مثلث عشقی نظریه روانکاوی: مقاومت ، سرکوب ، انتقال (قسمت 3)

فهرست مطالب:

تصویری: مثلث عشقی نظریه روانکاوی: مقاومت ، سرکوب ، انتقال (قسمت 3)

تصویری: مثلث عشقی نظریه روانکاوی: مقاومت ، سرکوب ، انتقال (قسمت 3)
تصویری: مستند کامل نادر سیگموند فروید پدر روانکاوی 2024, ممکن است
مثلث عشقی نظریه روانکاوی: مقاومت ، سرکوب ، انتقال (قسمت 3)
مثلث عشقی نظریه روانکاوی: مقاومت ، سرکوب ، انتقال (قسمت 3)
Anonim

مثلث عشقی نظریه روانکاوی: مقاومت ، سرکوب ، انتقال

مقاومت در برابر حواس

بعداً فروید از قرار گذاشتن دست بر پیشانی خود به عنوان ابتدایی هیپنوتیزم و از اطمینان ، اعتقادات و پشتکار خودداری کرد. قانون اساسی روانکاوی - "فقط آنچه را که به ذهن شما می رسد" بگویید - برای به دست آوردن مواد لازم از طریق آن ، می توان درمان م effectiveثری را انجام داد ، که اکنون به کاری سخت برای بازگرداندن ارتباطات از دست رفته تبدیل شده است.

اما حتی در آن زمان فروید فهمید که اصرار او غیر ضروری است:

"به این ترتیب ، بدون استفاده از هیپنوتیزم ، من توانستم از بیمار هر آنچه را که برای ایجاد ارتباط بین صحنه های بیماری زا فراموش شده و علائم باقی مانده از آنها لازم بود ، از بیمار یاد بگیرم. این یک عمل خسته کننده بود که به تلاش زیادی نیاز داشت. ، که برای روش نهایی مناسب نبود."

با این حال ، من تأیید کردم که خاطرات فراموش شده از بین نرفته اند. بیمار هنوز این خاطرات را داشت و آنها آماده بودند تا با آنچه می داند ارتباطی تداعی کننده برقرار کنند ، اما برخی نیروها مانع از هوشیاری آنها شدند و آنها را مجبور به بیهوشی کردند. وجود چنین نیرویی را می توان با اطمینان کامل پذیرفت ، زیرا تنش مربوطه هنگام تلاش برای برخاسته از خاطرات ناخودآگاه در آگاهی بیمار احساس می شد. قدرتی که حالت دردناک را حفظ کرد ، یعنی مقاومت بیمار احساس می شد.

"در مورد این ایده مقاومت من درک خود را از فرایندهای ذهنی در هیستری ایجاد کردم. من همچنین می خواهم توجه داشته باشم که با مطالعه هیستری ، ظهور روانکاوی آغاز شد و بعداً جهانی بودن این قاعده ثابت شد. برای بهبودی ، از بین بردن این مقاومت ضروری بود. با توجه به مکانیسم بهبود ، می توان ایده ای از روند بیماری ایجاد کرد. نیروهایی مانند مقاومت ، که اکنون مانع آگاه شدن فراموش شدگان می شوند ، در یک زمان به این فراموشی کمک کرده و تجربیات بیماری زای مربوطه را از آگاهی بیرون راندند. من این فرایند را تحت عنوان سرکوب نامیدم و به دلیل وجود مسلم مقاومت ، آن را به عنوان مدرک در نظر گرفتم. "اس. فروید

ازدحام کردن

فروید بیشتر می فهمد که نیروها چیست و شرایط چیست جابه جایی ، سرکوبی که در آن ما اکنون مکانیسم بیماری زا هیستری را می بینیم؟ یک مطالعه مقایسه ای از شرایط بیماری زا در طول درمان کاتارتیک نشان داد که با همه این تجربیات ، موضوع در ظهور یک میل بود ، که شامل تضاد شدید با سایر خواسته های فرد بود ، تمایلی که با دیدگاه های اخلاقی افراد ناسازگار بود. شخصی. درگیری کوتاهی رخ داد و پایان این مبارزه درونی این بود که ایده ای که به عنوان حامل این میل ناسازگار در آگاهی به وجود آمد سرکوب شد و همراه با خاطرات مربوط به آن از آگاهی حذف شد و فراموش شد. ناسازگاری ایده مربوطه با "من" بیمار انگیزه سرکوب بود. خواسته های اخلاقی و دیگر خواسته های افراد نیروهای سرکوبگر بودند. پذیرش یک خواسته ناسازگار یا معادل آن ، ادامه درگیری باعث نارضایتی قابل توجه خواهد شد. این نارضایتی برطرف شد جابه جایی ، که در نتیجه یکی از وسایل حفاظتی شخصیت ذهنی." [34]

می توان گفت: بیماران هیستریک از خاطرات رنج می برند. علائم آنها بقایا و نمادهایی از خاطرات تجربیات شناخته شده (آسیب زا) است و خود فرایند فراموش کردن رویدادهای مهم و شدید زندگی بدون احساس این احساسات را سرکوب نامیده اند. [22]

اما سرکوبی که برای ما آشنا است ، فراموش کردن است ، یعنی آگاهی تحت تأثیر قرار نمی گیرد ، بلکه محتوای ذهنی را که درک می شود ، اما نمی تواند به عنوان خاطرات آگاهانه یا قابل دسترسی برای آگاهی از بین ببرد ، از دست می دهد. [42]

نظریه سرکوب سنگ بنایی است که کل بنای روانکاوی بر آن استوار است. "سرکوب به عنوان یک واقعیت بالینی در اولین موارد درمان هیستری خود را نشان می دهد. تمام سرزندگی او:" این در مورد مواردی بود که بیمار دوست داشت فراموش کند سرکوب به ویژه در هیستری آشکار است ، اما نقش مهمی در سایر اختلالات روانی و همچنین در روان عادی ایفا می کند. در نظر بگیرید که این یک فرایند ذهنی جهانی است که زمینه ساز شکل گیری ناخودآگاه به عنوان منطقه جداگانه ای از روان

همانطور که می بینیم ، مفهوم سرکوب در ابتدا با مفهوم ناخودآگاه در ارتباط بود (خود مفهوم سرکوب شده برای مدت طولانی - تا کشف دفاع های ناخودآگاه I - برای فروید مترادف ناخودآگاه بود).

علامت به عنوان یک تلاش پیشگیرانه ناموفق است. اندیشه ای که در بیمار بوجود می آید ، خود به همان شکل شکل می گیرد: این یک جایگزین جدید ، مصنوعی و زودگذر برای سرکوب شده است. هرچه تحریف تحت تأثیر مقاومت قوی تر باشد ، شباهت بین اندیشه در حال ظهور - جایگزین سرکوب شده و خود سرکوب شده - کمتر است. با این وجود ، این اندیشه باید حداقل شباهتی به اندیشه مورد نظر داشته باشد ، زیرا منشأ همان علامت است. (زی فروید)

اگر بخواهیم به صراحت بیان کنیم ، تحقیقات در مورد هیستریک و سایر روانگردان ها ما را به این باور می رساند که آنها نتوانسته اند ایده ای را که با آن میل ناسازگار همراه است سرکوب کنند. درست است ، آنها آن را از آگاهی و حافظه حذف کردند ، و بنابراین ، به نظر می رسد ، خود را از مقدار زیادی نارضایتی نجات دادند ، اما در ناخودآگاه میل سرکوب شده همچنان وجود دارد و فقط منتظر اولین فرصت برای فعال شدن و ارسال جایگزین است از خود به آگاهی یک جایگزین تحریف شده و غیرقابل تشخیص. این تصور جایگزین به زودی با آن احساسات ناخوشایند همراه می شود که می توان خود را از طریق سرکوب رهایی بخش دانست. این بازنمایی - علامت - جایگزین اندیشه سرکوب شده - از حملات بیشتر دفاع شخصی در امان می ماند و به جای درگیری کوتاه مدت ، رنجی بی پایان به وجود می آید. [34]

علامت (هیستریک) در محل جابجایی ناموفق شکل می گیرد.

با استفاده از روش کاتارتیک ، نتیجه گیری در مورد ارتباط علائم با تجربیات بیماری زا یا ضربه روحی صورت می گیرد. در یک علامت ، همراه با علائم تحریف ، بازمانده ای از هرگونه شباهت با ایده اصلی و سرکوب شده وجود دارد ، بقایایی که به چنین جایگزینی اجازه می دهد. بعداً ، این علامت نیز یک رویا محسوب می شود.

شایستگی بروئر و فروید این بود که آنها فهمیدند که هیستری نه تنها تظاهر نیست (همانطور که بسیاری از روانپزشکان در قرن 19 تصور می کردند) ، که یک علائم هیستریک مانند یک نشان خاموش است ، که معنی آن جلب توجه دیگران به این واقعیت که روان رنجور را عذاب می دهد این مفهوم در کتاب یکی از نمایندگان گرایش ضد روانپزشکی در روانشناسی دهه 1960 - 1970 توماس ساس "افسانه بیماری روانی" ایجاد شد ، جایی که او نوشت که علائم هیستریک نوعی پیام است ، پیامی به صورت نمادین زبانی که از روان رنجور به فرد مورد علاقه یا روان درمانگر ارسال می شود ، پیامی که حاوی سیگنالی برای کمک است. [25]

"جنسیت" علائم

وی گفت: "من می دانم که این گفته من چندان قابل اعتماد نیست: مطالعات روانکاوی با دقت واقعاً شگفت انگیز علائم رنج بیماران را تا حد زیادی از تجربیات زندگی عاشقانه آنها کاهش می دهد ؛ بیشترین اهمیت را در بین عوامل منجر به بیماری،و این برای هر دو جنس صادق است. "اس. فروید

فروید معتقد بود که این یک چیز آسیب زا است ، به ویژه از نظر جنسی. در مورد یک روان رنجوری واقعی ، جذابیت جسمانی جنسی نمی تواند خروجی مناسبی برای ناحیه روانی پیدا کند ، بنابراین به اضطراب یا نوراستنی تبدیل می شود. از طرف دیگر ، روان پریشی چیزی بیش از توسعه این هسته تحریک کننده اضطراب نیست.

در ابتدا در نظریه فرویدی ، این هسته چنین صحنه آسیب زایی است که بیمار نمی تواند یا نمی خواهد چیزی در مورد آن به خاطر بسپارد - کلمات گم شده اند. این هسته سکسی است و به اغواگری مربوط می شود. به نظر می رسد پدر یک شرور است ، که ماهیت آسیب زا این هسته را توضیح می دهد. این موضوع به موضوع هویت جنسی و روابط جنسی می پردازد ، اما به طریقی عجیب ، با تأکید بر پیش از تولد. و در نهایت ، قدیمی است ، بسیار قدیمی است. به نظر می رسد که جنسیت قبل از شروع جنسیت است ، بنابراین فروید از "ترس جنسی قبل از جنسیت" صحبت می کند. البته کمی بعد ، او به تمایلات جنسی کودک و خواسته های کودکانه ادای احترام می کند.

بیایید به دورا نگاه کنیم: او دائماً در جستجوی اطلاعات جنسی است ، با مادام K. مشورت می کند ، کتابهای عشق مانتگازا را می بلعد (اینها در آن زمان استادان و جانسون هستند) ، او مخفیانه با یک دایره المعارف پزشکی مشورت می کند. حتی امروز ، اگر می خواهید پرفروش علمی بنویسید ، باید چیزی در این زمینه بنویسید ، و موفقیت شما تضمین شده است. ثانیاً ، هر موضوع هیستریک خیال پردازی می کند ، که ترکیبی عجیب از دانش است که به طور مخفیانه توسط آنها به دست آمده و یک صحنه ظاهراً آسیب زا است.

کشف جنسیت کودکان

اگر اکثر مردم ، پزشکان یا غیر پزشکان ، نمی خواهند چیزی در مورد زندگی جنسی کودک بدانند ، این کاملا قابل درک است. آنها خود تحت تأثیر آموزش فرهنگی ، فعالیت کودکانه خود را فراموش کرده اند و اکنون نمی خواهند سرکوب شده را به خاطر بیاورند. اگر با تجزیه و تحلیل ، تجدید نظر و تفسیر خاطرات دوران کودکی خود شروع کنید ، به یک باور متفاوت خواهید رسید.

برجسته ترین ویژگی جنسیت نوزادان نه تنها به مشکل بازی های جنسی کودکان و نوجوانان مربوط می شود ، بلکه مهم ترین آن است - این (افراد کودک) تشنگی آنها برای دانش است. درست مانند بیمار هیستریک ، کودک می خواهد پاسخ سه س relatedال مرتبط را بداند:

اولین س concernsال به تفاوت بین پسران و دختران مربوط می شود: چه چیزی پسرها و دختران را دختر می کند؟

س secondال دوم به موضوع ظاهر کودکان مربوط می شود: خواهر یا برادر کوچکتر من از کجا آمده اند ، چگونه من آمده ام؟

آخرین س aboutال در مورد پدر و مادر: چه رابطه ای بین این دو وجود دارد ، چرا آنها یکدیگر را انتخاب کردند ، و به ویژه در اتاق خواب با هم چه می کنند؟

اینها سه موضوع اکتشافات جنسی دوران کودکی هستند ، همانطور که فروید آنها را در سه مقاله درباره نظریه جنسیت توصیف کرد و آنها را "اکتشاف جنسی کودکانه" و "نظریه های جنسی کودکانه" نامید. موضوع جلب توجه در س questionال اول مربوط به فقدان آلت تناسلی ، به ویژه در مادر است.

نظریه توضیحی از اخته صحبت می کند. مانع در س secondال دوم - ظاهر کودکان - مربوط به نقش پدر در این امر است. نظریه از اغواگری صحبت می کند. آخرین مانع به روابط جنسی مربوط می شود و این نظریه تنها پاسخهای پیش از تولد را ارائه می دهد ، معمولاً در زمینه ای خشونت آمیز.

علاوه بر این ، لاکان می گوید که ناتوانی در یافتن پاسخ به س questionsالات مربوط به اخته ، اولین پدر و اولین صحنه ، عصب اصلی است. این پاسخ ها در تخیلات شخصی سوژه توسعه داده و اصلاح می شود. این بدان معنی است که ما می توانیم توسعه بیشتر زنجیره دال ها را در اولین طرح خود روشن کنیم: توسعه بیشتر آنها چیزی بیش از تخیلات اولیه نیست ، که از آنها علائم عصبی احتمالی می تواند در پس زمینه اضطراب نهفته ایجاد شود. این اضطراب را همیشه می توان در وضعیت اولیه جستجو کرد ، که ناشی از توسعه دفاع در تخیلی است. به عنوان مثال ، الیزابت فون آر ، یکی از بیمارانی که در تحقیقات مربوط به هیستری شرح داده شد ، با تصور رابطه با شوهر خواهر متوفی بیمار شد.در مورد دورا ، فروید خاطرنشان می کند که موضوع هیستریک قادر به تحمل یک موقعیت جنسی برانگیختگی معمولی نیست. سپس هر برخورد با جنسیت همیشه ناموفق است: خیلی زود ، خیلی دیر ، در مکان اشتباه. موضع هیستریک اساساً رد پاسخ کلی و امکان ایجاد یک واکنش شخصی است.

هر بار که یک موضوع هیستریک با یکی از این سه موضوع اصلی روبرو می شود ، این یک انتخاب نیست ، بلکه امتناع از انتخاب است ، او سعی می کند از این امر اجتناب کند و می خواهد هر دو گزینه را حفظ کند ، بنابراین مکانیسم اصلی در تشکیل یک علامت هیستریک تراکم است و هر دو گزینه را ضخیم می کند. فروید در مقاله ای در مورد ارتباط علائم و خیالات هیستریک به این نکته اشاره می کند که در پشت هر علامت نه یک ، بلکه دو تخیل - مردانه و زنانه وجود دارد. نتیجه کلی این عدم انتخاب ، البته آن چیزی است که در نهایت به جایی نمی رسد. شما نمی توانید کیک داشته باشید و آن را بخورید. فروید هنگامی که یک تشنج هیستریک معروف را توصیف می کند ، تصویری بسیار خلاقانه ارائه می دهد که در آن بیمار هر دو نقش را در فانتزی جنسی اساسی ایفا می کند: از یک سو ، بیمار لباس خود را با یک دست مانند بدن یک زن در حالی که با او بود به بدن او فشار می دهد. از طرف دیگر ، او سعی کرد او را از بین ببرد - به عنوان یک مرد. یک مثال کمتر آشکار ، اما نه کمتر رایج ، مربوط به زنی است که می خواهد تا آنجا که ممکن است رهایی یابد و با مردی همذات پنداری می کند ، اما زندگی جنسی او مملو از تخیلات مازوخیستی است و به طور کلی سرد است.

هر موضوعی باید انتخاب های خاصی را در زندگی انجام دهد. او ممکن است با پاسخ های آماده در جامعه خود راهی آسان پیدا کند ، یا انتخاب های او بسته به میزان بلوغ اش شخصی تر باشد. موضوع هیستریک از پاسخ های آماده خودداری می کند ، اما آمادگی انتخاب شخصی را ندارد ، پاسخ باید توسط استاد انجام شود ، که هرگز استاد به طور کامل نخواهد بود. [4]

علامت سپس تلاش برای انتخاب است ، یعنی پذیرش اخته ، که یک معضل اصلی در تجزیه و تحلیل باقی می ماند.

پدیده انتقال

"من هنوز مهمترین واقعیتی را که با تجربه بدست آمده است به شما نگفته ام ، که موقعیت ما را در مورد جنسیت به عنوان نیروی محرک روان رنجوری تأیید می کند. هر زمان که ما از نظر روانکاوی روان رنجورخوشی را مورد بررسی قرار می دهیم ، دومی پدیده ناخوشایندی از انتقال را دارد ، یعنی بیمار کل توده را به پزشک منتقل می کند. ملایم و اغلب با آرزوهای خصمانه مخلوط می شود. این ناشی از هیچ رابطه واقعی نیست و باید بر اساس همه جزئیات ظاهر به خواسته های فانتزی ناخودآگاه نسبت داده شود. " زی. فروید

"انتقال در همه روابط انسانی ، درست در رابطه بیمار با پزشک ، خود به خود اتفاق می افتد ؛ در همه جا حامل واقعی تأثیر درمانی است و هرچه کمتر از حضور آن آگاه باشیم ، قوی تر عمل می کند. بنابراین ، روانکاوی ایجاد نمی کند انتقال ، اما فقط آن را به روی آگاهی باز می کند و آن را در اختیار می گیرد تا فرآیندهای ذهنی را به هدف مورد نظر هدایت کند. " زی. فروید

همانطور که فروید در سال 1895 اشاره کرد ، در مورد نقش ضربه ، آنها را می توان به صورت گذشته نگر ارزیابی کرد:

"کار تحلیلی لازم نباید در تجربیات زمان بیماری متوقف شود ، اگر می خواهد منجر به تحقیقات و بهبود کامل شود. باید به زمان رشد جنسی و سپس به دوران اولیه کودکی ، به منظور تعیین تاثیرات و حوادثی که بیماریهای آینده را تعیین می کند. فقط تجربیات دوران کودکی توضیحاتی را ارائه می دهد. حساسیت به آسیب های آینده ، و تنها با بازکردن و آگاهی دادن به این آثار خاطرات ، که تقریباً همیشه فراموش می شوند ، قدرت از بین بردن علائم را به دست می آوریم. در اینجا به همان نتیجه در مطالعه رویاها ، یعنی اینکه خواسته های باقی مانده دوران کودکی به شکل گیری علائم کمک می کند. بدون این خواسته ها ، واکنش به آسیب های بعدی به طور عادی پیش می رفت. و این خواسته های قدرتمند دوران کودکی را می توانیم ، به طور کلی ، تماس جنسی " زی. فروید

مسئله این است که رویدادها برای ما منحصراً از نظر ذهنی قابل توجه هستند ، که باعث ایجاد احساسات شدید شد ، به عنوان مثال. این به نگرش ما و بنابراین احساسات ما مربوط می شود. سپس ما نه از خاطرات ، بلکه از احساسات حاد و گاه غیرقابل تحمل مرتبط با آنها عذاب می دهیم ، که نمی توان آنها را فراموش کرد - شما فقط می توانید زنده بمانید (خلاص شوید). و سپس ما دیگر از عذاب به خاطر آنچه فراموش کردن هرگز غیر ممکن به نظر می رسید ، دست خواهیم کشید. [22]

کتابشناسی - فهرست کتب:

  1. Arrou-Revidi، J. Hysteria / Giselle Arrou-Revidi؛ مطابق. با fr ارماکووا E. A. - M: Astrel: ACT ، 2006.-- 159 ص.
  2. Benvenuto S. Dora فرار می کند // روانکاوی. چاسوپیس ، 2007.- N1 [9] ، ک.: موسسه بین المللی روانشناسی عمق ،- صص 96-124.
  3. Bleikher V. M.، I. V. خم کردن. فرهنگ لغت توضیحی اصطلاحات روانپزشکی ، 1995
  4. پل ورهاژ. "روان درمانی ، روانکاوی و هیستری". ترجمه: اوکسانا اوبودینسکایا 2015/09/17
  5. Gannushkin P. B. کلینیک روانپزشکی ، استاتیک آنها ، پویایی ، سیستماتیک. N. Novgorod ، 1998
  6. Green A. Hysteria.
  7. گرین آندره "هیستری و وضعیت های مرزی: هیسم. دیدگاه های جدید".
  8. Jones E. زندگی و آثار زیگمکند فروید
  9. جویس مک دوگال "اروس هزار چهره". ترجمه از انگلیسی توسط E. I. Zamfir ، ویرایش توسط M. M. Reshetnikov. SPb انتشار مشترک موسسه روانکاوی اروپای شرقی و B&K 1999. - 278 ص.
  10. 10. Zabylina N. A. هیستری: تعاریف اختلالات هیستریک.
  11. 11. R کورسینی ، A. Auerbach. دائرclالمعارف روانشناسی. SPb.: پیتر ، 2006.- 1096 ص.
  12. 12. Kurnu-Janin M. جعبه و راز آن // درسهایی از روانکاوی فرانسه: ده سال سخنرانی بالینی فرانسوی-روسی در زمینه روانکاوی. م.: "مرکز کوگیتو" ، 2007 ، ص 109-123.
  13. 13. Kretschmer E. درباره هیستری.
  14. 14. Lacan J. (1964) چهار مفهوم اساسی روانکاوی (سمینارها. کتاب یازدهم)
  15. 15. Lachmann Renate. "گفتمان هیستریک" داستایوسکی // ادبیات و پزشکی روسیه: بدن ، نسخه ، تمرین اجتماعی: شنبه. مقالات - م.: انتشارات جدید ، 2006 ، ص. 148-168
  16. 16. لاپلانچ ج. ، پانتالیس ج.- بی. فرهنگ روانکاوی.- م: مدرسه عالی ، 1996.
  17. 17. مازین V. Z. فروید: انقلاب روانکاوی - نیژین: LLC "Vidavnitstvo" Aspect - Polygraph " - 2011. -360s.
  18. 18. McWilliams N. تشخیص روانکاوی: درک ساختار شخصیت در فرایند بالینی. - M: Class، 2007.-- 400 ص
  19. 19. McDougall J. Theatre of the Soul. توهم و حقیقت در صحنه روانکاوی SPb.: انتشارات VEIP ، 2002
  20. 20. اولشانسکی DA "کلینیک هیستری".
  21. 21. اولشانسکی DA علائم اجتماعی بودن در کلینیک فروید: مورد دورا // مجله Credo New. خیر 3 (55) ، 2008. S. 151-160.
  22. 22. پاولوف اسکندر "زنده ماندن برای فراموش کردن"
  23. 23. پاولووا O. N. نشانه شناسی هیستریک زن در درمانگاه روانکاوی مدرن.
  24. 24. ویسنته پالومرا. "اخلاق هیستری و روانکاوی". مقاله شماره 3 "جوهر لاکانی" ، متن آن بر اساس مطالب ارائه شده در CFAR لندن در سال 1988 تهیه شده است.
  25. 25. Rudnev V. عذرخواهی از ماهیت هیستریک.
  26. 26. رودنف V. فلسفه زبان و نشانه شناسی جنون. آثار منتخب - م.: انتشارات "قلمرو آینده ، 2007. - 328 ص.
  27. 27. رودنف V. P. پدانتیسم و جادو در وسواس - اجبار // مجله روان درمانی مسکو (نسخه نظری - تحلیلی). M.: MGPPU ، دانشکده مشاوره روانشناسی ، شماره 2 (49) ، آوریل - ژوئن 2006 ، صص 85-113.
  28. 28. سمکه V. Ya. حالتهای هیستریک / V. Ya. سمکه. - M: Medicine، 1988.- 224 ص.
  29. 29. استرند هارولد تاریخچه استفاده از نیمکت: توسعه نظریه و عمل روانکاوی
  30. 30. Uzer M. جنبه ژنتیکی // Bergeret J. روانپزشکی روانکاوی: نظریه و درمانگاه. مجموعه "کتاب درسی دانشگاه کلاسیک". مسأله 7 M: دانشگاه دولتی مسکو. M. V. لومونوسوف ، 2001 ، صص 17-60.
  31. 31. Fenichel O. نظریه روانکاوی روان رنجوری ها. - م.: چشم انداز Akademicheskiy ، 2004 ، - 848 ص.
  32. 32. فروید Z. ، Breuer J. Research on hysteria (1895). - سن پترزبورگ: VEIP ، 2005.
  33. 33. فروید Z. قطعه ای از تجزیه و تحلیل یک مورد از هیستری. مورد دورا (1905). / هیستری و ترس. - M: STD ، 2006.
  34. 34. فروید ز. درباره روانکاوی. پنج سخنرانی.
  35. 35. فروید Z. در مورد مکانیسم روانی علائم هیستریک (1893) // فروید Z. هیستری و ترس. - M: STD ، 2006.- S. 9-24.
  36. 36. فروید Z. درباره علت هیستری (1896) // فروید Z. هیستری و ترس. - M.: STD ، 2006.- S. 51-82.
  37. 37. فروید Z. مقررات کلی در مورد هیستریک (1909) // فروید Z. هیستری و ترس. - M: STD ، 2006.- S. 197-204.
  38. 38. هیستری: قبل و بدون روانکاوی ، تاریخ مدرن هیستری.دائرclالمعارف روانشناسی عمق / زیگموند فروید. زندگی ، کار ، میراث / هیستری
  39. 39. Horney K. تجدید ارزیابی عشق. تحقیق درباره نوع زنان امروزه گسترده // آثار گردآوری شده. در 3 ولت جلد 1 روانشناسی زن ؛ شخصیت روان رنجور زمان ما. مسکو: انتشارات Smysl ، 1996.
  40. 40. شاپیرا L. L. مجتمع کاساندرا: نمایی معاصر از هیستریا م.: شرکت مستقل "کلاس ، 2006 ، صص 179-216.
  41. 41. Shepko E. I. ویژگی های یک زن هیستریک مدرن
  42. 42. شاپیرو دیوید. سبک های روان رنجور - م.: موسسه تحقیقات عمومی بشردوستانه. / سبک هیستریک
  43. 43. Jaspers K. آسیب شناسی روانی عمومی. م.: تمرین ، 1997.

توصیه شده: