گره های زندگی

فهرست مطالب:

تصویری: گره های زندگی

تصویری: گره های زندگی
تصویری: راهکارهای باز کردن گره زندگی 2024, ممکن است
گره های زندگی
گره های زندگی
Anonim

راه خود را دنبال کنید و اجازه دهید

افراد دیگر هرچه می گویند

دانته علیگری

فقط کسی که راه خودش را می رود

هرگز توسط کسی سبقت نخواهد گرفت

ام براندو

مسیر زندگی - به هیچ وجه یک خط مستقیم …

این خط شامل بخشهای جداگانه - مراحل است. مراحل با بحران ها از یکدیگر جدا می شوند. بحران ها - لحظات کلیدی مسیر زندگی ، نماد گذار از مرحله ای به مرحله دیگر.

چرا آنها به همه این مراحل ، بحران ها نیاز دارند؟ آیا واقعاً غیرممکن است که همه چیز را به طور یکجا در نظر بگیریم تا بتوانیم زندگی را هموار و بدون گره و بحران برنامه ریزی کنیم.

نه نمی توانی. غیرممکن است که یک پروژه زندگی خود را برای یکبار برای همیشه بنویسید. حتی اگر در اصل چنین نوشته شده باشد ، باز هم باید به مرور زمان اصلاح شود. روشن کردن. تغییر دادن. به طور خلاصه ، شرکت کنید تجدید نظر در مسیر زندگی شما … دوست و درمانگر فوق العاده بوریس دروبیشفسکی دوست دارد تکرار کند: "زندگی غنی تر از برنامه های ماست!" و من با او موافقم)

آن اهداف-وظایفی که انسان برای خود تعیین کرده است در نهایت خود را خسته می کند. برخی از وظایف توسط او حل می شوند ، برخی دیگر از اهمیت برخوردار نیستند و دیگر نیازی به راه حل ندارند.

منطق زندگی به گونه ای است که یک مرد زنده "از لباسهای قدیمی خود رشد می کند" و او نیاز به "پوست قدیمی خود" دارد - برای تغییر تصویر معمول خود از من ، هویت ثابت شده خود

و مرد متوجه می شود که نیازهای مهم قبلی او برای او بار انرژی خود را از دست می دهند. آنچه هنوز دیروز جذب و جذب می شد ، امروز جالب توجه شده است. اگر به این کار ادامه می دهید ، پس از روی عادت ، بدون رانندگی. و اگر این کار را به طور خودکار ، بدون توجه به چیزی ، بدون احساس ادامه دهید ، انرژی و شادی زندگی را ترک می کند. اما بی تفاوتی و کسالت به وجود می آید. و بیشتر و بیشتر اوقات شما باید روشن کنید "حالت باید!" - برای متقاعد کردن خود ، شلاق زدن ، مجبور کردن …

و مرد ، اگر هنوز "زنده" است ، متوجه این امر می شود و بیشتر و بیشتر اوقات شروع به پرسیدن سوالات زیر از خود می کند:

من کی هستم؟

من چی هستم؟

چرا من هستم؟

آیا من زندگی خود را دوست دارم؟

آیا این زندگی من است؟

آیا من آنطور که می خواهم زندگی می کنم؟

و به هر حال من چه می خواهم؟

آیا من با آن شخص زندگی می کنم؟

آیا من آنچه را که می خواهم انجام می دهم؟

آیا من آنچه را که می خواهم انجام می دهم؟ آیا من درباره آنچه می خواهم صحبت می کنم؟ آیا من آنچه را که می خواهم می خواهم؟

اگر مردی این س questionsالات را از خود می پرسد ، پس آمده است زمان بحران زندگی … و بحران زندگی در عین حال یک بحران معنایی ارزشی است و همیشه بحران هویت. این زمان آغاز فرصت تولد است جدید I.

و این زمان تجدید نظر-روشن شدن ارزشهای زندگی انسان است. مقادیری که رتبه بندی را در مقیاس ارزش آن هدایت می کردند دیگر چنین نیستند. آنها مجبور به تغییر پایین تر می شوند و جای خود را به ارزش های دیگر می دهند.

و برای یک انسان ، زمانی فرا می رسد که شما باید همه چیز را به تعویق بیندازید و شروع به تجدید نظر در ارزشهای زندگی خود کنید- همه چیز که در دوران آرامش بعدی زندگی برای او "سوخت" خواهد بود. چیزی که دسترسی به انرژی درونی جدید او را باز می کند - انرژی برای تعیین اهداف جدید ، برای حل مشکلات جدید. از این ارزشهاست که معانی زندگی جدید رشد می کند و اهداف و اهداف اجرای آنها ترسیم می شود. و سپس زندگی دوباره پر از انرژی و شادی می شود!

و به همین ترتیب تا گره بحران زندگی بعدی.

و سپس - دوباره: برای درک ، تجدید نظر ، تجدید ارزیابی ، تغییر …

زندگی همینه…

البته شما نمی توانید چیزی را تغییر دهید. اما سپس - رکود و "غیر زندگی". زندگی بیرون …

و در اینجا تصمیم با همه است.

توصیه شده: