اضطراب چیست؟ رویکرد روانکاوی

فهرست مطالب:

تصویری: اضطراب چیست؟ رویکرد روانکاوی

تصویری: اضطراب چیست؟ رویکرد روانکاوی
تصویری: ترس، اضطراب و وحشت، قسمت هفدهم : راههای درمان اضطراب، روان درمانی هیپنوتراپی و رفتار درمانی 2024, ممکن است
اضطراب چیست؟ رویکرد روانکاوی
اضطراب چیست؟ رویکرد روانکاوی
Anonim

اضطراب چیست؟

رویکرد روانکاوی

در گروه روان درمانی خود در زمینه مدیریت استرس م ،ثر ، من رویکردهایی را که در جهت های مختلف روان درمانی قرار دارند ، ترکیب کرده ام و به نظر من انتقادات متقابل نسبت به یکدیگر دارند. این ترکیب به شما امکان می دهد در سطوح مختلف روان کار کنید. در مورد خودآگاه و ناخودآگاه.

K. Estes در کتاب خود "دویدن با گرگ ها" می نویسد که عصب شنوایی به سه شاخه یا بیشتر تقسیم می شود. آناتوميست هاي قديم تصور مي كردند كه اين به شخص داده شده است تا در سطوح مختلف بشنود و سپس آگاه شود. یک شاخه به منظور درک مکالمات روزمره وجود دارد ، دوم - دانش و هنر علمی ، و شاخه سوم برای شنیدن روح شما. به طور دقیق تر ، برای اینکه روح دستورات را بشنود و دانش کسب کند. وظیفه درمان تحلیلی آگاهی از انگیزه های ناخودآگاه شما در زمینه ارضاء علائم است.

اکنون نحوه ارتباط این موضوع با استرس و مدیریت موثر آن را توضیح خواهم داد. من واقعاً امیدوارم که اطلاعات برای همه خوانندگان در دسترس و قابل فهم باشد.

برای شروع ، پیشنهاد می کنم مفهوم را در نظر بگیرید فشار، چگونه تنش طبیعی که هنگام اختلال در هموستاز ایجاد می شود … اکنون در مورد هموستاز. در این زمینه روانشناختی ، ما در نظر خواهیم گرفت مفهوم هموستاز چگونه احساس راحتی و تصویری جامع از خود ، شامل تصویری ذهنی از جهان ، باورها ، نگرش ها. یعنی این حالت آرامش عادی ماست. وقتی درگیری به وجود می آید ، تصور ما از خود تهدید به نابودی می شود. به عنوان مثال ، ممکن است طرف مقابل با انتقادات خود اعتقادات ما را زیر سال ببرد. من در اینجا مثالی از تأثیر فیزیکی نمی آورم ، ما جنبه روانی را در نظر می گیریم. (من می خواهم به شما یادآوری کنم که بدن ما در سطح بیوشیمیایی تقریباً برابر خطرات جسمی و روحی واکنش نشان می دهد).

اگر شخصیت نتواند تصویر خود را حفظ کند ، یعنی چگونه خود را نشان می دهد ، در این صورت ما با ضربه روحی روبرو می شویم. تروما زمانی رخ می دهد که تمام دفاع های ذهنی ، منطقی و غیرمنطقی از بین بروند و فرد احساس ناامیدی کند.

بنابراین ، هنگامی که هموستاز مختل می شود ، ما احساس ناراحتی می کنیم. وضعیت روانی ناراحت کننده است ، از نظر جسمی می تواند گرم یا سرد باشد. تعریق تشدید می شود ، ممکن است ضعف جسمانی ایجاد شود ، احساس فشار در شبکه خورشیدی ، نشستن بی حرکت دشوار است. اینها علائم استرس هستند. کمبودی ایجاد می شود که منجر به حالت تنش می شود.

روان ما به گونه ای طراحی شده است که به هر نحوی این کسری را برطرف می کند

علامت آن جبران کمبود ناخودآگاه است. در این مورد ، کسری امنیتی ایجاد می شود. (اگرچه ، به نظر من ، هرگونه کمبود: مراقبت ، توجه ، آرامش ، سطح کنترل و غیره با ایمنی همراه خواهد بود ، اما روان چگونه هرگونه نقص را در سطح عمیق درک می کند. همه چیزهایی که ما انگیزه ناخودآگاه نداریم ایمنی و راحتی را بیابید. اما این نظر ذهنی من است ، شاید روزی تغییر کند).

این علامت ممکن است به صورت زیر ظاهر شود:

- اعتیاد (الکلی ، مواد مخدر ، قمار) ؛

- اختلالات اضطرابی؛

- وسواس - اختلالات اجباری (وسواس ، حرکات) ؛

- بیش از حد محافظ ؛

- بیماریهای روان تنی

در سطح بیرونی ، ما می توانیم با یک وضعیت واقعی درگیری بین دو بزرگسال مقابله کنیم. در سطح دوم ، علمی ، با داشتن دانش لازم ، منطقی می کنیم ، آنچه را که در حال حاضر برای ما اتفاق می افتد برای خود توضیح می دهیم. در سطح سوم ، ذهنی ، ما با تضاد بین فراخود خود (کنترل کننده ، اخلاقی سازنده و درونی کننده روح داخلی) و این واقعیت که Z.فروید "Id" ، منطقه ناخودآگاه ، پر از خواسته ها ، غرایز ، احساسات خالص را نامید. این تعارض را می توان با درگیری بین والدین سخت گیر و کودک بی پروا مقایسه کرد. کودک به والدین وابسته است و بنابراین او باید از الزامات خود اطاعت کند ، اما هنوز راهی پیدا می کند که از پدر و مادر مخفیانه آب نبات ممنوعه را بخورد. حتی به ضرر سلامتی شما.

هر عملی قبل از میل است … هنگامی که میل به وجود می آید ، تنش بوجود می آید که مستلزم تخلیه است. تمایل می تواند خود را در یک سطح ساده ، به عنوان مثال ، خوردن چیزی ، و در سطح یک مأموریت ، معنی زندگی نشان دهد - در یک نقش اجتماعی خاص انجام شود.

اگر خواسته فوراً برآورده نشود ، ناامید می شویم.… یک حالت بسیار ناراحت کننده ، که با تحریک همراه است ، تبدیل به خشم و حتی خشم می شود. با استرس طولانی مدت ، یعنی استرس ، ما احساس اضطراب ، ترس می کنیم. ولتاژ باید تخلیه شود. ترشح نوعی واکنش استرس است. پاسخ استرس می تواند به شکل یک علامت باشد یا مستقیماً بیان شود. شخصی می تواند عصبانیت خود را در محیط خارجی نشان دهد ، کسی آن را به سمت داخل هدایت می کند و شیوه زندگی مخربی را برای شخصیت خود هدایت می کند. کسی وحشت می کند ، از استرس فرار می کند. گاهی اوقات ، به معنای واقعی کلمه ، او فرار می کند ، محل را ترک می کند یا ارتباط را ترک می کند. یا هنگامی که حتی یک فکر در ذهن او وجود ندارد دچار حماقت می شود - تمرکز کردن ، به خاطر سپردن چیزی ، پاسخ دادن ، واکنش نشان دادن غیرممکن است. همه اینها واکنش روان به استرس است.

هدف از کار روان درمانی در درمان گروهی و فردی این است که:

- یاد بگیرید که پرخاشگری طبیعی خود را مدیریت کنید با هدایت آن به سوی دستیابی به اهداف (یعنی ارضای خواسته ها) ؛

- نفس خود را تقویت کنید ، که در ساختار شخصیت در نظریه روانکاوی بین سوپرگو (کنترل ، انتقاد) و Id (خواسته ها ، احساسات) نشان داده می شود ؛

- یک نفس قوی اجازه می دهد استرس طبیعی را تحمل کند ، که تا زمانی که ما زندگی می کنیم ، ارتباط برقرار می کنیم و رشد می کنیم پدید می آید و بوجود می آید. به عبارت دیگر ، آنها قادر نخواهند بود شما را "تحت فشار" قرار دهند.

- در نتیجه - می توانید خواسته های خود را مستقیماً بدون استفاده از علامت برآورده کنید و الگوهای رفتاری ناکارآمد

در یک گروه ، این فرایندها سریعتر اتفاق می افتد ، اما گاهی اوقات فرد باید با درمان فردی شروع کند ، و سپس به گروه برود. بنابراین ، قبل از کار در یک گروه روان درمانی ، مصاحبه ای انجام می دهیم ، جایی که در مورد امکانات و وظایفی که می خواهیم با همکاری حل کنیم بحث می کنیم.

در درمان روان پویایی ، ما شخصیت را به عنوان یک ساختار پویا و دائماً در حال تغییر در نظر می گیریم. هموستاز دائماً مختل و بازآفرینی می شود. و این یک "هنجار" متفاوت خواهد بود. این شخص کمی متفاوت خواهد بود.

یادم هست مثل در مورد لباس

یکی از آقایان خوب ، بسیار زیبا و قابل احترام ، تصمیم گرفت برای خودش کت و شلوار بدوزد. او به خیاط رفت و او ، با اندازه گیری آن ، قول داد که در یک هفته کت و شلوار آماده می شود. آقا یک هفته بعد آمد ، کت و شلوار آماده پوشید و در آینه به خودش نگاه کرد. در آینه ، او دید که یک شانه روی کت و شلوار از دیگری بالاتر است ، یک پا از پای دیگر کوتاهتر است و طول آستین ها نیز متفاوت است. خیاط گفت اشکالی ندارد ، من به شما کمک می کنم. و او پیشنهاد کرد که آقا یک شانه خود را پایین بیاورد ، یک چپقچه را با چانه خود محکم کرده و یک پا را کمی بچسباند. در اینجا ، نگاه کنید ، اکنون کت و شلوار یکدست و درست است. کل آقا کج و معوج نمی تواند با این موضوع مخالفت کند. با نگاهی به بازتاب در آینه ، یک کت و شلوار متقارن را دید. او به خیاط پول داد و بیرون رفت و سعی کرد بدن خود را بچرخاند تا تقارن کت و شلوار حفظ شود. رهگذران برگشتند ، و او می توانست صدای زمزمه آنها را با هم بشنود: "چه کت و شلوار زیبایی روی چنین آقایی فلج شده!"

به نظر من ، این مثل به طور دقیق منعکس کننده این است که یک علامت برای یک فرد چه می کند.

درمان شناختی رفتاری در کلاسهای ما به عنوان دستورالعملهای واقعی و واقعی برای حل مشکلات به وجود آمده استفاده می شود. این یک نوع قرص است که مورد علاقه بسیاری از بیماران است و به شما کمک می کند تا در حال حاضر با استرس کنار بیایید. اما همچنین باید مرتباً مصرف شود:).

به عنوان مثال ، هنگام استرس چه باید کرد:

- قبول ناراحتی در روح و بدن ؛

- برای خود آن احساس ، احساسی را که تجربه می کنید نام ببرید و بدن خود را از نظر سفتی ، تنش ، ناراحتی بررسی کنید.

- با پرسیدن این س yourselfال از خود که نیاز به رضایت دارد ، تعیین کنید: من الان چه می خواهم؟ این می تواند میل به نوشیدن ، گرم کردن ، خوردن ، بیرون رفتن و غیره باشد.

- البته با هدایت اصل واقعیت ، آنچه را که می خواهید برای خود انجام دهید. آن ها حالا برای خودم چه می توانم بکنم الان چیکار میتونم بکنم با این وضعیت

اگر این میل به ضربه زدن به کسی است ، بهتر است در مورد آن بگویید: "من عصبانی هستم. من اذیت می شوم. " کمی ساده تر خواهد شد ، من خودم می دانم:).

اگر این یک اضطراب شدید است ، تنفس عمیق شکمی ، که در آن بازدم دو برابر طول تنفس است ، کمک می کند. از طریق تنفس ، ما عملکرد سیستم عصبی سمپاتیک و پاراسمپاتیک را تنظیم می کنیم. با مهار عمل سمپاتیک ، عملکرد پاراسمپاتیک را تقویت می کنیم. (مانند خودرو ، پدال گاز و ترمز. دو پدال به طور همزمان کار نمی کند). ترکیب بیوشیمیایی خون تغییر می کند و بنابراین ، ما می توانیم زمینه احساسی خود را تحت تأثیر قرار دهیم.

در گروه روان درمانی مدیریت استرس موثر ، شرکت کنندگان ابتدا در تماس با دیگران تنش عادی را تجربه می کنند. و برخی زودتر ، برخی دیرتر ، در زمان واقعی در فضای گروه ، الگوهای ناکارآمد خود را به ارتباطات سازنده تغییر می دهند. این فرآیند توسط رهبر گروه تسهیل می شود و بازخورد سایر اعضا را نیز تضمین می کند.

تصویر گرفته شده از سایت و

توصیه شده: