فرسودگی حرفه ای یک مادر حرفه ای

تصویری: فرسودگی حرفه ای یک مادر حرفه ای

تصویری: فرسودگی حرفه ای یک مادر حرفه ای
تصویری: جناب خان واقعا پولدار شد؟! داستان یک کلاه برداری حرفه ای 2024, آوریل
فرسودگی حرفه ای یک مادر حرفه ای
فرسودگی حرفه ای یک مادر حرفه ای
Anonim

یورچیک را برای آموزش پرتاب کنید ، سپس لنکا را به داخل باغ دنبال کنید. در راه - به بازار کشاورزان ، جایی که مادربزرگم پنیر خانگی می فروشد. البته گران است ، اما کجا باید بروید - همان کودکان را با این جانشین "Pyaterochka" مسموم نکنید. اگر هیچ ترافیکی در کیروف وجود نداشت … خوب ، من از بین می روم. سپس جلو و عقب - و زمان یورچیک فرا رسیده است ، زیرا او با این مهمات هاکی خود نیمی از شهر را پشت سر نمی گذارد …

و فردا کار است - دوختن. بوریس صبح نیز در یک سفر کاری پرواز می کند ، همه چیز باید امروز عصر جمع آوری شود - یک کیف مسافرتی تهیه کنید ، کت و شلوار خود را بررسی کنید ، پیراهن هایش را تا کنید … به هر حال - رئیس بخش باید "ظاهر داشته باشد. " و صبح افزایش ساعت 6 است ، اگر بوریس صبحانه بخورد و به فرودگاه برود ، یا حتی در 5 صبح بیدار شود … برای همه کیک پنیر بپزید ، غذا بدهید ، جمع آوری کنید ، تحویل دهید … سپس - لنکا را امضا کنید معاینه پزشکی ، دریابید که چه گواهی هایی این بار برای بخش ها مورد نیاز است - همه چیز به طور مداوم تغییر می کند. من خودم فرار می کنم خانه ، کوکوی سوپ پوره ای را می پزم و سرخ می کنم (بچه های دارای اشتها شادی مادر هستند) ، یورچیک را از مدرسه بردارید ، لنکا را از مهد کودک بگیرید. فردا ، خدا را شکر ، آنها را می توان با هم به مرکز تفریحی برد - یکی برای شطرنج ، دیگری برای رقص ، نیازی به دوچرخه سواری در شهر نیست. بنابراین ، بله ، لاستیک ها را نیز عوض کنید ، ماه آوریل است ، و من هنوز روی خار هستم …

بنابراین افکار تانیا ، مادر شاد دو فرزند زیبا و باهوش ، همسر یک مرد جدی و مسئولیت پذیر ، کسی که خانه اش یک فنجان پر است ، طبق معمول همانطور پیش رفت. او به تجارت امروز فکر می کرد ، به برنامه های فردا فکر می کرد. و من اصلا به خودم فکر نمی کردم …

در مقطعی ، او سرعت خود را کم کرد ، چراغ اضطراری را روشن کرد و کنار خیابان ایستاد ، همان جایی که توقف ممنوع بود. برخی از احساسات ناآشنا مانع از پوست کندن و ادامه حرکت شد. دست ها مانند ماهی های مرده بی تفاوت روی فرمان دراز کشیده اند - بی تفاوت و بی انرژی. توپی درخشان در سرم رشد می کرد که با نور خود چشم انداز خیابان و همانطور که در آن زمان برای تانیا به نظر می رسید ، چشم انداز زندگی آینده او را پنهان کرد. یک س andال مشابه با وسواس بارها و بارها برگشت و هیچ پاسخی نیافت - "من اینجا کجا هستم؟"

تانیا از ماشین پیاده شد و "عروسک لانه" وفادار خود را به رحمت سرنوشت و تخلیه تمساح ها سپرد و با عبور از خیابان ، به کافه ای روبرو رفت تا کاکائو با مارشمالو بنوشد. او چیزهای زیادی برای فکر کردن داشت …

*****

همکاران -جامعه شناسان خاطرنشان می کنند که در کنار یک "مادر شاغل" معمولی در جامعه مدرن ، قشری از "مادران حرفه ای" ظهور کرده است - زنان متاهل با تحصیلات ، حرفه ای در گذشته ، سطح بالای هوش ، که تصمیم آگاهانه ای گرفته اند خود را وقف یک پروژه مهم کنند - کودکان. چنین مادرانی تلاش و زمان زیادی را برای تشکیل "سرمایه انسانی" فرزندان خود اختصاص می دهند - آنها آموزش ، آماده سازی ، آموزش و توسعه می دهند. به عنوان یک قاعده ، فرزندان چنین مادرانی از چندین بخش یا محافل دیدن می کنند ، غذای سالم می خورند ، آنها مرتباً به تئاترها و موزه ها منتقل می شوند ، در تابستان یک اردوگاه اجباری زبان وجود دارد. "مادران حرفه ای" وقت کافی برای جلسات والدین و معلمان ، شرکت در کمیته های مدرسه و مراقبت کامل از سلامت جسمانی فرزندان خود دارند. حجم کار چنین مادر مادری جدی است و بازگشت کار به عنوان "مادر" همیشه قابل توجه نیست.

اگر به نظر می رسد خود را گم کرده اید ، در مراقبت از خانواده و فرزندان حل و فصل شوید ، به چیزی بین سرآشپز شخصی و تاکسی تبدیل شوید و مهمتر از همه ، احساس می کنید که این وضعیت برای شما مناسب نیست - زمان توقف است و با نگاهی تازه به زندگی خود نگاه کنید. تا کی می توانید علایق و نیازهای خود را نادیده بگیرید ، وقتی بچه ها دیگر به شما احتیاج ندارند ، چه اتفاقی می افتد؟

برای مشاوره ثبت نام کنید ، و در فضایی آرام وضعیت فعلی را تجزیه و تحلیل کرده و راههای برون رفت از آن را پیدا می کنیم ، تا زمانی که شما کاملاً خسته شده اید.

توصیه شده: