بونجور ، خوشبختی! (از چرخه "نویسندگان مورد علاقه الهام می گیرند")

تصویری: بونجور ، خوشبختی! (از چرخه "نویسندگان مورد علاقه الهام می گیرند")

تصویری: بونجور ، خوشبختی! (از چرخه
تصویری: توصیه های کتاب Enemies to Lovers قسمت 1 2024, ممکن است
بونجور ، خوشبختی! (از چرخه "نویسندگان مورد علاقه الهام می گیرند")
بونجور ، خوشبختی! (از چرخه "نویسندگان مورد علاقه الهام می گیرند")
Anonim

فرانسوا ساگان یکی از نویسندگان مورد علاقه من است.

و ، اگرچه نسبتاً اخیراً با آثار او آشنا شدم ، اما به نظر می رسد که من همیشه آن را خوانده ام.

همه چیز با کتاب "Bonjour، حزن!" سپس او به سرعت خود را تصحیح کرد ، اما این واقعیت را برای خود متذکر شد.

مدتی گذشت.

من آثار دیگر او را می خوانم ، جایی که احساسات ، تجربیات و درگیری های درونی شخصیت های اصلی همیشه بسیار ظریف و عمیق منتقل می شوند.

علاوه بر این ، در داستانهای او ، شما به ندرت پایان خوش را پیدا می کنید ، اما در زندگی واقعی ، جایی که همه چیز همیشه ساده نیست.

عشقی که او در آثار خود توصیف می کند همیشه آنقدر ظریف ، صادقانه ، شکننده است که به نظر می رسد فقط یک کلمه بی نتیجه کافی است و بس: پایان نه تنها عشق ، بلکه زندگی! با این حال ، این همان چیزی است که در رمان یک خورشید کوچک در آب سرد اتفاق افتاده است …

پس از داستانهای او ، گاهی اوقات بسیار غم انگیز و غم انگیز است. و این احساسات برای مدت بسیار طولانی دوام می آورند.

بنابراین ، برای من غافلگیر کننده بود که حقایق بسیار جالب ، شاد و عرفانی را از زندگی خود نویسنده بیاموزم.

رمان "بنجور ، غم!" - این اولین اثر منتشر شده او بود که باعث شهرت جهانی او شد. این رمان به 30 زبان ترجمه و فیلمبرداری شده است.

این فیلم داستان سخت و غم انگیزی از دختری را روایت می کند که پدر بی پروا و معشوقه اش را فریب داد ، زیرا او زنی با اصول سختگیرانه و بسیار کنترل کننده را دوست نداشت. این داستان در مورد افراد سکولار و در نگاه اول بسیار سطحی است که به دنبال واقعیت قانع کننده تری نسبت به واقعیتی هستند که در آن زندگی می کنند. اما با تماس با آن ، آنها از عمق و جدیت آن می ترسند و دنیای "آشنا" خود را انتخاب می کنند ، که در آن ، همانطور که به نظر می رسد ، همه چیز آسان و سرگرم کننده است ، اما ، در واقع ، بسیار غم انگیز و غم انگیز است …

وقتی آن را نوشت ، به خودش قول داد که از اولین هزینه با خشونت صرف نظر می شود ، اگرچه در آن زمان او در خواب بود که برای خود یک آپارتمان کوچک بخرد.

اما قول دادن به خودش واقعاً یک امر بسیار جدی است ، بنابراین در نهایت این کار را انجام داد.

من در یک راه بزرگ و با پاتوس راه رفتم. هنگامی که در کازینو بودم ، روی شماره های مورد علاقه خود شرط می بندم (3 ، 8 ، 11).

و اکنون ، او آخرین پول را برای اولین کتاب چاپ شده در دست دارد. او روی "هشت سیاه" شرط می بندد و … یک جکپات به مبلغ هشتاد هزار فرانک (معیارهای امروزی دویست هزار یورو) می شکند.

وقتی صبح به خانه برگشتم ، صاحب خانه ای که خانه ای در آنجا اجاره کرده بود می خواست موجودی تهیه کند. نویسنده خوشحال بسیار خسته بود ، و او قطعاً از عهده آن بر نمی آمد. ناگهان از او می پرسد: "آیا تصادفی فکر کرده ای که کل خانه را بفروشی؟" صاحبخانه پاسخ داد: "من فکر کردم." و افزود: "هزینه آن هشتاد هزار فرانک است …".

نویسنده تمام پولهای برنده خود را جلوی او گذاشت و سپس در تمام زندگی خود در این خانه زندگی کرد ، که او با عشق "خانه قلب من" نامید.

بنابراین معجزات در زندگی اتفاق می افتد و رویاها به حقیقت می پیوندند!

و آنها گاهی اوقات به خارق العاده ترین و بسیار معجزه آسا تحقق می یابند!

و شادی گاهی اوقات ما را برای مدت بسیار طولانی دنبال می کند و فقط منتظر است تا ما بگوییم "سلام!" و ما به راحتی شما را به زندگی خود دعوت می کنیم.

اما برای ورود آن باید فضا برای آن در نظر گرفته شود!

از این رو،

"اوروویر ، غم !!!"

توصیه شده: