز.