2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
در مقاله های قبلی ، من در مورد دلایل تبدیل "شاهزادگان" به "هیولا" صحبت کردم و اینکه چرا در برخی موارد مستعد افسونگری هستند و در برخی دیگر اینطور نیست. ما در مورد این موضوع با استفاده از مثال دو افسانه صحبت کردیم: "زیبایی و جانور" و "ریش آبی".
اکنون می دانید که اولین کاری که باید در یک رابطه سمی انجام دهید این است که بفهمید با چه کسی سر و کار دارید. با فردی که خودش متوجه هیولای خود می شود و می خواهد از شر آن خلاص شود ، "افسرده" ، یا با شخصی که مطمئن است همه چیز برای او خوب است ، که او رویای هر زنی است و شما باید با او سازگار شوید.
اگر با گزینه دوم سروکار دارید ، باید برای او "جادوگر شریر" شوید ، که باعث می شود بازتاب واقعی خود را در آینه ببیند - هیولای او را قبل از هر چیز برای خود قابل مشاهده می کند. یا طبق فیلمنامه قهرمان داستان پری در مورد ریش آبی ، در اسرع وقت از او فرار کنید.
بیایید به افسانه در مورد زیبایی و جانور برگردیم. چنین شخصیتی در آنجا وجود دارد - گاستون ، که در شهر خود بسیار شناخته می شود
یک داماد حسود زیبایی "پیشنهادات وسوسه انگیز" زیادی برای ازدواج از طرف گاستون دریافت می کند ، اما "به دلایلی" آنها را رد می کند. اگرچه او ثروتمند ، قوی ، خوش تیپ و موفق است - همه دختران می خواهند با او ازدواج کنند. چرا زیبایی اصلا جذب او نمی شود؟
بیایید به این لحظه توجه کنیم. این قهرمان با پدرش زندگی می کند ، مادرش مدت ها پیش هنگامی که او هنوز یک دختر کوچک بود فوت کرد. برخلاف دیگر افسانه ها (جایی که نامادری شیطانی ظاهر می شود) ، پدرش دوباره ازدواج نکرد ، او دخترش را به تنهایی بزرگ می کند. این بدان معناست که او خود مجبور بود نقش معشوقه خانه را بر عهده بگیرد و از پدرش مراقبت کند - او باید خیلی زود بزرگ می شد. او کتابهای زیادی می خواند ، دائماً می خواند - نه تنها زیبا ، بلکه باهوش. او کاملاً می بیند که گاستون نیازی به برخورد ندارد. دلسرد کردن ، شفا دادن بی فایده است.
در عین حال ، بسیاری از دخترانی که در روابط سمی گیر کرده اند این اشتباه را مرتکب می شوند. آنها قبل از هر چیز براق بیرونی هدایت می شوند - وقتی به دنبال دوست پسر ، شوهر هستند. برای آنها مهم است ، او پول خوبی به دست می آورد ، می تواند یک خانواده ، خوش تیپ و دارای وضعیت بدنی خوب را پشتیبانی کند ، با او شرم آور نیست که به دیدار اقوام ، دوستان ، بیرون بروید - همه حسادت می کنند و تحسین می کنند. و این واقعیت که او مغرور و متکبر است ، مدام او را مسخره می کند ، علایق ، استعدادها و سرگرمی های او را در هیچ چیز قرار نمی دهد - یعنی او را فقط زمینه ای برای خود ، یک دوست عزیز می داند - او توجه خاصی نمی کند. او مانند آن دختر ساده لوح از افسانه در مورد ریش آبی می گوید: ریش او آنقدر آبی نیست. و او امیدوار است که وقتی ازدواج می کنند (یا وقتی نوزاد متولد می شود ، وقتی چند سال دیگر بگذرد …) - به لطف نفوذ او تغییر می کند.
به نظر می رسد که اگر او را دوست داشته باشد و از او مراقبت کند ، او در نهایت از او قدردانی خواهد کرد ، قدر او را می داند و به او احترام می گذارد ، به طور کلی او را در آغوش خود می گیرد و تمام خواسته ها را برآورده می کند. اما زمان می گذرد و تغییر معجزه آسایی رخ نمی دهد
چرا؟ زیرا خود او تغییر را ضروری نمی داند. همه چیز برای او مناسب است. او زشتی درونی و هیولای خود را نمی بیند. این دقیقاً اشتباهی است که یک دختر جوان ساده لوح هنگام ازدواج با ریش آبی مرتکب می شود. برخلاف بل ، او با مادر ، خواهران و برادرانش زندگی می کند. پدر اصلاً در این داستان ظاهر نمی شود. برادران ، که مشخصه ، فقط وقتی ظاهر میشن که او در خطر مرگ است ؛ آنها اصلا در خواستگاری شرکت نمی کنند. قهرمان به رنگ عجیب ریش اهمیت نمی دهد ، او شیفته رفتار و خواستگاری زیبا او است.
آنچه مهم است خواهر کوچکتر است. خواهران بزرگتر نیز مجذوب زیبایی بیرونی Bluebeard می شوند ، اما او کوچکتر را انتخاب می کند.او ساده لوح ترین در میان این همه شرکت زنانه است.
البته در مورد سن به این معنا نیست. زنان زیادی در سن 30 ، 40 و 50 سالگی هستند - و آنها دوباره همان اشتباه را مرتکب می شوند. آنها بارها و بارها یک مرد را بر اساس علائم بیرونی آبرو و رفاه انتخاب می کنند ، زیرا مطمئن هستند که هرگونه تمایلات بد او از بین می رود اگر با او مهربان و صبور باشند. این سناریو را می توان بارها تکرار کرد ، مانند یک رکورد گیر افتاده - تا زمانی که "دختر" از ساده لوح بودن برای یادگیری عمیق تر از ماسک بیرونی دست بردارد.
بنابراین ، این دو داستان می تواند برای شما یک تشخیص عالی باشد. نگاه کنید - در چه نوع رابطه ای هستید؟ آیا باید روی آنها سرمایه گذاری کنید ، و اگر چنین است ، چگونه؟ یا بهتر است در اسرع وقت از آنها خارج شوید؟
شاید شما واقعاً یک "شاهزاده مسحور" در مقابل خود دارید. این ممکن است در صورتی اتفاق بیفتد که این مرد را پس از یک رابطه آسیب زا ، هنگامی که او بسیار "از سر زن قبلی" به سرش خورده بود ، بدست آورید. او درک می کند که "چیزی اشتباه است" با او ، که در روابط گذشته خود را به دور از بهترین راه نشان داد ، که چیزی باید در خودش تغییر کند. اما در عین حال ، مانند آن هیولا از یک افسانه ، او کاملاً معتقد نیست که به طور کلی شایسته این تغییر است. همچنین ممکن است به زن بگوید: مرا تنها بگذار! من لیاقت تو رو ندارم! ترجیح می دهم تنها بمیرم! اما در عین حال ، احساس می کنید که در واقع او می خواهد دلسرد شود ، این شفا را از شما می خواهد. اما باید روشی برای آن پیدا کنید. و برای این شما خود باید یک زن بالغ و به اندازه کافی عاقل باشید.
داستان ریش آبی یکی از داستانهای آغاز زن است. این درباره متوقف کردن یک دختر ساده لوح و یادگیری دیدن شکارچیان در اطرافتان است
یکی از توهمات اصلی یک دختر ساده لوح این است که اگر با دیگران با مهربانی و محبت رفتار کنید ، آنگاه هر شرور به یک شاهزاده خوش تیپ تبدیل می شود. اما در مورد شکارچیان اینطور نیست. در مرحله خاصی از رابطه ، تعیین شرایط سخت برای او مهم است ، "او را به یک هیولا تبدیل کنید" - به طوری که او چهره واقعی خود را می بیند و می فهمد که زمانش محدود است. تنها در این صورت است که او می تواند از یک هیولا به یک شاهزاده زیبا تبدیل شود. اگر از قدرت و تجربه کافی برای چنین آزمایشاتی برخوردار نیستید ، فقط این رابطه را ترک کنید و تجربه ارزشمندی را در مورد نحوه تشخیص Predator به همراه داشته باشید.
مهمتر از همه ، به یاد داشته باشید: اگر در یک رابطه سمی گیر کرده اید ، می توانید و باید از آن خارج شوید. در صورت مشاهده علائم "مسمومیت" در روابط خود ، از تماس با روانشناس دریغ نکنید. اگر از خستگی مزمن خسته شده اید ، ایمان خود را از دست داده اید ، خواسته های واقعی خود را فراموش کرده اید و اغلب احساس می کنید "قربانی" هستید - وقت آن است که با "هیولا" داخلی و خارجی برخورد کنید. ادامه انتظار و امید به اینکه "خود به خود" حل می شود ، خود فریبی است که برای همیشه ادامه خواهد داشت.
توصیه شده:
درباره شکنجه والدین ، از دست دادن هویت ، کرامت انسانی و عملکرد روانپزشک
هنگامی که من نوجوان بودم ، والدین یکی از دوستانم در مورد خود ، اوقات فراغت ، دوستان و خواسته هایش بسیار قاطع بودند ، اغلب سختی شدید را نشان می دادند. همیشه به نظرم می رسید که این خانواده مرفه در ظاهر فاقد صمیمیت ، گرما ، بخشش ، درک ، توانایی درک دیگران و خود هستند.
درباره عشق .. درباره روابط .. درباره ارتباط
عشق به معنای کامل کلمه را تنها می توان در نظر گرفت که به نظر می رسد تجسم ایده آل آن است - یعنی ارتباط با شخص دیگری ، به شرط اینکه تمامیت "من" شخص حفظ شود. همه اشکال دیگر جذب عشق نابالغ هستند ، می توان آنها را رابطه همزیستی ، یعنی رابطه همزیستی نامید.
از دست دادن و از دست دادن ذهنی را تجربه نکرده اید
زندگی ما از جمله موارد دیگر شامل درد ، ناامیدی ، از دست دادن و از دست دادن است … و هیچ راه فراری از آن وجود ندارد … این زندگی است. در زندگی خود ، انواع مختلفی از تجربیات ، احساسات ، احساسات را تجربه می کنیم. اگر این احساسات بیش از حد غیرقابل تحمل ، پیچیده ، غیرقابل درک و ترسناک باشند ، روان می تواند از خود در برابر چنین "
درباره کلیشه ها ، استعدادها و نظم و انضباط - آنچه شما را از یادگیری زبان خارجی باز می دارد
در دنیای مدرن ، فردی که زبان انگلیسی را نمی داند ضررهای زیادی می کند. من در مورد یک فرد به عنوان یک متخصص صحبت می کنم - علاوه بر این ، در هر زمینه ای (در مفهوم عمومی انسان ، چنین فردی می تواند بسیار خوب باشد ، اما منظور من این نیست). لندن پایتخت بریتانیای کبیر است ، بله.
یادداشتی بدون عنوان درباره دختری کنجکاو ، عمه اش و آسیاب. یا به طور خلاصه و ساده درباره اینکه روانکاو کیست
یک روز برادرزاده هشت ساله ام این س meال را از من پرسید که چه کار کنم؟ من گفتم: "روانکاو" و ایستادم و به چشمان گردش نگاه نکردم. - چطور است؟ - یک سوال منطقی دنبال شد. و چگونه می توان به کودک هشت ساله توضیح داد که عمه اش چه کار می کند؟ عمه من ، یعنی من ، عقده های او را تحت فشار قرار دادم ، زیرا صحبت با همکاران و بزرگسالان یک چیز است ، و توضیح دیگر اصل کار روان درمانی روانکاوانه برای کودک.