2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
ما معانی خلق می کنیم که به ما در زندگی کمک می کند.
صبح زود بیدار شوید و قهوه بنوشید ، زیرا بدون آن نمی توانید از خواب بیدار شوید.
شوهر صبحانه را آماده کند تا به خوبی در خانه به خاطر بیاورد.
ترکیب سه رنگ در کمان شما بی مزه تر است.
ارائه برنامه ها و برنامه ها نشانگر یک زندگی شلوغ است.
به منظور داشتن زمان برای همه چیز لازم برای "خوشبختی" ، به تجارت بپردازید.
خرید گل در خانه و پختن پای ، زیرا این موضوع به راحتی و گرما مربوط می شود ، اما در خانه باید به همین شکل باشد.
بدانید چرا ، چرا و کجا.
عاشق بودن. با درد. و کمی نه آنطور که دوست داریم.
نه دوست داشتن. با پوچی. دانستن اینکه این موضوع اصلی نیست.
با هم. جدا باشید. نبودن.
ما در هر حرکتی به دنبال معنا هستیم.
او به ما امید می دهد که روزی به طور مداوم خوب باشد.
و برای مدتی این معانی ما را سرپا نگه می دارد. لبخند می زنیم و با رضایت در رختخواب خود به خواب می رویم.
و سپس روزی فرا می رسد که معانی شما به سادگی "کار نمی کند". زندگی را آسان نکنید. شادی نمی آورد
واقعیت هر روز آنها را تکه تکه می کند.
و شما بیش از پیش مشتاقانه به امید متولد شده پایبند هستید ، خود را مجبور می کنید ، آن را به تجربه "اثبات شده" ، به دانش "واقعی" درباره خود و آنچه "نیاز" دارید ، سوق می دهید.
فقط از این زندگی می شود جهنم.
فواصل "خوب" کوچکتر می شوند. و یأس و بی تفاوتی به بیابان کشیده می شود "همه چیز بی معنی است".
این فکر که امید را کنار بگذاریم ، جنگ را متوقف کنیم ، از معانی ایجاد شده فراتر برویم وحشتناک است.
سقوط خواهم کرد …
سقوط خواهم کرد.
سقوط می کنم!
و بله ، شما باید سقوط کنید و مدتی را در ویرانه ها بگذرانید. نگاه کردن به آوارهایی که فضای شما را در داخل و خارج پر می کند.
پیچ و مهره
بدون هیچ امیدی بیدار شوید.
بدون پشتیبانی بایستید.
زندگی کنید بدون اینکه بدانید چگونه زندگی کنید.
توجه کنید که جهان به وجود خود ادامه می دهد و هر ثانیه چیزی در آن اتفاق می افتد.
همه چیز به این شکل است: برای ایجاد یک مورد جدید ، قدیمی باید از هم پاشیده ، فروپاشیده ، ترک کند …
به طرز وحشتناکی
صدمه.
سخت.
و البته ، تاریک ترین زمان قبل از سپیده دم است.
توصیه شده:
فقط منو رها نکن! ترس از دست دادن شریک زندگی ، ترس از رها شدن. آسیب رها کردن
برخلاف ترس از طرد شدن ، که بر اساس احساس شرمندگی برای نیازهای احساس شده و ویژگی های شخصی است ، ترس از رها شدن بسیار عمیق تر از وحشت ناشی از فراموشی ، عدم است. چگونه بفهمیم فردی این ترس را دارد؟ دلایل وقوع آن چیست؟ باید باهاش چکار کنم؟ به طور کلی ، ریشه های این بیماری را باید در اوایل کودکی ، در سن حداکثر یک سالگی جستجو کرد.
"من چیزی نمی خواهم " از دست دادن معنا یا جایی برای کسب قدرت برای زندگی
خالی و حسرت. نه نیرویی وجود دارد و نه تمایلی برای حرکت به جایی. برای انجام هر کاری نیز انرژی وجود ندارد. همچنین بسیار ترسناک و "خود متهم" است. بالاخره باید کاری کرد! فقط این چیست و مهمترین چیز "چگونه" است؟ اگر تمایلی به انجام کاری ندارید … در درون احساس عمیقی از اشتیاق ، دروغ ، دروغ ، و در همه صداقت ، بی فایده بودن هر کاری که انجام می دهید وجود دارد.
از دست دادن و از دست دادن ذهنی را تجربه نکرده اید
زندگی ما از جمله موارد دیگر شامل درد ، ناامیدی ، از دست دادن و از دست دادن است … و هیچ راه فراری از آن وجود ندارد … این زندگی است. در زندگی خود ، انواع مختلفی از تجربیات ، احساسات ، احساسات را تجربه می کنیم. اگر این احساسات بیش از حد غیرقابل تحمل ، پیچیده ، غیرقابل درک و ترسناک باشند ، روان می تواند از خود در برابر چنین "
یک رابطه ایده آل در عشق. پیدا کردن آن بسیار سخت و از دست دادن آن بسیار ترسناک است
همه ما رویای یک رابطه کامل در عشق را داریم. ما به دنبال آنها هستیم ، برای آنها تلاش می کنیم ، مانند پروانه ها به سوی نور. اغلب ما می دانیم ، یا قبلاً از تجربه قبلی می دانیم ، که می سوزانیم ، زخمی می شویم ، نابود می شویم ، اما هیچ چیز نمی تواند مانع ما شود.
من نمی توانم جایی برای خودم پیدا کنم ، یا چگونه می توان آرامش روحی ، آرامش روانی را پیدا کرد؟
اگر شخصی این س ofال را مطرح کند که چگونه می توان به آرامش روانی دست یافت ، منطقی است که فرض کنیم در حال حاضر در روح خود بیقرار است. دو دلیل می تواند داشته باشد: خلأی در روح وجود دارد که شما را تحت فشار قرار می دهد و شما را رنج می دهد - چیزی برای "