چگونه با این مرد غیرقابل تحمل زندگی کنیم

تصویری: چگونه با این مرد غیرقابل تحمل زندگی کنیم

تصویری: چگونه با این مرد غیرقابل تحمل زندگی کنیم
تصویری: چطور میشه از انتخاب درست برای ازدواج اطمینان داشت؟ با رابطه جنسی یا هم خانه شدن؟ 2024, آوریل
چگونه با این مرد غیرقابل تحمل زندگی کنیم
چگونه با این مرد غیرقابل تحمل زندگی کنیم
Anonim

تجاوز منفعل و پنهان ، آفت مردان مدرن است. هنگامی که کسی قدرت و منابع لازم برای به چالش کشیدن یک چالش مستقیم را ندارد ، مقاومت خود را به صورت پنهانی نشان می دهد ، نه به صورت مستقیم … تراژدی یک مرد منفعل-پرخاشگر امروز این است که او روابط شخصی را به عنوان نبرد قدرت سوء تعبیر می کند و خود را ناتوان می داند

دفاع منفعلانه و تهاجمی نه تنها در مردان ، بلکه در زنان نیز وجود دارد ، اما در مردان شایع تر است. برای زنان مدرن ، شکل آشکار و آشکار پرخاشگری مشخصه تر شده است.

تجاوز پنهان و پنهان در غیاب ابتکار آشکار ، در انتقال مسئولیت به دیگران ، در بلاتکلیفی ، در ایجاد مه ابهام و ابهام در روابط ، در استفاده مکرر از دروغ و عذرخواهی پوچ بیان می شود. پرخاشگری منفعل یک عدم تحقق مزمن در زمان و اساس توافق ها و وعده ها است ، به تعویق انداختن کارها از روز به روز ، فراموشی عجیب در انجام درخواست ها. این امر نادیده گرفتن انتظارات دیگران ، بی ارزش ساختن مخاطب است ، به عنوان مثال ، به شکل خط کشیدن از واقعیت او - "شما آن را درست می کنید" ، "شما آن را اشتباه انجام می دهید" و غیره ، و همچنین وقفه ، اجتناب از پاسخ به سوالات ، از موضوعی که توسط طرف مقابل پیشنهاد شده است. یک مرد منفعل-پرخاشگر از ترس از وابستگی ، ترس از رقابت و نزدیکی احساسی از این تکنیک ها استفاده می کند. در مردان ، در این مورد ، دشمنی نهفته ای نسبت به زنان ، امتناع از مسئولیت در برابر کارکردهای اجتماعی مردان و تحریف حقایق واقعی برای این منظور وجود دارد.

در زندگی ، این نوع تجاوز ، به دلیل ماهیت ضمنی خود ، به عنوان تجاوز تلقی نمی شود ، هنوز توسط آگاهی عمومی فاش نشده است. پرخاشگری منفعل به عنوان یک رفتار تحمل پذیر اجتماعی رشد می کند. این بسیار گسترده است و عمیقا در همه زمینه های روابط انسانی نفوذ می کند ، بنابراین ، به ویژه برای تجارت و هرگونه تماس بین فردی سمی و مخرب است.

مشکلات با یک مرد منفعل پرخاشگر ناشی از شیوه غیر مستقیم و نامناسب وی در بیان خصومت است که تحت عنوان بی گناهی ، سخاوت یا انفعال (نوعی خود تحقیر آمیز) پنهان شده است. اگر آنچه او می گوید یا انجام می دهد برای شما نامفهوم است یا بهتر بگویم شما را عصبانی می کند ، این تجاوز منفعلانه است.

این اصطلاح به خودی خود تناقض آمیز به نظر می رسد و این س arال پیش می آید: چگونه می توان یک فرد را در عین حال منفعل و پرخاشگر بود و نه فقط یک چیز؟ … یک مرد منفعل-پرخاشگر امروز هرگز منفعل و فردا پرخاشگر نیست بلکه یک مرد منفعل-پرخاشگر همزمان منفعل و پرخاشگر است. پارادوکس این است که او وقتی تجاوزگری خود را نشان می دهد ، آن را رها می کند."

یک زن به من گفت که شوهرش نیمی از پنجره های پنجره را در اتاق خواب آنها نقاشی کرده است و دو سال است که قول می دهد کار را تمام کند. وقتی مهمانان می پرسند چرا فریم ها خاکستری و سفید هستند ، او پاسخ می دهد: "تلفن زنگ خورد." او سالها تلاش کرد با حس شوخ طبعی عصبانیت و سرخوردگی خود را سرکوب کند ، اما کارهای ناتمام همیشه در جلوی چشمان او قرار دارد.

ویژگی اصلی یک مرد پرخاشگر منفعل بیگانگی او از مردانگی خود به عنوان یک نیروی محافظ قوی است. او که به یک فرد بالغ تبدیل شد ، همچنان دردناک به مادر واقعی و تصویر مادری که در شخصیت او شکل گرفته وابسته است. با حمل این تصویر مادرانه به عنوان تنها مکانیسم دفاعی خوب ، یک مرد در زنانی که ملاقات می کند به دنبال همان شکل است - این است که چگونه او ، مانند یک کودک ، برای ایمنی تلاش می کند. چنین مردی آرزوی زنان را دارد - "نجات دهندگان" یا "مدیران". این وابستگی ، انسان پرخاشگر منفعل را به وابستگی به بسیاری از اشیاء بیرونی ، از جمله ساختارهای اجتماعی که "مراقبت" را ارائه می دهند ، سوق می دهد.

یک استراتژی سالم مردانه این است که یک زن باید در رقابت طبیعی اجتناب ناپذیر با مردان دیگر فتح شود. یک مرد منفعل-پرخاشگر ترجیح می دهد فتح شود ، زیرا از طرد شدن ، نبردها و شکست ها وحشت دارد. او از وابستگی دردناکی به ارزیابی دیگران رنج می برد ، نیاز وسواسی به پذیرش آنها ، به ویژه از طرف زنان. در عین حال ، او با رد و کاهش ارزش زنان به دنبال مخفی کردن این اعتیاد است. او همچنین می تواند بسیاری از چیزهایی را که برایش اهمیت دارد بی ارزش کند. اینگونه است که میل به کسب قدرت ، آزادی و استقلال مردانه در رفتار یک مرد نابالغ منعکس می شود.

بنابراین ، یک مرد منفعل-پرخاشگر یک مرد نابالغ است که هنوز با قدرت معنوی طبیعی مردانه خود و زنانگی مردانه درونی شفابخش و پر کننده خود ارتباط برقرار نکرده است …

هر مردی از ابتدا دارای یک تهاجم طبیعی طبیعی است. یک مرد منفعل-پرخاشگر از این نظر دارای نوعی "بمب" داخلی است. و اگر این "بمب" در ناخودآگاه باقی بماند ، یعنی تا زمانی که تجاوز مردانه متوجه نشود و بردار آن هنوز به سمت دفاع سوق داده نشود ، با سرکوب (منفعل) یا آشکارا به شکل انفجار ، قادر است نابود کردن کورکورانه خود شخص و جهان اطراف او. یک مرد بالغ از این جهت با مرد پرخاشگر منفعل تفاوت دارد که با پرخاشگری طبیعی مرد خود در تماس است و می داند چگونه از آن به طور هدفمند برای محافظت از جهان زنان و کودکان ، برای حفظ منافع خود و منافع کسانی که برای آنها استفاده می کنند ، استفاده کند. او مسئولیت را بر عهده گرفته است

زنان هیچ ایده ای ندارند (یک مرد) از مادر عزیز ، بی بدیل و دلسوز چه مسیری طولانی و دشوار را باید طی کند و راهی را امتحان کند که کاملاً متفاوت از راهی است که او طی کرده است ، جایی که دیگر امکان استفاده از آن وجود ندارد. یا تجربه مادر یا توصیه. قدرت وحشیانه مردان ، بدون اطلاع ، به طور متناقض ، مردان را به شک و تردید در خود ، انزوا و بیگانگی از احساسات خود سوق می دهد. این بیگانگی منجر به از دست دادن ارتباط با جهان روح می شود ، جایی که نه تنها احساسات در آن زندگی می کنند ، بلکه نیروهای الهام بخش و شفابخش که برای هر مردی بسیار ضروری است ذخیره می شوند. مردان جدا از روح خود ، در تماس های متعدد با زنان واقعی به دنبال تماس با آن هستند.

مردی که در شرایط عدم حمایت مردان و اصل مادری هیپرتروفی بزرگ شده است دارای مردانگی کودکانه (نابالغ) است که خود او و کل جامعه مدرن از آن رنج می برند. و از آنجایی که بسیاری از مردان از دوران کودکی دچار یک زن تحریف شده ، جایگزین ، افسرده و سرکوب شده می شوند ، از یک سو ، و از سوی دیگر - که بیش از حد از ویژگی های مردانه مادر پر شده اند ، چنین مردی ترجیح می دهد برنده یا نابود شود تا از یک زن محافظت کند.

چنین چسبندگی نه تنها می تواند ظاهر افسردگی ، اعتیاد به الکل یا مواد مخدر را به دنبال داشته باشد ، بلکه مانند نیهیلیسم عصبی (انکار هرگونه ارزش ، هنجار ، قوانین) به نظر می رسد ، یا به تغییر مکرر محل کار و محل اقامت تبدیل می شود. این اعتراض را می توان ناآگاهانه توسط مردی از طریق مجموعه ای از ازدواج های ناموفق ابراز کرد و بی امان با زنان خود به جای شکستن جنبه زنانه قریب به اتفاق درون خود مبارزه کرد. مردانی که به اندازه کافی بالغ نیستند به طور ناخودآگاه زنان را با خصومت و / یا احتیاط درک می کنند. به نظر می رسد که آنها پس از به رسمیت شناخته شدن از زنان ، یا باید جدا شوند ، یا خود را آزاد کنند ، زیرا زن به طور ناخودآگاه عمدتاً به عنوان یک مادر کنترل کننده تصور می شود ، یا اگر زنی به طور ناخودآگاه به عنوان یک خواهر تصور می شود ، در یک مبارزه رقابتی بر آنها پیروز می شود.

تمایل به تسخیر ساختار داخلی مادر مادر ، رهایی از تأثیر آن می تواند مزمن شود و با رسیدن به وسواس روان رنجور ، خود را در نیاز به "انتقام" نه تنها از زنان ، بلکه از جهان به طور کلی نشان می دهد."

برگرفته از کتاب اسکات وتزلر

"چگونه می توان با این مرد غیرقابل تحمل زندگی کرد."

توصیه شده: