2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
اتفاقاً ما دقیقاً همان چیزی هستیم که هستیم. چه کسی مقصر این امر است یا به لطف همه این اتفاقات افتاده است ، در چه محیطی همه اتفاق افتاده است و آیا در اینجا شانس یا شکست وجود دارد؟ همه این س questionsالات همیشه و همه جا در هنگام تجزیه و تحلیل یک مورد خاص از وضعیت زندگی قابل شنیدن است. اما اگر اعتقاد قوی وجود داشته باشد که جهان نیازهای ما را برآورده نمی کند ، چطور؟
برای شروع ، باید روشن کرد که جهان در این مورد چیست و از چه چیزی و از چه کسانی تشکیل شده است. اگر کمی به گذشته نگاه کنیم ، خواهیم دید که جهان ، در آغاز زندگی ما ، در کسوت مادری ارائه شده است ، که در تصور ما نماینده جهان بود. سپس ، وقتی بزرگ می شویم و رشد می کنیم ، شروع به تمایز خود ، مردم و در واقع جهان در حجم باقیمانده ای که در آن است ، یعنی در هر چیزی که ما را احاطه کرده است در نتیجه ، ایده دنیایی که نیازها را برآورده نمی کند در ابتدای زندگی به وجود می آید و با یک فرد خاص مرتبط است. در اینجا می توانید در مورد این موضوع بحث های زیادی داشته باشید و به خاطر سادگی ، به این مدل خاص از ایجاد نارضایتی عمومی می پردازم.
بنابراین ، ما به مرحله بعدی زندگی خود رسیده ایم و در دنیایی زندگی می کنیم که به نظر ما نیازهای ما را برآورده نمی کند. در این مورد چه نیازهایی وجود دارد؟ اگر از الگویی که در بالا توضیح داده شد پیروی کنید ، اینها نیازهای اولیه ای هستند که می توانند برای کودک در دسترس باشند ، یعنی: ایمنی ، عشق ، پذیرش ، برآورده شدن (سیری) ، و من نیز در بین همه اینها وجود سوژه-موضوع را مشخص می کنم. روابط و امکان آزمایش با آنها (بخش خلاق). به عنوان بزرگسال ، ما فقدان یکی از این م componentsلفه ها را احساس می کنیم و این آرزوهای ناخودآگاه برای این اجزا را به خواسته های معنی دار (از لایه دفاع ما) منتقل می کنیم. در نتیجه ، ما عطش پول ، قدرت ، شناخت ، میل به شیک پوشی و مشهور شدن را داریم و در نتیجه یا تمایل شیدایی برای به دست آوردن این همه ثروت ، یا اجتناب افسردگی از دخالت ما در تماس با جهان و مردم برای داشتن حق مالکیت این ثروت. من فکر نمی کنم که هر دو گزینه به شکل حاد مزایا یا معایبی داشته باشند ، آنها به سادگی ما را به هدف مورد نظر نمی رسانند. در هیچ مورد دیگری در واقع نیازهای واقعی خود را برآورده نخواهیم کرد. من معتقدم که آنها می توانند به طور مستقیم (مادر-فرزند) ، یا به شکلی "تجدید نظر" در تجزیه و تحلیل از طریق مسیر طولانی درک و پذیرش خود ، از دست دادن و توانایی خود برای انجام کاری در این زمینه ، راضی باشند.
با این وجود ، چگونه می توانم در دنیایی زندگی کنم که نیازهای من را برآورده نمی کند؟ چگونه می توانید در برابر کینه ای که از درون ایجاد می کند (عصبانیت سرکوب شده) مقاومت کنید یا تسلیم قدرت دگرگون کننده نفرت نشوید و به شخصیت (شخص) کاذب تبدیل نشوید؟ من فکر می کنم که تنوع فرم ها ، که می توانید در نتیجه نارضایتی به آنها تبدیل شوید ، چندین برابر بیشتر از تنوع اشکال است ، که با رضایت آنها می توانید تبدیل شوید. من پاسخی برای س “ال "چگونه زندگی کنم" و "چه باید بکنم" ندارم. من هیچ الگو و کلیشه ای برای اقدام فوری و کمک اضطراری ندارم. آره. در این دنیای ناراضی بیهوشی وجود دارد (مواد مخدر ، الکل) ، اما آنها هیچ چیز را درمان یا توضیح نمی دهند. به نظر می رسد که شما می توانید با تحقیق در مورد یک مشکل و یافتن راه هایی برای حل آن ، با زندگی دوباره و اصلاح عناصر "به اشتباه جذب شده" زندگی کنید. مانند تمرین در حرکات آکروباتیک است ، برای اجرای صحیح سوارتها باید بارها زمین بخورید و با هر تلاش جدید ، تمرین بیشتر انعطاف پذیرتر و به راحتی قابل هضم می شود.
بازسازی خود و رابطه خود با دنیایی ناراضی کار سخت و سختی است (اگر محور مختصات داروها - هیپنوتیزم را در نظر نگیرید). اتفاقات خوب زمان زیادی می برد.
توصیه شده:
تقلب به عنوان راهی برای مقابله با نیازهای برآورده نشده
دوران کودکی زمانی است که درختان هیچ شاخه ای ندارند ، اما دست ندارند ، برگ هایی روی درختان وجود ندارد ، اما پول وجود دارد ، ماه چشم و دهانی دارد ، کرک صنوبر تبدیل به یک حرف می شود و شخصی زیر تخت زندگی می کند. در دوران کودکی من چنین بازی "
جهان خیلی اوقات انتظارات ما را برآورده نمی کند
جهان اغلب انتظارات ما را برآورده نمی کند. تحقق این واقعیت ساده بسیار دشوار است اگر امیدها و انتظارات از آن ادامه یابد - در حمایت ، پذیرش ، به رسمیت شناختن. اگر منبع داخلی برای پذیرش خود ، ایمان به خود و حمایت از خود وجود داشته باشد ، همان چیزی که داده می شود به آسانی منتقل می شود.
همه چیز درد می کند. هیچ چیز کمک نمی کند! یا چرا کار روی خود نتیجه ای نمی دهد
اغلب ، مشتریانی به من مراجعه می کنند که قبلاً تمام روشهای ممکن برای کار با خود را امتحان کرده اند ، کتابهای زیادی خوانده اند ، تمرینات زیادی انجام داده اند و تعداد زیادی از سمینارها شرکت کرده اند. آنها خیلی چیزها را می دانند ، خودشان می توانند به هر روانشناسی بگویند که مشکل آنها چیست و دلایل مشکلات آنها چیست.
اگر نیازهای شما برآورده نشده اند چه باید کرد؟
چرا نیازهای ما برآورده نمی شود و چگونه با آن برخورد کنیم یک فرد سالم کیست؟ این فردی است که در بیشتر زندگی خود شادی را تجربه می کند. این شخصی است که نیازهای او به طور طبیعی برآورده می شود. همه چالش هایی که در زندگی با آن روبرو هستید ، از علائم مزمن گرفته تا روابط نامطلوب با دیگران ، بحران ها و رسوایی ها ، به نحوه برخورد ما با نیازهای ما مربوط می شود.
چگونه نیازهای خود را برآورده کنیم
هنگامی که ما در یک رابطه هستیم ، اغلب شروع به درخواست توجه و عشق از طرف شریک خود می کنیم. با شروع رابطه ، ما معتقدیم که شریک دائماً به ما توجه می کند و عشق خود را به ما می رساند. و ما ، گاهی اوقات ، میل خود را آنقدر افزایش داده و افزایش می دهیم که J کم می شویم میل ما به خودخواهی تبدیل می شود.