ضربه روانی یا ترسیم سرنوشت؟

فهرست مطالب:

تصویری: ضربه روانی یا ترسیم سرنوشت؟

تصویری: ضربه روانی یا ترسیم سرنوشت؟
تصویری: فتحت أكبر بقالة في البيت! روان وريان اشتروا مني! 😱 2024, ممکن است
ضربه روانی یا ترسیم سرنوشت؟
ضربه روانی یا ترسیم سرنوشت؟
Anonim

پس از همه ، اگر هر رویدادی که باعث درد ما شد به عنوان یک ضربه روانی در نظر گرفته شود ، پس همه ما نباید از روان درمانگران بیرون برویم. و زمان آن فرا رسیده است که بیمارستان های روان درمانی باز کنیم تا ما که در دوران نقاهت بسیار شکننده هستیم مجبور نباشیم در چنین شهر خطرناک و تهاجمی به خانه برویم. و به طور کلی ، مشخص نیست که چگونه همه ما هنوز زنده هستیم و برخی از ما حتی به صورت دوره ای موفق می شویم احساس خوشبختی کنیم؟ چطوری انجامش میدیم

من شخصاً از واژه تروما خوشم نمی آید ، اگرچه نمی توانم به صحت آن اعتراف نکنم. به نظر می رسد که به طور خودکار یک فرد را به قربانی تبدیل می کند. و در واقع ، در زمان ضربه ، او قربانی شد. اما ، مانند یک عطر گرانقیمت ، که یک قطره آن شخص را در پیله ای به مدت چند متر در اطراف خود می پیچد ، به نظر می رسد که کلمه ضربه به طور خودکار این فداکاری را در طول زندگی گسترش می دهد.

کلمه تروما دارای معنای احساسی نسبتاً قدرتمندی است

برای کسی دشوار است که اعتراف کند که در دوران کودکی دچار آسیب روحی شده است ، که آنها آن را بدون ابر می دانستند. به نظر می رسد با این کار به نظر می رسد که آنها تنها چیزی را که بدون قید و شرط روشن و خوب در زندگی آنها بوده از دست می دهند. برعکس ، شخص بسیار نزدیک به موقعیت قربانی است و کلمه ضربه ، به عنوان مثال ، چراغ سبز را روشن می کند تا در نهایت حق کامل احساس ناراحتی را داشته باشد.

با این حال ، به ندرت کسی می تواند حضور در تجربه هر شخص از رویدادها یا عواملی را که باعث درد روانی او شده است ، انکار کند. آیا می توان این درد را پیامد ضربه نامید؟ و آیا عواقب تاخیری دارد؟

بیایید مفهوم ضربه را با استفاده از مثال ضربه فیزیکی برای وضوح بیشتر بررسی کنیم. به طور کلی ، طبق فرهنگ لغت ، تروما خسارتی است که از خارج وارد شده است. علاوه بر این ، آسیب ها بر اساس شدت آنها طبقه بندی می شوند. و اگر آسیب ناچیز است - به عنوان مثال ، بریدگی کم عمق ، سوختگی یا کبودی ، در مورد بدن سالم ، حتی بدون کمک پزشکی و نوعی توجه بیشتر به آن ، فقط خود به خود بهبود می یابد. زیرا بدن عاقل ما قادر به خود درمانی است. درست مانند روان نه چندان عاقلانه ما ، مانند روح ما. با این حال ، اگر برش عمیق بود و کبودی شکستگی بود ، بدون کمک پزشکان نمی توانید انجام دهید. و به احتمال زیاد چنین صدمه ای برای همیشه اثری در بدن به شکل زخم ، زخم و مفاصل ایجاد می کند که باعث تغییر آب و هوا می شود.

اما ، به دلایلی ، در مورد بدن ، اعتراف به وجود آسیب های مزمن بسیار آسان تر است. آسیب های بدن را می توان به راحتی تشخیص داد. بله ، در اینجا شکستگی وجود داشت ، در اینجا من بدون موفقیت روی استخوان دنبالچه ام فرود آمدم ، و در اینجا ضربه محکمی به سرم زدم. شاید به این دلیل که ما به نحوی حق درد ناشی از صدمات بدنی را داریم. ما حق داریم ناله و حتی گریه کنیم ، بانداژ بپوشیم ، از عصا استفاده کنیم و سر کار نرویم. و کمکها بیشتر در آنجا ارائه می شود. نه همیشه درست ، م effectiveثر و به طور کامل ، اما هنوز. به یاد داشته باشید ، هنگامی که در دوران کودکی زانوی خود را شکستید ، به احتمال زیاد به نوعی درمان می شد ، حتی اگر برای مدتی حتی بیشتر باعث درد شود ، شاید حتی پشیمان شوید ، آن را نوازش کنید. اما ، زانوی شکسته شما در چشمان نگران مادر شما منعکس شد. مصدومیت شما تایید شده است! و اگر در کودکی ناراحت شدید؟ اگر احساس کردید طرد شده اید؟ به احتمال زیاد این درد کاهش یافته است (بله ، این همه مزخرف است) ، حق بیان (گریه نکردن) ، تشدید (تقصیر خود او است) داده نشده است. و سپس ، بعداً ، در دوران بلوغ و نوجوانی ، چند موقعیت وجود داشت که درد شما در درون شما جاری می شد و راهی برای خود پیدا می کردید ، مگر در دفتر خاطرات شخصی خود. وقتی نمی توانستید با کسی در مورد او صحبت کنید ، به خوبی می دانستید که سوالات و توصیه ها در پی خواهد بود. و شما نمی دانستید به این س questionsالات چه پاسخی بدهید و این نکات را کجا قرار دهید؟ و سپس ، علیرغم "میزان آسیب" ، شما از هیچ کس برای کمک رجوع نکردید ، تا آنجا که می توانید به خودتان کمک کنید ، و برای آن از نشاط و تجربه کافی برخوردار بودید. و در نتیجه ، شما همان کسی شده اید که شده اید! شما نه تنها زنده ماندید ، بلکه قوی تر هم شدید.از الگوی زخم های روی روح شما ، شخصیت شما شکل می گیرد. اما آیا این زخم ها با موفقیت درمان می شوند یا هنوز زخم و خونریزی دارند ، به پارامترهای زیر بستگی دارد:

میزان خسارت چقدر بود. این نیروی ضربه نیست ، بلکه میزان آسیب است. همه چیز به حساسیت و مصونیت عمومی بستگی دارد. برای برخی ، شلاق عمومی به ترتیب اوضاع خواهد بود ، و برای کسی ، یک نگاه ناپسند کافی است تا درد طرد شدن و طرد شدن را احساس کند.

فرکانس یا مدت زمان قرار گرفتن در معرض. هنگامی که یک رویداد آسیب زا در زندگی ما یک بار اتفاق می افتد ، می توان آن را به عنوان یک حادثه نادیده گرفت ، عواقب آن را می توان به راحتی کنار گذاشت ، اما حتی اگر یک تجربه نه چندان قوی هر از گاهی یا به مدت طولانی تکرار شود ، دیگر چنین نیست ممکن است نادیده گرفته شود به عنوان مثال ، سرقت های کوچک. اگر تلفن همراه شما یک بار در زندگی شما "برداشته شده است" ، به احتمال زیاد دلیل نگرانی اکثر مردم نخواهد بود. اگر سرقت های کوچک در تمام طول زندگی شما را همراهی می کند - اعتماد به جهان تضعیف می شود ، احساس امنیت آسیب می بیند. یا مثلاً احساسات و نیازهای خود را نادیده بگیرید. وقتی صحبت از مسافری در مترو می شود که در زمانی که خیلی خسته بودید و رویای نشستن را در سر داشتید به شما صندلی نداد ، یک چیز است ، وقتی شریک زندگی شما درخواست های شما را گاه به گاه نادیده می گیرد ، یک چیز دیگر است. زمان. اینجاست که اثر تجمع رخ می دهد. مسمومیت

نحوه برخورد شما و اطرافیان با آسیب دیدگی. آنها دیدند ، پذیرفتند ، واکنش نشان دادند ، تحت درمان قرار گرفتند - این یک گزینه است ، دندان هایشان را به هم فشردند ، لبخند را بیرون کشیدند ، ارزش خود را از دست دادند ، از بین رفتند - کاملاً دیگر.

در هر صورت ، هیچ چیز بدون ردیابی نمی گذرد ، و این آثار یک تصویر منحصر به فرد از تصویر و سرنوشت ما را تشکیل می دهند. من این استعاره را بسیار بیشتر از "کلیت پیامدهای ضربه" دوست دارم. با این حال ، اصل همان است. ردپایی وجود دارد که فقط وجود دارد ، و مواردی وجود دارد که هنوز درد می کنند. و این درد می تواند متفاوت باشد - عادی ، دردناک ، تقریباً نامحسوس ، زیرا دیگر به یاد نمی آوریم که بدون آن چگونه بود. یا می تواند تیز ، تیز ، غیر منتظره باشد ، هنگامی که یک نقطه دردناک به طور تصادفی یا عمدا لمس می شود. اما شما می توانید با هر یک از او زندگی کنید. و ما زندگی می کنیم. کسی با عشق و مراقبت از عزیزان شفا می یابد ، کسی کاری است که احساس نیاز را به ارمغان می آورد ، کسی خلاق است ، کسی دین است ، دیگری روان درمانی است. راه های زیادی وجود دارد - هدف یکی است. زخم ها را التیام دهید ، زخم ها را لیس بزنید ، درس بگیرید.

توصیه شده: