نیازهای سنی کودکان

تصویری: نیازهای سنی کودکان

تصویری: نیازهای سنی کودکان
تصویری: کودک در یکسالگی /ویژگی سنی/ تربیت فرزند/رفع همه نیازهای کودک 2024, ممکن است
نیازهای سنی کودکان
نیازهای سنی کودکان
Anonim

اغلب اتفاق می افتد که یک کودک پنج ساله ، و حتی بیشتر یک کودک هفت ساله ، توسط والدین به اندازه ای بزرگ تلقی می شود که می تواند کمی بیشتر از آن درک کند. به خصوص اگر خانواده فرزندان کوچکتر داشته باشند.

اکنون با لبخند به یاد می آورم که پسرم هنگام به دنیا آمدن برادر من چقدر بزرگ به نظر می رسید ، و او آن زمان 2 ، 7 ساله بود. با تماشای فیلم آن زمان ، از تصور من در آن زمان شگفت زده می شوم. اما 2 ، 7 ، البته ، یک کودک نوپا است ، اما وقتی همان نگرش نسبت به یک فرد تقریباً بالغ ، نسبت به کودکان 6-7 ساله ، از قبل دشوارتر است. تحمل بار چنین تصور والدینی برای نوزاد دشوارتر است. با این حال ، و همچنین برعکس. رفتار با کودکان خردسال مانند کودکان نوپا ، حتی اگر بالای 40 سال داشته باشند …

یکی دیگر از مشاهدات جالب در مورد خانواده هایی با شرایط آب و هوایی یکسان یا با تفاوت نه چندان زیاد ، درک متوسط سن است ، که همچنین می تواند با برخی تحریفات در انتظارات ناموجه از جوانان برای اقدامات آگاهانه همراه باشد ، و برعکس ، دست کم گرفتن توانایی های بزرگترها

اما بیایید نیازها را برطرف کنیم. کمی نظریه ، بسیار مختصر و کلی (مراحل توسعه بر اساس E. Erickson ، نظریه دلبستگی توسط J. Bowlby ، G. Newfeld ، نظریه فعالیتهای پیشرو A. N. Leontiev ، D. B. Elkonin و V. V. Davydov).

در این طرح ، من به تظاهرات منفی اختلال دلبستگی نمی پردازم ، این یک موضوع جداگانه است ، به توجه خاصی نیاز دارد.

اولین مرحله توسعه از نظر E. Erickson اولین سال زندگی است. نیاز به بودن ، نیاز به امنیت.

این مرحله ایجاد اعتماد (یا بی اعتمادی) در جهان است. گاهی اوقات این دوره را زمان شکل گیری اعتماد اولیه در جهان نیز می نامند. این بدان معناست که نوزادی که تجربه حصار کافی ، پذیرش ، عشق ، مراقبت و توجه را دریافت کرده است ، از اعتماد کافی برای ارتباط سالم و کافی با سایر افراد برخوردار است. در اصل ، این رضایت از نیاز به امنیت است. حالا او مجبور نیست هر بار برای خودش سوالی را حل کند - مانند / دوست ندارد ، نمی خواهد / نمی پذیرد و غیره. در غیر این صورت ، به نظر می رسد جهان در حال رشد کودک خصمانه ، خطرناک و مشکوک است. و این ، به نوبه خود ، در آینده شروع می شود به یک درجه یا دیگری.

شکل گیری اعتماد اولیه از طریق شکل گیری دلبستگی رخ می دهد. باولبی این امر را نیاز غریزی برای نزدیکی به بزرگسالی می داند که در آن "حکاکی" رخ داده است (اولین اثر برجسته و ماندگار علائم فردی که در تماس نزدیک با نوزاد است. معمولاً مادر). نیوفلد این زمان را دوست داشتن از طریق احساسات می نامد. این سطح قبل از کلام است ، هنگامی که تماس فیزیکی مداوم برای کودک مهم است - نه تنها در سطح بدن ، بلکه برای کودک مهم است که بشنود ، ببیند ، بو بگیرد ، بچشد (در حمایت از شیردهی).

فعالیت اصلی این دوره ، تماس مستقیم عاطفی و جسمی مستقیم با بزرگسالان قابل توجه است.

مرحله دوم - استقلال و بلاتکلیفی - سالهای دوم و سوم زندگی. نیاز به مالکیت

این زمان برای رشد سریع جسمی نوزاد قابل توجه است ، که به ذهن اجازه می دهد تا بر بدن خود و توانایی های جدید - راه رفتن ، دستکاری اشیا - برای بدست آوردن چیزی از جایی ، تمیز کردن ، بیرون راندن ، بیرون ریختن و غیره ، تسلط داشته باشد. از تپه بالا بروید ، بپرید ، بدوید ، "گلدان" را کنترل کنید ، لباس بپوشید. و وظیفه اصلی والدین این است که در آزمایش های خود تا حد امکان آزادی انتخاب را ایجاد کند و امن ترین محیط را برای این امر ایجاد کند. "نه" فقط باید به مواردی که برای زندگی یا سلامت کودک خطرناک است ، توجه داشته باشد. محدودیت ها یا مجازات های مداوم در کودک احساس شرم و عدم اعتماد به قدرت و توانایی های او ایجاد می کند.

در سطح دلبستگی - به گفته باولبی - این وابستگی شدید و جستجوی فعال برای صمیمیت است.جالب است مشاهده کنیم که چگونه کودک ، با وجود فعالیت جستجوی فوق العاده بالا ، هنوز هم همیشه پیگیری می کند که مادرش در آن لحظه کجاست. هرچه بیشتر او را در پیاده روی دور می کند ، احساس آرامش ، اعتماد به نفس و امنیت بیشتری می کند. اما او آنقدر پیش نخواهد رفت تا مادرش را از دست بدهد. این امر تنها در صورتی امکان پذیر است که او بسیار تحت تأثیر چیزی قرار گرفته باشد ، بنابراین ، مادر ، با این وجود ، باید دائماً نوزاد را در چشم خود نگه دارد ، بدون این که او را مخصوصاً در جستجوی گودال ها و بوته ها بکشد.

نیوفلد می گوید در سال دوم ، دلبستگی از طریق شباهت و در سال سوم از طریق تعلق و وفاداری شکل می گیرد. در زبان دیگر ، این نیاز به تعلق دارد - به خانواده ، قبیله ، نزدیکان. از یک سو ، این نوعی هویت با بزرگسالان قابل توجه است (بله ، بله ، او یاد می گیرد مانند شما باشد ، رفتارها را می خواند و تکرار می کند ، روش های واکنش به برخی از رویدادها ، از جمله ابراز پرخاشگری) ، و از سوی دیگر ، این یک جدایی سخت به تنهایی و دیگران ، نگرشی غیرتمندانه نسبت به تجاوز به چیزی از خودشان است. اگر کودکی می گوید "این اسباب بازی من است" ، این بدان معنا نیست که او فردی حریص است ، بلکه به این معنی است که به او وابسته است ، او برای او به اندازه مادر اهمیت دارد. این به هیچ وجه در مورد نگرش مصرف کنندگان نیست ، بلکه در مورد نیاز به "با" بودن است.

فعالیت اصلی این دوره فعالیتهای موضوعی است که با هدف تسلط بر قابلیتهای بدن در حال رشد و کشف روشهای مختلف دستکاری اشیاء و استفاده از همه این کشفیات در برقراری ارتباط با جهان انجام می شود.

مرحله سوم - روحیه کارآفرینی و احساس گناه - چهار تا پنج سال است. نیاز به استقلال مستقل.

ماهیت مرحله این است که هر ماه کودک مهارت ها و توانایی های حرکتی و فکری جدیدی را فرا می گیرد ، او یاد می گیرد که به تنهایی بازی کند ، کاری برای انجام دادن انجام دهد ، به طور فعال تخیل کند ، اختراع کند. واکنش والدین: تشویق ، تحریک یا برعکس ، ممنوعیت در مورد این یا آن عمل (شما سقوط خواهید کرد! شما ضربه خواهید زد! شما علاقه مند نیستید! در مورد چه نوع مزخرفی صحبت می کنید!) - همه اینها یا کودک را تقویت می کند اعتماد به توانایی ها ، یا فعالیت های خود ، یا برعکس ، او به دلیل "فعالیت غیرقابل کنترل" خود احساس گناه می کند.

به نظر بولبی ، ایجاد دلبستگی در این سطح ، تشکیل مشارکت است. نیوفلد در مورد تمایل به اهمیت و اهمیت خود در زندگی شخصی نزدیک به 4 سال صحبت می کند و در سال پنجم کودک شروع به عشق واقعی به یک بزرگسال قابل توجه می کند (و نه فقط با تقلید دیگران). این زمانی است که کودک شروع به درک ارزش روابط می کند ، یاد می گیرد که امتیاز دهد ، مذاکره کند ، برای روابط ارزش قائل شود ، به دنبال تأیید اهمیت خود برای عزیزان است و همچنین دلبستگی در سطح نزدیکی عاطفی تثبیت می شود ، هنگامی که کودک می تواند با اطمینان از آرامش و بدون احساسات قوی در هر شرایطی با یک بزرگسال مشارکت داشته باشد. در غیر این صورت ، در این دوره ، آنچه بعداً رفتار وابسته نامیده می شود ، نیاز سیری ناپذیر به عشق (هنگامی که آنها من را دوست دارند ، و من مطمئن هستم و دوست دارم) باعث می شود به دنبال راهی برای پر کردن این سیاهچاله باشم.

فعالیت اصلی یک بازی نقش آفرینی است. او همچنین تا 7 سالگی پیشرو است.

مرحله چهارم - مهارت و حقارت - سن 6-11 سال است. نیاز به خودشناسی.

این زمانی است که علاوه بر رشد فعال ، افراد دیگری نیز به طور فعال در زندگی کودک ظاهر می شوند ، و اکنون هر انتخاب او نه تنها با احساسات یا نظرات او در مورد عزیزان ، بلکه با نظرات دیگران - هر دو در مورد اسباب بازی ها - مرتبط است. یا بازیها ، و درباره ظاهر او ، و دیگران مانند آن. نیاز به مذاکره ، رعایت نظم ، حل تعارضات است.

به گفته نیوفلد ، این زمان شکل گیری وابستگی روانی است - میل به شناخته شدن ، شنیده شدن و درک شدن. این آرزوی نزدیک بودن است.

فعالیت اصلی آموزشی است.

ما به طور بصری ویژگی های هر دوره سنی در زندگی کودکان را بررسی کرده ایم. درک این ویژگی ها به شما امکان می دهد جهان را از چشم کودکان نگاه کنید - آنچه اکنون بیشتر به آنها نیاز دارند ، آنچه برای آنها مهم است ، این است که هر دوره سنی وظیفه خود را دارد ، که مهم است در زمان مناسب حل شود. و مهمتر از همه ، با درک همه اینها ، می توانید راهی برای کمک به کودک خود برای موفقیت و خوشبختی در زندگی پیدا کنید.

توصیه شده: