عشق واقعی چیست. افسانه هایی در مورد عشق واقعی

فهرست مطالب:

تصویری: عشق واقعی چیست. افسانه هایی در مورد عشق واقعی

تصویری: عشق واقعی چیست. افسانه هایی در مورد عشق واقعی
تصویری: نشانه های عشق واقعی چیست؟ 2024, آوریل
عشق واقعی چیست. افسانه هایی در مورد عشق واقعی
عشق واقعی چیست. افسانه هایی در مورد عشق واقعی
Anonim

بسیاری از افرادی که نمی توانند برای مدت طولانی روابط قوی و پایدار ایجاد کنند ، قادر به انتخاب شریک زندگی خود نیستند ، در مورد ازدواج و تشکیل خانواده تصمیم بالغ می گیرند ، نه تنها هیچ تجربه ای از روابط سالم ندارند ، بلکه آنها را در آن ندیده اند. زندگی آنها. … به عنوان یک قاعده ، آنها رفتار والدین را در طلاق یا نزاع خانوادگی مشاهده کردند.

ممکن است وضعیت دیگری وجود داشته باشد - هر یک از والدین منحصراً به زندگی خود مشغول بودند ، هیچ علائق مشترکی در خانواده وجود نداشت. بر این اساس ، کودک قادر به درک سوالات نیست: والدین چه نوع رابطه ای دارند؟ آنها حتی چگونه ملاقات کردند؟ آیا آنها یکدیگر را دوست دارند ، زیرا در ظاهر هیچ رابطه ای قابل توجه نیست؟ از نظر والدین ، کل زندگی بزرگسالان کودک ایده آل به نظر می رسید ، اما وقتی او 15-20 سال داشت ، به دلایلی آنها طلاق گرفتند. یا شفاف سازی رابطه بین پدر و مادر همیشه بی سر و صدا و پشت درهای بسته انجام می شد ، بنابراین کودک نمی توانست بفهمد چه اتفاقی افتاده و چرا.

بنابراین ، در این مرحله با وضعیت درونی یک فرد چه اتفاقی می افتد؟ او سعی می کند کمبود تجربه بصری را با اطلاعات از منابع مختلف جبران کند - به عنوان یک قاعده ، اینها داستانهای عاشقانه (سیندرلا ، افسانه های شاهزاده خانمهای زیبا و غیره) و فیلمهای عاشقانه آمریکایی با پایان خوش است.

با این حال ، شادی واقعی کار سختی می طلبد ، بنابراین برای اینکه زندگی خود را واقعی تر و شادتر کنید ، باید افسانه های عشق واقعی را بفهمید و افشا کنید.

عشق واقعی همیشه عشق در نگاه اول است

به طور کلی ، امروزه این افسانه عملاً برچیده شده است - هریک از ما با افرادی روبرو شده ایم که عاشق شریک آینده خود نه از بار دوم و حتی از سومین بار شده اند. همچنین شرایطی وجود دارد که عشق زمانی به وجود می آید که شخصی ظاهراً در رابطه طولانی و پایدار با شریک دیگر است ، یا تنها پس از مدتی پس از ملاقات قادر به دیدن و قدردانی از او بوده است.

نکته مهمی که باید در اینجا به خاطر بسپارید این است که برخی افراد مدت زیادی طول می کشد تا در قلب خود آرام شوند و سپس به طرف مقابل اعتماد کنند. تنها پس از آرامش کامل درونی آنها قادر خواهند بود بگویند: "بله ، من این شخص را دوست دارم!"

امروزه افراد معدودی در جهان با انواع مختلف ضربه های عمیق (به ویژه ضربه وابستگی) وجود دارند ، بنابراین نمی توان در یک ثانیه اعتماد کرد. برعکس ، اغلب اوقات شرایطی بوجود می آید که رابطه ای که با یک عاشق دیوانه وار در نگاه اول شروع شد ، به همان سرعت و محو شود. چرا این اتفاق می افتد؟ در حقیقت ، این ایده آل سازی و کاهش ارزش یک شریک است ، اما در واقع هیچ محبت قوی و عمیق و عشق صادقانه وجود ندارد.

ممکن است افراد در نگاه اول عاشق شوند ، اما سپس آنها در روابط خود طولانی و سخت کار می کنند ، عشق خود را گام به گام پرورش می دهند ، مدام به سمت یکدیگر حرکت می کنند و مخفی ترین افکار را می آموزند. یک دوره ناامیدی می گذرد ، یک دوره عصبانیت - و عشق واقعی شروع می شود.

اکثر مردم هنوز به نظریه نیمه ها اعتقاد دارند. این یک افسانه افسانه ای است که روزی روزگاری هریک از ما از نظر جسمی با شریک خود در ارتباط بودیم ، اما سپس یک فاجعه وحشتناک رخ داد که ما را از هم جدا کرد. از آن زمان به بعد ، همه مردم در سراسر جهان در جستجوی همسر خود "سرگردان" هستند. با این حال ، اگر چنین بود ، تا به حال ، مردم به سادگی نمی توانستند با شریک خود ملاقات کنند ، عاشق شوند و تشکیل خانواده دهند. امروزه ، شبکه جهانی اینترنت تعداد نامحدودی از گزینه ها را برای یافتن عشق خود در سراسر جهان ارائه می دهد - سایت های دوستیابی و چت های مختلف به شما امکان می دهد با افرادی از کانادا ، اتریش ، نیوزلند ، آمریکا و غیره ارتباط برقرار کنید.اگر شخصی سرنوشت داشته باشد که یک و تنها شریک داشته باشد ، مطمئناً می تواند او را پیدا کند. اما اگر اینترنت وجود نداشت ، این زوج نمی توانستند دوباره با هم متحد شوند.

افسوس که این نظریه شگفت انگیز نادرست است. هر شخص به طور مستقل در مورد هدف خود در زندگی تصمیم می گیرد و همسر جانبی خود را انتخاب می کند. هیچ چیز و هیچ جا در مورد اینکه چه کسی جانشین روح شما خواهد بود ، نوشته نشده است - نه خدا و نه جهان. مهم است که درک کنیم که ما خود شریکی را انتخاب می کنیم که روح ما به او پاسخ می دهد.

وظیفه ای غیرقابل تحمل برای خود تعیین نکنید - به طور نسبی ، قصد خدا را در نظر بگیرید. مسئولیت انتخاب های خود را بر عهده بگیرید ، فردی را پیدا کنید که به اندازه کافی برای شما مناسب است و روابط قوی ایجاد کنید.

هدف عشق تنها و تنها شخص است

این از دسته ایده آل سازی و کاهش ارزش است - شما باید فرد کاملی را پیدا کنید که در همه چیز با شما سازگار است و در هر نقطه مناسب شما است. شما هرگز با او قسم نخواهید خورد و با او درگیری نخواهید داشت ، عصبانی از یکدیگر نخواهد بود. اولا ، شما به سادگی به خود اجازه نمی دهید چنین احساساتی را در رابطه با معشوق خود نشان دهید ، و ثانیاً ، اگر شریک زندگی شما از چیزی عصبانی شود ، این اعتقاد راسخ را خواهید داشت که نزدیکترین فرد دیگر دوست داشتن شما را متوقف کرده است. این نظر اشتباه است. عشق و عصبانیت همراهان جدایی ناپذیری هستند و این کاملاً طبیعی است. اگر در رابطه با شریک زندگی خود حداقل به صورت دوره ای عصبانی نمی شوید ، هیچ رابطه ای وجود ندارد.

شریک ممکن است از نظر شخصیتی نقص داشته باشد ، شما ممکن است در پاسخ به برخی از اقدامات او تحریک شده و ناامید شوید. مهم این است که در کنار این شخص راحت و خوشایند باشید. به طور نسبی ، بیش از 50 of از زمان صرف شده با یک دوست عزیز نباید برای شما سنگینی کند. اگر اینطور نیست ، نباید عمداً شریک خود را محبت کنید یا در رویارویی با روابط گیر کنید ، در حالی که عموماً در جهات مختلف نگاه می کنید و به هیچ وجه یکدیگر را درک نمی کنید. به اطراف خود نگاه کنید و شخصی را پیدا کنید که در هر شرایطی واقعاً با او راحت و آرام باشید.

بنابراین ، اگر مدتی است تلاش می کنید رابطه خود را مرتب کنید ، سعی می کنید با شریک زندگی خود یک زبان مشترک پیدا کنید ، اما می بینید که همه هنوز قانع نشده اند ، این نشانگر این است که تنها شما اینطور نیست.

عشق واقعی جاودانه است

بر هیچ کس پوشیده نیست که 80-90 of از زوج ها فقط چند سال با هم زندگی می کنند و می روند. روانشناس خانواده سیستمیک آنا وارگا در مقاله خود در مورد تاریخچه مدل سیستم خانواده صحبت کرد. در حدود دهه 1960 ، هنگامی که طلاق حل شد ، مدل "با هم و برای همیشه" روابط خانوادگی به آرامی شروع به فروپاشی کرد. در اواسط دهه 70 مدل خانواده زیر شکل گرفت - "تک همسری" (یک فرد چندین سال با یک شریک زندگی می کند ، سپس از هم جدا می شود ، دیگری را پیدا می کند و روابط جدیدی ایجاد می کند). در حقیقت ، هرگز داستانی از عشق ابدی وجود نداشته است ، فقط زوجین قبلاً نمی توانستند طلاق بگیرند ، و علاوه بر این ، این مورد توسط جامعه تأیید نشد. به طور نسبی ، "ملحفه کثیف در ملاء عام بیرون نیامد" ، مردم بدون احساس متقابل به زندگی خود ادامه دادند ، اما در عین حال عاشق دیگران شدند و شرکای خود را فریب دادند.

داستان عشق ابدی داستانهای عاشقانه سیندرلا ، ملودرامهای آمریکایی است ، داستانهایی که پایان می یابند "و آنها پس از همیشه خوشبخت زندگی می کردند." با این حال ، هیچ کس نمی گوید که شخصیت ها چه مدت و با خوشحالی زندگی می کردند ، شادی آنها چگونه بود - بدیهی است که این یک تصویر یخ زده به شکل بوسه بر روی کل صفحه نیست. زندگی شامل پویایی و احساسات ، تجربیات ، رویدادها و جلسات مختلف است - این طبیعی است.

ایثار نامحدود ، رد منافع شخصی

این احتمالاً یکی از ترسناک ترین افسانه ها است ، اگرچه بسیاری از مردم در حال حاضر به روانشناسی و روان درمانی اعتیاد دارند. دست کشیدن از خود و قربانی شدن بسیار خطرناک است.

اغلب ما متوجه نمی شویم که چگونه روابط ما را به طور کامل جذب می کند ، تمام وقت آزاد ما را می گیرد و ما را برده فروتن خود می کند (ما ملاقات با دوستان را متوقف کردیم ، سرگرمی های خود را کنار گذاشتیم ، مدت طولانی نخوانده ایم ، غذای مورد علاقه خود را فراموش کرده ایم ، تماشای فیلم و غیره). به طور معمول ، در یک زن و شوهر ، شرکا مراقبت از خود را متوقف می کنند - رژیم غذایی ناسالم ، عادات بد. بیشتر اینها ناخودآگاه اتفاق می افتد (مخصوصاً اگر مستعد رفتارهای اعتیادآور و وابستگی هستید). در ابتدای رابطه ، افراد ادغام می شوند و رفتارهای وابسته به خود را از خود نشان می دهند (حتی اگر در واقع وابسته به هم باشند).

خود را رصد کنید ؛ تجزیه و تحلیل کنید که در حال از دست دادن خود به عنوان یک شخص هستید ، در کجا از شریک خود پیروی می کنید ، خواسته های شخصی خود را درک نمی کنید و از آگاهی و انرژی استفاده نمی کنید.

همه این نکات بسیار مهم هستند. چرا؟ بیشتر اوقات ، روابطی که در آن شرکا خود را قربانی می کنند تا "با هم باشند" به سرعت از هم پاشیده می شود و در مرحله دختر و پسر به پایان می رسد. علاوه بر این ، مردم از بیماریهای مختلف روان تنی رنج می برند - هنگامی که خود را در روابط از دست می دهیم ، نه تنها بدن خود ، بلکه زندگی خود را به طور کلی از دست می دهیم.

وضعیت برعکس - یک فرد در دنیای توهم زندگی می کند ("در یک رابطه همه چیز خوب است. ما خیلی شبیه هم هستیم ، از کارهای یکسان خوشم می آید ، همه کارها را با هم انجام می دهیم. من دیگر دوستانم را دوست ندارم ، به آنها نیازی ندارم ! و سرگرمی های من دیگر علاقه ای را بر نمی انگیزد. تنها چیزی که واقعاً به من علاقه دارد این است که شما چه کار می کنید؟ بیایید این کار را با هم انجام دهیم!"

چنین ادغام قوی در یک جفت منجر به نابینایی کامل و نابخشودنی شرکا نسبت به یکدیگر می شود. در پایان ، یک تصدیق زمانی اتفاق می افتد که شخصی می فهمد که شریک بیشتر رابطه را به او خیانت کرده است.

عشق را باید به دست آورد

در کشورهای فضای پسا شوروی ، طرز تفکری ریشه دوانده است که حداکثر رنج ها عشق واقعی و بزرگ را شکل می دهد. ذهنیت افراد روسی زبان یا کسانی که در اتحاد جماهیر شوروی بزرگ رشد کرده اند / متولد شده اند ، الگوی رفتاری فداکارانه ای دارد - آنها خود را کاملاً فراموش می کنند و کاملاً تسلیم افراد دیگر می شوند. بر این اساس ، اگر من (الف) همه این احساسات را متحمل شده ام ، به این معنی است که عشق واقعی است. در غیر این صورت ، چیزی در رابطه اشتباه است. این باور اشتباه آنقدر در ذهن ما نقش بسته است که یک پسر خوب که مشروب نمی خورد ، سیگار نمی کشد و پول مناسبی به دست می آورد ، از نظر جسمی جذب یک زن نمی شود. و تنها با برخورد تحقیرآمیز نسبت به خود (از جمله خشونت خانگی) ، متقاعد می شود که دوستش دارد.

جهان پیرامون ما کاملاً خودشیفته است ، بنابراین اگر کاری را برای طرف مقابل انجام ندهیم ، به اندازه کافی برای او خوب نیستیم ، دوستمان نخواهد داشت. اساساً ، همه روابط بزرگسالان بر اساس این باورها ایجاد شده است ، و این اشکالی ندارد. با این حال ، نظر "آنها مرا دوست نخواهند داشت" آنقدر مهم و اولویت دار می شود که فرد خود را به عنوان یک شخص فراموش می کند. در نتیجه ، یک بن بست به وجود می آید - اگر فردی در یک رابطه سعی کند با شریک زندگی خود سازگار شود ، نمی تواند او را دوست داشته و به او احترام بگذارد. شما نمی توانید عشق را از طریق رنج به دست آورید - هیچ کس دوست ندارد به شخص دیگری صدمه بزند (مگر اینکه هر دو شریک روانی باشند).

عشق نجات از تنهایی است

تنها بودن برای یک فرد غیرقابل تحمل است ، بنابراین او سعی می کند شریکی پیدا کند تا اینقدر ترسناک نباشد. به عنوان یک قاعده ، عمق کامل این باور توسط آگاهی ما درک نمی شود.

عشق واقعی به طور پیش فرض برابر است با کیفیت جنسیت. رابطه جنسی عالی برای اولین بار - شرکا برای یکدیگر عالی هستند

افسوس ، تماس جنسی خوب از اولین بار امروزه بسیار نادر است ، به ویژه برای کسانی که مدت طولانی در رابطه نبوده اند. ارتباطات عصبی ما برای دریافت لذت به روش خاصی عادت دارد و تغییر فیلمنامه بر ماهیت ارگاسم تأثیر می گذارد. بر این اساس ، عشق بزرگ و خالص همیشه به معنای رابطه جنسی با کیفیت بالا در یک زمان نیست.دست کم یک سال طول می کشد تا روابط جنسی ایجاد شود و تنها پس از آن می توان قضاوت کرد که آیا شرکا از نظر جنسی برای یکدیگر مناسب هستند یا خیر.

علاوه بر این ، این تجربه جنسی آشفته در رابطه است که بیش از عشق شهادت را نشان می دهد. هیجان و جاذبه شدید (تا جنون) ما را فقط در رابطه با افراد مخرب که برای روابط کاملاً نامناسب هستند جذب می کند. برای یک رابطه طولانی و پایدار ، شما به یک عشق آرام و آرام نیاز دارید. با این حال ، این بدان معنا نیست که میزان اشتیاق برای شریک زندگی باید در "صفر" باشد ، میانگین کاملاً کافی است.

عشق واقعی احساسات مثبت و شادی آور است ، همیشه سرخوشی و درک متقابل. اگر نوعی نگرش منفی نسبت به شریک وجود داشته باشد ، این پدیده کوتاه مدت است و به سرعت از بین می رود

برای از بین رفتن نگرش منفی نسبت به شریک ، زن و شوهر باید بیشتر ارتباط برقرار کنند و نیازهای هر یک را درک کنند. یک رابطه طولانی مدت و پایدار صد در صد لذت نیست. در حدود 5 سال (از سال دوم تا هفتم رابطه) ، شرکای خود یک رویارویی ترتیب می دهند ، از یکدیگر انتقاد می کنند ، از یکدیگر فاصله می گیرند ، از اقدامات هر یک ناامید و عصبانی می شوند. اما حتی از راه دور و از نظر احساسی ، مردم می توانند به یکدیگر عشق بورزند.

سرخوشی تب دار و احساس مداوم "پروانه ها و رنگین کمان" در معده به هیچ وجه نشان دهنده احساسات عادی و صادقانه شریک زندگی نیست.

توصیه شده: