کمک ، همکاری و انجام کار به جای

تصویری: کمک ، همکاری و انجام کار به جای

تصویری: کمک ، همکاری و انجام کار به جای
تصویری: Eles ficarão juntos na vida real 2024, ممکن است
کمک ، همکاری و انجام کار به جای
کمک ، همکاری و انجام کار به جای
Anonim

یکی از متداول ترین روش های دستکاری مردم و ساختن اسطوره ها ، انتقال معانی به کلماتی است که به آنها تعلق ندارد. "به کودک کمک کنید تا تکالیف خود را انجام دهد" ، - به مادر و پدر دستور می دهد تا مشکلات را سریع حل کرده و به شغل خود بازگردند. قبل از شروع گفتگو در مورد تربیت و روابط عمومی خانواده ، می خواهم سه مفهوم را تفکیک کنم: کمک ، همکاری و انجام کار به جای …

پدیده اصلی کمک است. این کلمه است که به عنوان اهرم اکثر دستکاری ها عمل می کند. تفاوت بین کمک و همکاری چیست؟ تشخیص تفاوت در اینجا آسان است: همکاری هنگام دستیابی به یک هدف مشترک ، کمک - هنگام دستیابی به هدف تنها یکی از شرکت کنندگان صورت می گیرد. برای تفکیک کمک و "انجام برای" لازم است حداقل مرزهای وجودی مفهوم "کمک" را تقریباً مشخص کنیم. به نظر من ، وقتی فردی در پی هدف خود ، تمام منابع خود را به پایان رسانده باشد ، جبران کمبود آن کمک است. هر چیزی فراتر از آن "انجام برای" است.

برای وضوح ، سعی می کنم وضعیت را به حوزه محاسبات پولی ترجمه کنم. اگر برای دستیابی به هدفم نیاز به سرمایه گذاری 120 روبل داشته باشم و فقط صد آن را داشته باشم ، 20 مابقی کمک خواهد بود. اگر ما 60 روبل با "دستیار" سرمایه گذاری کنیم ، 40 روبل او "برای" انجام می شود. این وضعیت (60 + 60) در همکاری کاملاً مناسب است ، اما اگر ما در مورد کمک صحبت می کنیم ، چه اتفاقی می افتد؟

من به یک قیاس اشاره می کنم. گیرنده های مواد مخدر به محض اینکه این گیرنده ها به این واقعیت عادت می کنند که کار برای آنها انجام شده است ، کار خودشان را متوقف می کنند و وابستگی فیزیکی ایجاد می شود. از الکل. در این مورد ، الکل با انجام کار گیرنده های افیونی - تولید الکل درون زا - به آنها کمک می کند. وابستگی به الکل ایجاد می شود.

با همان مکانیسم ، در حضور یک استعداد (و هیچ کس هرگز نمی داند که آیا استعدادی وجود دارد یا خیر ، بنابراین عقل سلیم همیشه برای پیشگیری فرض می کند که یک زمینه مستعد وجود دارد) ، وابستگی به کمک ایجاد می شود. که در واقع وابستگی به "انجام برای" است. و بدون توجه به سن ، مانند الکلی ایجاد می شود. بنابراین ، این باید نه تنها توسط والدین و معلمان ، بلکه توسط همسر ، رئیس ، روان درمانگر ، کارمند و غیره و غیره نیز به خاطر سپرده شود.

این پدیده ، به طور تقریبی اما دقیق در زبان روسی با کلمه "freebie" تعریف شده است و وابستگی به انجام …

تظاهرات بالینی این اعتیاد متعدد است. این درماندگی و حماقت ، بی مسئولیتی و بی مهری است. اگر با دقت نگاه کنید ، انگیزه اساسی هر یک از این "علائم" برای درخواست شخص دیگری برای من آشکار می شود. گاهی اوقات ، با کمک چنین رفتاری ، می توان شریک را محکم تر به خود بست ، سپس وابسته می شود. بیشتر اوقات ، این رفتار در یک شریک باعث تحریک می شود - و سپس او نیز خطر وابستگی وابسته به خود را دارد.

من می خواهم تأکید کنم که وابستگی به انجام یک "رقص جفت" است و هر یک از شرکت کنندگان می تواند رهبر این رقص باشد.

من می دانم چه چیزی باعث می شود به کسی اجازه دهید برای خود انجام دهد - تنبلی ، بی مسئولیتی ، و هر ترس دیگر. اما چه چیزی من را مجبور می کند برای کسی انجام دهم؟ چرا من به جای کودک تکالیف خود را انجام می دهم ، خدماتی را ارائه می دهم که از آنها خواسته نمی شود ، کاری را که شخص دیگری باید انجام دهد و می تواند انجام دهد ، انجام می دهم؟ در جستجوی پاسخ ، موقعیت های زیادی را در زندگی خود احساس کردم و به چیز ناخوشایند دیگری پی بردم - با انجام این کار برای کسی ، در نتیجه سعی می کنم نگرش مهربانانه او را ارزان بخرم. همیشه در این شرایط ، به شیوه ای دوستانه ، من که برای خودم انجام می دادم ، مجبور بودم کاری بسیار مهمتر و مسئولتر برای خودم انجام دهم.

بنابراین در شرایطی که درس وجود دارد ، برانگیختن علاقه کودک به موضوع و کار مستقل بسیار دشوارتر است ؛ در ایجاد روابط با عزیزان ، همدلی و انجام آنچه آنها نیاز دارند بسیار دشوارتر از کمک و کمک است. کاری را انجام دهم که در آن خوب هستم و کار زیادی برای من محسوب نمی شود. آن ها من از ترس هدر دادن تلاش در ایجاد روابط عمیق و صمیمانه ، وابستگی را انتخاب می کنم. من به جای درک ، خدمات را به جای عشق انجام می دهم. برای من آسان تر است "از نظر مقدار" استفاده کنم تا اینکه کیفیت نگرش خود را ارتقا دهم. به جای انجام کار پیاده می شوم.و در نتیجه ، من در پاسخ یا همان نگرش وابسته را دریافت می کنم ، اگر شریک زندگی از وضعیت وابستگی راضی باشد - من فرزندان وابسته تربیت می کنم ، با بستگان وابسته زندگی می کنم. یا رابطه از بین می رود ، احساس گناه در روح باقی می ماند ، تبدیل به خشم یا تحقیر خود می شود.

"ما مسئول کسانی هستیم که اهلی کرده ایم" - که توسط معتاد حیله گر فاکس طراحی شده است ، این شعار توسط معتادان سراسر جهان انتخاب شده و بر روی پرچم مبارزه مقدس آنها برای حق اعتیاد طلا دوزی شده است. این معتادان هستند که با لحنی روح انگیز ، با اشک و اندوه ، این شعار را برای کسانی که می خواهند به آنها وابسته باشند ، می خوانند. نوعی ادعا ، که توسط دهه ها "فرهنگ و روشنفکری" تقدیس شده است. من این شعار را بارها در زندگی ام شنیده ام و در همه این موقعیتهای واقعی و غیر ادبی ، مانند یک تقاضا به نظر می رسید.

من این معنی را در آن می شنوم: "از آنجا که شما اجازه دادید که من اهلی شوم ، من در حق شما حق دارم!" به نظر می رسد تنها راهی که برای تبدیل شدن به چیزی که کسی حق آن را دارد تبدیل نشود ، این است که من باید بسیار مراقب باشم تا کسی را رام نکنم ، چگونه اجازه ندهم کسی رام شود. به هر حال ، اگر وابسته باشم ، از احساس حقارت خودم رنج می برم ؛ اگر آنها به من وابسته باشند ، از احساس گناه رنج می برم. اگر من اصلا نمی خواهم رنج بکشم؟..

چه باید کرد؟ چگونه می توان کار خود را متوقف کرد ، چگونه اجازه داد اجازه نمی دهد برای خود انجام دهد؟ من یک چیز را می دانم - من نمی توانم این مشکل را در یک جلسه حل کنم. عادات قوانین توسعه و ناپدید شدن خود را دارند. و من چیز دیگری را درک می کنم - هیچ کس مشکل انجام دادن من را حل نمی کند. تنها تمایل صادقانه به رهایی و کار سخت روزمره روی خودم به من کمک می کند تا از اعتیاد خلاص شوم. و فقط صداقت و بخشش بی پروا به من امکان می دهد روابط واقعی با عزیزان برقرار کنم و فرزندان مستقل و سالم از نظر روانی تربیت کنم ، و سپس در واژگان ما کلمه "کمک" دیگر از ابزار دستکاری نخواهد بود.

توصیه شده: