2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
من آمریکا را با گفتن اینکه زندگی چرخه ای است باز نمی کنم. بیداری و خواب ، رشد و درک ، سلامتی و بیماری - همه چیز جایگزین یکدیگر می شود. و این نه تنها در مورد زندگی انسان صدق می کند. جزر و مد یک بار در روز رخ می دهد ، بهار سالی یک بار می آید ، پرندگان مهاجر به مدت شش ماه ناپدید می شوند. حتی این مزرعه هر سه سال یکبار تولید گندم را متوقف می کند. نیازی به گفتن نیست که زندگی اجتماعی نیز فراز و نشیبی دارد؟ اقتصاد مستعد بحران است ، سیاست در معرض تغییر است. توسعه شرکت از شروع ، برخاستن و انقراض می گذرد - به پایان طبیعی یا بلند شدن جدید. روابط بین مردم ، آن دوستی ، آن عشق ، سپس در موجی از علاقه بالا می رود ، سپس منفعلانه به جایی در پایین حرکت می کند ، مشخص نیست چرا. بنابراین آیا می توان به طور مداوم در این جهان در حال تغییر موفق بود؟ این بستگی به معنای کلمه "موفق" دارد.
در زمان ما ، درک خاصی از کلمه "موفقیت" بوجود آمده است. با برخی از پایها ، مردم تصمیم گرفتند که موفقیت ثروت است. خوب ، بله ، البته ، بهتر است اشک را روی صندلی بنتلی خود ببلعید تا در زین دوچرخه خود. اما پول ، به بیان خفیف ، چاره ای نیست. تحقیقات انجام شده است ، و بیش از یک بار. نتیجه همیشه یکسان است: نود درصد مردم در ابتدا قاطعانه می گویند: برای خوشبخت شدن به پول و پول و کمی بیشتر یا بهتر ، پول زیادی نیاز دارند. بر اساس نتایج تحقیقات ، کسانی که برای موفقیت به پول نیاز دارند ده درصد بیشتر نیستند. معمولاً کمتر. اما کسانی که واقعاً از پول خوشحال هستند تابع قانون عمومی هستند. حتی در دوران قبل از بحران ، آمریکایی ها کریس بویس ، گوردون براون و سایمون مور این پدیده را مطالعه و توصیف کردند که درآمد نه یک فرد ، بلکه سطح درآمد است. به عبارت دیگر ، اگر شما یک بنتلی دارید و تعداد زیادی رول در گاراژهای همسایه وجود دارد ، این شما را خوشحال نخواهد کرد. نکته مهم در رقابت مالی این است که شما فقط در صورتی احساس موفقیت می کنید که همه اطرافیان شما به طور قابل توجهی فقیرتر از شما باشند. به بیان ساده ، شما می توانید به این هدف برسید - مشکل بزرگ است ، بنتلی ، اما افق جدیدی با فرصت های جدید مصرف کننده بلافاصله پیش روی شما باز می شود - و همه نارضایتی های طاقت فرسا را به ارمغان می آورد. صادقانه بگویم ، مقایسه خود با شخصی غیر از خود در گذشته سودمندتر از تقسیم بر صفر نیست. و آنجا ، و آنجا ، در نهایت - بی نهایت بد.
عکس: ویاچسلاو بوتوسوف
اما فرض کنید معجزه ای رخ داد ، شما ثروت مورد نظر را دریافت کردید ، از همه محصولات فابرژ موفق تر و سردتر شدید ، و این واقعاً شما را برای مدتی خوشحال کرد. پس از مدتی استراحت بر روی داروهای خود ، ممکن است با یک شگفتی ناخوشایند روبرو شوید. این اضطراب است. معمولاً افراد عادی نگرانی های خود را اینگونه بیان می کنند:
- این نمی تواند طولانی بماند ، بحران همه چیز را بلعیده است.
- آنها از من جلوتر خواهند رفت ، ایوان ایوانیچ وجود دارد - او مرد بزرگی است ، اما من به چه چیزی رسیده ام؟
- زنان فقط از من پول می خواهند.
- من دائماً وقت کافی ندارم.
- مدتهاست آنچه را که می خواهم انجام نداده ام.
و حتی:
-نمیدونم الان چی میخوام.
