4 م Componentsلفه سازگاری روانشناختی در یک رابطه (آنچه هنگام انتخاب شریک زندگی باید در نظر بگیرید)

تصویری: 4 م Componentsلفه سازگاری روانشناختی در یک رابطه (آنچه هنگام انتخاب شریک زندگی باید در نظر بگیرید)

تصویری: 4 م Componentsلفه سازگاری روانشناختی در یک رابطه (آنچه هنگام انتخاب شریک زندگی باید در نظر بگیرید)
تصویری: انتخاب همسر www.eshghabadi.ir 2024, آوریل
4 م Componentsلفه سازگاری روانشناختی در یک رابطه (آنچه هنگام انتخاب شریک زندگی باید در نظر بگیرید)
4 م Componentsلفه سازگاری روانشناختی در یک رابطه (آنچه هنگام انتخاب شریک زندگی باید در نظر بگیرید)
Anonim

سازگاری روانی چیست؟ سازگاری روانی توانایی برقراری ، حفظ و حفظ روابط عادی شخصی و تجاری برای مدت طولانی ، که نیازهای اولیه هر دو شریک را برآورده می کند ، در حالی که ارتباط و تعامل آنها با احساسات مثبت همراه خواهد بود.

سازگاری روانشناختی پایه و اساس یک رابطه است. اگر شل و ول باشد ، اگر تحریفات غیرقابل بازیابی داشته باشد ، به جای یک خانه زیبا و با دوام در رویاهایمان ، با وجود همه عشق متقابل و تمام تلاشمان برای ساختن چیزی ارزشمند ، در معرض خطر یک کلبه پیچ خورده هستیم.

شریک سازگار با روانشناسی چیست؟ این فقط یک موضوع جذاب نیست که احساسات خاصی نسبت به آن داشته باشیم. اگر می خواهیم یک رابطه بلندمدت و هماهنگ ایجاد کنیم ، چنین شریکی باید با توجه به ویژگی های روانی فردی (خلق و خو ، شخصیت ، سطح فرهنگی ، ارزش ها) مناسب ما باشد و بر این اساس ، ما باید با او (او) سازگار باشیم.

وقتی درگیری یا تنش در یک رابطه بوجود می آید ، هنگام تلاش برای تجزیه و تحلیل یا تجزیه و تحلیل آن ، تقریباً همیشه با ناسازگاری ، "ناسازگاری" بین نیازها ، علایق ، ارزشهای شرکا مواجه می شویم - یعنی ، ما با مسئله سازگاری-ناسازگاری روانی روبرو می شویم. هرچه این گونه ناسازگاری ها بیشتر باشد ، احتمال درگیری ها بیشتر می شود و باید تلاش بیشتری برای حل امن آنها انجام دهیم. چگونه فرمول شناخته شده روابط خوب را به یاد نیاوریم:

« روابط خوب روابطی هستند که به ما انرژی می دهند تا زندگی کنیم ، کار کنیم و خلاق باشیم. روابط بد روابطی هستند که این انرژی را می گیرند. "

ناسازگاری روانشناختی می تواند این انرژی را از بین ببرد و همسران را مجبور کند هر بار به نوعی اختلافات و تضادهای ناشی از تعامل خود را برطرف کنند. در حالی که در همسران سازگار ، اکثر این تضادها و تناقضات به سادگی بوجود نمی آیند.

پدیده سازگاری روانی به خودی خود برای تجزیه و تحلیل پیچیده است ، اما ما سعی می کنیم آن را کشف کنیم. بنابراین ، در سازگاری ، چهار جزء را می توان تشخیص داد:

1. سازگاری جنسی. اولین جزء سازگاری سازگاری جنسی است. این یک شرط بسیار مهم برای ارضای کیفیت یکی از قوی ترین نیازهای انسان - نیازهای جنسی است. آیا خانواده یا رابطه ای را می شناسید که همه چیز خوب باشد و در رابطه جنسی مشکلاتی وجود داشته باشد؟ من هم نمیدانم. به عنوان یک قاعده ، مشکلات در حوزه جنسی به ناچار منجر به بروز مشکل در سایر زمینه های روابط خانوادگی می شود.

وقتی می گویند شرکا از نظر جنسی سازگار هستند ، حداقل دو نکته مهم را مد نظر دارند. اول ، قدرت میل جنسی (که مزاج جنسی یا قدرت میل جنسی نامیده می شود) بین شرکا باید تقریباً برابر باشد ، در غیر این صورت نمی توان از مشکلات جلوگیری کرد. مشکل تفاوت در قدرت میل جنسی در تعداد زیادی جوک و حکایت بیان می شود. من نمی توانم به عنوان مثال مقاومت کنم ، یکی از موارد مورد علاقه خود را در این زمینه می گویم.

دومین شرط سازگاری جنسی ، ایده روشهای مطلوب و قابل قبول برای برآوردن نیازهای جنسی است که به طور متقابل توسط هر دو طرف (همسران) قابل قبول است. افرادی هستند که درخواستهای عجیب و غریبی درباره نوع تماس جنسی دارند. اگر شریک زندگی مشابهی را بخواهد ، می توان در مورد سازگاری جنسی صحبت کرد. یک مثال کلاسیک زوج هایی است که رابطه جنسی در آنها با تسلط بر تسلط ، یا با بازی های نقش آفرینی خاصی همراه است.مثال دیگر روابط جنسی در خانواده های مذهبی ارتدوکس است ، جایی که هرگونه خروج از آنچه که توسط قانون مقرر شده است برای شریک زندگی کاملاً غیرقابل قبول است.

2. سازگاری مزاج ها. آیا فکر می کنید وقتی همسران با یک مزاج مشترک هستند بهتر است یا وقتی از نظر خلقی با هم تفاوت دارند بهتر است؟ با تحقیقات مکرر مشخص شد که پایدارترین زوج ها و قوی ترین خانواده ها اتحادیه هستند تا چه حد ممکن است خلق و خوی شرکا متفاوت باشد! اینها جفت های "سنگینی - مالیخولیایی" و "جفتی - بلغمی" هستند

در جفت "سانگوین-مالیخولیک" ، یک فرد سنگین شاد ، فعال ، با اعتماد به نفس ، روحیه بدبینانه مالیخولیک را تشویق و صاف می کند ، که به نوبه خود به یک فرد سانگوئینی تا حدودی سطحی اجازه می دهد تا به خود و زندگی عمیق تر نگاه کند.

در یک جفت "مزمن بلغمی" فقط یک فرد بلغمی می تواند به طور کامل با آرامش ، بدون توهین و تحریک ، شاهد بر خشونت آمیز احساسات وولریک شود ، زیرا برای او یک سنگر ثبات در هرج و مرج خود لازم است. شخص مزمن ، تا حدی ، شخص بلغمی را از نظر احساسی "تکان می دهد" ، به او اجازه نمی دهد بی احساس ، بی تحرک و منفعل شود.

اما همانطور که تحقیقات نشان می دهد زوج هایی با خلق و خوی یکسان با یکدیگر سازگاری چندانی ندارند. "Choleric-choleric" یک جنگ اتمی است! ؛ "Sanguine-sanguine" رقابت دائمی است. "بلغمی-بلغمی" بیگانگی و سردی احساسی است. melancholic -melancholic - این خطر افسردگی طولانی مدت مفصل است.

3. سازگاری نقش. این نوع سازگاری با ایده نقش و مسئولیت های مردان و زنان در خانواده و در روابط مرتبط است. این نظام ایده ها الگوی خانواده نامیده می شود و جنبه های مختلف روابط خانوادگی را تحت تأثیر قرار می دهد. چه کسی مسئول خانواده است ، چه کسی پول درمی آورد ، چه کسی بودجه خانواده را مدیریت می کند ، چه کسی دستور می دهد و تصمیم می گیرد؟ چه کسی باید ظرف ها را بشوید ، سطل آشغال را بیرون بکشد ، صبحانه را صبح آماده کند ، بشوید ، تمیز کند و غیره؟

الگوی خانواده تحت تأثیر عواملی مانند تحصیلات ، تربیت ، دین یا دین ، روابط در خانواده والدین شکل می گیرد. وقتی این انتظارات و باورهای همسران بیش از حد متفاوت می شوند ، این یک مشکل جدی است. یک زن به شغل علاقه دارد و مرد انتظار دارد او را به عنوان یک خانه دار ببیند. یک زن از مرد انتظار دارد که نان آور خانواده باشد و او معتقد است که رفاه مادی خانواده یک دغدغه و مسئولیت مشترک است. یک زن انتظار برابری حقوق و تعهدات را دارد ، و یک مرد معتقد است که او باید مسئول باشد ، و همراهش باید در همه چیز از او اطاعت کند.

مشکل بسیاری از زوج ها ، به ویژه تازه عروس ها این است که اغلب وقت و تمایلی برای روشن ساختن همه این انتظارات از یکدیگر نمی یابند. و سپس آنها به شدت ناخوشایند از ناسازگاری هایی که در غیرمنتظره ترین مسائل روزمره و صمیمی بوجود آمده اند شگفت زده می شوند. باید گفت که الگوی مدرن "روند" خانواده یک مدل برابری خواهانه است ، جایی که هیچ نقش "مرد" و "زن" به طور دقیق وجود ندارد ، اما یک گفتگوی مداوم شریک برای یافتن سازش بین علایق و نیازها وجود دارد. از همدیگر. چنین گفتگوی مشارکتی هم به تلاش و هم به میزان مشخصی شجاعت ذهنی از طرف همسران نیاز دارد. شاید به همین دلیل باشد که برای روشن شدن کیفی نقش انتظارات-بازنمایی همسران ، و همچنین هماهنگی آنها ، فن آوری ها و تکنیک های روانشناختی خاصی وجود دارد. سعی می کنم در اسرع وقت شما را با آنها آشنا کنم.

4. سازگاری ارزش. به اعتقاد برخی از محققان ، سازگاری ارزشی جزء اصلی سازگاری روانی است. اعتقاد بر این است که سازگاری با ارزش بالا می تواند ناسازگاری را در برخی جنبه های دیگر ، به عنوان مثال ، جنسی یا مزاج ، تا حدی یا به طور کامل جبران کند.این م sometimesلفه گاه به طرز رقت انگیزی سازگاری معنوی نامیده می شود. ماهیت آن چیست؟ سازگاری ارزش مشترکات خاصی از علایق و ارزش های دو نفر است ، این پایبندی آنها به فلسفه مشترک مشترک زندگی است ، این یک سیستم از ارزش ها ، ایده آل ها ، اصول ، اعتقادات است که توسط هر دو شریک پذیرفته شده و مشترک است. آنها در مورد این افراد می گویند که "در راه" هستند ، "روح به جان" زندگی می کنند ، آنها به عنوان رفقای جنگجو یا افراد همفکر دیده می شوند. در اینجا چند نمونه از ارزشها و اصول مشترک آورده شده است:

  • هر دو همسر دروغ گفتن در مورد هر چیزی را اساساً غیرقابل قبول می دانند.
  • هر دو همسر ممکن است علایق یا سرگرمی های حرفه ای مشابهی داشته باشند: موسیقی ، ورزش ، مسافرت.
  • برای هر دوی آنها ، یک زندگی خانوادگی شاد می تواند بسیار ارزشمند باشد ، و این ارزش تمایل سازش ناپذیر متقابل را برای انجام همه کارها برای خوشحال نگه داشتن او تعیین می کند!
  • ثروت و ثبات مادی متقابلاً بسیار ارزشمند است.
  • خود همسران می توانند در بیزاری یا حتی نفرت از چیزی یا شخصی سازگار باشند.

صرف نظر از وضعیت "م componentلفه اصلی" ، سازگاری با ارزش بالا یک پدیده چندان مکرر در روابط نیست و بنابراین از ارزش مضاعفی برخوردار است. وقتی شریک زندگی شما همفکر شما باشد که نظرات و علایق شما را به اشتراک می گذارد بسیار خوشایند است.

بعنوان یک حرف آخر ، من می خواهم کلمات مارک تواین (یا برنارد شاو - دقیقاً به خاطر ندارم) را نقل کنم. "این تصور به وجود می آید که اکثر مردم در انتخاب کفش بسیار محتاط ، عقل سلیم و قضاوت بیشتری نسبت به انتخاب شریک زندگی نشان می دهند." اگر عشق متقابل باشد ، مطمئناً معجزه می کند. اعتقاد به خود و تمایل به ایجاد روابط خوب به هر قیمتی نیز شگفت آور و قابل احترام است. اما سازگاری روانی را فراموش نکنید - به عنوان پایه ای ضروری برای یک رابطه طولانی و هماهنگ. قبل از تصمیم گیری برای "بستن سرنوشت" ، سعی کنید حداقل به طور تقریبی فرض کنید که چقدر با این شخص سازگار هستید و این سازگاری دقیقاً در چه چیزی نمایان می شود. آیا سازگاری جنسی بین شما وجود دارد؟ آیا مزاج شما سازگار است؟ آیا چنین انتظاری از روابط خانوادگی دارید؟ منافع و ارزشهای یکدیگر چقدر نزدیک و قابل درک هستند. فلسفه های شما در زندگی چقدر شبیه هستند؟ حتی تلاش برای پاسخ به این سوالات شانس شما را برای تصمیم گیری صحیح بسیار افزایش می دهد.

توصیه شده: