اخراجی های درونی ما تنهایی

تصویری: اخراجی های درونی ما تنهایی

تصویری: اخراجی های درونی ما تنهایی
تصویری: تیتراژ پایانی فیلم اخراجی های 3 با کیفیت بالا 2024, ممکن است
اخراجی های درونی ما تنهایی
اخراجی های درونی ما تنهایی
Anonim

چقدر بی نهایت تنهاییم …

و چگونه نمی خواهیم این را ببینیم - ما تلاش می کنیم ، انرژی ذهنی را هدر می دهیم ، با تمام توان چشم هایمان را می بندیم …

من در مورد آن نوع تنهایی صحبت می کنم ، وقتی با تمام روح و جسم خود احساس می کنید در کل جهان تنها هستید. تنها با دنیای درونی خود ، تجربیات ، نگرانی ها ، غم ها ، مشکلات ، بحران ها. با همه چیزهایی که فقط خودتان می توانید از پس آن برآیید ، هیچ کس به کمک شما نخواهد آمد و از همه اینها برای شما جان سالم به در نخواهد برد.

در حال حاضر بسیاری از وسایل و امکانات کمکی مختلف برای بسته نگه داشتن چشم و حفظ توهم وجود دارد که تنها نیستید. یک توهم - زیرا شخص دیگر ، کار ، دانش ، روابط - هر چیزی که بتوان از آن به عنوان چشم بند استفاده کرد - خلأ معنوی را پر نمی کند. در جایی شکل می گیرد که باید بخشی از خودمان وجود داشته باشد ، قسمتی که ما آن را رد می کنیم ، از دیدن آن امتناع می کنیم و قبول می کنیم. این می تواند تنها تنهایی نباشد ، هر چیزی که ما نمی خواهیم در خود احساس و احساس کنیم.

ما آنقدر مرتب شده ایم که تا زمانی که آمادگی آشنایی با چیزی در درون خود را نداشته باشیم ، تلاش زیادی می کنیم تا از این دیدار جلوگیری کنیم. روان خیلی مرتب شده است. او تغییرات را دوست ندارد ، او هماهنگی و صلح را دوست دارد. این فقط در شرایطی است که یک صلح بد بهتر از یک جنگ خوب است و همه نوع هیجان همراه با خودشناسی برای روان ، چیزی آزاردهنده است که باید از بین برود و دوباره به حالت آرامش روحی بازگردد.

بنابراین این درباره تنهایی است. چیزی که حواسم پرت شد. می بینید ، نوشتن درباره تنهایی چندان آسان نیست ، حتی اگر قبلاً موفق شده اید آن را در روح خود لمس کنید ، به این ورطه نگاه کنید و به آن فرصت دهید تا به شما نگاه کند.

به عنوان یک قاعده ، هرگونه آگاهی با درد روانی و تلخی حاد همراه است. این تجربه این احساسات است که ما از آنها اجتناب می کنیم ، وانمود می کنیم که تنها نیستیم ، که نیازی به تغییر چیزی در خود نداریم ، و دنیای بیرون را به کمک جذب می کنیم.

و این احساسات مانند آتش پاک کننده هستند ، پشت آنها رشد شخصیت ، قدرت رو به رشد آن است ، زیرا اینها دستاوردهای بسیار ارزشمندی هستند ، اینها گنجینه هستند. و چه کسی گفته است که گنج باید بدون تلاش به دست آید؟ به آسانی؟ بدون زحمت و تلاش ، این گنج نیست - ارزش ندارد - تصاحب و استفاده از آن غیرممکن است.

با درک تنهایی ، پذیرفتن تنهایی و اندوهگین شدن از آن ، فرد دیگر به دنبال پر کردن حفره های معنوی در دنیای خارج نمی گردد.

یک نفر استقلال می گیرد! به عنوان مثال ، وقتی وارد رابطه می شوید یک چیز است زیرا به این شخص علاقه دارید ، او را به عنوان یک فرد دوست دارید ، دیگری بودن او را می بینید ، و زمانی که ماموریت نجات شما به این شخص سپرده می شود ، یک چیز دیگر است. از تنهایی ، پر کردن خالی از خود این نه تنها مسئولیت بزرگی است ، بلکه شما را آسیب پذیر و وابسته می کند - به هر حال ، او ضامن این است که شما ، به هر حال ، تنها نیستید.

یک فرد شروع به زندگی متفاوت می کند. کیفیت زندگی او در حال تغییر است. کار ، غذا ، روابط ، ورزش ، همه چیزهایی که قرار بود توهم تنهایی را ایجاد و حفظ کند ، اکنون برای اهداف متفاوتی مورد استفاده قرار می گیرد - برای ایجاد شادی و لذت در زندگی.

روان درمانی به شما کمک می کند تا قدرت ملاقات با رانندگان داخلی خود را داشته باشید ، آنها را بشناسید ، بشنوید ، ببینید ، ملاقات کنید و بپذیرید.

استقلال و آزادی ارزش آن را دارد که از توهماتی که فرد را از زندگی واقعی جدا می کند دست برداریم.

اما این انتخاب و حق همه است!

ارادتمند شما،

کارین کوچاریان

توصیه شده: