درباره ستایش. ادامه

تصویری: درباره ستایش. ادامه

تصویری: درباره ستایش. ادامه
تصویری: صحتمند شدن ستایش و معرفی همکار جدیدش 2024, ممکن است
درباره ستایش. ادامه
درباره ستایش. ادامه
Anonim

پس از اینکه من افکار خود را در مورد نیاز به ستایش کودکان (و نه کودکان ، همانطور که کاملاً به درستی از من خواسته شده بود) نوشتم و واکنش های شما را نسبت به این افکار خواندم ، افزودن چیزی درست به نظر می رسید. تا حدی به عنوان پاسخی برای بسیاری از کسانی که در نظرات پاسخ دادند ، تا حدی به عنوان شفاف سازی آنچه قبلاً نوشتم.

من می خواهم موارد زیر را اضافه کنم.

1. منطقی است که از شخصی نه تنها به این دلیل ، بلکه به خاطر علت تعریف کنید. و اینجاست که تلاش لازم است: برای یافتن آنچه در آن خوب است. چیزی را که در آن چشمک می زد را مشخص کنید. بله ، غیرقابل تحمل ، بله ، غیرممکن ، بله ، گستاخ و غم انگیز. برای غرور ستایش نکنید ، برای تحمل ناپذیری ستایش نکنید. اما با گودی لبخند زد؟ اما او یک مسخره بازی از معلم ساخت و آیا این تقلید واقعاً خوب است؟ اما - حداقل ، حداقل - هر روز کفش هایش را به مرکز فرش می اندازد ، و امروز آنها را می گذارد ، دختر باهوش ، نزدیک درب؟

یکی معمولاً اصلاً تلاش نمی کند ، اما امروز او کمی بیشتر تلاش کرد. دیگری به طور نامشخص "فرنی در دهان" صحبت می کند ، و سپس نگاه کنید ، او طرح کلی فیلم را گفت و هرگز از "uh" و "mnee" منحرف نشد. مورد سوم در شستن ظروف شگفت انگیز است ، هیچ کس در خانواده نمی تواند مانند او این کار را انجام دهد. چهارمی به وضوح دوست بسیار خوبی است ، بیهوده نیست که تلفن با تماس های بی پایان دوستانش پاره می شود ، به طوری که آنها همه صد و نود و هفت سالم هستند. پنجم یک انتخاب شگفت انگیز از لباس است ، او در حال حاضر در دوران جوانی سبک مشخصی دارد. ششم هوشمند است. این فقط عاقلانه است و بس ، و برای جلوه های این ، همچنین می توانید ستایش کنید.

در آنها - هر - همیشه چیز خوبی وجود دارد. و ترفند این نیست که از چیزهای وحشتناک تمجید کنید و از شکست ها شانس ایجاد کنید ، بلکه به دنبال خوش شانسی باشید ، آن را پیدا کرده و تحسین کنید. نیازی به ستایش برای نقاشی صریحاً ضعیف نیست. و برای یک علامت بد ، نیز نکنید. یک فرد احساس دروغ می کند و در این مورد کاذب بدترین چیز است ، زیرا آنچه در اینجا مورد نیاز است کلمات نیست ، بلکه گرما است. گرما مکانهایی را که ارزشهای واقعی در آن نهفته است ، گرم می کند. شایستگی ها ، مهارت ها ، زیبایی ، پیشرفت ها ، شانس ، غلبه بر ، تغییرات. بگذارید کوچک باشد ، ارزان باشد. اما آنها هستند. برای آنها و ستایش.

2. ستایش - اما نه فقط تحسین. هیچ کس کامل نیست و در مواقعی یک کودک فوق العاده (و همچنین یک مرد فوق العاده و یک زن منحصر به فرد) می تواند هر مشتاق عاشق را که سرش را بالا می برد ، به گرمای سفید برساند. وقتی از واکنشهای مثبت مداوم به یک فرد صحبت می کنیم ، در مورد زمینه ای صحبت می کنیم که بقیه چیزها در برابر آن رشد می کند. زمینه کلی در ارتباط با یک فرد در حال رشد (و البته منظور من از هر فرد در حال رشد) باید سبک باشد. اساساً شما خوب هستید من همیشه شایستگی ها و نقاط قوت شما را به خاطر دارم ، خودم را به یاد می آورم و به شما یادآوری می کنم. در عین حال ، شما می توانید ده بار در این مورد خاص یک شرور باشید ، و من اولین کسی هستم که شما را برای این کار سوار می کند. من به خاطر این عمل سرزنش می کنم ، از رفتار او عصبانی می شوم - اما یک ساعت بعد از آن صندلی مودبانه ای را تحسین می کنم.

به هر حال ، یک تماس کنجکاو. هرچه شخص اطمینان بیشتری در سطح جهانی خود داشته باشد ، درک انتقاد یا سوءاستفاده در هر مکان خاص برای او آسان تر است. هرچه او کمتر خود را دوست داشته باشد و از وحشت خود متقاعد شده باشد ، به هرگونه تلاش برای "رفع" او واکنش بدتری نشان می دهد.

3. درباره موفقیت و تمایل به تلاش برای آنها. البته ، این مهم است ، البته ، اگر آن را تنها با ستایش پر کنید ، هیچ نتیجه ای نخواهد داشت. ولی. والدین کودک را به خاطر موفقیتش دوست ندارند. چه در موسسه ثبت نام کرده باشد یا در آن ثبت نام نکرده باشد ، او برای من به همان اندازه عزیز است. چه کسی خواندن را در چهار سالگی می داند ، یا نمی داند چگونه "a" را از "I" در هفت سالگی تشخیص دهد. زیباترین در کلاس ، یا ناجورترین از همه آنها. در آزمون "صد" یا "صفر" دریافت شده است. من می توانم از این صفر عصبانی شوم ، می توانم فریاد بزنم که باید درس می خواندم و به دیسکو نمی رفتم. اما در عین حال ، من او را همانقدر دوست دارم که اگر به او "صد" می دادم دوست داشتم. من همیشه و هر کسی را دوست دارم ، او نباید با هیچ چیز به عشق من برسد. او با آنچه در جهان وجود دارد به عشق من دست یافت. این همه و او باید این را هر روز بداند.

ما دوباره در مورد پس زمینه صحبت می کنیم.موفقیت های او می تواند دلیل غرور و شادی من باشد ، موفقیت های او قبل از هر چیز برای خود او لازم است ، موفقیت های او بخش مهمی از زندگی مشترک ما هستند و شکست ها دلیلی برای ناراحتی هم برای او و هم برای من و قرعه کشی است. نتیجه گیری - برای من و او اگر درعین حال ، پیشینه کلی زندگی ما هر روز به او نشان دهد که عشق من به هیچ چیز وابسته نیست ، من فرصتی فوق العاده برای قسم خوردن زیاد برای گذراندن یک روز مدرسه به دست خواهم آورد. زیرا فقط یک فرد عاشق حق سرزنش را دارد. بقیه چیزی دارند.

و آخرین مورد. چرا من اینجا هستم ، جلوی چشم همه ، پرچم "ستایش" را به اهتزاز در می آورم و پوستر "سرزنش" را به دار نمی زنم - هر چند گاهی اوقات هر دو لازم است.

بسیار ساده. زیرا ، به عنوان یک قاعده ، ما سرزنش را فراموش نمی کنیم.

توصیه شده: