2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
روزی کودکی به این نتیجه می رسد که والدینش او را دوست ندارند. همین تصور باعث ایجاد ضربه شدید می شود. ممکن است مستقیماً به او نگویند که دوستش ندارم ، اما او این را دید ، احساس کرد: او دید که بچه های دیگر در آغوش گرفته شده اند ، اما هیچ کس هرگز او را در آغوش نگرفته است ، او با تلخی شنید که چگونه پدر یک همکلاسی می گوید به پسرش افتخار می کرد ، و هیچکس به او نمی گفت و این را هرگز نمی گفت - این برای خوشبختی بود ، اگر مادر در مورد او تحقیرآمیز صحبت نمی کرد ، او را "برات" یا "دارمید" نمی نامید. و او همیشه با مادرش دخالت می کرد و سپس او با عصبانیت به او فریاد می زد: "مرا تنها بگذار!" پدر خانواده را به کلی ترک کرد و نمی خواست از او چیزی بداند. در طول روز ، کودک نمی تواند تغذیه شود زیرا نیازهای او به سادگی فراموش شده است. اما مادر اغلب تکرار می کرد که او زندگی او را شکست.
در نتیجه ، کودک با این نگرش بزرگ شد که مردم نمی دانند چگونه دوست داشته باشند ، آنها با یکدیگر به نفع خود زندگی می کنند ، اما قطعاً به دلیل عشق نیست.
حتی اگر یک فرد عاشق همیشه به او بگوید: "دوستت دارم" ، هدیه بده ، مراقبت کن ، او هنوز نمی تواند آن را باور کند یا نخواهد ، تا هنگام آشکار شدن "دروغ" آسیب نبیند. او سعی خواهد کرد روشن کند ، بررسی کند که چه چیزی می تواند در پشت این عشق اعلام شده پنهان شود. تصور او بر آنچه که می تواند دوست نداشتن دیگران را تأیید کند ثابت می شود. و در نتیجه ، او شواهدی پیدا می کند که او را دوست ندارند: به عنوان مثال ، یکی از عزیزان در نزاع چیزی توهین آمیز فریاد می زند ، و از این طریق فرد درد را تجربه می کند ، اما همچنین احساس آزادی و تعیین از پیش تعیین شده می کند: "من می دانست که من عاشق نیستم ، و ترس های من تأیید شد ، اکنون می توان بدون این امید احمقانه به زندگی ادامه داد ، و از آنجا که آنها من را دوست ندارند ، پس من نمی توانم دوست داشته باشم.
شخص ترجیح می دهد در روابط فاصله بگیرد ، آنها را بر اساس عملگرا بسازد یا اصلاً آنها را ایجاد نکند. بدترین حالت زمانی است که فردی در یک رابطه سناریوی مادرش را تکرار می کند: "از آنجا که مادر من را دوست نداشت ، چرا من باید فرزندم را دوست داشته باشم؟" علاوه بر این ، به نظر می رسد او شروع به انتقام گیری از فرزند خود برای این کار می کند. این رفتار شخصیتی را با موقعیت زندگی نوزاد نشان می دهد. اغلب ، والدینی که فرزندان خود را رها می کنند یا نسبت به تربیت آنها بی مسئولیت هستند ، دارای سوسیوپاتی نهفته ، خودشیفتگی یا اسکیزوفرنی هستند.
یک پیش آگهی خوب زمانی است که فرد با همکاری با یک درمانگر از بیماری روانی والدین خود مطلع شود و سعی کند با این الگوهای مخرب در رفتار خود مقابله کند ، در غیر این صورت سناریوی زندگی خود را بسازد ، همراه با بخش سالم خود در برابر این علائم قیام کند. و متحد نشدن با علامت علیه همه …
* بازتولید: نینو چکوتادزه.
توصیه شده:
چگونه از دوست داشتن فردی که شما را دوست ندارد دست بردارید. 3 مرحله
درمان خود را خراب نکنید. برخی الگوهای فکری وجود دارد که حرکت رو به جلو را دشوار می کند. دیگر نگویید: 1) من نمی توانم بدون او زندگی کنم. 2) من نمی توانم دوست داشتن او را متوقف کنم. 3) من این شخص را بیشتر از دیگران دوست دارم. 4) من نمی توانم شخص دیگری را دوست داشته باشم.
چگونه می توانید رفتاری را که دوست ندارید تغییر دهید؟ روش عقلانی-احساسی آلبرت الیس
آلبرت الیس ، درمانگر و روانشناس شناختی آمریکایی است. او یکی از اولین کسانی بود که در مورد اهمیت فرایند تفکر منطقی در اصلاح اختلالات رفتاری انسان صحبت کرد. الیس از طریق تحقیقات خود به عنوان یک روان درمانگر دریافت که بیشتر مشکلات بهداشتی رفتاری و عاطفی ناشی از افکار و نگرش های خاص است.
اگر مرد ندارید ، اگر مرد ندارید
اگر شوهر شما پول نمی آورد و شما برای کسب درآمد برای همه کتک می زنید ، مرد ندارید. شما یک همسایه مشترک دارید که غذا را از یخچال شما حمل می کند. اگر هم اتاقی شما دقیقاً برای خودش درآمد کسب می کند ، و شما برای تغذیه خود به خودتان ضربه می زنید ، مرد ندارید.
خیانت تقلب معنای بیولوژیکی قدرتمندی دارد که با این واقعیت ارتباط دارد که رابطه جنسی با شما با رابطه جنسی با شخص دیگری مبادله شده است ، شما را در موقعیت اجتماعی رد کرده و تحقیر کرده و شما را در حاشیه غریزه قرار داده است
قرنهاست که خیانت با ضربه ای به قلب با خنجر مقایسه می شود. واقعیت این است که تقلب یک معنی بیولوژیکی قوی دارد که با این واقعیت ارتباط دارد که رابطه جنسی با شما با رابطه جنسی با شخص دیگری مبادله می شود ، شما را در موقعیت اجتماعی رد کرده و تحقیر می کند ، شما را در حاشیه غریزه باروری قرار می دهد و شما را تنها می گذارد.
هیچ کس شما را دوست ندارد چون جوان ، زیبا یا لاغر نیستید؟ به نظر شما این یک بن بست است؟
من اکنون یک زن پنجاه ساله خوشحال هستم. البته ، من جوان بودم ، اما زیبا و باریک ، به معنای کلاسیک ، هرگز نبوده ام! این "هرگز" در حال حاضر مانند یک جمله به نظر نمی رسد ، مانند دوران کودکی ، هنگامی که شما زشت ترین دختر کلاس محسوب می شوید.