و اینها در حال حاضر نشانه های مشخصی از شکست قریب الوقوع است. و سپس یک چیز دیگر وجود دارد. به دلایلی ، اکنون مد شده است که فکر کنیم افراد موفق سقوط نمی کنند. در زمان اتحاد جماهیر شوروی ، یک کارگر خوشحال از هر مهره محکم شده با خلسه می درخشید. در زمان ما ، یک مرد ثروتمند جوان با دندان سفید در حالت هیپومانیک جایگزین او شد. روند بحران حامی بیکران سخاوتمندی است که با تکان دادن دست خود جان و جهان را نجات می دهد. هر سه دروغ می گویند. اگر آنها قبلاً وارد شیدایی شده اند ، بنابراین منتظر افسردگی باشید. رکود ، یعنی اجتناب ناپذیر است.
چه باید کرد؟ کندن گلهای لذت هنگام رشد؟ فروش شیفت و فراموش کردن ترس ها و نگرانی ها؟ البته که ممکن است. اما تاکتیک های دیگری نیز وجود دارد. خوب است که با یک ایده بسیار ساده شروع کنیم. یک فرد موفق کسی نیست که هرگز زمین نخورد. یک فرد موفق کسی است که بلد است صعود کند. و اگر به زندگی خود نگاه کنید ، دقیقاً این را در پشت خود خواهید دید: زنجیره ای از پیروزی ها و شکست ها ، و بسیاری از شکست ها پایه ای برای پیروزی های بزرگتر شد.
ماکسیم (بیایید او را چنین صدا کنیم) با حالتی کاملاً خسته به سمت من آمد. زنجیره ای از شکست ها او را به سمت یک بحران عمیق سوق داد.بله ، در واقع ، او بود - مشکلات روی شخص افتاد ، گویی از نوعی قرنیه چشم بد است. من پیشنهاد دادم که ماکسیم از پذیرش بی نهایت دست بردارد ، لیستی از تمام مشکلات فعلی تهیه کرده و آنها را با مهلت ها و راه حل ها به منطقه کار منتقل کند ، و سپس برنامه راه حل ها را نمایش داده و نقاط تصویب شده را علامت گذاری کند. معلوم شد که تعداد مشکلات چندان زیاد نیست ، اکثر آنها را می توان حل کرد اگر دست از وحشت بردارید و کمی مغز و تلاش کنید. در نتیجه ، آنچه در ابتدا غیرممکن به نظر می رسید در حدود یک ماه محقق شد. اما برنامه به زندگی خود ادامه داد. موارد جدیدی روی آن ظاهر شد ، که اغلب مربوط به کارهای قدیمی نبود. معلوم شد که همیشه مشکلات کافی در زندگی وجود دارد و راه حل آنها مستمر است. اما در همان زمان ما فهرستی از پیروزی ها را نیز شروع کردیم. پس از مدتی معلوم شد که بسیاری از مواردی که اخیراً در میان مشکلات ذکر شده است به پیروزی ها کشیده شده است. در واقع ، در آن زمان بود که ماکسیم آماده تغییرات واقعی در زندگی خود شد.
سلاح مخفی یک فرد موفق همه کاره بودن اوست. به یک چیز چسبیده ایم - خواه شغل ، خانواده ، سلامتی - ما همه چیز را از دست می دهیم. در دوران رکود اقتصادی در این منطقه ، ما به سادگی چیزی نداریم که به آن تکیه کنیم. شما مطمئناً از چرخ موفقیت مطلع هستید. در هر صورت ، تکرار این تمرین گاه به گاه مفید است. لطفاً یک چرخ معمولی بکشید. خالی است - چه چیزی را پر کنید؟ یک تکه لاستیک کار نمی کند. سوزن های بافندگی. هشت قطعه انجام خواهد شد. بین آنها بخشهای خالی وجود دارد. چیزهایی را که برای شما معنی دار است در آنها بنویسید. به عنوان مثال: سلامت ، امور مالی ، شغل ، رضایت شخصی ، اوقات فراغت ، سرگرمی ، دوستان ، عشق (خانواده). حالا بیایید کامل بودن آنها را در مقیاس ده نقطه ای بررسی کنیم. مرکز ما صفر است ، لبه چرخ ده است. هرچه بخش خاصی از زندگی غنی تر باشد ، بیشتر شما را راضی می کند ، امتیاز بالاتری نیز کسب می کنید. ببینیم چی شد. آیا سوراخ هایی وجود دارد؟ تمام چرخ روی آنها لنگ می زند ، به خصوص اگر در ناحیه دیگری نیز خرابی وجود داشته باشد. آیا چرخ به طور مساوی پر شده است ، اما خیلی کوچک است؟ آهسته ، کمی رانندگی می کند ، ممکن است خسته کننده باشد. آیا یک دایره زیبا بزرگ ایجاد کرده اید؟ تبریک می گویم ، شما یک سبک زندگی موفق دارید.
تشخیص یک فرد موفق با خلق و خوی وی بسیار آسان است. صرف نظر از وضعیت فعلی امور ، این مسئله سازنده است و بر حل مشکلات متمرکز است نه بر تجربیات دردناک. یک فرد موفق در گذشته زندگی نمی کند ، اما آن را نیز از حافظه پاک نمی کند ، زیرا تجربه به دست آمده از شکست ها برای پیروزی های بعدی ارزشمند است. تا زمانی که همه چیز به خودی خود حل نشود ، فرد موفقی را نخواهید یافت که در گوشه ای تاریک پنهان شده باشد. او می داند: این طوری کار نمی کند. و او مسئولیت کامل زندگی خود را - از انتخاب تا نتیجه - بر عهده می گیرد.
در مورد انتخاب یک فرد موفق و در واقع در مورد انتخاب ، جزئیات بیشتری لازم است ، و این موضوع مقاله بعدی خواهد بود.
توصیه شده:
"این روانی رو داری!" پشت این چه چیزی است - دفتر خاطرات به شما می گوید
گاهی اوقات ، برای شناسایی یک باور مخرب ، تأیید یا رد حدس های خود ، یا به سادگی راهی را که از طریق آن به دنبال علت یک اختلال یا بیماری روانی می گردید ، کافی است که خود را به صورت سازمان یافته مشاهده کنید. در زندگی تقریباً هر "مشتری روانی - روانی"
آیا شما نیاز به "درک" دستکاری کننده دارید؟ و آیا این کافی است؟
دستکاری ها در محل نیازهای برآورده نشده بوجود می آیند. دستکاری یک راه حلقه ای است ، برای برآوردن برخی نیازها یا خواسته های داخلی. روش مصرف انرژی ، طاقت فرسا است. اغلب یک فرد باید سهم شیر انرژی خود را صرف دستکاری کند. برای چی؟ - و سپس ، این که برای او (چه به طور کلی و چه در حال حاضر) غیر ممکن است.
مرگ داخل رحمی کودک: آیا این یک امر روزمره است یا اندوه تلخ است؟
نگرش نسبت به مرگ داخل رحمی یک کودک یا همانطور که مردم آن را "سقط جنین" می نامند مبهم است و از حمایتی دور است. متأسفانه ، اغلب زنانی که فرزند خود را از دست داده اند نه تنها با تجربیات خود تنها می مانند ، بلکه گاهی اوقات با حمایت ناکافی روبرو می شوند ، که باعث افزایش احساس گناه می شود.
اهداف خانواده و موفقیت اهداف مردان مدرن پنج نوع مشکلات خانوادگی به دلیل تفاوت در درک مفهوم "موفقیت" و اهداف در زندگی
اهداف خانواده وقتی بیست سال پیش تمرین روانشناسی خانواده را شروع کردم ، دقیقاً به همین شکل بود. حدود یک سوم درگیری ها در زوج های عاشق و متأهل دقیقاً به این دلایل بوجود آمده است: قبلاً ، تفاوت در اهداف زندگی به دلیل شیوه معمول زندگی و کلیشه های زندگی والدین بود.
و من هم چنین هستم - این بدان معناست که من یکی نیستم
"و این برای من یکسان است …" - اغلب شرکت کنندگان در سخنرانی های من این عبارت را با لبخند ، تسکین و تعجب می گویند وقتی دیگران تجربه خود را به اشتراک می گذارند … "بله ، و من چنین احساسی دارم (یا من خودم را احساس می کنم ، یا من آن را می دانم)"